غرور حاکمان عامل مشاركت گريزي مردم /3
غرور حاکمان عامل مشاركت گريزي مردم / 3 ----------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------- کدام خود؟ / 3 ----------------------------- پيامبر اكرم (ص) اين نفس سركش و توسن آتش را دشمن ترين دشمنان مي دانند: «اَعدي عَدوِّكَ نَفْسُكَ اَلّتي بَينَ جَنْبَيْكَ (5)» دشمن ترين دشمن تو همان «خود»ي است كه در ميان دو پهلوي توست. چه بسيار سالكان رشاد و مدّعيان ارشاد كه رهپويه هاي جهاد و اجتهاد را گذرانده اند و در اين وادي درمانده اند. «آنان كه غني ترند، محتاج تراند.» آري، آنان كه در عرصه آرزو و بر كام اين عدو لگام زده اند و در ميدان تزكيه هم گام نهاده اند، در درياي «عُجب» زورقشان به گِل نشسته و قايقشان درهم شكسته است. آري پهلوانان عرصة علم و نام آوران حيطة حلم چون مقام علمي و مراتب فضل و كمال خود را بالاتر و بهتر از ديگران پنداشته اند، از فراز فضايل اعمال به فرود رذايل آمال فرو افتاده اند: امام علي (ع) براي آگاهي و بيداري اين مرشدان مغرور و زاهدان كور چنين هشدار مي دهند: «ما اري شَيْئاً اَضَرَّ بِقُلُوبِ الرِّجالِ مِنْ خَفْقِِ النِّعالِ وَراءَ ظُهُورِ هِمْ.(6)» براي دل هاي مردان چيزي زيانبارتر از صداي كفش هايي كه از پشت سرشان بيايد، نديدم. او چو بيند خلق را سرمست خويش در تكبّر مي رود از دست خويش هركه را مردم سجودي مي كنند زهر اندر جان او مي آكنند چشم بردار از قبول و ردّ خلق هر دو در راه خدا شد سدّ خلق امام صادق (ع)، مشاهير خود خواه و جويندگان جاه را به سختي هشدار مي دهند: «مَنْ تَعَصَّبَ اَوتَعُصُبَ لَهُ فَقَدْ خُلِعَ رِبقَة الايمانِ عَنْ عُنُقِهِ.(7)» هركس تعصّب بورزد، يا براي او تعصّب بورزند (مريد متعصّب داشته باشد) محقّقاً رشته ايمان از گردنش برداشته مي شود. (از قلمرو ايمان بيرون مي رود) --------------------------------- ادامه دارد... ----------------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : جمعه 31 ارديبهشت 1395 | 7:3 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |