دل ديدني هاي شهر سرب و سراب(365)

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل ديدني هاي شهر سرب و سراب (365)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من هيچ گاه خود را بزرگ نديدم؛ ولي همه كساني كه كوشيدند تا خردم كنند، آناني بودند كه مي پنداشتند من لقمه اي بزرگ تر از دهانشان هستم.


من هيچ صيادي دانا و غواصي توانا را نديدم كه از جويباري حقير،صدفي كبير و از مردابي گنداب،مرواريدي ناب صيد كند.براي يافتن گوهرهاي گران و مرواريدهاي رخشان بايد دل به دريا زد. گوهر ناب را از دل دريا بجوي و دريادلي را از دل جوي مجوي.


من مترسكي را ديدم كه او را به دار زدند ؛ زيرا در ژرفاي دلش هنوز برقي از مهرباني و بارقه اي آسماني مي درخشيد ...و اين توهم وجود داشت كه مبادا گرماي اين احساس ،سرماي هراس را بزدايد و باب دوستي با پرنده اي را بگشايد.


من شيطان را نماد پليدي و مظهر پلشتي ديدم؛ اما نمي توانم صداقت او را در مقايسه با دروغگويان رياكار و چاپلوسان مكار نستايم ، آن گاه كه جاودانگي در جهنم را به جان خريد ؛ولي از تظاهر به دوستي آدم سرپيچيد.


من فرمانرواي خودكامه اي را ديدم كه همه پل هاي پيوند را شكست و رشته هاي نيرومند را گسست ؛ پل ها و رشته هايي كه واسطه او با مردم بودند...تا آن گاه كه سقوطش فرارسيد ؛ نه ياري برايش مانده بود و نه ياوري.

ادامه دارد...

                           شفيعي مطهر

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 14 آبان 1392 | 7:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |