ما به هم نيازمنديم / قصه هاي شهر هرت / قصه سي و سوم


 

 

 

ما به هم نيازمنديم !

قصه سي و سوم/ قصه هاي شهر هرت

http://www.8pic.ir/images/cuarwkembfq1z8xhjath.jpg

 

روزي "اعلي حضرت هردمبيل" فرمانرواي مادام العمر شهر هرت به منظور ارزيابي ميزان سرسپردگي اطرافيان و سنجش رتبه آنان در مسابقه تملق گويي و چاپلوسي ، رجال کشور را به ضیافت شاهانه میهمان کرد. او دستور داد تا درسرقلیان­ ها به جای تنباکو، مقداري از سرگین و پهن الاغ و اسب قرار دهند. میهمان­ ها همه يك به يك از راه رسيدند و هر يك در جايگاه ويژه خود نشستند و مشغول کشیدن قلیان شدند!

  دود و بوی پهنِ اسب و الاغ فضا را پر کرد، اما رجال - از بیم ناراحتی‌ شاه - پشت سر هم بر نی قلیان پُک عمیق زده و با احساس رضایت دودش را هوا می دادند! گویی در عمرشان، تنباکویی به آن خوبی‌ نکشیده اند!

در اين بين شاه رو به آن ها کرده و گفت:

«سرقلیان ­ها با بهترین تنباکو پر شده اند، آن را حاکم همدان برایمان فرستاده است »

همه از تنباکو و عطر آن تعریف کرده و مي گفتند:

 « به راستی تنباکویی بهتر از این نمی‌توان یافت».

شاه به رئیس نگهبانان دربار - که پک‌های بسیار عمیقی به قلیان می­ زد- گفت:

 « تنباکویش چطور است؟ »

رئیس نگهبانان گفت:«به سر اعلی حضرت قسم، پنجاه سال است که قلیان می‌کشم، اما تنباکویی به این عطر و مزه ندیده ­ام!»

شاه با تحقیر به آن ها نگاهی‌ کرد و گفت: « مرده شوی تان ببرد که به خاطر حفظ پست و مقام، حاضرید به جای تنباکو، پِهِن اسب و الاغ بکشید و بَه‌‌‌ بَه‌‌‌‌‌‌ و چَه چَه کنید

...و اما در دلش مي گفت : « اگر شماهاي بي لياقت براي تداوم عمر ننگينتان به شاه خودكامه اي چون من نياز داريد تا با تملق و چاپلوسي مرا بفريبيد و موقعيتتان را حفظ كنيد؛ من هم براي استمرار سلطه خود بر اين مردم بيچاره به دولتمرداني بي شرف و پست و فرومايه چون شماها نيازمندم!!»

                                  شفيعي مطهر

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت

تاريخ : یک شنبه 3 دی 1391 | 7:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |