همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /4 مفهوم شناسي
همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /4 ------------------------------------- مفهوم شناسي -------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------------- وجدان جمعي برخي جامعه‌شناسان، وجدان جمعي را به معناي داوري جمعي دانسته‌اند كه از مجموعه باورها، نگرش‌ها و احساسات مشترك در ميانگين افراد يك جامعه، واحد دستگاه معيني را تشكيل مي‌دهد كه حيات خاص خود را دارد. اين دستگاه را مي‌توان وجدان جمعي يا عمومي ناميد. البته اين دستگاه بر بستر مادي واحدي استوار نيست و اساساً در گستره جامعه پراكنده است. (اميل دوركيم، 1369: 92) --------------------------------- وجدان جمعي در برابر وجدان فردي، بيانگر حالت‌هاي مشترك جامعه بوده و در اجتماع پراكنده است كه با تغيير نسل‌ها عوض نمي‌شود، بلكه عامل پيوند نسل‌هاي آينده و گذشته است.(همان، ص 119) محورهاي اصلي وجدان جمعي وجدان جمعي بر مبناي چهار عنصر استوار است كه عبارتند‌ از: حجم؛ شدت؛ تعين و محتواي مذهبي. بايد دانست اين عنصرها تغيير مي‌يابند. حجم، درجه‏اي است كه ارزش‌ها، باورها و قوانين وجدان جمعي، ميان اعضاي جامعه تقسيم مي‏شود. (جاناتان اچ ترنر، 1371: 93.) شدت، گستره‏اي است كه وجدان جمعي قدرتي جهت هدايت افكار و فعاليت‌هاي يك فرد دارد.(همان) تعيّن، درجه صراحت اجزاي وجدان جمعي و محتواي‏ مربوط به نسبت مذهبي به نمادگرايي كاملاً مادي در وجدان جمعي است.(همان) درباره محتواي مذهبي‌ بايد گفت وجدان جمعي در دين‌هاي گوناگون، متفاوت است. اديان الهي از زيربناي فلسفي و استدلال‌هاي منطقي برخوردارند و داراي وجدان جمعي محكم‌تري هستند. برخي از اديان نيز با عقل ناسازگارند و در ذات خود تناقض دارند، مانند مسيحيت يا دين‌هايي كه تنها از عادت‌‌ها و سنت‌ها سرچشمه گرفته‌اند، مثل اديان ابتدايي كه وجدان جمعي سست و شكننده‌اي دارند. ------------------------------------------- انواع همبستگي يا وفاق اجتماعي --------------------------------------- همبستگي يا وفاق اجتماعي با توجه به نظم اجتماعي شكل مي‌گيرد. هرگاه نظم‌اجتماعي، بيروني يا نظم سياسي باشد، وفاق اجتماعي شكل‌گرفته در اين نوع نظم اجتماعي، غيرطبيعي و تصنعي است و هرگاه نظم اجتماعي، دروني باشد، نظم اجتماعي وفاقي يا طبيعي شكل مي‌گيرد. در همبستگي اجتماعي غيرطبيعي، نظم اجتماعي بيروني و از بالا و با پشتوانه قدرت مستقر مي‌شود. اعضاي جامعه در اين نظم، با توجه به منافع خود به سازگاري بيروني تن مي‌دهند. در چنين نظمي، همبستگي اجتماعي بسيار ضعيف و شكننده است. به ‌طريق اولي، در اين نوع همبستگي، اعتماد اجتماعي متقابل و تعهد دروني و وابستگي عاطفي تعميم‌يافته، ضعيف است يا وجود ندارد. در اين نوع جوامع، پي‌آمدها و تداوم نظم سياسي بالقوه، شكننده و محدود است. از يك سو، در برابر دگرگوني‌هاي اقتصادي و سياسي خارجي، آسيب‌پذير است و از سوي ديگر، پيرو تغيير منافع سياسي و اقتصادي داخلي است. در جوامعي كه همبستگي اجتماعي پيرو نظم سياسي و بيروني است، همواره نظم سياسي با نوعي نامشروع بودن مزمن و هرج و مرج و گاه تناقض در هويت جمعي روبه‌روست. بهترين نوع همبستگي اجتماعي، همبستگي متكي بر نظم دروني است. اين نوع همبستگي اجتماعي از موهبت اعتماد اجتماعي دوجانبه، تعهد دروني تعميم‌يافته، نوعي همدلي ملي و ثبات، بهره‌مند است. بيشتر سازگاري اجتماعي از نوع سازگاري دروني است. در اين صورت، اعضاي جامعه به‌صورت داوطلبانه و از روي احساس تكليف، وظيفه‌شان را انجام مي‌دهند.( چلبي، مسعود: 19.) -------------------------------------- ادامه دارد.... @amotahar

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : شنبه 28 فروردين 1395 | 12:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |