#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(362)
راه رهایی از یوغ جهالت ها
من « خودكامگاني خیره » و « سیه چهرگانی چیره » را ديدم
كه « ايستاده بر كرانه شب » ،ولی با « استفاده از پشتوانه مکتب »،
« بي تاب از روشنگري مهتاب » و « بيزار از تابش آفتاب ».
چون دستشان به مهر و ماه نمي رسيد،
تا « چراغ مهر» را « خاموش »، و باغ سپهر » را « مخدوش » کنند؛
مي كوشيدند تا تصويرشان را در آيينه آب « درهم بريزند»
و اين گونه با روشنگري « بستيزند ».
« نورگریزان » و « شعورستیزان »، مرگ خود را
در « فروغ آگاهی شهروندان » می بینند و در « بلوغ همراهی دردمندان »!
بنابراین تنها راه ،« شکوفایی بلوغ ملت ها »است
و « رهایی از یوغ جهالت ها»
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
خیره : گستاخ،خودسر،لجوج،سرکش،هرزه
چیره : مسلّط، غالب
مخدوش : تصرف شده، وسوسه شده،خراشیده شده
بلوغ : رسیدن به سن رشد
یوغ : چوبی که هنگام شخم زدن بر گردن گاو می گذارند
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(361)
« مدیر نالایق » ، « اسیر متملِّق »!
من هر احمقي را ديدم ،
به دنبال « احمقی بزُرگ تر» و « ابلهی ستُرگ تر » مي گشت،
که او را « بستايد » ،تا در سايه سارش « بياسايد ».
بنابراین چه احمق اند « ستایشگران متملِّق »!
و چه احمق ترند « ستایش پذیران نالایِق »!
هیچ عاملی « ذلّت بارتر از چاپلوسی »
و « خفّت بار از دست بوسی » نیست.
تملُّق،« بنای بنیادین بشریّت » را « پریشان »
و « بنیاد پولادین انسانیّت » را « ویران » می کند!
« متملِّق » را به « خاک ذلّت » می نشاند
و « نالایق » را به « مغاک مذلّت »!
این « مدیر نالایق » است که « اسیر متملِّق » است.
او « اسیر حقارت » است و این در « زنجیر اسارت »!
#شفیعی_مطهر
----------------------------
مغاک : گودال،جای فرورفته و گود
مذلّت : خوارشدن ،ذلیل شدن، به پستی گراییدن،خواری
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(360)
ما زنده از آنیم که آرام نداریم...
من زندگي بدون « كار و تلاش » حتّی برای « کسب معاش » را
مرگ پيش از « مُردن » و پَرپَر شدن پيش از « پژمُردن » ديدم.
« تلاطُم رودِ زندگی » در « ترنُّم سرودِ ارزندگی » تجلّی می یابد.
آن گاه که این « رود » از « جوش » وامانَد
و این « سرود » از « خروش » درمانَد،
« جمع جان به فراموشی درآید»
و « شمع شان به خاموشی گراید»!
ما زنده از آنیم که آرام نداریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست (اقبال لاهوری)
« موج تا می تازد » ، « بر اوج می نازد »؛
اما آن گاه « رام می میرد » که « آرام می گیرد »!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
تلاطم : به هم خوردن، به هم برآمدن،به یکدیگر خوردن
ترنُّم : سراییدن، سرود،آواز،نغمه
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تحمُّل رنج برای آگاهی ملت!
#شفیعی_مطهر
امروز سالروز کودتای تلخ ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است . تنها این سخن زنده یاد مادر دکتر مصدق را مرور کنیم و...
"ازدکتر محمد مصدق پرسیده اند:
چه عاملی باعث شد نفت راملی کنی؟
گفته است: "سخن مادرم که می گفت:
پسرم ارزش هر فرد به اندازه رنج هایی است که برای ملتش می کشد".
این دوبیتی هایم را تقدیم می کنم به زنده دکتر محممد مصدق!
روح و روانش شاد!
و نام و یادش گرامی باد!
غم من
در کنج دلم ظلـــمت غم جایگزین شد
جای شعف و شادی و امید غمین شد
ویرانه نمـــــودم دل آباد و خــــــوشم را
اما غم من نرفت و ویرانه نشـــین شد
الماس اشک
امشب گرفته غم دل چـــــون آبگیـــنه ام
گویی فلک گرفته به دل بغــــض و کینه ام
سر می نهم ز درد چو بر شانه های شب
الماس اشک می شکند سنگ سینه ام
ققنوس
بسوز امروز ای قُقنوس مظلوم !
که از سوز تو عـــدل و داد خیزد
به فـــردا از دل خاکـــــــستر تو
هــــــزاران خوشه فریاد خیزد
(سراینده :شفیعی مطهر)
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(359)
« صفای کودکانه » و « جفای بزرگسالانه » !
من « سیمای زیبای خُدا » و « صفای والای هُدا » را
هم در« آیینه دل کودکان » دیدم
و هم در « گنجینه ذهن بزرگسالان »؛
اما سیمای خداي دل كودكان را « بسی نیک تر »
و به حقيقت « نزديك تر » ديدم.
آیینه دل کودکان « صاف تر » است و « شفّاف تر »؛
بنابراین در آن « بُلوغ حَق » ، « رَخشان تر » است و
و « فُروغ فَلَق » ، « درخشان تر »!
« بشوییم جفای بزرگسالانه » را
و « بجوییم صفای کودکانه » را !
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
والا : بلند، ارجمند، بزرگ قدر، شریف، نجیب، عزیز، گرامی، شایسته
هُدا : راستی، رستگاری، راه راست
بلوغ : به کمال رسیدن ،بالغ شدن
رخشان : درخشان،رخشنده، درخشنده، تابان
فَلَق : سپیده دم،بامداد
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
یک نامه تاریخی با دغدغه های مدرنیسم
اين نامه به تاريخ چهاردهم شهر ذي الحجه الحرام سال 1294 قمری (143 سال پیش)توسط ناظم الملك در لندن تحرير يافته و به عنوان نامه هاي رسمي به تهران ارسال شده است.
در پشت آخرين صفحه آن ناصرالدين شاه به خط خود نوشته است:
ان شاءا … تعالي اين پاكت را در حضور ملكم خان باز نمایيد و خوانده شود،در ايران فهميده نمی شود.
متن نامه چنين است:
جناب رفيق !فدايت شوم. می خواهيد بدون طول و تفصيل بنويسم كه چه بايد كرد؟
جواب بنده از اين قرار است:
از خلق فرنگستان صد كرور پول بگيريد و از دول فرنگستان صد نفر معلم و محاسب و مهندس و صاحب منصب و...بخواهید.
اين صد نفر معلم و صاحب منصب را در تحت ده نفر وزير ايراني مأمور نمایيد كه وزارتخانه ها و كل شقوق اداره دولت را موافق علوم اين عهد نظم دهند.
از ممالك فرنگستان بيست كمپاني بزرگ به ايران دعوت نمایيد و به آن ها امتيازات بدهيد كه صد كرور تومان ديگر به ايران بياورند و مشغول شوند به احداث معظم كه در زبان فارسي اسم هم ندارند.
و به توسط اين كمپاني ها راه هاي آهني ايران را از چندين جا شروع کنید.
در هر يك از ممالك ايران بانك هاي تجارتي و بانك هاي ملكي و بانك هاي زراعت بسازيد.
معادن و آب ها و جنگل هاي ايران را موافق همان اصول كه در جميع دول معمول است، به كار بيندازيد.
ديوانخانه هاي تجارتي ما را موافق قواعدي كه مقتضي تجارت اين عهد است، نظم بدهيد.
رسوم و شرايط تقسيم و تحصيل ماليات ما كه الآن از جمله علوم عميق دنيا شده است، موافق اين علوم تغيير و ترتيب تازه بدهيد.
گمر ك هاي داخله ما را به كلي موقوف نمایيد.
يك اداره مخصوص ترتيب بدهيد از براي خالصجات ما به توسط اين.
مسئله پول ايران را كه يكي از اسباب ناگزير زندگي ملت و الآن معايب آن علاوه بر خرابي تجارت مايه افتضاح دولت شده است، نظم بدهيد.
هزار نفر شاگرد به فرنگستان بفرستيد .نه اين كه مثل سابق هر كدامي دو سه زن بگيرند.
بلكه تا ده سال در مدرسه های آنجا محبوس بمانند، به طوري كه ثلث آن ها در زير كار بميرند و باقي ديگر آدم شوند. اصول كار اين ها هستند.كارهاي كردني اين ها هستند.
تنظيماتي كه فرنگستان از سفر همايون متوقع بود، اين ها هستند.
شكي نيست كه اگر كسي جرأت بكند و اين مطالب را در مجلس وزراي ما به زبان بياورد، همه متفقاً حكم بر سفاهت گوينده خواهند كرد و ليكن جناب شما كه در حق بنده هنوز فی الجمله حسن ظني داريد ،بايد در اينجا بعضي توضيحات را به دقت گوش بدهيد.
خيالات و كارهاي فرنگستان عموماً به نظر ما اغراق و عجيب و بي معني می آيند.
چرا؟سببش اين است كه ما در ايران هوش و ذهن و فراست طبيعي خود را با علوم دنيا به كلي مشتبه كرده ايم.جميع آن مطالب علمي را كه عقلاي ساير ملل به جهت تحصيل آن عمرها صرف می كنند، ما می خواهيم درايران بدون هيچ زحمت و به هوش و ذهن طبيعي خود در آن واحد درك كنيم. اين طرز تحقيق ما يك وقتي چندان عيب نداشت .اما حالا به كلي معيوب است.
كارهاي دنيا يك وقتي ساده بود و هر كس معني آن ها را به حكم هوش و ذهن طبيعي مي توانست به سهولت درك نمايد.
مهندسي عهد هوشنگ، حسابداني حسن صباح و وزارت كريم خان زند چندان عمق و امتيازي نداشت كه فراست طبيعي نتواند معني آن ها را بفهمد و ليكن در اين عهد تازه به واسطه ترقيات علوم چندان اسباب و معاني عجيب بروز كرده كه هوش طبيعي بدون علم كسي هرگز قادر به ادراك آن ها نخواهد بود.
هوش و ذهن بي علم چگونه می تواند بفهمد كه محالات تلقراف و تصوير عكس را چطور ممكن ساخته اند.
هوش و ذهن مستوفی هاي كابل چطور مي تواند قبول كند كه در فرانسه دو سه نفر وزراي خود را در يك سال دوهزاركرور پول قرض كردند.
اين ها مطالبي هستند كه به جهت فهميدن دقايق آن ها يك عقل سليم بايد اقلاً سي سال مشغول چندين علوم مختلف باشد.
ما در ايران از جميع آن علوم تازه كه قانون به كارهاي فرنگستان دارد ،بي خبر هستيم .يعني در هيچ مدرسه اي و در هيچ كتاب آن علوم را درس نخوانده ايم. وليكن اين بی عملي ما هيچ تقصير نيست.
وزراي ساير دول نيز از اغلب اين علوم بی خبر هستند. تكليف وزرا به هيچ وجه اين نيست كه داراي جميع علوم باشند. نكته واجب اين است كه هوش و ذهن شخص خود را با علوم دنيا مشتبه نكنند.
در انگليس يك دستگاهي هست كه قدرت و امنيت و جان و ملت انگليس بسته به آن است و اين دستگاه عبارت است از وزارت بحريه.
در اين اوقات انقلاب و احتمال جنگ عمومي خواستند اين دستگاه را محكم تر و معتبرتر كنند. چه كردند؟ يك شخصي را آوردند وزير بحري كردند كه هرگز در خدمات بحريه و عسكريه نبوده و از اوضاع دريا و كشتي اصلاً اطلاعي ندارد. به همين طور اغلب مي بينيم بر سر دستگاه هاي بزرگ چنان آدم ها مأمور می شوند كه از علوم مخصوصه آن دستگاه به هيچ وجه بويي نشنيده اند. با وصف وزراي بي ربط ، چطور مي شود كه نظم امور اين ها ساعت به ساعت در ترقي است؟ سببش همان است كه عرض كردم.
وزراي فرنگستان هوش و ذهن خود را با وسعت علوم دنيا مشتبه نمي كنند.
هر علمي را كه در مدرسه تحصيل نكرد ه اند ،بدون خجالت می گويند ما اين علوم را نخوانده ايم و به حكم اين اعتراف حكيمانه هميشه تحقيق مسائل عمده را رجوع به اصحاب علم مخصوص مي نمايند.
برخلاف اين رسم فرنگستان، ما در ايران تحقيق جميع مسائل را منحصراً رجوع به هوش و ذهن شخصي خود می كنيم.
در هر كار هوش و سليقه شخصي خود را حَكَم مطلق قرار می دهيم. علم و تحصيل از براي ما هيچ است. مسائل علمي كه از آن عميق تر و مشكل تر نباشد ،حكم آن را در آن واحد جاري می كنيم. هيچ لازم نيست از وزراي ما بپرسند كه اين علوم و كمالات را در چه زمان و در چه كتاب تحصيل كرد ه ايد. چون هوش و ذهني كه دارند كافي است. جميع علوم را نخوانده مي دانند. "نمي دانم" و" نخوانده ام "در زبان ايشان كفر است. دانستن جزو منصب است. خيال می كنند كه اگر احياناً در يك مسئله بگويند نمی دانم، شأن و منصب شخص آن ها به كلي خواهد رفت.
قسم مي خورم كه در ميان اين صد نفر فرنگي كه در تهران هستند، يك نفر نيست كه جرأت بكند بگويد من اكونومي پولتيك می دانم، اما جميع اهل درب خانه ما كل اين علوم را در سينه خود مضبوط دارند.
اگر از سفراي انگليس و فرانسه بپرسيد: بانك را چطور ترتيب می دهند؟ يقيناً بلاتأمل جواب خواهند داد كه اين مطلب علوم مخصوص لازم دارد و ما نخوانده ايم و نمي دانيم. اما اگر اين مسئله را رجوع به مجلس وزرا نمایيم ،نه تنها جميع وزرا بر كل دقايق آن احكام قطعي جاري خواهند كرد ،بلكه فراش هاي خلوت ما نيز جميع معايب آن رادر آن واحد خواهند شكافت.
ارسطو كه يكي از اعاظم عقول دنيا محسوب می شود، هرگاه حالا زنده بشود با جميع عقول خود نمی تواند بدون تحصيل علوم تازه بفهمد استقراض دولتي يعني چه، اما شهاب الملك مرحوم و امثال غير مرحوم او با علم نخوانده همه نكات اين علم را كاملاً مي دانند.
دول فرنگستان به جهت ترقي علوم اكونومي پولتيك كرورها خرج مي كنند و چندين هزار نفر عمر خود را در تحصيل اين علوم تلف می نمايند تا اين كه چند نفر اكونوميست پيدا می شوند.
در ايران هيچ احتياج به اين نقل ها نيست. ما همه اكونوميست كامل هستيم. بانك و را ه آهن و علوم ماليه و علوم اداره همه در نظر ما مثل آب سهل و روشن است.
مادامي كه در ايران وضع تحقيق ما اين است، مادامي كه وزراي ما همه علوم را نخوانده می دانند ،بديهي است كه در ايران هيچ كار تازه ممكن نخواهد بود.
پس چه بايد كرد؟
اولاً آن فضول هاي احمق كه مي گويند ما همه اين كارها را فهميده و همه اين علوم را مي دانيم -بايد آن ها را ازمجلس وزرا بيرون كرد.
ثانياً آن اشخاص باشعور كه می گويند ما از اين علوم بی خبر هستيم ،ولي اجراي اين كارها را موافق عقل از براي ايران واجب و ناگزير مي دانيم- بايد دست اين اشخاص را بوسيد و ايشان را مأمور كرد كه اين قبيل كارها را مجرا بدارند.
سرتان را به تأسف حركت مي دهيد و آهي مي كشيد كه اين ناظم الملك ساده لوح چرا به اين شدت از اوضاع ايران بي خبر است.
مضموني كه مي خواهيد به من جواب بنويسيد اين است كه: اي رفيق اينجا ايران است. اينجا ملك اسلام است .(صد باد صبا اينجا بی سلسله می رقصند). مستوفی ها صد نوع مضمون خواهند گفت، علما پوست ما را خواهند كند.
اين تعرضات كهنه حالا ديگر واقعاً بدتر از فحش است.
هرگاه اين كارها كه ذكر شد به دين اسلام به قدر ذره اي مخالفت داشته باشند، يا به دستگاه علما سرمویي ضرر برسانند، يا از مداخل و اعتبار مستوفي ها چيزي كم بكنند، ايراد شما به جا مي شد و ليكن در نيم ساعت می توان مثل آفتاب روشن كرد كه مصلحت ملا و مستوفي و خير دين و دولت در اجراي اين كارها و مجبوراً و منحصراً بسته به اين كارهاست.
با صد كرور سرمايه و با آن تدابير معجزنما كه ساير دول را غرق نعمت كرده در دو سال محصولات ايران سي چهل مقابل بيشتر خواهد شد.
يعني حالا هر قدر غله و ابريشم و ترياك و تنباكو به عمل مي آيد ،سي چهل مقابل بيشتر شده (ماليات ايران هم سي چهل مقابل زيادتر خواهد شد) و آن وقت ملا و مستوفي، رعيت و لشكر، نوكر و پادشاه در جميع امور خود، چنان وسعتي پيدا خواهند كرد كه از تصور حالت امروزه خود وحشت نمايند.
مطلب را بيش از اين شرح نمی دهم.
به سليقه بنده كارهاي كردني عبارت از همان چند فقرات است كه ذكر شد.
هر گاه اين كارها را به ميزان ذهن و فراست شخصي خود بسنجيم ،شكي نيست كه همه معيوب و مضر و بی معني و محال به نظر خواهد آمد.
اما هر گاه اين كارها را از روي علوم معينه تحقيق كنيم، بلاتأمل تصديق خواهيم كرد كه اجراي آن ها سهل و طبيعي و موافق دين اسلام و متضمن نجات دولت است.
معني اين كارها خواه مقبول خواه مردود و اجراي اين كارها خواه مشكل، خواه آسان جان مطلب اين است كه خارج از اين كارها هرچه بكنيد در فرنگستان بی معني و جز بازيچه و اسباب تمسخر و مايه تضييع عمر دولت نخواهد بود.
موضوعات مرتبط: روزنوشت
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(358)
« قدرت » درچنبره « نظارت »!
من پنج نسل از روسای « جمهور » از کشوری « مغرور » را دیدم.
ما آنان را « نماد همه لغزش ها » و « نمود همه ضد ارزش ها » می دانیم!
اما آنان هنوز « دست در دست یکدیگر » و « پای در راه اعتلای کشور »نهاده
برای حفظ « آزادی وطن » و « آبادی میهن » خود می کوشند.
آنان از « هر حزب و نهاد » و با « هر اندیشه و اعتقاد »
برای خدمت به میهن خود در « کنار » هم اند،نه در « انکار » هم!
آنان ،مخالف را نه « عامل دشمن »،که « مکمّل خویشتن » می دانند
و مخالف نیز قدرت را « نقد » می کند، نه « نفی »!
اما چرا در ميهن ما هر كس « مهار دولت را در کف می گیرد »،
« انحصار قدرت را هدف مي گيرد »؟
او خود را « خادم » و همه گذشتگان را « خائن »مي نامد؟!
من هیچ « انسان » و « پارسای زمان » را آن قدر منزّه ندیدم
که به « قدرت و دولت » فراتر از « نظارت ملّت » برسد و فاسد نشود!
هیچ انسان « خودساخته » و « خداشناخته » وجود ندارد
که قدرت مطلق او را به « فساد نیالاید » و به « استبداد نگراید»!
قدرت باید در « چنبره نظارت » باشد،نه در « گستره غارت »!
#شفیعی_مطهر
-----------------------
منزّه : پاک کرده شده،پاک،پاکیزه
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
به سوی نابودی جنگل ها !!
در دو دهه اخیر بیش از ۱۴ هزار هکتار از جنگل های شمال در هر سال تخریب شده اند . سالانه بیش از ۱۰۰ هزار هکتار از جنگل های غرب کشور تخریب می شوند . طی ۳۰ سال گذشته ۶۰ میلیون هکتار از جنگل ها ی کشور تخریب شده است . مساحت کل جنگل های کشور اکنون ۱۲ میلیون و ۴۰۰هزار هکتار است . مساحت مراتع از سال ۵۷ تا ۷۴ از ۱۴ میلیون هکتار به ۳/۹ هکتار رسیده است .
معاون سازمان حفاظت محیط زیست گفت :روند تخریب منابع طبیعی به ویژه جنگل ها و مراتع امروزه در کشور بسیار نگران کننده و بحرانی است . امروزه منابع طبیعی کشور در آستانه سقوط و مرگ قطعی قرار دارد ! وسعت جنگل ها ی کشور از ۱۸ میلیون هکتار به ۴/۱۲ میلیون هکتار کاهش یافته است وتنها دو میلیون هکتار از جنگل ها ی شمال،جنگل واقعی است. امروز هر ارگان ،نهاد و دستگاهی که به زمین نیاز داشته باشد، از منابع طبیعی می گیرد !
طبق آمار رسمی ارائه شده از سوی حفاظت محیط زیست در تاریخ ۱۶/۳/۷۸به هیئت دولت ، هر ۵ سال یک میلیون هکتار جنگل از بین می رود . هر سال یک میلیون هکتار از مراتع نابود می شود . در سال ۱۴۱۰ (یعنی ۲۳ سال دیگر )جنگل های شمال از۹/۱ میلیون هکتار به صفر خواهد رسید !!
موضوعات مرتبط: روزنوشت
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(357)
« حیات » و « حرکت »!
من هر دوچرخه و موتورسیکلتی را دیدم
تا در حال حرکت بود،
نه به سوی چپ سقوط مي كرد و نه به سوي راست ؛
اما چون از حركت « بازمي ايستاد » و از « تاخت و تاز مي افتاد »،
فورا سقوط می کرد!
بنابراين دانستم كه سقوط در « ايستايي » است، نه در « پويايي ».
« استمرار حیات » در « گردون » بودن است
و « استقرار ممات » در « سکون »ماندن!
« پایایی » در « پویایی » تبلور می یابد
و « میرایی » در « ایستایی »!
#شفیعی_مطهر
--------------------------
گردون: گردنده، گردان
استقرار : قراریافتن، پابرجاشدن، آرام یافتن،آرام شدن
ممات: مرگ،موت
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(356)
« خود پارسا پنداری » و « خود دانا انگاری »!
من چه بسیار « ملانصرالدّين های زمانه » و « مدّعیان بی پشتوانه » را ديدم
كه خود را « حقیقت مطلق » « می انگاشتند »
و دیگران را « ابله و احمق » « مي پنداشتند» .
این « درک وارونه » و « فهم واژگونه »،
همگان را به « رویشی راستین می گماشت »
و به « پژوهشی نوین وامي داشت »!!
« خود پارسا پنداری » و « خود دانا انگاری »
« توسنی تیزپا » و « دشمنی بی پروا » است،
که راکب خود را در « ژرفنای درّه هلاک »
و « تنگنای تیره مغاک » فرومی افکند.
...و این « بهترین بهانه » و « برترین نشانه » برای شناخت
« مستان قدرت » و « سرمستان دولت » است !
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
توسن: وحشی، رام نشده، اسب شوخ و سرکش
مغاک : گود ،گودال
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(355)
راه پر سوز و گداز روشنگري !
من « کوشش مداد » را در « پویش راه ارشاد » ديدم !
مداد در همه عمر خود را « مي فرساید »،
ولی بر آفرينش اثر « مي افزاید ».
من آموزش درس روشنگری را از « مداد » ،« استمداد» کردم!
من از مداد آموختم كه در راه پر سوز و گداز « روشنگري » و « نورباوری »،
بايد چون شمع « سوخت »
تا شمع خاموشان را « افروخت ».
روشنگری بدون « سوختن جان » و « افروختن زبان»،
نه به « ثمر » می رسد و نه به « باور »!
این « روشنگران دلسوز » اند و « نورباوران دل افروز »
که می توانند « باورها » را « بارور » کنند
و « داورها » را « دادور » !
راه روشنگری راهی « پر سوز و گداز» است و « پر نشیب و فراز».
در این راه « خطیر » بدون « وزیر و مشیر»
هر « رونده » را « توان رویش » نیست
و هر « پوینده » « را امکان پویش » !
#شفیعی_مطهر
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
آرزوی انتخابات آزاد!
در تاریخ ایران نام مهندس مهدی بازرگان در راه آزادی، استقلال و حاکمیت مردم می درخشد. وی که نخست وزیر دولت موقت بود، همواره با مشکلات بسیاری که از جانب نیروهای تندرو انقلابی پیش پای دولت بوجود می آمد، دست و پنجه نرم می کرد و پس از اشغال سفارت امریکا در تهران از سمت خود کناره گیری کرد. در ادامه فعالیت های سیاسی به نمایندگی مردم تهران وارد اولین مجلس پس از انقلاب شد. وی همواره از تند روی، انحصارگری و تغییر اهداف انقلاب به عنوان آفات انقلاب نام می برد و در راه مبارزه با آن ها می کوشید.
متن زیر بخشی ازسخرانی مهندس بازرگان در مجلس در حمایت از انتخابات آزاد است که در نهایت با مداخله برخی نمایندگان معلوم الحال قطع شده و با شعار مرگ بر بازرگان پایان می یابد.
یاد مهندس بازرگان گرامی و روحش شاد باد.
(( اگر ما مجلس آزاد مستقلی نداشته باشیم که متعلق به تمام ملت باشد، دیر یا زود جمهوری اسلامی مانند سلف خود مشروطیت سلطنتی با حفظ صورت و عنوان، تبدیل به نوعی استبداد و نظام طاغوتی متکی به استیلای خارجی خواهد شد.
همیشه و در همه جای دنیا استبداد از روزی شروع شده است که یک شاه، یک خاندان، یک طبقه و حتی یک مکتب خواسته است، ولو با حسن نیت و قصد خدمت، خود را یگانه مالک، یگانه مسئول و یگانه مامور بر سایرین تصور و بر جامعه تحمیل نموده، وقعی به رضایت و رای مردم ندهد. در حالی که مجلس های شورای واقعی و آزادی های اجتماعی آخرین و بلکه یگانه سنگرهای استقلال کشورها و ضامن بقا و سعادت ملت ها هستند.
شما نمایندگان محترم و کسانی که زمام امور فعلا در اختیارشان هست، دو راه در پیش دارید، یک ، اجرای انتخابات در شرایط و جو حاضر، دو ، انجام انتخابات واقعا آزاد و ملی بر طبق قانون اساسی. بدیهی است که در شرایط حاکم و محیطی که روزنامه ها و رسانه های گروهی ، راهپیمایی ها و اجتماعات، محاکم و منابر و نهاد ها حالت انحصاری و یک طرفه داشته ، مخالفین، معنرضین و غیر موافقین محروم از روزنامه، اجتماعات و سخنرانی های عمومی باشند و در صورت نامزد انتخابات شدن نگران از حملات و خطرات شدید خصوصا در شهرستان ها باشند ، با چنین احوال و مشکلات، هیچ انتخاباتی را هیچ آدم منطقی منصف انتخابات آزاد نخواهد گفت. بنابر این از پشت این تریبون اعلام می دارم که انتخابات خالی از آزادی و نظارت ملی و مجلس حاصل از آن فاقد کمترین اثر برای اهداف فوق(اهداف انقلاب) و عاری از اعتبار و ارزش از نظر قانونی، شرعی و حقوقی بوده .هر اکثریتی که آورده شود و هر ادعایی که از استقبال و تایید مردم بنمایند، مردود و باطل است.
انتخابات واقعا آزاد این است که، اسما و رسما به دور از تبعیض و تظاهر و از هم اکنون که چند ماه به زمان انتخابات مانده است، اعلام اجرای آزادی گردیده، اجازه نطق، نوشتن و گرد امدن آن طور که قانون اساسی و قانون مطبوعات مقرر داشته است، به مخالف و موافق داده شود، همه افراد ملت در اظهار عقیده و انتقاد و اعتراض و در انتخاب نمایندگان خود آزاد باشند و از تهمت و ....))
در این لحظه عده ای به شعارهای مرگ بر آمریکا و بازرگان می پردازند و سخنرانی قطع می شود.
با کمی تفکر در این سخنرانی و شرایط کنونی جامعه متوجه می شویم این مطالب برای چه کسانی سنگین تمام شد که به قطع سخنرانی پرداختند. کسانی که می خواستند نظر خود را با زور بر جامعه تحمیل کنند و ظرفیت شنیدن حرف مخالف و اعتراض را نداشتند و مملکت را به وضعیت کنونی سوق دادند.
( نقل از وبلاگ شخصی آقای آرش حمزه لو)
موضوعات مرتبط: روزنوشت
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(354)
« پویایی »، راز و رمزِ « پایایی »!
من « مداد مات » را در مسیر « امتداد حیات » دیدم
که در « تداوم نقش نگاري » و « تقدُّم ماندگاری »
هر از چند گاه ناگزير از « خودگدازی » و « پوست اندازي » بود.
بنابراین فهمیدم که انسان ها نیز برای « تازه ماندن » و « پُرآوازه نمایاندن »
هر از گاهی باید در درون « کارسازی »
و در بیرون « پوست اندازی » کنند.
« پویایی » راز و رمزِ « پایایی » است
و « استقرار پایایی » در گروی « استمرار شکوفایی » است!
#شفیعی_مطهر
--------------------------
پایایی :پایندگی، جاودانگی،ماندگاری
مات :سرگردان، سرگشته، حیران/ تیره، تار
خودگدازی: خود را به رنج انداختن برای پیشرفت سریع تر،لاغرکردن
کارسازی: مهم سازی ،آمادگی،دستکاری،نیک انجام دادن
آوازه: شهرت / پُرآوازه : مشهور،معروف،نامدار،نام آور
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(353)
« نازش » و « نوازش »!
من هر خانواده ای را دیدم که در آن « بزرگ» تر ها « کوچک » می شوند ،
هرگز نديدم « كوچك »ها در آن « بزرگ» شوند.
« انسان بماهو انسان » « با هر دین و ایمان »
و فارغ از هر « رنگ و نژاد » و گذشته از هر « جنس و اعتقاد»
ذاتاً « کریم » است و شایسته « تکریم»!
اما انسانی که در « مکتب کمال » و « مدرسه روز و ماه و سال»،
« درس زندگی می آموزد » و « تجربه ارزندگی می اندوزد»،
برای « تکریم» بسی « شایسته تر »
و برای « تعظیم » بسیار « بایسته تر » است.
کودکان را باید « نواخت » و پیران را باید « قدر شناخت»!
با آن « نازش » خوش است و با این « نوازش »!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
کریم: محترم،با شخصیت
تکریم: گرامی داشتن، بزرگوارشمردن
نازش: نازکشیدن،مهربانی
نوازش: دلجویی،نواختن،محبت کردن
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۷ | |
اعتماد: قضات ديوان عالي کشور حکم قصاص زني که فرزند 5 روزه اش را به قتل رسانده و مثله کرده بود، تاييد کردند. از 15سالگي بي خانمان شدم. پدرم که فوت شد، از خانه فرار کردم و ديگر برنگشتم. کسي هم دنبالم نيامد. پسري که من فريب عشقش را خورده بودم ،در تهران رهايم کرد. از فرط گرسنگي و بي سرپناهي به يک زن خياباني تبديل شدم. هر شب و هر روز در يک خانه مورد سوءاستفاده قرار مي گرفتم. چاره اي نداشتم جز اين که به خواسته هاي عده اي مرد هوسران تن دهم. آن ها مي دانستند که من بي کس و بي پناه هستم و از من سوءاستفاده مي کردند.
تا اين که يک سال و نيم پيش مردي معتاد مرا به خانه اش برد. من زندگي کردن با او را دوست نداشتم، اما مجبور بودم تحمل کنم. من از آن مرد باردار شدم و در حالي که حامله بودم ،مجبور شدم خانه او را ترک کنم. آن مرد مي خواست مرا هم معتاد کند. پس از ترک وي دوباره بي خانمان شدم و يک روز پليس مرا دستگير کرد و به بهزيستي تحويل داد. من بهزيستي را دوست نداشتم. همه مي دانند که آنجا هيچ کس راحت نيست، اما چون باردار بودم ،مجبور شدم شرايط را تحمل کنم.وقتي پسرم به دنيا آمد، او را در آغوش گرفتم. حس مادر بودن خيلي زيبا است و مانند هزاران مادر ديگر عاشق فرزندم شدم.
من پسرم را دوست داشتم، ولي چاره يي جز قتل وي برايم وجود نداشت. من نمي خواستم او هم سرنوشتي همانند من داشته باشد. من تقاضاي بخشش ندارم ،چون بزرگ ترين لطف را به فرزندم کردم.
|
موضوعات مرتبط: روزنوشت
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(352)
« نخستین کلاس ابتدایی » یا « آغازین شگرد شکوفایی»
من جوانانی را دیدم که دستبند طلا بر دستشان
و گردنبند طلا بر گردنشان زینت می بخشید....
اینان از « باریکه ذلّت رهیده » و بر « اریکه عزّت آرمیده » بودند!
و نیز جوانانی را دیدم که دستبند پلیس بر دستشان و طناب دار بر گردنشان...
ایشان « سرافرازی ارزندگی را نشناخته » و « بازی زندگی را باخته » بودند!
من « بسترساز این دو سرشت » و « قصه پرداز این دو سرنوشت » را
« نخستین کلاس ابتدایی » و « آغازین شگرد شکوفایی» می دانم.
#شفیعی_مطهر
------------------------------
اریکه : تخت،تخت پادشاهی
سرشت : طینت، فطرت، نهاد، خوی ،خلق
شگرد: راه،روش،طرز،طریقه
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
همزاد من!
#شفیعی_مطهر
با عشق و غم و بهار من همزادم
غم زندگی من است با آن شادم
یک جرعه غم به عالمی نفروشم
این دارم و از هر دو جهان آزادم
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: رباعي
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(351)
رویا ؛ در میانه « روایت » و « درایت »!
من آن گاه از « واقعيت »،سیلی « خوردم » و
« چهره ای از واقعیت » را « بهره ای از حقیقت » شمُردم
كه درست در « ميانه روياها » و « ترانه تمنّاها» سير مي كردم.
برای « نیل به هدف » و « میل به شرف » ،
« آرزو »،یک « بازو »است و « رویا » یک « تقاضا »؛
اما رویایی قابل تحقق است که نه تنها « روایت »
که با « درایت » همراه شود.
رویا نه « فانوس کور » که « اقیانوس نور » است.
باید ژرفای این « اقیانوس طریقت » را کاوید
تا به « مروارید حقیقت » رسید!
با این « دُرِّ دریا » می توان از « ثَری » به « ثُریّآ » رفت!
هیچ « رویا » به « روایت »،
و هیچ « روایت » به « درایت » نمی رسد،
مگر این که از « مستی خواب » و « سرمستی شراب » بیدار شویم !
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
روایت : نقل کردن مطلب یا خبر،بازگفتن
درایت : دانستن، دریافتن،آگاهی،دانایی
دُرّ : مروارید
ثَری : خاک، زمین
ثُرَیّا : منزلی از منازل قمر،آسمان
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
گفت : لابد مواد اولیه نداریم .
گفتم : داریم . اگر هم نداشته باشیم، وارد می کنیم .
گفت : انرژی .
گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم .
گفت : نیروی انسانی تحصیل کرده و ماهر .
گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم .
گفت : تکنولوژی .
گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم .
گفت : تجهیزات و امکانات .
گفتم : داریم . اگر نداشته باشیم هم وارد می کنیم !
گفت : ارز !
گفتم : داریم . اگر نداشتیم این قدر کالاهای غیر ضروری وارد نمی کردیم !
گفت : پس چی ؟
گفتم : " بهره وری "
گفت : نداریم ! وارد کردنی هم نیست !!!
به منظور گسترش و نهادینه کردن فرهنگ بهره وری و کاستن از مصرف بی رویه و در راه رسیدن به هر آرمان بلند و آرزوی فرازمند همیشه نخستین اقدام فرهنگ سازی است . چه ، هر آرمان مترقی تا به صورت فرهنگ درنیاید، در متن و بطن جامعه ماندگار نمی شود .
اکنون دیگر نه زمان " تجلیل " ، که دوران " تحلیل " است .
ما بر این درد مشترک تاکید می ورزیم که اگر در برنامه ریزی ها حسن تدبیر بیشتری اعمال می شد ، امروز می توانستیم ضمن کاهش خسارت ها بر میزان بهره وری و استفاده بهینه از همه ظرفیت های اقشار مختلف مردم بیفزاییم .
اکنون همه اندیشه های تابناک و دردآشنا را به پاسخ این سوال فرامی خوانیم که :
آیا ما مردم جهان سوم با تکیه بر منابع فرهنگی ، دینی ، اجتماعی ، نیروی انسانی و منابع طبیعی خود و با اعمال مدیریت بهتر و بهره گیری از همه ظرفیت های موجود نمی توانیم شکاف طبقاتی مردم جهان را پر کنیم؟!
سی و هشتمین سال استقرار نظام جمهوری اسلامی در حال سپری شدن است. دنیا حق دارد از ما و مدیران ما بپرسد در این 38 سال برای ملّت خود و دنیا چه کردهایم؟
بیتردید تلاش چشمگیر مردم و برخی دولتهای ما در این سالها در مبارزه با مشکلات در خور تحسین و تقدیر است. ما در راه عمران کشور، گامهای بلندی برداشتهایم، در دفاع مقدّس از سرزمینمان حماسهها آفریدهایم؛ طعم شیرین استقلال را چشیده ایم؛ اما سیر پر شتاب تحوّلات جهانی در همه زمینهها و عرصهها ما را در پویش راه آینده پشت سر میگذارد. برای رسیدن به کاروان پر شتاب تحوّلات علمی، اجتماعی و ... بشریت باید همه و همه، ملّت و دولت «دست در دست هم نهیم به مهر» و میهن خویش -ایران عزیز- را آباد کنیم.
در بسیاری از کشورها مردم پس از انقلاب بر کمیّت و کیفیت کار افزوده، و از میزان مصرف کاستهاند؛ اما در میهن ما متأسفانه میزان مصرف همچنان بالاست و هر روز افزایش مییابد و در بسیاری از موارد در سر حد اسراف و اتلاف است. ملّتی که انقلاب کرده و تولیدش اندک و محدود است، برای ادامه زیست شرافتمندانه در جهان امروز باید لااقل از میزان مصرفش بکاهد و شاهین ترازوی «تولید» و «مصرف» و نیز «صادرات» و «واردات» را به حالت تعادل نزدیک کند.
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(350)
« دوست دیرین » و « رفیق راستین »
من وقتی دوستم را ديدم كه نه « اشتباهی »
بلکه با « آگاهی » مرا نمي فهمد،
« کنجکاوانه » به او « نگریستم »
و « سوزمندانه » « گريستم » .
همسفری که سال ها ما را در هر « راهی »، « همراهی » کند
و در هر « سوزی » ،« دلسوزی » نماید،
ولی نه « حرف های دل » را بفهمد و نه « ژرفای مشکل » را،
چنین کسی نه « دوست » ،که موجودی « بی رنگ و روست»!
« برادر » ،« دوستی » است که با او « همنشینیم »،
اما « دوست » ، « برادری » است که او را « برمی گزینیم»!
« دوست دیرین » و « رفیق راستین »
کسی است که « نهفته ها را بیابد » و « نگفته ها را دریابد»!
« دوست مطلوب » چون « چتر خوب » است.
چتر خوب نه باران را « تدلیس »، که تو را « خیس » نمی کند .
دوست خوب هم نمی تواند « اندوه » را به « ستوه » آورد،
اما می تواند تو را در برابر « غم و اندوه » ، « نستوه » سازد!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
تدلیس : پنهان کردن عیب چیزی، فریب دادن
ستوه : خسته کردن، به تنگ آوردن،ملول کردن
نستوه : خستگی ناپذیر، ستیهنده در سخن و کار و جنگ
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
زنان و لزوم خودباوری
#شفیعی_مطهر
من بدون این که بخواهم بر اندیشه فمینیسم پای بفشرم،فارغ از این فکر بر لزوم "خودباوری زنان جامعه" و لزوم تبیین اندیشه "زن باوری "در جامعه پای می فشارم. من بر این باورم که زن می تواند با حفظ شخصیت ،عزّت و عفّت خود با اتّکای به نفس در همه عرصه های فرهنگی- اجتماعی-سیاسی و...حضور یابد.
خبر زیر مویّد این اندیشه است :
خوزه لوئیس رودریگز زاپاته رو، نخست وزیر اسپانیا چند سال پیش وقتی دولت خود را معرفی می کرد، برای اولین بار تعداد وزرای زن دولت، بیشتر از وزرای مرد بود.
کارمه چاکون، یکی از سیاستمداران برجسته حزب سوسیالیست اسپانیا به سمت وزارت دفاع منصوب شده که این برای اولین بار در تاریخ این کشور است که یک زن به این سمت انتخاب می شود. خانم چاکون، پیش از این وزیر مسکن بود.
آقای زاپاته رو گفته است از این که تعداد زنان در هیات دولت بیشتر است، احساس غرور می کند. دولت جدید اسپانیا، نسبت به دولت پیشین، پنج وزیر جدید حضور دارند. در این دولت، نه وزیر زن و هشت وزیر مرد حضور دارند که با احتساب خود آقای ژاپاته رو، برابری جنسیتی در دولت رعایت شده است.
بنابراین می توان با میدان دادن به زنان جامعه،گامی در راه ارتقای اعتماد به نفس و رشد و شکوفایی جامعه بانوان برداشت.
شناکردن را در دریا می آموزند،نه در صحرا! پس رشد و شکوفایی استعدادهای بانوان توانمند جامعه ما در گروی میدان دادن به فعالیت های فرهنگی و اجتماعی آنان است.
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(349)
« مناره نور » و « شراره شعور»!

من باز هم زنده ماندم و به « روزی نوتر » و « نوروزی دیگر » رسیدم
و باز« زادروزی تازه » را با « سوزی بی اندازه » دیدم.
اما هنوز نمی دانم « فرارسیدن هر زادروز » و « آمدن هر نوروز»،
مرا یک سال « می فرساید » و یا بر عمرم « می افزاید» !!
سرانجام اگر هر « حبیب » به « محبوب » نرسد،
هر « روز » به « غروب » می رسد!
نفس های ما گام هایی است که « پهندشت حیات » را با شتاب درمی نَوَردَد
و ما را به « گلگشت ممات » رهنمون می گردد.
« زمین در گذر » است و « زمان در گذار ».
باید نهالی « نشاند » و بذری« افشاند» !
باید« مناره ای از نور افراخت » و « شراره ای از شعور افروخت ».
در عرصه انسانیت باید « قصری از صداقت بسازیم »
و « کاخی از کرامت برافرازیم ».
باید« فانوس » فراست را فراراه افسردگان « بیاویزیم »
و « ناقوس » بیداری را بر بام خفتگان « بنوازیم »!
در رویارویی با جُنود « جور» و « جهل » و « جُمود»
باید از هر « سنگی »،«سنگری»ساخت و از هر «پَری»،«سَپَری»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------------
ناقوس :زنگ بزرگ که در کلیسا می آویزند
جُنود: لشکرها، سپاه ها ،جمع جُند
جمود: بسته شدن،یخ بستن آب،خشکی،افسردگی
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
یک آسمان پرواز در هر بال دارم !
#شفیعی_مطهر
دریا دلم اما به جان در بند هستم
خون جگر می نوشم و خرسند هستم
یک آسمان پرواز در هر بال دارم
بالم شکستند و هزار آمال دارم
دریاصفت می غرم و در جوش هستم
صد نغمه بر لب دارم و خاموش هستم
کو همزبانی تا زبان از دل گشایم؟
کو همدلی تا قفل این منزل گشایم؟
تاکی"علی"ها خون دل باید بنوشند؟!
تا کی ریاکاران دون در ناز و نوشند؟!
تا کی تملّق نردبان کامرانی است؟!
تا کی زبان چرب رمز شادمانی است؟!
صد آسمان پرواز در بالم نهفته!
صد گلستان گل به لب هایم شکفته!
دریای دل توفانی و لب بسته دارم!
سیمای خندان و دل بشکسته دارم!
خون در دل و جیحون ز چشمانم روان است
رنگ رخم از آن جهت رنگ خزان است
دریایی از آتش روان اندر بیانم
صد خرمن سوزان نهفته در بنانم
من یک نیستان ناله اندر سینه دارم
در خشم صد آتشفشان کینه دارم
اما دلی دارم به نرمی شقایق
آکنده از مهر و پر از راز حقایق
اندیشه از تیغ ستم گر چاک چاک است
از ساقه اندیشه صد ریشه به خاک است
دشمن اگر اندیشه را درخاک بنهفت
امروز از هر ریشه صد اندیشه بشکفت
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مثنوي
حال دل
#شفیعی_مطهر
حال دلم از یار ستم پیشه بپرس
حرف دل ریش ریشه از تیشه بپرس
بر دل چه گذشت ؟چون شد آخر؟ تو نپرس
سنگینی سنگ خاره از شیشه بپرس!
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: رباعي
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(347)
بنای « بام شب » به « نام مکتب »
من با وجود « اهتمام کوکب » فروریختن وحشتناک « بام شب » را دیدم ...
و این را هم نه « با خشم کاویدم » که « با چشم دیدم »
که شب زدگانی مسخ شده از میان « آوارهای انبوه » و « غبارهای اندوه »
می کوشیدند تا با « آجرپاره های ابهام » و « سنگواره های اوهام »
این بار « بام شب » را به « نام مکتب » بنا کنند!!
استقرار « کانون شب » بر « ستون مکتب »،
خطرناک ترین نوع « اسارت انسان » و « غارت ایمان » است!
رسالت مکتب « نورزایی » است،نه « شعورزدایی »!
« مکتب » چون به « خدمت بولهب در آید»،جز « لئامت شب نزاید »!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
بام شب : کنایه از حاکمیت و فرمانروایی خودکامگی و استبداد
اهتمام : کوشش ،همت گماشتن، سعی کردن
مسخ : برگرداندن صورتی به صورت زشت تر، دگرگون ساختن
ابهام : پوشیده گذاشتن، پیچیدگی، تاریکی، مجهول گذاشتن، پوشیده گفتن
اوهام : تصورات غلط ،پندارهای غلط(جمع وهم)
کانون : مرکز
بولهب : بولهبان وقت ؛ کنایه از مخالفان و مستبدان و منکران دلایل معقول و منقول و محسوس . (ناظم الاطباء)
لئامت : پستی، فرومایگی، دنائت، بخیلی
-----------------------------------
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(346)
امید چون « مهر» بر سینه« سپهر»!
من اميد را « درمانگري دردآشنا » و « یاوری توانا » ديدم
كه نه « شفا » مي دهد و نه « جفا » می کند،
اما مرا ياري مي دهد تا « دردها را تحمُّل » و درباره « شِگَردها تامُّل » كنم.
امید چون « نسیمی روح افزا » و « شمیمی مسیحا » ،
رام و آرام ،پرده سیاه شب نومیدی را « می شکافد»
و بر لب های سرخ غنچه زندگی « می شکوفد».
نفس امید نه تنها « بهارین»،که خود « بهارآفرین » است.
امید « هزارآوایی زیبا » و « نغمه سرایی آشنا» است
که در بوستان زندگی در هر « پنجره باز »،هزار « حنجره آواز» دارد
و در هر « آواز»،هزار پرده « راز»!
امید، ترنُّم سبز درخت را در گوش لحظه ها « می نوازد»
و شوق شکوفایی را در دل تنگ غنچه « برمی انگیزد»!
هر نَفَسِ « شمیم امید»،کوله باری از « نسیم نوید» بر « دوش» دارد
و دنیایی از شادی در « آغوش»!
امید با عطر انباشته در دل تنگ غنچه ،پرنیان باد را « عطرآگین» « می سازد»
و مشام جان ها را با رایحه « مشکین» « می نوازد»!
امید به گل های شقایق « رنگ» می بخشد و به دل های عاشق،« فرهنگ»!
بنابراین بیاییم با « امید به بهروزی بشریّت » و « نوید پیروزی حقّانیّت »
چون « مهر» بر سینه « سپهر» « بدرخشیم»
و همه « زوایای تاریک» و « کوره راه های باریک » را « نور و نوا بخشیم».
#شفیعی_مطهر
------------------------------------------
شگرد: روش، راه، طریقه،طرز
تامُّل : نیک نگریستن، اندیشه کردن،اندیشیدن
شمیم : بوی خوش
هزارآوا: بلبل
پرده: هریک از آوازها و آهنگ های موسیقی
ترنُّم : سراییدن، آوازخوانی،سرود،نغمه،آواز نیکو
پرنیان: حریر چینی منقّش(پرنیان باد: باد لطیف و ملایم)
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
حقوق بشر در قانون اساسي ج.ا.ا
#شفیعی_مطهر
امروز 14 امردادماه روز حقوق بشر و کرامت انسان است.بدین بهانه حقوق بشر را در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی به بررسی می نشینیم.
اصل نوزدهم : مردم ايران از هر قوم و قبيله که باشند از حقوق مساوي برخوردارند و رنگ ، نژاد و زبان و مانند اين ها سبب امتياز نخواهد بود .
اصل بيستم : همه افراد ملت اعم از زن و مرد ، يکسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني ، سياسي ، اقتصادي ، اجتماعي و فرهنگي و موازين اسلام برخوردارند .
اصل بيست و يکم : دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعايت موازين اسلامي تضمين نمايد و امور زير را انجام دهد :
1- ايجاد زمينه هاي مساعد براي رشد شخصيت زن و احياي حقوق مادي و معنوي او .
2- حمايت مادران ، بالخصوص در دوران بارداري و حضانت فرزند و حمايت از کودکان بي سرپرست .
3- ايجاد دادگاه صالح براي حفظ کيان و بقاي خانواده .
4- ايجاد بيمه خاص بيوگان و زنان سالخورده و بي سرپرست .
5- اعطاي قيموميت فرزندان به مادران شايسته در جهت غبطه آن ها در صورت نبودن ولي شرعي .
اصل بيست و دوم : حيثيت ، جان ، مال ، حقوق ، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر درمواردي که قانون تجويز کند .
اصل بيست و سوم : تفتيش عقايد ممنوع است و هيچ کس را نمي توان به صرف داشتن عقيده اي مورد تعرض و مواخذه قرار داد .
اصل بيست و چهارم : نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند مگر آن که مخل به مباني اسلام يا حقوق عمومي باشد . تفصيل آن را قانون معين مي کند .
اصل بيست و پنجم : بازرسي و نرساندن نامه ها ، ضبط و فاش کردن مکالمات تلفني ، افشاي مجازات تلگرافي و تلکس ، سانسور ، عدم مخابره و نرساندن آن ها ، استراق سمع و هرگونه تجسس ممنوع است مگر به حکم قانون .
اصل بيست و ششم : احزاب ، جمعيت ها ، انجمن هاي سياسي و صنفي و انجمن هاي اسلامي با اقليت هاي ديني شناخته شده آزاداند ، مشروط به اين که اصول استقلال ، آزادي ، وحدت ملي ، موازين اسلامي و اساس جمهوري اسلامي را نقض نکنند . هيچ کس را نمي توان از شرکت در آن ها منع کرد يا به شرکت در يکي از آن ها مجبور ساخت .
اصل بيست و هفتم : تشکيل اجتماعات و راه پيمايي ها ، بدون حمل سلاح ، به شرط آن که مخل به مباني اسلام نباشد، آزاد است .
اصل بيست و هشتم : هر کس حق دارد شغلي را که بدان مايل است و مخالف اسلام و مصالح عمومي و حقوق ديگران نيست، برگزيند .
دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون ، براي همه افراد امکان اشتغال به کار و شرايط مساوي را براي احرازمشاغل ايجاد نمايد .
اصل بيست و نهم : برخورداري از تأمين اجتماعي از نظر بازنشستگي ، بي کاري ، پيري ، از کار افتادگي ، بي سرپرستي ، در راه ماندگي ، حوادث و سوانح ، نياز به خدمات بهداشتي و درماني و مراقبت هاي پزشکي به صورت بيمه و غيره ، حقي است همگاني .
دولت موظف است طبق قوانين از محل درآمدهاي عمومي و درآمدهاي حاصل از مشارکت مردم ، خدمات و حمايت هاي مالي فوق را براي يک يک افراد کشور تأمين کند .
اصل سي ام : دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصيلات عالي را تا سرحد خودکفايي کشور به طور رايگان گسترش دهد .
اصل سي و يکم : داشتن مسکن متناسب با نياز ، حق هر فرد و خانواده ايراني است . دولت موظف است با رعايت اولويت براي آن ها که نيازمندترند به خصوص روستانشينان و کارگران ، زمينه اجراي اين اصل را فراهم کند .
اصل سي و دوم : هيچ کس را نمي توان دستگير کرد مگر به حکم و ترتيبي که قانون معين مي کند . در صورت بازداشت ، موضوع اتهام بايد با ذکر دلايل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداکثر ظرف مدت بيست و چهار ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالحه قضايي ارسال و مقدمات محاکمه ، در اسرع وقت فراهم گردد . متخلّف از اين اصل طبق قانون مجازات مي شود .
اصل سي و سوم : هيچ کس را نمي توان از محل اقامت خود تبعيد کرد يا از اقامت در محل مورد علاقه اش ممنوع يا به اقامت در محلي مجبور ساخت ، مگر در مواردي که قانون مقرر مي دارد .
اصل سي و چهارم : دادخواهي حق مسلّم هر فرد است و هر کس مي تواند به منظور دادخواهي به دادگاه هاي صالح رجوع نمايد . همه افراد ملت حق دارند اين گونه دادگاه ها را در دسترس داشته باشند و هيچ کس را نمي توان از دادگاهي که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد .
(منبع: کتاب فلسفه حقوق)
پس از تصویب اعلاميه حقوق بشر اسلامي در سازمان کنفرانس اسلامی سالروز شکل گیری اعلامیه اسلامی حقوق بشر موسوم به بیانیه قاهره در پنجم اوت هر سال (14 مرداد) به عنوان روز حقوق بشر اسلامی وکرامت انسانی در زمره مناسبت های ملی کشورهای عضو این سازمان درآمده و برنامه هایی را کشورهای مختلف اسلامی در این مناسبت به اجرا درمي آورند، کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران که اولین و قدیمی ترین نهاد با این عنوان در تمام کشورهای اسلامی است، ضمن استقبال از این مصوبه، در پانزدهم مرداد 1387 طی بیانیه ای اعلام داشت که امید است کشورهای اسلامی صرفاً به انجام یک سری برنامه های تشریفاتی و تبلیغاتی بسنده نکنند و چنین مناسبتی را وسیله ای قرار دهند برای تلاش بیشتر در جهت رعایت حقوق شهروندان خود و فعالیت علمی عمیق تر در جهت معرفی منابع غنی اسلامی در زمینه حقوق بشر و تعامل سنجیده و عالمانه با دیگر فرهنگ ها و تمدن ها. طی ماه های بعد نیز کمیسیون تعمیق فعالیت های مختلف در این زمینه را از جمله امور جاری خود قرار داد ؛ تا این که در سال 88 که برای اولین بار این مناسبت در تقویم مناسبت های ایران گنجانیده شد و اتفاقاً همزمان با مناسبت مهم دیگر ملی یعنی سالروز صدور فرمان مشروطه نیز گردید، نهاد ملی مستقل حقوق بشر اسلامی ایران را واداشت تا برنامه های دقیقی را به فراخور توان و مقدورات خود در دستور کار قرار دهد.
شعار تعیین شده کمیسیون برای اولین بزرگداشت روز حقوق بشر اسلامی و سال کاری پس از آن تا پانزدهم مرداد 1389، « وظائف دولت های اسلامی برای رعایت پیشبرد حقوق بشر از دیدگاه اسلام » می باشد که در همین راستا فعالیت های مختلفی از جمله برگزاری برنامه های علمی پژوهشی مختلف در اقصی نقاط کشور، اجرای برنامه های ترویجی و اطلاع رسانی عمومی مختلف در تهران و استان ها، تولید متون و محتواهای تخصصی برای اطلاع رسانی بین المللی در سطح کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، نشر کتب مختلف تألیفی و ترجمه ای در این زمینه، تدوین و انتشار گزارش سالیانه ارزیابی عملکرد دولت های اسلامی در اجرای مفاد اعلامیه اسلامی حقوق بشر و موارد دیگر گنجانیده شده است.
روز حقوق بشر اسلامي و كرامت انساني را گرامي مي داريم.
با آرزوي عزت و آزادي براي همه انسان ها در همه زمين ها و زمان ها .
گاه گویه های مطهر telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات
سهم مسلمانان در تولید جهانی
۲۰درصد جمعیت دنیا مسلمان هستند(بیش از یک میلیارد نفر).ولی تنها ۵ درصد تولیدناخالص ملی دنیا - یعنی کمتر از کشور فرانسه ! را دارند .
(کیهان-۱۴/۱۲/۸۰)
نکته : حضرت محمد (ص) پیامبری بود که در باره مشی زندگی پر برکت ایشان گفته اند :
"قلیل الموونه و کثیرالمعونه "بود .
یعنی مصرف و هزینه اش کمتر از همه و تولید و کمکش به دیگران بیش از همه بود .
امام صادق (ع) می فرمایند : "کونوا لَنا زَینا وَ لاتَکونوا عَلَینا شَینا ".
ای مسلمانان ! برای ما مایه زینت و آبرو باشید و مایه ننگ و عار نباشید !
آیا ما مسلمانان جهان برای این پیامبر و امام مایه افتخار و زینت هستیم یا.....؟!
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: روزنوشت
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: مقالات
موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.