هردمبيل و آيينه سحرآميز / قصه هاي شهر هرت / قصه بيست و چهارم

هردمبیل و آیینه سحرآمیز  

 قصه های شهر هرت - قصه بيست و چهارم

 

سال ها بود که اعلی حضرت هردمبیل با خیال راحت و با سرکوب هر فریاد اعتراض بر شهر هرت حکمفرمایی می کرد. گذشت زمان و باسواد شدن مردم کم کم چشم و گوش برخی از مردم را باز می کزد و گاهی نغمه هایی از اعتراض و مخالفت با سلطه جهنمی هردمبیل ، خواب را از چشم او مي گرفت. 

  وقتي احساس كرد اعتراضات كم كم دارد عمومي و فراگير مي شود ، روزي مشاوران داخلي و خارجي خود را به دربار فراخواند و درباره يافتن راه هايي نوين براي خاموش كردن هر نغمه مخالف با آنان رايزني كرد. هر يك از درباريان و مفت خواران راه هايي مبني بر شدت بخشيدن به سركوب ها پيشنهاد كردند. چون هر يك از آن ها را بارها تجربه كرده بودند و در نهايت پس از مدتي با شكست روبه رو شده بود، هيچ يك را نپذيرفت. سرانجام مشاور عالي خارجي او از شهر سيلگنا پيشنهاد مدرني مطرح كرد.

 او گفت بايد از آخرين تجارب دنياي مدرن در سركوب اعتراضات بهره گرفت. او ادامه داد:

 اخيرا توسط دانشمندان خارجي آيينه اي سحرآميز اختراع شده كه هركس به درون آن بنگرد، عقل و فكرش به چشمش مي آيد. به ديگر سخن كسي كه به آيينه سحرآميز نگاه كند، قدرت تفكر و انديشه از او سلب مي شود و هر چه را به او بگوييد و نشان دهيد ، بدون تفكر و استدلال مي پذيرد. از ان پس همه ديده ها و شنيده ها را باور مي كند. ما بايد بخش وسيعي از اعتبارات كشور را صرف خريد تعداد زيادي از اين آيينه ها كنيم . پس از ورود انبوه آيينه ها، آن ها را در سطح شهر توزيع كنيم. شهروندان پس از نگريستن در آن به كلي از مزاحمت!! عقل و فكر راحت مي شوند. در آن صورت بايد در ضمن گسترش و نهادينه كردن فرهنگ آيينه سحرآميز، از بيان سخنان معارض با منافع اعلي حضرت نيز به سختي جلوگيري كنيم تا شهروندان غير از تلقينات ما درباريان سخنان هيچ كس به گوششان نخورد.

 اين پيشنهاد مورد قبول اعلي حضرت هردمبيل قرار گرفت و با صرف اعتبارات سنگيني تعداد زيادي از آيينه هاي سحرآميز را از كشور سيلگنا وارد كردند. به دنبال آن وزارت خانه اي نيز به نام تبليغات سلطنتي ايجاد شد و در هر كوچه و محله اي ادارات و دفاتري باز كردند و در همه مجامع عمومی چون بوستان ها ، بازارها و قهوه خانه ها همه مردم را به تماشاي آيينه هاي سحرآميز فراخواندند.

چندي نگذشت كه بيشتر مردم را با همين شگرد فريفتند. صداهاي مخالف فروكش كرد و كم كم خيال هردمبيل از گسترش مخالفت ها تا اندازه اي راحت شد.

 سال ها گذشت و با همين ترفند نيز چند صباحي ديگر سلطه جهنمي هردمبيل بر شهر استبدادزده هرت استمرار يافت. در اين مدت چه دروغ ها كه به مردم نگفتند و چه ارقام و آمارهاي جعلي كه به خورد مردم ندادند!! مردم را با وعده و وعيد مي فريفتند و هيچ كس در وقت انجام قول و وعده مسئولان از ايشان بازخواست نمي كرد كه چرا به قولشان عمل نمي كنند.

 مثلا در شهري كه ۵۰۰ هزار نفر جمعيت داشت، مي گفتند دو ميليون نفر در جشن تولد اعلي حضرت هردمبيل شركت كردند و هيچ كس تضاد و تناقض اين دو عدد را درك نمي كرد. 

 مثلا مشاور سيلگنايي براي نشان دادن ضرب شست خود به اعلي حضرت از او خواست به طور آزمايشي خورشيد گرفتگي را پيش بيني كند . بنابراين روزي اعلي حضرت هردمبيل كه از همه اسرار غيبي هم آگاه هستند!! پيش بيني كردند كه در دوشنبه هفته آينده خورشيد مي گيرد و هنگام ظهر هوا تاريك خواهد شد. 

   بديهي است در آن روز هيچ اتفاقي نيفتاد ؛ اما ماموران دولتي كه در گوش مردم خوانده بودندكه حتما خورشيد مي گيرد، بيشتر مردم شهر سر ظهر چراغ هاي خود را روشن كرده و از تاريكي موهوم شهر شگفت زده شده بودند!! و غيب گويي اعلي حضرت را مي ستودند و او را با خداي عالم در ارتباط مي دانستند!! آنان با تلقين تبليغات درباري سفيد را سياه ، و نور را تاريكي مي ديدند!!

 تا اين كه حكيمي دردآشنا پيدا شد و با زيركي خود رمز و راز فريبندگي آيينه سحرآميز را كشف كرد. حكيم براي باطل كردن سحر آيينه، دارويي ساخت به نام آگاهي كه اگر قطره اي از آن را داخل چشم هركس كه مي ريخت، عقل و خرد او بازمي گشت و حقايق پنهاني را درك مي كرد. 

 حكيم با كمك چند تن از روشن انديشان رسالت روشنگري خود را آغاز كرد. به محض آغاز كار روشنگري حكيم و شاگردانش خبر آن به گوش هردمبيل رسيد . بنابراين دستور داد تا هر چه زودتر از كار روشنگري او جلوگيري كنند. آنان كه با استفاده از داروي آگاهي عقل و خرد خود را بازيافته بودند ، شروع به اعتراض كردند. درباريان براي مقابله با اين روشنگري ناگزير از شگرد همه تاريك انديشان تاريخ بهره گرفتند. آنان اعلام كردند اين حكيم ،مزدور اجنبي است و از سوي دشمنان اجير شده تا دين آباء و اجدادي مردم را تباه كند.

 طرفين اين جنگ و جدال هر يك بر باور خود پاي مي فشردند. آخرين خبرهاي واضله از شهر هرت حاكي است كه تعدادي از درباريان هردمبيل با كمك عده زيادي از فريب خوردگان با چوب و سنگ و چماق به خانه حكيم حمله كرده اند. هنوز خبر تازه اي مبني بر پيروزي هر يك از طرفين منتشر نشده است....و ظاهرا منازعه ادامه دارد....


                                                              نوشته :  شفیعی مطهر


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: قصه هاي شهر هرتهردمبيلآيينه سحرآميز

تاريخ : پنج شنبه 24 شهريور 1390 | 7:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |