اخلاق گفت و گو

اخلاق گفت و گو 

    فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولوا الالباب (الزمر ، ۱۸ )

    زبان و قلم دو پنجره اي است كه نهانخانه دل را به باغ بي كران هستي پيوند مي زند.

    چون دردي سترگ در اين خانه بزرگ سكنا گزيند ، ناگزير رشحات آن از حلقوم قلم و زبان مي تراود.

   نهال «انديشه» چون در بستر « خرد » ریشه کند ، پيوسته زلال « حکمت » را از جویبار هر سخن حکیمانه می نوشد و به تدریج می بالد. رشد و رویش اندیشه در گروی سقایت ریشه است. انسان به مصداق « الحکمه ضاله المومن » تشنه حکمت است و « زبان » و « قلم » دو چشمه ساري و دو جويبار جاري است كه مي تواند با زلال حكمت اين تشنگي معرفت را فرو بنشاند...و نيز هر انسان فكور و فرزانه ناگزير است جوشش چشمه انديشه و افكار خود را به جويبار زبان و قلم خود جاري سازد و ايمان و آرمان خود را گسترش بخشد . اين نياز فطري بشري ايجاب مي كند كه انسان ها با يكديگر ارتباط كلامي برقرار كنند.

   گفت و گوي بين انسان هاي انديشمند بهترين و سالم ترين راه انتقال ، رشد و رويش انذيشه ها ، افكار و آرمان هاست.

   گفت و گو فوران فواره تفكر را بر دشت تشنه دل ها جاري مي سازد و كشتزار سبز انديشه ها را طراوت مي بخشد.

    گفت و گو دريچه است گشوده به روي بهار حيات بخش حكمت.

   گفت و گو ابزار تعليم و تربيت است.

   گفت و گو باب مشاركت در عقول و علوم انسان ها را مي گشايد و به انسان امكان مي دهد كه چون  " نحل " بر هر غنچه شكوفا بنشيند و از هر نوش گوارا بنوشد.

    گفت و گو از مصاديق " تضارب آرا و انديشه ها" است .و قيد و بند تحجر و تعصب را از دست و پاي تفكر مي گشايد و راه رشد را مي نماياند.

بنا به پیشنهاد آقای دکتر سید محمد خاتمی - رئیس حمهور وقت - دنیا ، سال ۲۰۰۱  را سال « گفت و گوی تمدن ها » نامید و این  برای میهن پاستانی ما افتخار بزرگی است.

    عقلانیت بشر در آستانه هزاره سوم میلادی در برابر منطق تفکر اسلامی سر تسلیم فرود آورد و برتری ایده « گفت و گوی تمدن ها  » را بر تفکر « رویارویی تمدن ها » پذیرفت و یک بار دیگر به ما به عنوان پرچمدار فرهنگ و تمدن اسلامی امکان داد تا اندیشه « الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه » را در عرصه عمل تحقق بخشیم . امروزه دنیا ، ما را به عنوان طراحان و پيشگامان منطق گفت و گو به رسميت مي شناسد. بنابراين زيبنده نيست كه ما در درون جامعه خود در عرصه گفت و گو ، ضعف و سستي داشته باشيم. متاسفانه به علت عدم نهادينه شدن فرهنگ گفت و گو ، مباحثه و تبادل انديشه در بين ما ايرانيان ، چه بسيار تعاريف گوناگون و متفاوت از يك مفهوم داريم.

    به طور مثال مفهوم « حکومت دینی » موافقان و مخالفان بسیاری دارد . اگر ما بتوانیم تعریفی جامع و مانع و مشترک از آن ارائه دهیم ، چه بسا بسياري از موافقان و مخالفان به ديدگاه مشتركي برسند.

    در اين زمينه تمثيل زيباي مولانا بسيار گوياست.

   چهار نفر ( ايراني، عرب ، ترك و رومي ) صاحب مبلغي پول مشترك مي شوند. هر يك بنا به ميل و ذائقه خود پيبشنهادي دارند.

    فارسي زبان پيشنهاد خريد « انگور » می دهد . عرب « عنب » ، رومی « استافیل » و ترک « ازوم » می خواهند . کار اختلاف بالا می گیرد و هیچ یک حاضر نیستند از مواضع قاطع ! خود عقب بنشینند. سرانجام کسی که با زبان هر چهار نفر آشنایی دارد  ، در مي يابد كه هر چهار نفر يك چيز مي خواهند؛ اما چون از يك مفهوم تعاريف گوناگون دارند ، نمي دانند مصداق حرفشان يكي است. حال اگر هر يك از آنان درباره مصداق تعريف خود براي ديگران توضيح مي دادند ( هم گويش مي شدند ) اختلافشان حل مي شد.

   البته من نمي خواهم اين مسئله را مطلق كنم و همه اختلافات فكري و محتوايي را در اختلاف الفاظ و تعاريف خلاصه كنم ؛ بل كه مي گويم چه بسا اختلاف ديدگاه هاي بسياري از افراد ناشي از اختلاف در تعاريف است كه خود ناشي از عدم نهادينه شدن فرهنگ گفت و گو است.

   اخلاق چتري حفاظتي است كه بر همه هستي انسان سايه مي افكند و او را از لغزش ، افراط و تفريط باز مي دارد. فرهنگ گفت و گو نيز نياز به اخلاق دارد و جامعه اي كه مي خواهد از كانال ارتباطي گفت و گو به مبادله انديشه بپردازد ، ناگزير از رعايت اين اصول اخلاقي است.

    عقل و خرد ابزار درك و فهم انسان است و او ناگزير است همه معارف و مفاهيم را با اين ابزار - كه عظيم ترين موهبت الهي است - بسنجد و بشناسد . ميزان رشد عقلي هر كس نسبي است و هر كس به اندازه رشد عقلي خود مي تواندبفهمد . از هيچ كس نمي توان انتظار داشت چون ديگران بفهمد و بينديشد. 

  بنا به آموزه هاي ديني ، هر مسلمان موظف و مكلف است كه با نيروي استدلال ، تفكر و تدبر ، به تفهيم و تفاهم بپردازد. گفت و گو مي تواند فرايند رشد عقلي را تسريع كند. جالب است كه آموزه هاي ديني ما گوينده را موظف مي كند كه به ميزان رشد عقلي انسان هاي مخاطب  با آنان گفت و گو كند .

 « کلم الناس علی قدر عقولهم » ؛ با مردم به اندازه عقل و خردشان سخن بگو.

   چتر حفاظتی « اخلاق گفت و گو » ایجاب می کند که هر مسلمان با رعایت آن اصول با دیگر برادران و خواهران خود به گفت و گو و تبادل اندیشه بپردازد و از آفات آن خود را مصون دارد . 

   متاسفانه برخی « مناظره» دو اندیشمند را چون مقابله دو « بوکسور » می پندارند که هر یک می خواهند دیگری را با ضربات درهم کوبنده از میدان به در کنند . در حالی که هر مسلمان متخلق به اخلاق اسلامی موظف است که مناظره و گفت و گو را عامل رشد و کمال خود بداند. دو طرف مناظره در عرصه تکامل نه « رقیب » که « رفیق » یکدیگرند.

  بر اساس  حدیث شریف « المومن مرآه المومن » ، هر يك براي ديگري آيينه اي است كه او مي تواند سيماي انديشه ، شخصيت و هويت خود را در آن ببيند.

   شهيد بزرگوار « زین الدین بن علی » مشهور به « شهید ثانی » در کتاب « منیه المرید » برای مناظره و گفت و گو ۸ شرط و اصل و ۱۲ آفت ذکر می کند . 

   در ادامه این بحث با بهره گیری این اصول و آفات به بررسی این بحث زنده و ضروری روز می نشینیم.

اصول و آداب گفت و گو

    انسان خداگونه ای است در تبعید و بارقه ای  است از خورشید . تبعيدگاه او خاك است و موطن اصلي او در وراي افلاك . او براي وصال يار مشتاق است و پر و بال او « اخلاق » است . اخلاق دستور خودسازی است و درس نیک نیازی . راه وصال به درگاه معبود سخت و دشوار است و تنها راه تقرب به این درگاه تخلق به اخلاق الله است ( تخلقوا باخلاق الله )

   مکتب انسان ساز اسلام در دامن پر مهر اخلاق، انسان را آن گونه مي پرورد كه او بتواند راه دراز خاك تا خدا را نه با پاي «گل» ، كه با پاي «دل» بپيمايد. آموزه های اخلاق اسلامی چونان زلالی گوارا بر کام جان انسانی می نشیند و تشنگی فطرت را فرو می نشاند.

   پرتو درخشان اخلاق اسلامی همه زوایای زندگی انسان را نور می بخشد و مسئولیت ها و تکالیف او را در هر زمان و هر مکانی ُ روشن و شفاف بیان می دارد. اخلاق گفت و گو به انسان می آموزد که در این فرایند رشدآور چگونه ضمن رعایت آداب مناظره با مهار هوای نفس خود حقوق مشروع طرف مقابل را رعایت کند . 

   آداب و اصول گفت و گو عبارت است از :

   ۱ - انگیزه و هدف هر یک از طرفین گفت  و گو باید درک حق و حقیقت باشد. به دیگر سخن باید حقانیت سخن اثبات شود ، نه حقانيت گوينده . مناظره ميداني براي نمايش سخنوري و سخنداني نيست ؛ بل كه مكتبي است كه بايد نه تنها طرفين مباحثه ، كه ديگران نيز از آن بهره گيرند.

   در گفت و گو بايد غبار ابهام را از سيماي كلام زدود و زواياي تاريك مطلب را با بياني روشن و مستدل كاويد . بديهي است اگر در حين گفت و گو انسان دريابد كه تلاش طرف مقابل نه براي كشف حقيقت ، كه براي طرح شخصيت خود است ، بايد بحث را قطع كند . اگر انسان در سخن  طرف مقابل ، مطلبي مستدل و منطقي يافت و رگه هايي از حقيقت را ديد ، بايد منصفانه حق را بپذيرد . اگر انسان شكست خود را در برابر يك سخن حق بپذيرد ، در حقيقت قهرماني خود را در عرصه خودسازي نشان داده است. به محض اين كه  انسان دريابد كه سخن رقيب درست تر و مطلب خودش خطاست ، بايد فورا با شهامت و خوشحالي آن را اعلام كند .

   حكيم ابوعلي سينا مي گويد : اگر براي اثبات يك خطا هزار دليل هم بياوري مي شود هزار و يك خطا!!

     ۲ -  گفت و گو بايد مهم ترين و لازم ترين مسئوليت و وظيفه باشد. علاوه بر آن موضوع مناظره بايد از مسائل مبتلابه روز جامعه باشد . گاهي عوامل عوام فريب و و دسيسه حكام خودكامه براي انحراف افكار عمومي و ايجاد حساسيت هاي تصنعي ، موضوعاتي موهوم در جامعه مطرح مي كنند كه بر فرض اثبات و تبيين آن ، دردي از دردهاي فرهنگي ، سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي و... جامعه را حل نمي كند . مثلا از بين دو مسئله  « علل اشاعه مواد مخدر در جامعه »و  « چگونگی اقامه نماز در کره ماه » کدام مسئله روز جامعه و مورد نیاز امروز ماست؟!

    ۳ - طرفین گفت و گو باید نسبت به موضوع مورد بحث اشراف و تخصص نسبی داشته باشند. بدیهی است مباحثه یک متخصص و صاحب نظر در یک موضوع با یک فرد نا آگاه بی معنی و بیهوده است.

   ۴ - موضوع بحث  ، بايد مهم ، ملموس و دست يافتني باشد و طرفين پس از تبيين حقيقت و روشن شدن نقاط ابهام در عرصه سخن و سخنوري نتازند و تسليم شدن رقيب را به رخ نكشند . در يك گفت و گوي اسلامي ، پيروزي « سخن صواب » بر « سخن خطا » مطرح است ؛ نه پيروزي شخص بر شخص . در مناظره اين استدلال و منطق است كه حرف اول و آخر را مي زند. 

   دلايل قوي بايد و معنوي          نه رگ هاي گردن به حجت قوي

   ۵ - اگر بهره گيري از موضوع مورد بحث مورد نياز عموم مردم نيست ، بهتر است كه مناظره در خلوت انجام شود . در چنين وضعي شائبه ريا كمتر و اميد تفاهم بيشتر مي شود ؛ اما اگر موضوع از مسائل روز جامعه و مناظره سبب رشد عقلي و تنوير افكار عمومي باشد ، بهتر است در حضور مردم يا از طريق صدا و سيما يا مجالس و محافل علمي صورت گيرد ؛ تا عموم علاقه مندان بتوانند از نتايج روشنگر آن بهره جويند و مفهوم  اين آيه شريفه تحقق يابد :

 فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولوا الالباب (الزمر ، ۱۸ ) 

    اين شيوه موجب رشد فكري و عقلي مردم شده ، تضارب آرا تحقق مي يابد و مردم مي توانند همه سخن ها را بشنوند و درست ترين آن را برگزينند.

   ۶ - هر يك از طرفين مناظره بايد در جست و جوي سخن حق چون كسي باشد كه گمشده اي دارد و در هر جا و نزد هر كس كه آن را بيابد ، خوشحال و سپاسگزار مي شود ؛ خواه خودش آن گمشده را بيابد ، خواه ديگري ؛ بنابراين بايد طرف مقابل را يار و مددكار خويش بداند.

   پيامبر اكرم(ص) مي فرمايند: الحكمه ضاله المومن ياخذها اينما وجدها

  حكمت گمشده مومن است ؛ هر جا بيابد ، آن را فرا مي گيرد.

    ۷ - اگر طرف گفت و گو بخواهد از دليلي به دليل دگر روي آورد و براي اثبات مطلب خود دليل ديگري بياورد و پرسش ديگري مطرح كند ، نبايد از انتقال و سوال او جلوگيري كند ؛ بل كه بايد او را در استدلال به دليل تازه اش ياري كند تا هر چه كه مي توان براي رسيدن به حق از آن استفاده كرد، روشن گردد. در مناظره طرفين بايد ياور و دستگير و راهنماي يكديگر باشند ؛ نه سد راه و مانع طريق تكامل.

    ۸ - هر كس بايد طرف گفت و گوي خود را از بين صاحب نظران برگزينند تا از دانش ، حكمت و فضايل آنان بهره گيرد و كمال جويد و اين نشانه حق طلبي است . مناظره علمي زورآزمايي جسمي نيست كه حريف ، رقيب حخود را ضعيف و ناتوان بخواهد ؛ بل كه پژوهشگر  كنجكاو و كمال جوي حق طلب بايد طرف گفت و گوي را مراد و مربي خود بداند تا از خرمن فضايل و حكمت هاي او  خوشه ها بيندوزد و انديشه بياموزد.

آفات گفت گو

    کسی که پنجره گفت و گو را به باغ سرسبز معارف و حکمت ها می گشاید ، بايد ضمن بهره مندي از مواهب ارزشمند آن از آفات احتمالي آن بپرهيزد.

   شهيد ثاني مي فرمايد:

   « اگر مناظره را به این قصد انجام دادی که به طرف مقابل پیروز گردی و او را در پاسخگویی عاجز کنی و مباهات نمایی و فضل خود را بر دیگران ظاهر سازی ، چنين مناظره اي سرچشمه همه اخلاق هايي است كه در نزد خداي تعالي ناپسند است ، ولي در نزد شيطان لعين ، پسنديده است.... كسي كه حب ساكت كردن طرف و پيروزي در مناظره را داشته باشد و به دنبال جاه طلبي و فخر فروشي باشد ، اين حب جاه او را به اظهار همه خيانت ها وادار خواهد كرد. »

    تنها راه رهایی از دام آفات مناظره ، رعايت اخلاص در نيت و انگيزه گفت و گوست. آسيب شناسي گفت و گو ما را ياري مي كند تا لغزشگاه ها را بشناسيم و از سقوط در دام هاي هواي نفس در امان بمانيم.

   آفات گفت و گو عبارتند از :

   ۱ - استكبار و گردن كشي در برابر حق 

   كسي كه با انگيزه غير الهي به گفت و گو بپردازد و هدفش كشف حقيقت نباشد ، حالتي در او ايجاد مي شود كه سخن حق را ناخوش مي دارد و گاهي آن چنان با لجاجت در برابر حق مي ايستد كه گويي مبغوض ترين چيز در نظر او ، حق است . اگر طرف مقابل ، حق بگويد براي انكار آن با تمام توان مي ستيزد . براي ارضاي هواي نفس خود تنها شكست حريف را مي خواهد . كبر ، منشا تكذيب حق است و مراء و جدال ، شجره خبيثه كبر را در دل انسان آبياري مي كند و طراوت مي بخشد.

   ۲ - ريا

   ريا ، ظاهرسازي و ملاحظه كاري با مردم و تلاش در راه جلب نظر مردم به منظور جلب حمايت آنان در برابر حريف ،دومين آفت و آسيب مناظره است . ريا ، شرك كوچك و پنهان است . انگيزه هر كار از جمله گفت و گو بايد جلب رضاي و خشنودي خدا باشد . اصل اين است . حال اگر رضاي مردم نيز حاصل شود، چه بهتر ؛ اما نبايد رضاي خلق را بر خشنودي خالق برتري داد.

   ۳ - خشم و غضب

   گاهي انسان احساس مي كند كه سخن منطقي و بديهي او مورد انكار طرف قرار مي گيرد . در چنين حالتي خشم و عصبانيت بر انسان مستولي مي شود . انسان بايد در همه مراحل زندگي به ويژه در گفت و گو با شرح صدر و ظرفيت بالا وارد شود. خشم ، انسان را از مدار منطق و دايره حق خارج مي كند . رسول خدا (ص) مي فرمايند :

   « هیچ کس خشمگین نمی شود مگر آن که بر لب پرتگاه دوزخ فرار می گیرد. »

    ۴ - کینه

    کینه  نتیجه خشم است . انسان خشمگین وقتی نمی تواند خشم خود را کنترل یا اعمال کند و بدین وسیله خاطر خود را تشفی بخشد. آن خشم درونی عقده ای در دل او ایجاد می کند . این عقده ُ« کینه » نام دارد . استمرار کینه در دل به نفرت و بیزاری تبدیل می شود .

   رسول خدا (ص) می فرمایند:

   « المومن لیس بحقود » . « مومن کینه توز نمی شود.»

    کینه را از سینه باید کند زود          کینه چون دیرینه شد نتوان زدود

   بهترین راه برخورد با خشم و کینه ، عفو و گذشت است. عفو ،هم بر ظرفيت و شخصيت عفوكننده مي افزايد و هم بر مهر و محبت و دوستي عفو شونده . 

  رسول گرامي اسلام (ص) مي فرمايند :

   « فروتنی نمی افزاید مگر بر سربلندی ؛ پس فروتني كنيد تا خداي تعالي شما را  سرافراز كند . 

    و عفو و گذشت نمي افزايد مگر بر بر عزت بنده ؛ پس گذشت كنيد تا خداوند شما را عزيز گرداند . 

و صدقه دادن به جز افزايش مال نياورد ؛ پس صدقه دهيد تا خداي تعالي شما را رحمت كند.»

    ۵ - حسد

    حسد نیز نتیجه کینه است . انسان کم ظرفیت اگر در گفت و گو کم بیاورد و برتری منطق طرف برای دیگران محرز شود  ، در دل نسبت به او احساس حسادت بروز مي كند. احساس حسادت في نفسه غير ارادي است ؛ اما اعمال آن و تبلور آن در رفتار ، ارادي و نكوهيده است . مسلمان بايد همواره از پيروزي حق خوشحال باشد ؛ چه اين حق نزد او باشد چه نزد ديگري . حسادت مادر همه گناهان و بدي هاست. حسادت ،ابليس را  از سجود بازداشت و دچار عذاب جاويدان كرد . حسادت ، قابيل را بر قتل مظلومانه هابيل برانگيخت .

   امام محمد باقر(ع) مي فرمايند :

    « حسد، ایمان را می خورد ؛ همان گونه که آتش، هیزم را . »

    امام جعفر صادق (ع) ، حسد ، خودپسندي و فخر فروشي را آفت دين مي دانند. 

    « آفه الدین الحسد و العجب و الفخر »

    ۶ - قطع روابط

        یکی از پیامدهای کینه ورزی ، قطع روابط است . اگر بين دو طرف گفت و گو به علت تنگي ظرفيت ، نفرتي ايجاد شود و به علت ضعف ايمان استمرار يابد و هر يك سخن ديگري را بر خطا بداند ، اين احساس به قطع روابط مي انجامد . حال چه تاسف انگيز است كه يك امر مفيد و رشدآور موجب كينه ، نفرت و قطع روابط گردد.

   امام صادق (ع) مي فرمايند:

   « هر دو نفر مسلمانی که از یکدیگر دوری کنند و سه روز بگذرد و با هم آشتی نکنند ، از اسلام بيرون رفته اند و رابطه ولايت ميان آنان نخواهد بود . هر يك از آن دو كه به سخن گفتن با برادرش پيشي گيرد ، هم او در روز قيامت جلوتر وارد بهشت خواهد شد. »

    ۷ - گرفتار شدن در دام سخنان ناروا

    طرفین مناظره در تکامل فکری ، علمي و شخصيتي يكديگر موثرند . پس بايد كوشيد تا اين حركت كمال بخش به آفات گوناگون آلوده نگردد . افراد كم ظرفيت و تنك مايه چون از بيان سخن منطقي و استدلال درمانند ، به اهانت ، گستاخي و سخنان ناروا روي مي آورند . گاهي بر اثر شدت فرومايگي ، بيان سخن ناروا از حضور به غيبت مي انجامد . در نكوهش غيبت همان بس كه خداوند آن را به خوردن مردار برادر تشبيه كرده است .

    « و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه »  ( حجرات ، ۱۲ )

     امام صادق (ع) مي فرمايند :

    « هر مومنی که درباره مومن دیگر آن چه را که با دو چشم خود دیده و با دو گوش خود شنیده باشد ، بازگو كند ، از كساني است كه خداي تعالي درباره آنان فرموده است : همانا كساني كه اشاعه فحشا را درباره مومنين دوست مي دارند ، عذاب دردناكي درباره آنان خواهد بود. » 

      ۸ - کبر ، گردن فرازي و رفعت طلبي

   رفعت و سرافرازي واقعي در پيروزي حق بر باطل و چيرگي سخن صواب بر خطاست ؛ نه در شكستن شخصيت كسي كه با انسان به بحث و گفت و گو مي پردازد . گفت و گو نبايد وسيله ارضاي شهوت رفعت طلبي گردد.

    ۹- جست و جوی عیب

     « المرء مخبو ء تحت لسانه » . 

  تا مرد سخن نگفته باشد          عیب و هنرش نهفته باشد

     انسان چون به گفت و گو زبان گشاید ، ضعف ها و قوت ها  ، دانايي ها و ناداني ها ، و عيب ها و هنرهايش آشكار مي شود . انسان گوينده اگر مخاطب خود را كمال بخش خود بداند ، نمي كوشد او را خوار و سبك كند . بديهي است هر يك وظيفه دارند ضعف ها و عيب هاي يكديگر را بپوشانند . نه اين كه يك سخن اشتباه يا خطاي غير عمدي را درشت نمايي كند و آن را وسيله تخريب شخصيت او قرار دهد.

     ۱۰ - از خوشحالي طرف ناراحت شدن و از بدحالي او خوشحال شدن

     انسان اگر طرف  مباحثه را وسيله رشد و كمال خود بداند ، بايد حقوق او را رعايت كند . از جمله حقوق هر مسلمان اين است كه آن چه را براي خود نمي پسندد ، براي برادر خويش نيز همان را بپسندد . پس بايد در غم و شادي يكديگر شريك و سهيم باشيم.

      ۱۱ - خودستايي

    خودستايي - اگر راست هم باشد - تنها سخن راستي است كه گفتنش زشت است . خودستايي هميشه زشت و نكوهيده است و در گفت و گو و مناظره زشت تر .

     خداوند مي فرمايد : 

  « و لا تزکوا انفسکم » . « خودستایی نکنید.» ( نجم ، ۳۲ )

      خودستايي نه تنها بر قدر و منزلت انسان نمي افزايد ، كه از آن مي كاهد . بزرگي و فضيلت اگر موجود باشد ، خود عيان است و نياز به بيان نيست .

      ۱۲ - نفاق

    گاه يك  فرد كم مايه و بي شخصيت با طرف گفت و گو با چهره دوستانه و محبت آميز برخورد مي كند ؛ در حالي كه در دل كينه او را مي پرورد . چنين حالتي نفاق ناميده مي شود . مومن آيينه مومن است ؛ پس بايد با او راست و يك رو باشد. فضايل و خوبي هاي طرف را بايد ستود و عيب ها و ضعف هايش را در خلوت و با نرمي و دلسوزي و با نيت اصلاح با او در ميان گذاشت .

     اميد است با گسترش فرهنگ گفت و گو در جامعه امروز ايران و ارائه يك تجربه موفق و ظرفيت بالاي فرهنگي ، الگوي خوبي از گفت و گوي اسلامي و « جدال احسن » را به جهانیان نشان دهیم .

 (منبع:مباني و ضرورت مشاركت، سید علیرضا شفیعی مطهر،چاپ اول ، ۱۳۸۳، انتشارات عابد، تهران، صص ۲۰۷ - ۲۲۴)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: اخلاق گفت و گوتضارب آرا و انديشهگفت و گوي فرهنگ ها و تمدن هاتعليم و تربيت

تاريخ : چهار شنبه 4 آبان 1390 | 6:46 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |