#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(ویژه عاشورا)
عاشورا؛«مکتب بالیدن» ،نه «شب نالیدن»!
من عاشورا را « مكتبي براي باليدن » ديدم ،نه « شبي براي ناليدن »،
كربلا را « آموزه اي براي مكتب » ديدم ، نه « موزه اي براي مذهب »؛
ذكر آن حماسه را « نگاهي براي نگريستن » ديدم، نه « آهي براي گريستن »؛
و آيين هاي سوگواري را « نماد انگيزش شعور » ديدم،نه « نمود جوشش شور ».
من در كربلا « سوز عطشي » و « افروز آتشی » را ديدم
كه همه « زمين هاي كوير را سيراب » ، و همه « زمان هاي فقير را غرقاب » كرد.
من در شامگاه « عاشورای گلگون »،« خروش سرخ خون » را ديدم
كه از « حنجره سرخ سحاب » و « پنجره سپيد مهتاب »گذشت
و پشت « شب سياه » و « اهریمن دُژآگاه » را درهم شكست
و حقيقت سبز پيروزي « خون بر شمشير »،« حلقوم بر تير »،
« حنجر بر خنجر » و « باور بر تاجور »را جاودانه كرد.
من در كرانه خونين فرات، تابش سيمين مهتاب را ديدم
كه خواب طلايي ماهيان را نقره باران مي كرد
و مي كوشيد تا جگر سوخته فرات را در اندوه جگرسوختگان عطشناك التيام بخشد.
من سيماي سرخ و فرياد سبز شهيدان نينوا را ديدم و شنيدم
كه آيه « اِنّي اَعلَمُ مالا تَعلَمون » را براي « عرشيان تفسير مي كرد»
و جانبازي جوانمردان كربلا ، حقيقت « فَتَبارَكَ الله اَحسَنُ الخالِقين » را براي « فرشيان تعبير مي نمود».
من در شامگاه عاشورا ،نمايشگاه عظيم كربلا را ديدم كه همه عظمت عشق،عزّت،دلدادگي،حُرّيت ، حميّت و آزادگي را بر صفحه صفحه صحيفه هستي ترسيم مي كرد
و عطر عصاره اين خون جوشان را سرمايه سرخي هر فلق و زيبايي هر شفق قرار مي داد.
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.