دل ديدني هاي شهر سرب و سراب(96)

 

 

 دل دیدنی های شهر سرب و سراب(۹۶)

 

من در آفریقا غزالی و شیری را دیدم که هر بامداد با طلوع آفتاب هر دو شروع به دویدن می کنند. اولی می داند که اگر بخواهد زنده بماند،بايد از شير تندتر بدود و دومي نيز مي داند اگر بخواهد گرسنه نماند، بايد از غزال تندتر بدود. غزال بودن يا شير بودن مهم نيست، مهم اين است كه براي زنده ماندن بايد دويد!

ما زنده از آنيم كه آرام نداريم         موجيم كه آسودگي ما عدم ماست  

من چه بسیار غم ها و غصه ها را در پشت پرچین لبخندها نهفتم و با دوست نگفتم، تا مبادا دوست غمين و همنشين اندوهگين شود. 

من هر کس را به میزان مجهولاتی که در دنیا احساس می کند، عالم ديدم ؛ نه به اندازه معلوماتي كه دارد.(دكتر شريعتي) 

من موحد هستم ؛ اما دو خدا را ديدم ؛ نخست خدايي كه او مرا در گستره ابديت آفريد و دوم خدايي كه من او را در گستره ذهنيت آفريدم. اولی می سازد و دومی را می سازند....و تاریخ بشر سرشار است از جنگ های بین این دو خدا !! 

من حق را چون خورشید دیدم که هر کس بدان پشت کند، جز سايه خود را نمي بيند. 

ادامه دارد... 

               شفیعی مطهر



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 10 آذر 1390 | 7:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |