هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1209) 

 

«جازِ تلخند» یا «اعجازِ لبخند»؟!


گاه یک «شکوفۀ لبخند» می تواند نه تنها صد «کوفۀ نَژَند»،

که هزار «گرۀ کور» و «گریوۀ دور» را بگشاید.

با این «بیانِ بینش»، «جهانِ آفرینش»

چون «آیینه ای صاف» است و «آبگینه ای شفّاف».

اگر با «لبی خندان» و «دلی شادان» با آن روبه رو شوی،

او دَرِ غم ها را «می بندد» و همراه با تو «می خندد».

اما اگر از «زیبایی ها چشم برگیری» و  بر «بی وفایی ها خشم گیری»،

او هم بر تو «اخم» می کند و «زخم» می زند.

لبی که می تواند با «خنده» به روی یک «بنده» باز شود،

و «زره از رو» و «گره از ابرو» بگشاید،

چرا باید در برابرِ «عالَم و آدم»،«روی درهم» کشد؟! 

«غمِ جازِ تلخند» را تنها می توان با «مرهمِ اعجازِ لبخند»درمان کرد.

بیاییم «بُروفه های عنادی را بشکافیم»

و همراه با «شکوفه های شادی بشکفیم».

«موجِ مهر» را بر «اوجِ سپهر» جاری سازیم

و همپای «کوکبِ نور» سینۀ «شبِ دیجور» را بشکافیم.

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------- 

جاز: آهنگ های موسیقی که در قرن 19میان سیاهان آمریکا متداول شد و بیانگر احساسات تند و تاثّرات سیاهان از قیود بندگی و غربت بود.سپس در سراسر آمریکا و اروپا شایع شد

کوفه: نام شهری در عراق،این شهر نماد غم ها و رنج های علی(ع)و اهل بیت ایشان بود 

نژند: اندوهگین ،افسرده، پژمرده،سرگشته،خشمگین

گریوه: تپّه،پشته،گردنه سخت

آبگینه:شیشه ،بلور،آیینه،شیشه شراب،تنگ بلور

بُروفه:دستار،میان بند،شال که به سر یا کمر می بندند

شب دَیجور: شب دراز و بسیار تاریک
 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 1 فروردين 1393 | 6:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1209) 


 

«جازِ تلخند» یا «اعجازِ لبخند»؟!


گاه یک «شکوفۀ لبخند» می تواند نه تنها صد «کوفۀ نَژَند»،

که هزار «گرۀ کور» و «گریوۀ دور» را بگشاید.

با این «بیانِ بینش»، «جهانِ آفرینش»

چون «آیینه ای صاف» است و «آبگینه ای شفّاف».

اگر با «لبی خندان» و «دلی شادان» با آن روبه رو شوی،

او دَرِ غم ها را «می بندد» و همراه با تو «می خندد».

اما اگر از «زیبایی ها چشم برگیری» و  بر «بی وفایی ها خشم گیری»،

او هم بر تو «اخم» می کند و «زخم» می زند.

لبی که می تواند با «خنده» به روی یک «بنده» باز شود،

و «زره از رو» و «گره از ابرو» بگشاید،

چرا باید در برابرِ «عالَم و آدم»،«روی درهم» کشد؟! 

«غمِ جازِ تلخند» را تنها می توان با «مرهمِ اعجازِ لبخند»درمان کرد.

بیاییم «بُروفه های عنادی را بشکافیم»

و همراه با «شکوفه های شادی بشکفیم».

«موجِ مهر» را بر «اوجِ سپهر» جاری سازیم
 

و همپای «کوکبِ نور» سینۀ «شبِ دیجور» را بشکافیم.


 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------- 

جاز: آهنگ های موسیقی که در قرن 19میان سیاهان آمریکا متداول شد و بیانگر احساسات تند و تاثّرات سیاهان از قیود بندگی و غربت بود.سپس در سراسر آمریکا و اروپا شایع شد
 

کوفه: نام شهری در عراق،این شهر نماد غم ها و رنج های علی(ع)و اهل بیت ایشان بود 

نژند: اندوهگین ،افسرده، پژمرده،سرگشته،خشمگین

گریوه: تپّه،پشته،گردنه سخت

آبگینه:شیشه ،بلور،آیینه،شیشه شراب،تنگ بلور

بُروفه:دستار،میان بند،شال که به سر یا کمر می بندند

شب دَیجور: شب دراز و بسیار تاریک

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 1 فروردين 1393 | 6:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد436


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من بادبادك را ديدم با اداي شادي و ادعاي آزادي ؛ اما او را نيز نه شاد ديدم و نه آزاد؛ زيرا رشته اي باريك او را به اين دنياي تاريك وابسته مي كرد. 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در قطار اين شهر چه بسيار ديدم مسافران فرصت طلب و مسئولان صاحب منصب كه بي بليت سوار شده اند و بي كرديت ماندگار گشته اند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من « دل » و « ديده » را ديدم كه بي « من » به هر سوي « سر » مي كشيدند و به هر كوي « پر » مي گشودند؛ من در اين عرصه خود را نه «شخصيتي آزاد » ، كه « بنده اي در بند باد » يافتم؛ بنابراين كوشيدم تا «ديده» را به بند كشم و « دل » را به دلبند بسپارم. 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من از شهر شادي ها تنها دري بسته و دلي شكسته ديدم و آن قدر بدان ها خيره نگريستم و عمري با غفلت زيستم كه ده ها در باز و دل دلنواز را نديدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من سرنوشت آدمي را نه تنها از آب و گل كه از جان و دل ديدم. او را جان داده اند تا به جانان سپارد و دل داده اند تا به دلدار واگذارد. 
ادامه دارد...

               شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393 | 7:33 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد435


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 

من مغز انسان هاي فكور و افراد ذي شعور را همواره چون چشمه اي جوشان و رودي خروشان ديدم. 

طنز نوشته ها (خنده بازار) -سری اول
من مرفهانی بی درد و مرشدانی نامرد را دیدم که گنج را برای جان خود و رنج را برای پیروان خود می خواستند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من فقيرترين فرد را نه افراد بي پول،كه انسان هاي ملول ديدم كه نه رويايي براي روايت دارند و نه هدفي براي هدايت

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من انساني را آزاد ديدم كه نه از قدرتمدار دون كه تنها از قانون اطاعت كند.

 

من چهره هايي را به دل سپردم كه دل زلالشان در چهره هاشان موج مي زد.  

ادامه دارد...

                   شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 29 فروردين 1393 | 7:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد434


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من موريانه هاي پنهان را ديدم كه كشتزارهاي بوستان اين شهر را مي خوردند،اما مردم براي گنجشك ها مترسك مي ساختند.  


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چه اندك ديدم كساني را كه در زندگيم نقش داشتند و چه بسيار ديدم آناني را كه نقش بازي كردند!!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من بهترين معيار براي شناخت وفاداري انسان ها را «زمان » ديدم، نه «زبان »! 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من آدم ها را دو گونه ديدم : يا غرورشان را زير پاي مي نهند و با آدم ها زندگي مي كنند و يا آدم ها را زير پاي مي گذارند و با غرورشان مي زيند!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من همسفري وفادارتر و همسايه اي ماندگارتر از سايه خود نديدم....اما همين سايه همسايه نيز در تاريكي ها تنهايم مي گذارد! 
ادامه دارد...

                       شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 27 فروردين 1393 | 7:6 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد433


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من بسياري از انسان ها را ديدم كه از ارتفاع مي ترسيدند ، نه از پستي؛چنين است كه « پست » ها بسيارند و فرومايگان در راس كار

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من علت وجودي همه انسان ها را براي دوست داشتن و اشيا را براي استفاده شدن ديدم؛اما افسوس كه در اين شهر اشيا را دوست دارند،ولي از انسان ها استفاده مي كنند،آن هم سوء استفاده!!  


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من خودبيني را نه ديدن خود، كه نديدن ديگران ديدم. 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من گاهي لب هاي خندان را دردمندتر از چشم هاي گريان ديدم. 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من همه ویژگی های انسان هاي بزرگ را بزرگ ديدم،حتي اشتباهات كوچكشان را! 

ادامه دارد...

                     شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 26 فروردين 1393 | 7:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد432


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

عکس های جالب و دیدنی - سری اول

من شهريار خودكامه اي را ديدم كه در حكمراني ستمگرانه خود چنان عرصه را بر شهروندان تنگ  مي كرد كه مردم امنيت و امان را در زندان اسارت مي يافتند و آزادي را همراه با خطر هلاكت.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من سيمرغ را آن گاه به معناي واقعي «سيمرغ» ديدم كه حتي يك مرغ از آن نكاهند و او را ناقص نخواهند؛ بنابراين بايد همه سلايق و عقايد انسان ها را پذيرفت و هيچ باوري را نبايد حذف و طرد كرد.

جهان چون خط و خال و چشم و ابروست    

   كه هر چيزي به جاي خويش نيكوست


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من پرنده ای را ديدم که به دانه های روی دام خیره مي نگريست و به این مي انديشيد که چگونه بمیرد ؟ گرسنه و آزاد یا سیر و اسیر؟!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من دوستاني را ديدم كه آنان را با دنيا عوض نمي كنم؛زيرا دنيا نيز نمي تواند آنان را عوض كند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من آسانسوری را نديدم که بتواند انسان را به یک باره به بالاترین طبقه کامیابی برساند، چنين آسانسوري هنوز ساخته نشده است ؛بنابراين انسان ناگزیر است که مسیر کامیابی را پله به پله بپيمايد و بالا برود. 
(با الهام از سخن وین دایر) 

ادامه دارد....

                 شفیعی مطهر

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 25 فروردين 1393 | 7:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد431


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

جملات الهام بخش برای زندگی

من گرانبارترين گوهري كه گردن زن را مي آرايد،دستان گرم فرزند ديدم،نه زينت گردن بند.

جملات الهام بخش برای زندگی

من بسياري از انسان ها را ديدم كه قيمت هر چيز را مي دانستند،نه قدر آن ها را.

جملات الهام بخش برای زندگی

من يورش احساسات را چون شورش امواج دريا ديدم كه اگر از آن به عنوان یک فرصت سود نجوییم به منزله یک تهدید می تواند ویرانگر باشد.

عکس های جالب و دیدنی - سری اول

من ديدم كه  يك گل محبت يك لشكر قساوت را درهم شكست و رشته بنيانش را از هم گسست.

عکس های جالب و دیدنی - سری اول

من كسي را ديدم كه خورشيد را خورد و همه نورها را با خود برد.

ادامه دارد...

                  شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 24 فروردين 1393 | 6:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد429


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من ملتي را ديدم كه با دنيايي از اميد، نهالي از نويد را نشاندند و با خون جگر و چشم تر آن را پروريدند. آنان گل هايش را عطرآگين و ميوه هايش را شيرين مي پنداشتند؛اما چون به برگ و بار نشست،جز خارهاي گزنده و ميوه هاي كشنده از آن نچيدند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من وقتی ديدم به جای تابلوی ” از سرعت خود بکاهید “ از سرعت گیر استفاده شده ،فهمیدم که به شعور شهروندان امیدی و اطميناني نیست.

کی جرات داره اینجا شنا کنه؟! +عکس

من درياي دنيا را پر از تمساح هاي خونخوار و طعمه های آماده شکار دیدم.بنابراین دانستم تنها راه بقا،طعمه نبودن و لقمه نشدن است. تا طعمه باشی، می گیرندت و تا لقمه باشی ،می خورندت...

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من هيچ يك از فرهنگ ها و تمدن هاي زنده دنيا را مستقل،خالص و ناب نديدم. همه فرهنگ هاي بشري چون ظروف مرتبطه در يك ديگر اثرگذارند.فرهنگ ها و تمدن ها برايند عقول بشري در درازناي زمان و پهناي زمين هستند. هيچ فرهنگ و تمدني به سرزمين خاصي تعلق ندارد.

image
من مردمی را ديدم که چون فکرشان آزاد نبود، هیچ گاه و در هيچ انقلابي آزاد نشدند، بلکه به اندازه وسعت تفکرشان قفسی دیگر را تجربه  کردند…!(با الهام از سايت موفقيت براي شما)

ادامه دارد...

                شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 20 فروردين 1393 | 6:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد428


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من پرندگاني را ديدم رهاشده از قفس ،اما افتاده از نفس؛زيرا استمرار اسارت،پرواز را از يادها برده و به بيدادها سپرده. قرن ها تداوم تعجيز و تاخت و تاز،آرزوي پرواز را در دل ها ميرانده و بذر خماري و خمودگي را افشانده است.

 KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من داشتن يك «پاي» را براي يك نفر بسيار شگفت انگيز ديدم؛اما شگفت انگيزتر از آن داشتن يك «سر » را براي يك « ملت » ديدم ؛ « سر»ي كه بار سنگين انديشيدن را از دوش ملت برمي دارد،به جاي همه می انديشد و به جاي همه تصميم مي گيرد!

http://s3.picofile.com/file/7509606127/3ali3_ghadimi_36_.jpg

من ملتي را ديدم كه هيچ گاه زماني مناسب نمي يافت تا دهان باز كند.اين ملت نه تنها با دهان،كه با چنگ و دندان همه هستيش را بايد دريابد تا سختي زنده ماندن را برتابد.

تصاویر فتوشاپی قبل از اختراع فتوشاپ!

من چه پست و فرومايه ديدم انساني را كه با سر انسان ها بازي كند و از او فرومايه تر كسي كه  فكر و باور انسان ها را به بازي مي گيرد!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من نخبگان ملتي را ديدم كه بارها گياهان هرز را از كشتزارهاي مرز خود زدودند؛اما چون زمينه هاي بازتوليد آن ها را از بين نبردند،دوباره و چند باره علف ها روييدند و صحن و سراي جامعه را درنورديدند.

استبداد را ريشه هايي است و هر ريشه فرويشگر انديشه هايي است.

ادامه دارد....

                   شفیعی مطهر

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 19 فروردين 1393 | 7:32 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد427


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من خودكامگان نورستيز و شهریاران قلم گريز را ديدم كه به قلم چنان مي نگريستند كه به ابزاري مرگ آور و سلاحي ویرانگر.


من چه بسیار اهالی قلم را دیدم که در راه روشنگری قلم زدند .اینان بر سر باور جان باختند و بدین سان بهای روشنگری را پرداختند.

من چه بسیار بینا را بدون بینش و راهبر را بدون روش دیدم.

من نبرد مشت هاي خشمگين با تانك هاي پولادين را ديدم.سرانجام اين مشت هاي حق باور بود كه بر تانك هاي تندر پيروز شد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مبارزه با بيداد و پيكار با استبداد را برترين كار و بهترين پيكار ديدم؛ زيرا با نفي بيداد و مرگ استبداد ،باورمندان انديشه استبداد نيز در عرصه آزادي بيان بهتر مي توانند حرف خود را بزنند.

ادامه دارد...

                        شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 18 فروردين 1393 | 6:50 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد426


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

nashnal (74)

من شهري را ديدم گم شده در ابرهاي اسارت و خفته در قبرهاي قساوت؛نه نوايي كه از نايي برخيزد و نه اهورايي كه با اهريمن ستيزد. در باغ ها و بوستان ها تنها زاغ و زغن مي خواند و اهريمن فرمان مي راند.نفس ها محبوس اند و قفس ها پر از ققنوس.

aks-jadid (17)

من نماد مدرنيزم را در دست هاي موناليزاي مدرنيست ديدم؛ نمادي كه نه لبخند ژوكوند،كه تلخند تند بر لب هاي او مي نشاند. تلخند او بيانگر اين بود كه مدرنيته نه تنها ابزار آذرنگ* كه يك فرهنگ هم هست.

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من فانوس دريايي را نماد روشنگري و نمود هنروري ديدم ؛در شب هاي تار و روزهاي پيكار راست قامت و باشهامت بر پاي ايستاده، نه در برابر توفان ها مي لغزد و نه در مقابل امواج مي لرزد. او همچنان بي دريغ نور مي افروزد و به همه شعور مي آموزد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

من براي كتاب عشق نه آغاز ديدم و نه پايان .اين كتاب نه خواندني است و نه نوشتني ؛ نه گفتني است و نه شنيدني .اين كتاب را با خون دل بايد نوشت و شيرازه اش را با تار و پود جان شايد سرشت.

من دغدغه هاي دو نسل و وسوسه هاي دو عصر را ديدم. يكي در انديشه انباشتن شكم و نداشتن درم بود و ديگري در فكر باروري مغز و داوري نغز . هر دو در آتش حسرت مي گداختند و با عطش عسرت مي ساختند.

ادامه دارد....  

                             شفیعی مطهر

آذرنگ :آتش رنگ،آذرگون،روشن،آتش

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 16 فروردين 1393 | 6:55 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد425


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من گاهی لب های خندان را دردمندتر از چشم های گریان دیدم.

tanzpic (15)

من مار بوروكراسي را ديدم كه خوك امور اداري اين شهر را بلعيد و به دايناسور مناسبات اجتماعي تبديل شد .اين دايناسور شكمو با همه امور مردم تماس داشت؛اما ذره اي احساس نداشت .

tanzpic (51)

من انسان هايي را كه تنها به خور و خواب مي انديشند و از هر سراب مي پريشند،چونان حيواناتي ديدم كه خويش را نشناخته اند و هويت خود را باخته اند.

من گفتمان « دل ديدني هاي شهر سرب و سراب» را سخنگوي قشري از جامعه اين شهر ديدم كه نه زباني براي گفتن درد دارند و نه تواني براي نهفتن روي زرد!

اين گفتمان ،زبان آن كودكان خياباني است كه بدون ريشه روييده اند و بدون پيشه درهم تنيده اند.

اين گفتمان بيان آن فرودستاني است كه در ميان زباله هاي شهر،نواله هاي قهر مي جويند.(نواله:لقمه)

اين گفتمان،صداي دردمنداني است كه نيش خنجر زور بر ريش حنجر شعور دارند؛ آنان كه فريادگر بي حنجرند و كشتگان بي خنجر.

nashnal (1) 

من كودكاني را ديدم كه آرزوهايي داشتند به حجم حباب و زلالي آب؛كودكاني شاد با تخيلاتي بي بنياد،همه دنيايشان سپيد بود و انباشته از نور اميد.آنان هر چه به سوي آينده مي رفتند،دنيا را تاريك تر و مرگ را نزديك تر مي ديدند؛بنابراين چه خوش است ماندن در كوچه باغ هاي خلوت كودكي با دنيايي كوچك به اندازه بادبادك و قلبي بزرگ و روحی سترگ!!

ادامه دارد...

                     شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 14 فروردين 1393 | 6:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد424


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من هواپیماهای نشسته بر روی زمین را دیدم که هیچ خطری آن ها تهدید نمی کند؛  اما برای این منظور ساخته نشده اند. گاهی اوقات برای رسیدن به هدف باید خطر کرد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بسیاری از مردم را دیدم که می گویند، ” آدم های خوب را پیدا کنید و بدها را رها کنید.”

اما من این منطق را بهتر دیدم که : ” خوبی ها را در آدم ها پیدا کنیم و بدی آن ها را نادیده بگیریم. ”زیرا  هیچ کس کامل نیست.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من قلب انسان های بزرگ را را چنان ازعاطفه لبریز دیدم که اگر روزی می افتاد و می شکست، عطر گل یاس در همه جا می پراکند و مشام جان ها را می آگند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من برای شناخت و اثبات وفاداری و راست گفتاری انسان ها بهترین دلیل را « زمان» دیدم،نه « زبان».


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من تواناترین انسان و داناترین مسلمان را کسی دیدم که پس از اشتباه و لغزش، خود را پیراست و از دیگران پوزش خواست.

ادامه دارد...

                      شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 12 فروردين 1393 | 8:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد423


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من بالاترین مدارج کمال و برترین میزان خصال را  در بی نیازی از تعریف و تمجید دیگران دیدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بسیاری از افراد را دیدم که ترجیح می دهند بدبخت باشند، و مردم آن ها را خوشبخت بدانند تا این که خوشبخت باشند و مردم آن ها را بدبخت بدانند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چشم همیشه حقیقت بین را بهتر و مطمئن تر دیدم از گوشی که گاهی دروغ هم می شنود!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هرگز از دست دادن چیزی را در زندگی اندوهبار و دل آزار ندیدم ؛ زیرا وقتی برگی زرد از درخت می افتد ، برگی سبز و تازه آماده جایگزین شدن است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در زندگی چیزی سپیدتر از سینه و پاک تر از آیینه ندیدم ؛ اما آیینه نیز با همه یک رنگیش دست چپ و راست را به تو اشتباه نشان می دهد.

ادامه دارد.....

                         شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 10 فروردين 1393 | 4:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد422


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من رنجی نهان و دردی پنهان را در زیر پوست ورم کرده جامعه دیدم؛درد و رنجی که هر از چند گاه که برای بروز بهانه ای می یابد ، با تازیانه ای می خوابد . این درد و رنج ،راهی برای درمان می جوید،ولی راه حرمان می پوید!!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من صبر را کنش در بهترین فرصت دیدم،نه واکنش در نخستین مهلت.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بیشتر مردم این شهر را دیدم که چشم به راه آمدن فرصت هستند ،نه در اندیشه ساختن آن.فرصت های تاریخی،آفریدنی هستند ،نه آمدنی!

من خوشبختی را گمشده همه انسان ها دیدم؛اما بسیاری از آنان پس از یافتن خوشبختی خود را گم کردند.

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من افتادن برگ و میوه را دیدم. اولی به هنگام زوال می افتد و دومی به هنگام کمال؛بنابراین چون همه ما نیز گزیری جز افتادن نداریم، باید افتادن نشانه کمال ما باشد، نه پایانه زوال ما.

ادامه دارد...

                       شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 8 فروردين 1393 | 6:47 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد421


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

succes-92-9

من سایه ام را همراهی وفادار و همسفری ماندگار دیدم؛اما آن گاه که همین همراه و همسفر نیز در تاریکی تنهایم گذاشت،دانستم که یاری همراه تر از آفریدگار و یاوری همسفرتر از پروردگار ندارم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من انسان متعصب را چون میوه ای نارس و کال با دنیایی پر از خواب و خیال دیدم که محکم به شاخه درختش چسبیده است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من نشانه اضطراب را نتیجه  زیستن در آینده و افسردگی را گریستن بر گذشته و آرامش را نماد زندگی در حال دیدم.

Anar1[WwW.Kamyab.IR]

من دل خود را داغ تر از نار و سرخ تر از انار دیدم؛ اما دانستم که باید آن را از هر کینه و دشمنی دیرینه سپید نگاه دارم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من انسان ها را دو گروه دیدم : گروهی غرورشان را زیر پای خود می گذارند و با انسان ها زندگی می کنند و گروهی انسان ها را زیر پای خود می نهند و با غرورشان می زیند.

ادامه دارد...

                       شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 5 فروردين 1393 | 7:31 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

فناوری فوق مدرن

قصه های شهر هرت / قصه چهل و هفتم

در عصر فناوری و دانش و اندیشه همه ملل پیشرفته با همه وجود می کوشیدند و با شتاب هر چه بیشتر به سوی رفاه و رستگاری گام برمی داشتند.

مردم طاغوت زده و خودکامه پرور شهر هرت در اسارت و انقیاد خودکامه ای متفرعن چون اعلی حضرت هردمبیل گرفتار بودند. در حالی که همه مردم متمدن و بافرهنگ جهان هر روز قله های دانش و اندیشه را می گشودند و مردمشان در رفاه و سلامت بیشتر زندگی می کردند،مردم عقب مانده شهر هرت با رمالی و جن گیری و انواع خرافات می خواستند راهی به سوی فردای بهتر بیابند.

در چنین اوضاع و احوالی برخی از مشاوران خارج رفته و فرنگ دیده شهر هرت ،محرمانه و در خلوت به شرف عرض خاک پای ملوکانه رسانیدند که :

اعلی حضرتا ! امروزه بیشتر ملت های جهان پس از رهایی از یوغ استعمار،توانسته اند از اسارت استبداد نیز برهند و هر روز گام هایی به سوی دانش و فناوری بردارند و به رفاه و خوشبختی بیشتر برسند. می ترسیم بر اثر مرور زمان خبرهای آنان از راه تهاجم فرهنگی به گوش مردم شهر هرت برسد و اینان نیز کم کم فیلشان یاد هندوستان بکند!! بنابراین باید چاره ای بیندیشیم.

اعلی حضرت آروغی زدند و سری خاراندند و گفتند:

خب ! می گویید چه کار کنیم؟

یکی از مشاوران گفت: ما هم باید تا اتدازه ای در زمینه های مدرنیسم گام هایی برداریم.

اعلی حضرت هرمبیل خشمگینانه فریاد زدند:

احمق ! مگر نمی دانی ما که نمی توانیم در علم و تکنولوزی به فرنگ برسیم. مگر گفته اعلی حضرت شاه شهید ناصرالدین شاه را نشنیده ای که در فرنگ چه گفتند؟

هردمبیل آنگاه با اب و تاب برای مشاوران تعریف کردند:

میکادو ،امپراتور ژاپن با اعلی حضرت ناصرالدین شاه قاجار همزمان می زیستند و هر دو به فرنگ سفر کردند. وضع هر دو کشور ایران و زاپن در آن روزگار یکسان بود. در  آغاز حکومت«می جی»  (همزمان امیر کبیر) در ژاپن فقط چهار درصد سواد داشتند. ناصرالدین شاه وقتی پیشرفت های فرنگ را دید،گفت:

ما هرگز به پای فرنگ نمی رسیم ؛فقط باید کاری کنیم که مردم ما نفهمند در آن طرف دریاها چه خبر است؟

در اینجا یکی از مشاوران با ترس و لرز گفت:

اعلی حضرتا ! قربانت شوم،امکا میکادو بعد از مشاهده پیشرفت های اروپا گفت: ما با دو عنصر «قناعت» و «ثبات کار» باید خود را به پای اروپا برسانیم. چنان که امروزه ژاپن از کشورهای اروپایی نیز در مواردی جلوتر تست.

اعلی حضرت با شنیدن چنین سخنی فورا دستور داد این مشاور گستاخ را با اردنگی بیرون کنند و به اصطیل بفرستند! سپس روی خود را به دیگر مشاوران کرد و راه حل طلبید.

مشاوران وقتی چنین رفتاری را با همکار خود دیدند، با ترس و لرز ضمن تایید اوامر ملوکانه یک صدا گفتند: امر،امر ملوکانه است!

 

کاریـکاتورهای اجتـماعی، جـالب و مفهـومی

سرانجام پس از مجادلات مفصل به این نتیجه رسیدند که چون ما نمی توانیم در عرصه های توسعه فرهنگی،فناوری،اقتصادی،علمی،صنعتی و...به فرنگیان برسیم،باید با جادو و جنبل یک کار چشمگیر و فوق العاده ای انجام دهیم،که به ظاهر بالاتر از کار فرنگیان باشد و آن گاه با تبلیغات و جار و جنجال آن قدر درباره آن بزرگ نمایی کنیم تا مردم ما که عقلشان به چشمشان است،باور کنند که ما از فرنگی ها پیشرفته تریم!!

یکی از مشاوران گفت:فرنگی ها با سفینه های فضایی توانسته اند به ماه سفر کنند و نیز سفینه هایی به سیارات دوری بفرستند.ما باید اعلام کنیم که سفینه ای ساخته ایم که از سفینه های آنان پیشرفته تر است و به سیاره ای دورتر سفر می کند!

اعلی حضرت هردمبیل پرسید:مثلا کدام سیاره؟

مشاور فکری کرد و به عرض رسانید:مثلا می گوییم ما دو سیاره دوقلو کشف کرده ایم که تا کنون هیچ یک از ستاره شناسان به وجود آن ها پی نبرده بوده اند و آن ها را «چابلقا» و «چابلسا» نام گذاری می کنیم و اعلام می کنیم دو سفینه فضایی با نام های «هردمبیل یک» و «هردمبیل دو» با فضانوردانی به این دو سیاره فرستاده ایم.

هردمبیل گفت:خب !چطور این لاطائلات را به مردم بباورانیم؟

مشاور پاسخ داد: فیلم ها و تصاویری فتوشاپی!! تهیه می کنیم و آن قدر از طریق رسانه ها،و در خیابان ها و کوچه و معابر و... به طور شبانه روزی جار و جنجال می کنیم و مردم را زیر بمباران تبلیغاتی قرار می دهیم و این دفعه نیز مثل دفعات پیشین موفق می شویم و مردم هم به مرور باور می کنند. مگر اعلی حضرت خودشان بارها در رهنمودهای طلایی افاضه نفرموده اند که: «دروغ های بزرگ بگویید،ولی آن را بسیار تکرار کنید تا مردم بر اثر تکرار زیاد باور کنند.» ما می توانیم با تاسی به رهنمودهای معجزه آسای ملوکانه این خبر را نیز در اذهان مردم ساده اندیش خود جا بیندازیم.

 

کاریـکاتورهای اجتـماعی، جـالب و مفهـومی

...و این گونه شد که همه بلندگوهایی تبلیغاتی اعلی حضرت هردمبیل ، سال هاست شهر هرت را پیشرفته ترین،مرفه ترین و خوشبخت ترین ملل دنیا معرفی می کنند ....و مردم از شدت خوشی و خوشبختی!!می میرند!!

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت

تاريخ : یک شنبه 3 فروردين 1393 | 8:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد420


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من تعامل بین انسان ها را در غیاب فرهنگ «گفت و گو» و حاکمیت خوی خشونت و «های و هو» چون درهم فرورفتن شاخ های گوزن های وحشی دیدم.در چنین وضعی ماهی مقصود در دریای گل آلود می میرد!

من در عرصه مدیریت جوامع انسانی نیروهای ناهماهنگ را نه کمال آفرین که عامل ننگ و نفرین دیدم. پاروزنان همسو،قایق را به هدف می رسانند و تلاشگران ناهمسو آن را تلف می کنند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من شمع های خاموش و خلق های بی خروش را از هجوم بادهای بنیان برانداز و توفان های پرتاخت و تاز در امان دیدم؛بنابراین دانستم که اگر در هجمه توفان ها هنوز ایستاده ام،شاید شمعم نوری می افروزد و زبانم،شعوری را برمی انگیزد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من همه آب های دریاها و اقیانوس ها را از غرق کردن یک کشتی ناتوان دیدم؛ مگر این که در داخل کشتی نفوذ کنند . بنابراین، تمامِ نکاتِ منفی دنیا روی شما تأثیر نخواهد داشت؛ مگر این که شما اجازه بدهید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من خودکامگان را دیدم که همه گل ها را چیدند و جوانه ها درویدند تا خزان یاءس بر بوستان یاس تحمیل کنند،اما باز هم بهار به گاه خود فرارسید و سبزه ها و شکوفه ها همه جا دمید.

ادامه دارد...


                     شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 1 فروردين 1393 | 6:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |