دل دیدنی های شهر سرب و سراب(۱۰۸)
من بدترين آموزگار ترك سيگار را كسي ديدم كه بيشترين تجربه اين كار را دارد!!
من در بیابانی تابلویی را دیدم که روی آن نوشته بود:« خطر مین! نزدیک نشوید! ». من نه آن محل را می شناختم و نه نویسنده تابلو را ؛ اما هشدارهاي عقل و خرد مرا از ورود به آن منطقه بازمي داشت....
من با خود انديشيدم كه آيا هشدارهاي ديني درباره دنيا و آخرت تا اين اندازه هم احتياط برانگيز نيست؟!!
من دريانوردان را ديدم كه بر حسب عادت نه صداي موج را مي شنيدند نه به اوج مي انديشيدند.با خود گفتم چه بد است عادت ، اگرچه برونداد آن عبادت باشد!!
من کسانی را دیدم که خود را زرگ تر از آن می دانستند که وارد دنیای سیاست شوند؛ بنابراین داور خرد آنان را محکوم کرد که توسط احمق ها اداره شوند.
من دیدم که دو دست، دو پا، دو چشم و دو گوش ؛ اما يك قلب دارم؛ بنابراين فهميدم كه بايد بگردم و جفت آن را خود بيابم!
ادامه دارد....
شفیعی مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.