#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(431)

 

پول « ابزار مبادله »یا « عیار مجادله »؟! 

 Картинки по запросу

من افرادي را ديدم كه با پول نه « كارسازي »،که « بازي » مي كنند. 


اينان نه به « خاصيت وجودي »، 

که تنها به رقم « صفرهاي موجودي » مي انديشند .

پول « ابزار مبادله »است،نه « عیار مجادله »!

پول « وسیله رفاه » است،نه « حیله گناه »!

پول ،نه « قُلّه هدف » ، که « حُلّه شرف »است.

با آن هم می توان « مدینه فاضله » ساخت و هم « مزبله نازله »!

این نوع « نگریستن » است که  « چگونه زیستن » را رقم می زند!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------

حُلّه : جامه، لباس نو، جامه بلند که بدت را بپوشاند

مزبله: جای ریختن خاکروبه و سرگین

نازله: فرودآینده،پایین رونده،پایین رو

 

  گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 15 آبان 1395 | 6:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(430)  

در هر « سَری »،« سِرّی » است!

 من جابه جایی « یک کوه »

و تغییر مسیر یک « رود بشکوه » را 

آسان تر دیدم از « تغییر شخصیت » و « تاثیر تربیت »

بر انسانی که شخصیتش « شکل پذیرفته »، 

اما یک گل از گلزار استعدادهایش هنوز « نشکفته » . 

  در هر « سَری »،« سِرّی » است 

و در هر « سِرّی »،« سُروری »!

باید « دُرجِ اسرار را شناخت » 

و « بُرجِ افکار را ساخت »!

 « تربیت » از « هنگام ولادت » آغاز می شود،

نه تنها « ایّام عبادت »!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

دُرج : صندوقچه،جعبه کوچک جواهرات و زینت آلات یا عطریات

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 14 آبان 1395 | 6:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(429) 

« زندگان رجیم » و « مُردگان فهیم »!

من بسیاری از « کودکان زیرک » و « نونهالان کوچک » را دیدم 

که به آنان می گفتند: بچه است، نمی فهمد!

وقتی نوجوان هم شد، می گفتند: نوجوان است، نمی فهمد!

وقتی جوان شد، گفتند: جوان و خام است، نمی فهمد! 

وقتی بزرگ شد، گفتند: دارد پیر می شود، نمی فهمد ...

وقتی هم پیر شد، گفتند: پیر است، حالیش نیست، نمی فهمد! 

فقط وقتی مُرد،آمدند و بر سَرِ گورش گفتند: 

عجب انسان فهمیده ای بود!! 

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------- 

رجیم : رانده شده،نفرین شده،ملعون

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 13 آبان 1395 | 10:39 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 


 

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(428) 


« فرزانگی »یا« ديوانگي»؟


 

من « سیمای شيطان » را در « منتهای عصیان » ديدم . 

از او پرسيدم: بهترين لحظه تسلّط تو بر انسان ها چه هنگامي است؟

 گفت: آن گاه كه شخصیتش به سبُکیِ« برگِ كاه » است و « گلبرگِ گیاه  »؛

آن گاه که « درگیر حراج حیا و حُجب » است و « اسير امواج عُجب »!

آنجا که « خودخواهی فرمان می راند»،

« تباهی را بر تخت طغیان می نشاند»!

 جايي كه « فرزانگی به كار نايد »،« ديوانگي بايد».  

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

حُجب : شرم ،حیا

عُجب :خودبینی، خودپسندی ،کبر و گردنکشی

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 10 آبان 1395 | 7:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(427) 

 

« والاترين تعبير »،« بالاترين تغيير »است!

 Картинки по запросу

من در « درازای زمان » و « پهنای زمین »، 

راز و رمز همه « تحولّات شگرف » را در « تغييرات ژرف » ديدم،

در « تغيير باورها » و « پذيرش خطرها ».   

هماره « والاترين تعبير »،« بالاترين تغيير » است! 

 

 #شفیعی_مطهر

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 9 آبان 1395 | 5:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(426)

 

 « رفتار شایگان »و « بهار جاودان » 

Image result

من آبشارانی را دیدم که از « بلندای کوه » 

« بی شکیب و باشکوه »،

  « از ستیغ، لطافت می بخشیدند »

و  « بی دریغ، طراوت می باریدند»؛

اما دنيايي را ديدم « پراکنده از خشكي ايمان » 

و « آكنده از خشونت انسان ».  

از « طبیعت جهان، گُل »می روید 

و از « خشونت انسان،گُلوله »!

از « نَفَسِ آن نسیم بهار » می وزد 

و از نَفسِ این جحیم آتشبار »!

بیاییم شیشه « خشم خواب » را در « چشم مُرداب » بشکنیم

و روی « زمین پاک » و « زمینه خاک » ،

با « رفتاری شایگان »، « بهاری جاودان » بیافرینیم! 

 

#شفیعی_مطهر

 --------------------------

ستیغ: قُلّه کوه

جحیم: دوزخ،جهنم،آتش قوی و سخت،جای بسیار گرم

شایگان: شایسته و سزاوار ،لایق ؛درخور

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 8 آبان 1395 | 7:8 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(424)  

 

« روی ریا » و « دُرِّ دریا » !

 

من زنانی را دیدم که خود را نه برای « همسر یگانه »،

که برای « مردان بیگانه »می آرایند ؛

اینان گویا بر این پندارند که « چشم مردان » 

تکامل یافته تر از « مغز زنان » است. 

نیز مردانی را دیدم که چون خود توان « احتجاب نگاه » را 

از « ارتکاب گناه » نداشتند،

از بانوان « حجاب موی » و « احتجاب روی » را انتظار داشتند!

نباید « دُرِّ دریا » را  به « روی ریا » « آلود »!

بل که باید « گزند گناه » را از « کمند نگاه »« زدود »

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------

احتجاب : در حجاب شدن، در پرده شدن، پنهان شدن 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 6 آبان 1395 | 2:43 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(423) 

 

عیب بزرگ انسان ها !

 Картинки по запросу

من در این « شَهرِ سُرب و سراب » 

و « دَهرِ نَقب و نقاب » دو چیز را هرگز ندیدم: 

 یکی « زنده خوب » و دیگری « مُرده بد »!!  

گویی عیب بزرگ انسان ها، زنده بودن آن هاست!!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

نَقب: سوراخ و راه باریک در زیرزمین

دهر: زمانه، عصر و زمان

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 5 آبان 1395 | 5:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(422)  

 

« درک سایه ها » در « ترک مایه ها »است! 

 http://ravantahlil.com/Files/Contents/80/549223_455859817763403_135697983112923_2050848_683498087_n.jpg

من گاهی « غَور در سپیدی آیه ها » را 

در « شَور در سیاهی سایه ها » دیدم. 

سایه هایی که به دنبال آدم ها می دَوَند

و چون مورد تعقیب آنان قرار می گیرند، از برابرشان مي گريزند.  

گاهی « درک سایه ها » در « ترک مایه ها »است!

باید از این « گذشت » و به آن « بازگشت »!

 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

غَور : فروشدن در امری، به دقت نگریستن و تفکّر کردن،کُنه چیزی

شَور: مشورت،کنگاش 

مایه : بنیاد هر چیزی

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 | 4:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(421)  

 

« اسیران انقیاد » و « امیران فوق انتقاد »! 

Image result

 

 من هر دو گروه « اسیران انقیاد » 

و « امیران فوق انتقاد » را چون کسانی دیدم 

که « رامش را در قدرت » می جویند

و « آرامش را در سلطنت » .

آنان کسانی اند که « بستر آرامش را بر آب آویخته  »

و « خاکستر خواب را بر گرداب ریخته» اند. 

هیچ کس از « دیوِه قُدرت » نمی تواند « میوه محبّت » « بچیند»،

بل این «  ملیکه محبّت » است که می تواند « اریکه قدرت  »« بیافریند»!

اریکه ای که « آرایه اش محبوب » است و « پایه اش بر قلوب »! 

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

انقیاد: خوار و رام شدن، گردن نهادن،فرمانبرداری

رامش: آرامش،آسودگی،فراغ

دیوه: کرم پیله،کرم ابریشم

ملیکه: پادشاه،صاحب ملک

اریکه : سریر، تخت پادشاهی

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 3 آبان 1395 | 5:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(420) 


« هوادار شیفته » يا « مخالف فریفته »؟!


Image result

 

من « خودکامگان خودخواه » را چونان « کرگدنی ناآگاه » دیدم 

که همه « جهان فراخ » را در « دو سوی شاخ » می بینند؛

تک شاخی که بر « زَبَرِ زنخدان » و در « برابر دیدگان »، 

بر « فراز پیشانی » چون « راز نشانی » روییده است.

اینان همه شهروندان را یا « سپید سرور » می بینند ،یا « سیاه دیجور » ، 

  همه مردم را یا « هوادار شیفته » مي دانند و يا « مخالف فریفته ».

در نگاه اینان « خردمند فکور » و « شهروند باشعور » وجود ندارد.

مُوافقان را « زلال » می خوانند و مُخالفان را در « ضلال »!

در نگاه خودکامه هر آن که نه « با من » است،پس « بر من » است

و هر که « بر من » است،« دشمن » است!

 

 #شفیعی_مطهر

-------------------------------

زنخدان : چانه

دیجور: تاریکی،تیره رنگ مایل به سیاهی

شیفته: عاشق ،دلباخته

فریفته: فریب خورده،گول خورده

زلال: آب صاف و گوارا،آب شیرین خوشگوار

ضلال: گمراهی

 با من : هودار من

بر من : مخالف من

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 2 آبان 1395 | 4:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(419) 


دو « کالای کمیاب » و دو « سوال بی جواب »!

Картинки по запросу

 

من هر « وجود زنده » و « موجود فرازنده » را دیدم، 

به دنیال یافتن « خانه ای امن » و « همخانه ای امین » بود....

و افسوس که در « زمانی سَتَروَن » و « زمینی ناایمَن » زندگی می کنیم، 

که « امانت » و « صداقت » 

دو « کالای کمیاب » و دو « سوال بی جواب » اند. 

 آری، زندگی را « امانتی باید » و « صداقتی شاید »، 

تا من « نگاهدار دلی باشم که از او بُردم »

و او « امانتدار مَشعَلی باشد که بدو سپُردم»!

و در « مَشی و مرام » و در « نام و فَرنام » ، 

« آن گونه باشیم که می نماییم »

یا « آن گونه بنماییم که هستیم »!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

سَتَروَن : عقیم،نازا

باید : بایسته است

شاید : شایسته است

فَرنام : عنوان،لقب

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 1 آبان 1395 | 6:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(418)  

 

از « خاکِستر نژندی » تا « بِستر توانمندي » 

 Картинки по запросу

 

من در سرزمين مالزي برج هاي دوقلو را « نماد عمران » 

و « نمود رشد شتابان » ديدم 

كه در ظرف ۲۲ سال با « کنگاش مدیران پیشاهنگ » 

و « تلاش مردم با فرهنگ »

از « خاکِستر نژندی »بر « بِستر توانمندي » بالیدند.

  اکنون نه تنها این « بنیاد بلند »، 

که « اقتصاد شکوهمند » آن كشور 

از « دل خاك »،« سر بر افلاك » برآورده اند. 

« مديران شايسته » و « مردم بایسته »

در اين مدت « كشور را آباد » و « مردم را آزاد »كرده اند. 

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------

کنگاش : شور،مشورت

نژند : اندوهگین افسرده  پزمرده  سرگشته خشمگین

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 30 مهر 1395 | 5:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

   #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(417)  

« اندیشه بر دار » و « تیشه بر دیوار » !

Картинки по запросу

من امروزه دیوار بزرگ « چین » را 

بر پیرامون بخشی از آن « سرزمین » دیدم. 

اما مدیران امروز چین « تیشه را بر دیوار » زدند و « اندیشه را به دار »!

آنان، « آزاداندیشان را سركوب » 

و « دگرانديشان را مرعوب » كردند، 

اما به دور از « سیاست انقیاد » ،در « عرصه اقتصاد » 

توانستند براي يك و نيم ميليارد « دهان های باز »، 

« لقمه هاي كارساز » فراهم آورند. 

توسعه منشوری است با « ابعادی مُتعدِّد » و « بُنیادی متنوِّع ».

جهان چون خطّ و خال و چشم و ابروست

که هر چیزی به جای خویش نیکوست

همان گونه که « گام های هر وجود » 

و « اندام های هر موجود » باید هماهنگ رشد کنند،

توسعه نیز باید با « همه ظرفیّت و استعداد » در « همه ابعاد» ببالد .

 چین در « عرصه اقتصاد بالید »؛

اما در « صحنه داد » از « بیداد نالید »!

 

#شفیعی_مطهر

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 29 مهر 1395 | 4:34 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(416)  

 

« رنگِ نیرنگ » با « اَنگِ فرهنگ »! 

Картинки по запросу

من کورش بزرگ را دیدم ،اما نه « آرام بر بستر آژمانی  »

که « ناکام بر خاکستر نگرانی » !

« ایران را می نگریست » و « ایمان را می گریست »!

او « سیمای روزگاران را می دید» و « نوای تبه کاران را می شنید  » 

که « تَبَرِ ضلال دروغ » ، 

« پیکر نهال نبوغ »را درهم می شکند،

 « خواب سبز جنگل » با « سراب سیاه اَمَل » آشفته می شود!

و « اقیانوس نور، غَدر می بیند » و « فانوس کور بر صَدر می نشیند »! 

« رنگِ نیرنگ » با « اَنگِ فرهنگ » می کوشد،

تا « ملّتی بی ریشه » و « خالی از اندیشه » بسازد!

و از میهن « دشتی سَتَروَن  » و « چراگاه  اهریمن » بپردازد! 

 بهوش تا « اندیشه ها را پاس داریم »

و « اندیشمندان سپاس گزاریم»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------

آژمان: بی زمان

اَمَل: آرزو

غَدر: خیانت کردن، بی وفایی، نقض عهد، مکر و فریب

اَنگ : نشانی و علامتی که روی کالای تجاری می نویسند

سَتَروَن: نازا،نازاینده،عقیم

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 28 مهر 1395 | 6:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

   #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(415)  

 

«زندگی بی ستیز»و«همزیستی مسالمت آمیز» 

 

Картинки по запросу

من نوعي « چیستی دلاویز » و « همزيستي مسالمت آميز » ديدم 

بين « آدم هاي بي آزار » و « حيوانات وفادار ». 

با خود « انديشيدم » و این رفتارها را « سنجیدم »،

که چرا برخي آدميان نمي توانند در جوار همنوع خود 

« ثمین رامشی » و « چنين آرامشي » را بيابند؟

آیا انسان با انسان نمی تواند « همزیستی مسالمت آمیز »

و « زندگی بی گریز و ستیز » داشته باشد؟! 

 

#شفیعی_مطهر

 -------------------------------

ثمین : گرانبها،پُربها،قیمتی

رامش :آرامش،آسودگی ،فراغ و سکون

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 27 مهر 1395 | 5:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(414) 

 

 « کابوسی غمّاز »و « عروسی پُرناز » ! 

 Картинки по запросу

من دنیا را چون « سایه ای دراز » و « همسایه ای طنّاز » دیدم 

که اگر او را دنبال کنی، « با تو می ستیزد » و « از تو مي گريزد »؛ 

ولي اگر از او بگريزي، « تو را دنبال » و « از تو استقبال » مي كند.  

دنیا « کابوسی غمّاز » است و « عروسی پُرناز » .

« ورجاوندان را می شکیبد »،ولی « آزمندان را می فریبد »!

دنیا به مثال سایه همراه شماست

فرّار بود گرش تو دنبال کنی

امّا چو ز نزد او گریزان گردی

دنبال کند تو گر اهمال کنی

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

طنّاز: فسوس کننده،شوخ و پُرناز،،مسخره کننده

ناز: فخر ،عشوه ،کرشمه  

کابوس: حالت اختناق و سنگینی که گاهی در خواب به انسان دست می دهد و خیال می کند چیزی سنگین بر سینه اش فشار می آورد و نمی تواند تکان بخورد

غمّاز : غمزه کنندهاشاره کننده با چشم و ابرو

ورجاوند : بلندپایه،ارجمند،برازنده،نیرومند 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 26 مهر 1395 | 6:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(413) 


« پاسدار عزّت » و « معمار ذلّت »

Картинки по запросу

 

من كساني را ديدم كه از « قُلّه بلند دماوند» 

و « چکاد شکوهمند سهند» افتادند، 

اما از جاي « برخاستند »، زيرا زندگي را « مي خواستند»؛

 اما كساني را ديدم كه نه « از خشم کژدُم » 

که چون « از چشم مردُم » افتادند، 

هرگز نتوانستند از این جاي « زشت شوم برخيزند » 

و با « سرنوشت محتوم بستيزند».

هر انسان خود « پاسدار عزّت » و « معمار ذلّت » خویش است! 

 

#شفیعی_مطهر

 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 25 مهر 1395 | 7:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(412)  

 

 از « ساحل شرف » تا « جزیره هدف »!

 

 من « مديران سازمان » و « رهبران جهان » را آن گاه موفّق ديدم 

كه پيش از فشردن دست كاركنان و شهروندان ، 

« دل ها را تسخير » و « مشکل ها را تدبیر » کنند! 

رهبر وقتی می تواند « مُثمر ثَمَر » و « مَنشا اَثَر » باشد

که در جان ها « محبوب » و پایه های قدرتش بر « قلوب » استوار گردد.

رهبر نسبت به مردم چونان « زورقی رها » بر روی« آب دریا »است

آب دریا  می تواند « زورق روان »را بر فراز « دست های مهربان  »خود 

از « ساحل شرف » تا « جزیره هدف » برساند؛

 نیز « دریای مردمی »می تواند با یورش به داخل « زورق رهبری » 

آن را با « سرنشینان سرگردان » به ژرفای « دریای عصیان » بفرستد.

پیامبر اکرم (ص) :

صِنفانِ اِذا صلحا صلحت الاُمّه وَ اذا فَسَدا فَسَدت الاُمّه .

قیل : مَن هُم؟ یا رَسول الله! قالَ: اَلعُلَماء وَ الرُّوَساء

 دو صنف هستند که هرگاه صالح باشند، امت صالح خواهند بود و هرگاه فاسد شوند، امت فاسد خواهد شد. 

سوال شد: اين ها چه كساني هستند؟ 

فرمودند: « عالمان اُمّت » و « اميران ملّت ».

(شيخ صدوق، ص۳۶) 

 

#شفیعی_مطهر

 

 گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 24 مهر 1395 | 7:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(411) 

 

« خدایگان غدّار » و « فرمانروای قدرتمدار »

Картинки по запросу

 

من ماری را دیدم با « پنج سر » و « هزار خطر »؛ 

اما این « سرهاي نيشدار » و « خطرهاي بي شمار » 

در برابر خطر « خودكامگي انسان » و این « طغیان بی کران  »، 

« بلايي حقير » است و « دردي چاره پذير ».

« خدایگان غدّار » و « فرمانروای قدرتمدار » 

چون خود را « مُجاز به غارت » و « بی نیاز از نظارت » مردم ببیند،

از گرگ « سفّاک تر »است و از مار « خطرناک تر »! 

 

#شفیعی_مطهر

----------------------

خدایگان: خداوند،پادشاه بزرگ

غدّار: بی وفا، خائن، حیله گر ،فریبکار

مُجاز: اجازه داده شده، جایز، روا

سفّاک:خون ریز

 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 | 6:1 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(410)  

 

 « رهبر راستین » یا « تاجوَر فَرنشین »؟ 

 Картинки по запросу

من مدیری را برای « رهبری، شایسته » و برای « راهبردی، بایسته » دیدم 

که راه را « بنماید » و خود پیشاپیش رهروان راه را « بپیماید ». 

نه این که خود در « کُنجِ عافیت نشیند » و « لُنجِ سلامت برچیند»؛

ولی رهروان را به « کار با بدبختی ها » و « پیکار با سختی ها » برانگیزد!  

آن که خود به « تجمُّل » می گراید و خلق را به « تحمُّل » فرامی خواند،

نه « رهبری راستین »، که « تاجوَری فَرنشین » است! 

 کسی « شایسته رهبری » و « بایسته مهتری » است 

که کهتران را « فراتر نشاند » و خود را « فروتر خواند ».

امام علي(ع) : اَلسَّيدُ مَن تَحَمَّلَ المَوونه وَ جاءَ بِالمَعونَه.

 آقا و سرور جامعه كسي است كه زحمت ديگران را بر دوش مي كشد و به دیگران ياري مي رساند. 

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

لُنج : دو طرف دهان از بیرون،لب،گرداگرد دهان

 فَرنشین: رئیس،بالانشین

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 22 مهر 1395 | 6:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(ویژه عاشورا)

 

عاشورا؛«مکتب بالیدن» ،نه «شب نالیدن»!  

 

Картинки по запросу

 

من عاشورا را « مكتبي براي باليدن » ديدم ،نه « شبي براي ناليدن »،

كربلا را « آموزه اي براي مكتب » ديدم ، نه « موزه اي براي مذهب »؛

ذكر آن حماسه را « نگاهي براي نگريستن » ديدم، نه « آهي براي گريستن »؛

و آيين هاي سوگواري را « نماد انگيزش شعور » ديدم،نه « نمود جوشش شور ».

من در كربلا « سوز عطشي » و « افروز آتشی » را ديدم 

كه همه « زمين هاي كوير را سيراب » ، و همه « زمان هاي فقير را غرقاب » كرد.

من در شامگاه « عاشورای گلگون »،« خروش سرخ خون » را ديدم 

كه از « حنجره سرخ سحاب » و « پنجره سپيد مهتاب »گذشت 

و پشت « شب سياه » و « اهریمن دُژآگاه » را درهم شكست 

و حقيقت سبز پيروزي « خون بر شمشير »،« حلقوم بر تير »، 

  « حنجر بر خنجر » و « باور بر تاجور »را جاودانه كرد.

من در كرانه خونين فرات، تابش سيمين مهتاب را ديدم 

كه خواب طلايي ماهيان را نقره باران مي كرد 

و مي كوشيد تا جگر سوخته فرات را در اندوه جگرسوختگان عطشناك التيام بخشد.

من سيماي سرخ و فرياد سبز شهيدان نينوا را ديدم و شنيدم 

كه آيه « اِنّي اَعلَمُ مالا تَعلَمون » را براي « عرشيان تفسير مي كرد»

و جانبازي جوانمردان كربلا ، حقيقت « فَتَبارَكَ الله اَحسَنُ الخالِقين » را براي « فرشيان تعبير مي نمود».

من در شامگاه عاشورا ،نمايشگاه عظيم كربلا را ديدم كه همه عظمت عشق،عزّت،دلدادگي،حُرّيت ، حميّت و آزادگي را بر صفحه صفحه صحيفه هستي ترسيم مي كرد 

و عطر عصاره اين خون جوشان را سرمايه سرخي هر فلق و زيبايي هر شفق قرار مي داد. 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 21 مهر 1395 | 7:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(409)  

 

 « صاف گفتن » و « شفّاف شکفتن »! 

 

Картинки по запросу

 

من سرهایی را دیدم « گران » و چشم هایی « نگران »؛ 

  « گران از خواب غفلت » و « نگران از تعارض تصاوير هويت » !

هویت ديروز در قاب فردا نه « فعّالیّتی در عمل » دارد و نه « جذّابیّتی در اَمَل ».

نه « القاب » در « قاب  » می گنجد و نه  « قاب » در « نقاب »!

در « روزگار زلالی » و رواج « بهار دیجیتالی »

تنها باید از « آب و آیینه » سخن گفت ،نه از « کین و کینه »!

باید « صاف گفت » و « شفّاف شکفت »! 

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------

صاف :صافی،پاکیزه و خالص و بی دُرد،بی غش،بی آلایش

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 20 مهر 1395 | 5:42 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(408) 

 

 « خیال باطل » و « آمال جاهل »! 

Image result

 

من چه بسیار « خودکامگان منفور » و « فرمانروایان مغرور » را دیدم 

که چون می دانستند در « پازل جامعه آینده » و در « روند نواندیشی فزاینده »، 

نه « جاهی شایسته » دارند و نه « جایگاهی بایسته »،

بنابراین می کوشیدند تا « گَردانه زمان » و « گردونه زمین » را به عقب برگردانند.

اما زهی « خیال باطل » و « آمال جاهل »!

حجم عظیم « ظلمت » با همه « قَسوت و قساوت »

در همه دوران « دَیجوری شب » و « کوری کوکب » 

از هر « حنجره باریک » و « پنجره تاریک »

فریاد می زد: « مرگ بر آفتاب »!

اما سرانجام آفتاب عالَم تاب چون « هر روز » 

و با همان « ساز و سوز »طلوع کرد؛ 

به « گاه خویش » و از « بارگاه خویش »!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

جاه : قدر و شرف،فرّ و شکوه،عُلُوّ منزلت

گَردانه : چرخه

قسوت و قساوت: سخت شدن، سنگدلی

دَیجوری : تاریکی،تیره رنگ 

 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 19 مهر 1395 | 7:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(407) 

 

هر « پگاهی پسین » با « نگاهی نوین »

Image result

 

من انجام کارهای « ناممکن » را در صورتی « ممکن » دیدم 

که انسان در « آفرینشی نو » و با « بینشی نو » به آن بنگرد. 

بنابراین اگر هر « پگاهی پسین » را با « نگاهی نوین » بیاغازیم، 

راه های « مسدود » را « می توان گشود »

و قُلّه های « صعب الصّعود » را « آسان پیمود »!

 

#شفیعی_مطهر

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 | 6:25 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(405)   

 

« نيرنگي ناگزير » در « فرهنگي فراگير » !

 

مداد در برابر دوربين 

 من چهره هايي « بي هويت » و قیافه هایی « بی شخصیت » را ديدم 

كه در « هر نقطه و هر مکان » و در « هر لحظه و هر زمان » 

سيماي خود را در « قاب » يك « نقاب » پنهان مي كردند. 

ظهور « جناب های قابی » در پشت « نقاب های قُلّابی »

به صورت « فرهنگي فراگير » و  « نيرنگي ناگزير » نهادينه شده بود.

زیستن در جامعه ای که « گردن ها زیر یوغ » است 

و « زبان ها آلوده دروغ » ،

« رنجی جانکاه » است و « شکنجی پُرآه »!

در چنین جامعه ای یا باید « همرنگ زیست » 

و یا با « نیرنگ نگریست  »!

 

#شفیعی_مطهر

 

 

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 14 مهر 1395 | 7:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(403)   

 

« مصونیّت  » یا « محدودیّت »؟!  

 

Картинки по запросу

من « کلامی رشادی » و « پیامی ارشادی » را دیدم مبنی بر این که:

 حجاب « مصونیّت » است، نه « محدوديّت »؛ 

اما من آن گاه اين پيام را « رها از تنگنای محدودیّت » 

و « مصفّا به صفای مصونيّت » دیدم، 

که « پشتوانه ای استوار از استدلال » 

و « نشانه ای سرشار از منطق زلال » به دنبال داشته باشد. 

ذهن انسان از « زور »،« بیزار » است و از « شعور »،« برخوردار ».

او « بایسته » و « شایسته » است 

که هر « نظر » را « استماع  »،

ولی هر « باور » با « اقناع » بپذیرد.

  انسان تا خود « عارفانه » پدیده ها را « درنیابد »،

« عاشقانه » به سوی آن « نمی شتابد ».

انسان نمی تواند دل را بر « رَخش خیال »« بنشاند »

 و تا « آذرخش آمال » ،« براند »؛

زیرا انسان آن گاه که از « رویت » بازماند، از « رویا » « روایت  » می کند.

توسن سرکش روح انسان نه با « حربه تحقیر » « رام » می شود

و نه با « ضربه تکفیر » ، « آرام »!

انسان منطقی « تزویر » را « نمی شناسد » و از « زور » « نمی هراسد ».  

انسان  کاوشگر « بیزار از تبلیغ» است و « دوستدار سعی بلیغ »!

تبلیغ اگر از « اعتدال  » بگذرد ، به « ابتذال  » گراید!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------

رشاد: به راه راست رفتن،از گمراهی به راه آمدن،راستی و ایستادگی و پیروزی

ارشاد: راه نمودن،راهنمایی،راه راست نمودن،رهبری

آذرخش : برق، صاعقه

ابتذال : بی قدری و پستی و کهنگی،خوارکردن

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 12 مهر 1395 | 6:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(402)  

 

« ایستگاه زیبنده » یا « گذرگاه فریبنده »؟!

 

 
 

من کاخ هایی را دیدم با « برج ها و باروهایی فلک فرسا » 

و همراه با « آرزوهایی ملک آسا »؛ 

اما نه « سر به سوی افلاک » که « روی به اندرون خاک » فرو برده بودند. 

گویی این « ندای سروش » و « نوای خروش » را تجلّی می بخشیدند که: 

 « لِدوا لِلمَوت وَاجمَعوا لِلفناء وَابنوا لِلخراب» 

«بزایید برای میرایی و فراهم آورید برای نابودی و بسازید برای ویرانی.»

  دنیا در « حال گشت » است و « مجال فرگشت » 

و « گذرگاهی فریبنده » است ، نه « ایستگاهی زیبنده »!

دنیا هم « حیله خواب و خیال » است و هم « وسیله کسبِ کمال ».

باید از آن « رَست » و به این « پیوست »!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------- 

رَستن :رهاشدن،رهیدن،رهایی،نجات یافتن

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 11 مهر 1395 | 6:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(401)  

 

« نوای بینوایی » و « تنگنای تنهایی » !

 

 

من « خودکامه ای لجوج » را بر « اریکه عروج » دیدم 

که روزگاری « هزاران هوادار » با « دل هایی امیدوار » 

او را « اهورا می دیدند » و برایش « هورا می کشیدند »!

 ... نیز روزی و روزگاری را ديدم كه این « تندیس اهریمن »

در بین « میلیون ها تن »

در « تنگنای تنهایی » 

و با « نوای بینوایی » خود را کشت! 

...و این « سرشت مشئوم » و « سرنوشت محتوم » همه خودکامگانی است

که از « ضلال سراب، سیراب » می شوند و در « خیال قاب،نقاب » می زنند!

تا زنده اند ،در « دام غرور اسیر » اند و تنها در « کام گور،بصیر » اند!

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------

عروج : بالارفتن ،به بلندی برآمدن

مشئوم : نامبارک، بدیمن، بدشگون

ضلال : گمراهی، گمراه شدن 

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 10 مهر 1395 | 6:16 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(400)    

 

« آزمون ازل » و « قانون جنگل » ! 

 

 

Image result

 

من « واپسین نگاه نومیدانه » و « آخرین پیام غمگینانه »   موشی را دیدم و شنیدم.

او « سیر از آمالِ وِداد » و « اسیر در چنگالِ صیّاد » ، 

 در « لحظه وداع » و « لمحه انقطاع » ،

با « زبان آه » و « بیان نگاه »،

« قانون جنگل » و « آزمون ازل » را فریاد می کرد. 

او در دادگاهي محكوم به مرگ شده بود 

كه تنها « عِیار کیفری » و « معيار داوري » در آن 

« حق انکاری » و « قدرت مداری » بود!! 

در این دادگاه همیشه « حق با زورمندان » است و « رونق با زرمندان »!

...و چه شبیه اند جوامع « توسعه نیافته » با « جنگل های کافته »!

اینان « بی برنامه » اند و « اسیر خودکامه » 

و آنان « تابع زور » اند و « فاقد شعور »!

 ولی هر دو یک « سرشت » دارند و یک « سرنوشت »!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------

آمال : آرزوها،امیدها،آرمان ها،جمع اَمَل

وِداد : دوست داشتن،دوستی،محبت

لمحه : یک بارنگریستن،با شتاب به چیزی نظرکردن

انقطاع : قطع شدن،بریده شدن،گسستن

ازل :همیشگی،دیرینگی،زمان بی آغاز،مقابل ابد

عِیار : مقایسه و امتحان کردن پیمانه یا ترازو ،مقیاس

معیار :اندازه و پیمانه،مقیاس و آلت سنجش،سنگ محک

کافته : شکافته،ترکیده

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 | 5:26 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(398)   

 

خلاف باور » و « اختلاف نظر »!

Картинки по запросу

 

من همه « انسان های هَم اَرز » و « شهروندان خَرَدوَرز » را 

در « باورها ،گوناگون » و در « نظرها،ناهمگون » دیدم.

آن که « ژرف می اندیشد » با یک « حرف نمی پَریشد »؛

اما چون مستقلّاً « خَرَد می وَرزد »،

« بیدی » نیست که هر « بادی » « بلرزد »!

« خلاف در تدبُّر » و « اختلاف در تفکُّر » 

لازمه « استقلال در ریشه » و « استدلال در اندیشه » است.

من تنها در دو جامعه هیچ « خلاف باور » و « اختلاف نظر » ندیدم: 

یکی « جمعیت گورستان » و دیگری « جامعه گوسپندان »!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

هَم اَرز : همانند،دو یا چند نفر یا چند چیز که دارای ارزش یکسان هستند

ناهمگون  : ناهمرنگ ناهمانند مختلف

نمی پَریشد : پریشان و آشفته نمی شود

خلاف : ناسازگاری کردن،مخالفت،ضدموافقت

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 7 مهر 1395 | 6:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(397)  

 

« سیر پویایی » و « مسیر شکوفایی »

 

 

 

 Картинки по запросу

 

من در قرن بیست و یکم و در آغازین سال های هزاره سوم 

در « جهان بشری » و « زمان باروری » 

کسانی را « بی سوادترین افراد » 

و « ناتوان ترین آحاد » دیدم، 

که در « بازآموزی دانش » و « بهروزی بینش » ناتوان هستند؛ 

زيرا « دانايان ديروز »، « كم سوادان امروز »اند

و « کم سوادان امروز » ،« بي سوادان فردا »

« گُل دانش » و « تحوُّل بینش » 

هر لحظه « پیوسته » و « ناگُسسته »

در « حال شکوفایی » و « کمال پویایی » است!

آنان که از این « سیر پویایی » و « مسیر شکوفایی » 

« واپس بمانند » ، عمری بر موج « هوس می رانند »!

 انسان آن گاه از « پویش، باز»می ماند و از « پژوهش، بی نیاز»،

که می پندارد از « کال » گذشته و به « کمال » رسیده؛

میوه تا « کال » است، در انتظار « کمال »  است

اما آن گاه از درخت می افتد که به کمال می رسد.

غافل از آن که کمال میوه محدود است و کمال انسان ،نامحدود!

کمال انسان نه « کران  » دارد و نه خط « پایان »!

 

#شفیعی_مطهر

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 | 6:40 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(396)  

« نفرین  » یا « آفرین »؟!

Картинки по запросу

 

من « جوهرِ هر دین » و « گوهرِ هر آیین » را 

 چون « آبگینه پُرصفا » و « آیینه مُصفّا » ديدم .

آن گونه كه مي شد « سیمای راستي را از رای آن » 

و « صفای درستی را از وراي آن » ديد؛ 

اما آن گاه که « تعصُّب کور » و « تحجُّر منفور » رخ می نماید

« نفرت و نفرین » به جای « رحمت و آفرین » می نشیند؛

« نعمت » به « رنگِ نِقمَت » « درمی آید »

و « رغبت » به « نیرنگِ رَهبَت » « می آلاید »!

 پس « بشوییم » « سیمای سینه ها » را از « بلای کینه ها »

تا « بپوییم » « گذرگاه خاک » را تا « بارگاه افلاک »!

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

آبگینه :شیشه،بلور،تُنگ بلور،شیشه شراب،آیینه

رای : اندیشه،فکر،تدبیر،عقیده،اعتقاد،بینایی دل

نِقمَت : کینه کشی، عذاب، عقوبت، رنج و سختی، پاداش بد

رَهبَت :خوف،ترس

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 5 مهر 1395 | 5:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(394)    

 

« فُرصت آفرینی  » و « نُصرت گزینی »!

 

 

من خوشبختي را چون « توپ فوتبال » و « گوی خیال » ديدم ،

كه هر گاه مي غلتد، به دنبال آن مي دويم 

و چون مي ايستد، به آن لگد مي زنيم.

خوشا آنان که از « تردید،نُصرت » می سازند و از « تهدید،فرصت »

« نُصرت » را « فضیلت » می شمارند و « فُرصت » را « غنیمت »!

 « فُرصت را آگاهانه می آفرینند»

و « نُصرت را کنجکاوانه برمی گزینند»!

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------         

نُصرت : یاری،پیروزی

فضیلت : برتری،فزونی،مزیت، درجه بلند در فضل،افزونی در علم و  معرفت

بخت : بهره،نصیب،طالع،اقبال،شانس 

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 3 مهر 1395 | 5:31 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(393)   

 

از « بطن » تا « باطن »!

 Картинки по запросу

 

من در « گَردانه زمين » و « گَردونه زمان »،

همه چيز و همه كس را در « حال گذر » و « مجال گذار » ديدم.

تنها اثري كه از « يادها » و « نمادها » مي ماند، 

« يادگارهای به گزین » و « رفتارهای خیرآفرین » است.

آنچه به « انسان، سود » و به « جهان،جود » می رساند، 

هماره « ماندگار » است و همواره « پایدار  ». 

انسان هایی که از « بطن » گذشته اند، 

به « باطن » رسیده اند

و آنان که از « هوا » « روی برتافته اند»،

 « هو » را « یافته اند»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------

بطن : شکم

باطن : درون چیزی،اندرون،پنهان

نماد : سمبل،مظهر

به گزین : بسیار نیکو و برگزیده

هوا : آرزو،میل نفسانی،هوس

هو : ضمیر غایب مفرد مذکر، او ،در اصطلاح عرفا اشاره به ذات باری تعالی

 

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 2 مهر 1395 | 5:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(392)  

 

کودکان « کار » یا « انکار »؟! 

Картинки по запросу

 بار دیگر « مهر » و « ماه » « به هم رسیدند » 

و سیمای « مهرماه » را به تصویر « کشیدند ».

من « زنگ مدرسه ها » را شنیدم 

و در کنارش « رنگ تلواسه ها » را دیدم!

این صدا نه تنها « نوای زنگ »،که « آوای فرهنگ » است!

اما زنگ ها برای چه کسانی به صدا « درمی آیند »؟

و چه جان ها و روان هایی را « می فرسایند»؟

من مهر را دیدم نه « مهر فروزان » ،که « مهر خزان »!

و نه در « سینه  سپهر » ،که بر « کینه چهر »!! 

من در آغازین روزهای مهر در کنار میلیون ها « نونهالان شاد » و « پرندگان آزاد » 

صدها هزار « غنچه های پژمُرده » دیدم و « شکوفه های دلمُرده »!

 کودکان « نبیل »،محروم از « تحصیل »!

کودکان « کار » یا « انکار »؟!

چه حلقه های زرد نگاه که بر در« آویخته »

و چه شعله های « شاد امید » که از بیم « تندباد تردید » به هم « آمیخته»!

ساقه های سبز،« سقایت » را می طلبند و جوانه های تُرد ، « طراوت » را!

سفره های خالی در انتظار « لُقمه ای کرامت » اند 

و پیاله های تهی ،چشم به راه « جُرعه ای مروّت »!

در « صحرای پریشان قَسوت » و « کویر سوزان قساوت »، 

« کودکان نومید» از « سینه خورشید»،« آتش می دوشند»

و جام های « عطش می نوشند»!

دل های تاریک و دیجور در انتظار « صبوحی از نور » اند و « سبدی از سرور»!

« خانه های ساکت و سرد » و « آشیانه های فقر و درد »، 

چشم به راه « صفای سخاوت » اند و منتظر « گرمای رحمت »!

بیاییم در در ورای پنجره بلورین رویای کودکان کار باغی بنا کنیم 

پر از « شکوفه های سرخ رَافت » و « جوانه های سبز محبت »!

بیاییم « روزنه های امید » و « پنجره های نوید »را 

سرشار کنیم از« روشنایی شفقت » و « درخشش حقیقت»!

بیاییم تندیس های خیال را « روح » بخشیم و درهای بسته را « مفتاح فتوح »!

کودکان کار اگر هیچ ندارند، در « دشت خیال » و « گلگشت آمال » 

باغی دارند پر از « گل های امید و آرزو » و « شکوفه های توان و تکاپو »!

نگذاریم این باغ در هجوم سموم خزان یاس « بپژمُرَد » 

و غنچه هایش « بیَفسُرد »!

بیاییم با « جویباری از زلال محبت » و « آبشاری از  زمزم کرامت »،

گل های امید و آرزو را آبیاری کنیم!

بیاییم آسمان تیره و تاریک دلشان را با « شهاب های احسان » 

و « اخگرهای ایمان » ستاره باران کنیم!

بیاییم با « رشد ریشه های روشنایی رافت »،

« صخره های سخت و سیاه شب قساوت » را بشکافیم 

و « شاخه های سپید ملاطفت » 

و « ساقه های سبز مساعدت » را شکوفه باران کنیم!

بیاییم نسیم لطیف ملاطفت را در رگ های هر « برگ زردرنگ » 

از درخت « امید رنگارنگ » کودکان کار به « جَرَیان » اندازیم 

و خون روشن « سپیده » را در شریان های « خشکیده » آرمان هایشان 

به « سَیَلان » درآوریم!

بیاییم دل ها را در کوثر محبت « بشوییم» و عطر عاطفه ها را « ببوییم» .

سبدهای انتظار را پُر کنیم از « گل های افتخار » و « شکوفه های بهار»!

بیاییم سیمای زیبای جوانمردی را در« آیین ایمان »

و « آیینه دیدگان » به تماشا بنشینیم!

 

 #شفیعی_مطهر

-------------------------------     

تلواسه : اضطراب، بی قراری، اندوه

چهر : چهره، رخسار،روی صورت انسان

نبیل : دانا و هوشیار

قَسوت : سخت شدن،سنگدلی

قساوت : سخت دل شدن

صبوحی : شرابی که صبح زود بخورند

مفتاح : کلید

سَموم: باد گرم و زهرآگین و خفقان آور

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 1 مهر 1395 | 11:3 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(391)     

 

فرصتی برای«بوییدن یک گُل»و«پوییدن یک پُل»!

من در « عرصه حیات » و « قلمرو ممات » 

چه بسیار انسان هایی را دیدم که ده ها سال « زیستند »؛ 

اما یک لحظه نفهمیدند که « کیستند »!

حتی کمتر کسی را دیدم که صد سال زندگي کند، 

اما بسياري را ديدم كه يك سال را صد بار تكرار كردند!

زندگی نه « داری بسته » است و نه « مداری پیوسته » ،

بلکه « راهی بی کران » است به سوی « بارگاهی آژمان ».

راهی است که « پیوسته باید پیمود » 

و لحظه ای در آن نمی توان « نشسته آسود »!

زندگی،« گاهِ گذر از یک پُل » است و « گواهِ باور یک تحوُّل ».

عمر انسان « لحظه ای تنگ » و « عرصه ای آژنگ »است

  به فرصت « بوییدن یک گُل » و « پوییدن یک پُل »!

بنابراین عمر انسان نه « عامل کَرّار » است و نه « قابل تکرار » ! 

 

#شفیعی_مطهر

----------------------

ممات : مرگ،زمان مرگ

دار  : خانه،سرا

مدار : جای دورزدن ،دایره ای موهوم از سطح زمین موازی با دایره استوا

آژمان : بی زمان

آژنگ : چین و چروک ،چین و شکن

کرّار : بازگردنده 

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 31 شهريور 1395 | 7:24 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(390) 

 

از « کوهِ گفتن » تا « شکوهِ شکفتن » 

 Картинки по запросу

 

 من همه انسان ها را با هم متفاوت دیدم . 

  انسان ها در تنها چیزی که  مشترک اند، « فرق داشتن با یکدیگر» است.

بنابراین دانستم هیچ « معلّم و مربّی دل افروز » و هیچ « مبلّغ دلسوز »

نباید و نمی تواند « جان گدازد » تا دیگری را « چون خود بسازد ».

هر انسان در « کتاب آفرینش » و « انتخاب بینش »

« فصلی مستقل » دارد و « اصلی متحوّل » .

باید کریمانه به او اجازه داد تا توانمندی های خود را « پیدا » 

و آن ها را « شکوفا » سازد.  


« گفتن » ،کوهی « صعب الصعود » است و «شکفتن»،« قُلّه موعود »!

انسان باید از « کوهِ گفتن » بگذرد تا به « شکوهِ شکفتن » برسد!

او باید آزادانه خود را « بیابد » و به سوی شکوفایی خود « بشتابد »!

 

#شفیعی_مطهر

  ------------------------------------

دل افروز  : روشن کننده دل،کسی که دل را شاد و روشن سازد 

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 30 شهريور 1395 | 8:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(389)   

 

« کرامت ذات » و « سلامت حیات » 

 

 Картинки по запросу 
 


 

من زندگی بشر را « آمیزه ای از رنگ ها » دیدم 

با « انگیزه ای از فرهنگ ها ». 

انسان ها « چند گونه » هستند،اما نه « چند گانه »!

کسانی که انسان ها را « چندگانه » می بینند،

با « خدای یگانه »،« بیگانه » اند!

همه « رنگ ها را باید پذیرُفت » 

و در « بهارِ همه فرهنگ ها باید شکُفت ».   

انسان بماهُوَ انسان ،« کرامت ذات » 

و در نتیجه حقِّ « سلامت حیات » دارد!

بنابراین هیچ « نژاد و جنس و رنگ » و هیچ « عقیده و آیین و فرهنگ » 

برای هیچ فرد یا گروهی نه « ناز » دارد و نه « امتیاز »!

هیچ کس در « عرصه جهانی » بر « جامعه انسانی » 

نه « افتخار اهورایی » دارد و نه « اختیار فرمانروایی »

انسان ها همه « آزاد »اند و رها از هر گونه « انقیاد »اند،

جز کسانی که خود « تن را به تحقیر بردگی »« می آزارند»

و « سر به زنجیر بندگی » « می سپارند»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------- 

انگیزه: سبب، باعث ،آنچه که کسی را به کاری برانگیزاند

انقیاد: خوار و رام شدن،گردن نهادن،فرمانبرداری

                    

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 29 شهريور 1395 | 7:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(388)  

 

انسان های « بُزُرگ » با همّت های « ستُرگ »

 

به جذابترین گروه اینترنتی یاهو ملحق شوید
 

 

من « مِهرِ فُروزان » را بر « سِپِهر سوزان » دیدم 

که با « انبوهِ تابَندگی » و « شکوهِ فُروزَندگی » 

تنها می توانست « روز » را بسازد، 

نه « روزگار » را . 

روزگار را نه « خورشیدِ تابناک »،

که « انسان های باادراک »می سازند؛

انسان هایی « بُزُرگ » با اراده ها و همّت هایی « ستُرگ ». 

 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------

سوزان : در حال سوختن،سوزنده

انبوه : پُر،بسیار،پیچیده و درهم،به هم پیوسته

 

 

شما را چشم در راهیم در کانال زیر:

گاه گویه های مطهر   telegram.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 28 شهريور 1395 | 5:38 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 86 87 88 89 90 ... 130 صفحه بعد