دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد502
من دین ورزی را نه قدم زدن در کوچه ای تنگ و کوره راهی پرآژنگ ، که گام زدن در بوستانی فرح انگیز و باغی مشک آمیز دیدم.
من چون رهایی پروانه را از پیله دیدم، دیگر نه از پیله های روزگار هراسیدم و نه از شیله های حصار.
من بسیاری از آدم ها را چون کبریت بی ارزش دیدم،اما همین کبریت بی ارزش گاه می تواند زندگی ها را به آتش کشد.
من زندگی را چون ساعت شنی دیدم که گاه با زیر و رو شدن می تواند تحول آفریند و همه چیز را از نو آغاز کند.
من بسیاری از انسان ها را دیدم که زیبا اندیشیدند ، زیبا گفتند و زیبا نگریستند؛اما زیبا نزیستند!! (با الهام از سخن رومن پولانسکی)
ادامه دارد...
شفیعی مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.