کجایی ای صفای کودکی ها؟!

    کجایی ای صفای کودکی ها ؟!   


(#خاطره_هاومخاطره_ها)


#شفیعی_مطهر


Картинки по запросу

کودک ۶ یا ۷ ساله ای بودم . روزی در حال بازی در ساختمان نیمه کاره ای یک قلم خودنویس پیدا کردم .  مدتی مردّد ماندم ، بردارم ، يا برندارم ؟ مادر گفته بود : 

هر چه را كه پيدا كردي ، متعلّق به يك كسي است و مال تو نيست . تصاحب مال ديگران بدون رضايت صاحب آن حرام است و در قيامت بايد او را راضي كني . 

پس از قدري كلنجار با خود ، سرانجام پيش خود گفتم : 

اگر بر دارم، صاحب آن را پيدا مي كنم و به او تحويل مي دهم ، ولي اگر برندارم ، ممكن است کس دیگری بردارد و به صاحبش ندهد . 

بنابراین آن را برداشتم و به خانه رفتم .

    برادر بزرگم با ديدن قلم خودنويس آن را از من گرفت و ديگر پس نداد. هر چه به او التماس كردم و حرام بودن آن را شرح دادم ، اثر نكرد و قلم را به من نداد .

    من بسيار ناراحت شدم و فكر عذاب روز قيامت به شدّت ، روح و روان مرا مي آزرد . ناگزير روز بعد به محل يافتن قلم خودنويس رفتم . ديدم چند نفر كارگر و بنا در آن جا كار مي كنند . از آنان پرسيدم : 

آيا شما قلم خودنويس گم كرده ايد ؟ 

    يكي از آنان گفت : بله ، من يك خودنويس با اين مشخصات گم كرده ام . 

   وقتي مطمئن شدم او صاحب همان خودنويس است ، به او گفتم :

   خودنويس شما را من پيدا كرده ام ، اما برادرم آن را از من گرفته و پس نمي دهد . شما قيمت آن را بگو ، تا من بهاي آن را بپردازم . 

من در آن زمان روزي ده شاهي (نيم ريال)پول توجيبي از پدرم مي گرفتم . از آن پس هر روز صبح ده شاهي خود را به او مي دادم و مي پرسيدم : 

آيا مرا حلال مي كني؟ 

او هر روز مي گفت : نه ! 

تا سرانجام با گرفتن ۷ روز (با گرفتن سه و نیم ريال آن زمان) ، حلاليت خود را از من اعلام كرد و من آن قدر خوشحال شدم ، كه انگار كوهي را از دوش من برداشتند !

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: خاطرات

تاريخ : یک شنبه 16 آبان 1395 | 8:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |