نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد405


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من کودکان امروز را بسی بزرگ تر از پدران و مادران دیدم که در دنیایی فراخ تر ،اما در راهی پرسنگلاخ تر راه فردایی روشن تر را می پویند و دنیایی بهتر را می جویند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من ویرانگر خانه های چوبی را نه نعره های شیرهای خشمگین،که سکوت موریانه های مسکین دیدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من شخصیت انسانی را مهم تر از آبروی او دیدم؛زیرا شخصیت هر کس جوهره وجود اوست،ولی آبروی او تصورات دیگران درباره اوست.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در روزهای بارانی همه پرندگان را دیدم که برای پرهیز از خیس شدن به دنبال سرپناهی می گردند. عقاب تنها پرنده ای است که برای رهایی از خیس شدن بر فراز ابرها پرواز می کند.بنابراین دانستم که این دیدگاه هاست که تفاوت ها را می آفریند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بزرگ ترین مشکل فکرهای بسته را دهان های باز و زبان های دراز دیدم.

ادامه دارد...

                            شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1392 | 8:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد 404


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من تغییر را نخستین گام کمال دیدم و تدبیر را اولین اقدام برای فرار از انفعال؛بنابراین تا هنگامی که در بر پاشنه پیشین می چرخد، هیچ گاه تحول نوین نمی آفریند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هر آیه ای را آیینه ای از پدیده های آفرینش و گنجینه ای از درواژهای بینش دیدم. هر آیه را نمودی بیانگر بودها دیدم و نشانگر نمادها. برای تحکیم شناخت ،باید از آیه ها آیینه ساخت .


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بهار را نه تنها فصلی از طبیعت ،که اصلی از خلقت دیدم.هر رویشی به میرش می انجامد و هر میرشی به رویشی مجدد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من کودک را فرشته ای دیدم که هر چه دست ها و پای هایش بزرگ تر می شود، پرها و بال هایش کوچک تر می گردد.

(با الهام از سخن جرج برناردشاو) 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

من معرفت را دردانه هایی مانا و گهرهایی پایا دیدم که انسان پس از فراگرفتن همه چیز و به فراموشی سپردن همه چیز در بستر ذهنش ته نشین می شود و بر جای می ماند.

ادامه دارد....

                         شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 28 بهمن 1392 | 6:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 403)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من پرواز هر پرنده را با پر و بال دیدم و اوج گرفتن هر انسان را با همت لایزال.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هر انسان را که دیدم دریافتم که در کنار موافقان می آساید،اما در جوار مخالفان بر کمال می افزاید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من راز پویایی و رمز پایایی را سازگاری با تغییر دیدم،نه امیدواری به تقدیر.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من سازگاری با تغییر را صفتی نیکو دیدم و تحجر را روش افراد بدخو.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من تلاش برای تغییر دیگران را تکاپو برای تحقیر ایشان دیدم؛بنابراین زیباترین تصویر مطلوب هر کس ،سیمای اصیل اوست،نه سیمای بدیل او.

ادامه دارد...

                               شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 26 بهمن 1392 | 9:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 402)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من نیز چون شما با دیدن تصویر نخستین، تصوری دل چرکین به خاطرم خطور کرد؛اما با دیدن تصویر دوم به بطلان خیال و شتاب در استدلال خود پی بردم.بنابراین فهمیدم چه بسیار شتاب کردن در داوری و سراب دیدن در زودباوری ،که درنگ را نمی شکیبد و انسان را می فریبد.          


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من انسان را شگفت انگیز ترین وجود و اسرارآمیزترین موجود دیدم. انسان نمی تواند بیش از چند دقیقه بدون هوا،بیش از دو هفته بدون آب و بیش از دو ماه بدون غدا زندگی کند،اما یک عمر می تواند بدون وجدان زیست را تداوم بخشد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در این شهر پرفریب و عصر عجیب کسانی را دیدم که با گرمی دستی را نمی فشارند و پس از هر دست دادن انگشتان خود را می شمارند!!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در  این شهر به جای این که هر دستی را در دست دیگر ببینم،هر دست را بالای دست دیگر دیدم.بنابراین پیوندها نه افقی و برابر ،که عمودی و نابارور است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در این شهر کسانی را دیدم که خوشبختی خود را در بدبختی دیگران می جستند؛ بنابراین عمری می نالیدند،اما نمی بالیدند.

ادامه دارد...

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 23 بهمن 1392 | 6:24 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 401)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من این اندیشه را كه همه‌ چیز به روال همیشگی پیش می‌رود، خود همان فاجعه دیدم!(با الهام از سخن والتر بنیامین)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من هویت خودساخته انسان را در سیمای مقاومتی دیدم کـه در برابر محیط نشان می دهد.(با الهام از سخن ماکسیم گورکی)

 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org



من انسان های وحشی را دیدم که یکدیگر را می خورند و انسان های متمدن را، که همدیگر را فریب می دهند.(با الهام از سخن آرتور شوپنهاور)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org



من در تاریخ بشر کسانی را دیدم که مدعی بودند همه چیز را می دانند و همه چیز را می توانند درست کنند.اینان سرانجام به این نتیجه رسیدند که همه را باید کُشت...!(با الهام از سخن آلبر کامو)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من زمان را دگرگون کننده آدم‌ها دیدم، اما تصویری را که از ایشان داریم، ثابت نگه می‌دارد. هیچ چیزی دردناک‌تر از این تضاد میان دگرگونی آدم‌ها و ثبات خاطره نیست.

(با الهام از سخن مارسل پروست)

ادامه دارد...

                                      شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 22 بهمن 1392 | 6:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



وعـده  پــوچ هردمبیل

قصه های شهر هرت / قصه چهل و پنج
م

 سیاستمدار را کسی می دانند که بتواند با وعده های پوچ مردم را بفریبد و آرایشان را به دست آورد!

و جالب تر این که کسی را سیاستمدار ماهر و سیاس می دانند که پس از عدم اجرای وعده هایش بتواند با آوردن هزار و یک دلیل ثابت کند که چرا وعده ها انجام نشد!! البته اگر حافظه تاریخی ملت آن وعده ها را فراموش نکرده باشد!!

اعلي حضرت هردمبيل در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد.

هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد.
از او پرسید : آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت :

چرا ای پادشاه ، اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
هردمبيل گفت : من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر این وعده را نیز چون سایر وعده هایش فراموش کرد.

صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش با خطی ناخوانا نوشته بود :

ای پادشاه، من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل می کردم؛ اما وعده لباس گرم تو مرا از پای درآورد.


(اقتباس از يك قصه)

(شفیعی مطهر)


موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت

تاريخ : دو شنبه 21 بهمن 1392 | 7:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 400)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من بزرگ ترین بدبختی را در این دیدم که طاقت کشیدن بار بدبختی را نداشته باشیم. 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من پیش نیاز درس پرواز را ایستادن،راه رفتن،دویدن و بالارفتن دیدم.

(با الهام از سخن نیچه)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من یکی از علل ناکامی در وصول به اهداف را در این دیدم که به هر سگی که در مسیر پارس می کند، بخواهی سنگی پرتاب کنی.

(با الهام از سخن لارنس اسنرن)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در زندگی هماره خود را نیازمند هدفی می دیدم که به خاطر وصول به آن از بستر برخیزم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من چه بسیار روزهایی را دیدم که در آن کسانی را بیگانه یافتم که روزگاری با یگانه بودند و دوستشان می داشتم و همراز می پنداشتم !

ادامه دارد...

                                 شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 19 بهمن 1392 | 8:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 399)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من نتیجه آزمون زندگی را در این تحربه دیدم که ژرفای هیچ رودخانه ای را نباید با هر دو پای اندازه گرفت.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من در رقابت، هیچ کس را برابر خود ندیدم. هدف من شکست دادن آخرین کاری است که خود انجام داده ام.  (با الهام از سخن بیل گیتس)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من تنها راه کشف ممکن ها را، رفتن به ورای غیر ممکن ها دیدم.

(با الهام از سخن آرتور کلارک)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من برای فراگرفتن آنچه می خواستم بدانم،خود را نیازمند پیری دیدم.
اکنون برای خوب انجام دادن آنچه که می دانم، به جوانی نیاز دارم.

(با الهام از سخن ژوبرت)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من بزرگ ترین درس زندگی را آموختن این سخن دیدم که گاهی احمق ها درست می گویند.   (با الهام از سخن وینستون چرچیل)

ادامه دارد... 

                                 شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 17 بهمن 1392 | 6:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 398)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من فقیرترین مردم را کسانی دیدم که تنها دارایی شان،پول بود!!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من خدا را در قلب كسانی دیدم كه بی هیچ توقعی ، مهربان اند و خود را نیازمند بذل احسان می دانند.

  گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

  من اعتماد را چون پاک کنی دیدم که پس از هر اشتباه کوچک تر می شود و بر اثر تکرار اشتباه روزی به پایان می رسد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من برخی از دردها را چون چایی دیدم که هر چه زمان بر آن بگذرد و هرچه سرد شود،باز هم تلخی آن نمی رود.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من هفت پدیده را بدون هفت علت ،خطرناک دیدم:

ثروت را بدون زحمت،

دانش را بدون شخصیت،
علم را بدون انسانیت،
سیاست را بدون شرافت،
لذت را بدون وجدان،
تجارت را بدون اخلاق
و عبادت را بدون ایثار. (با الهام از سخن گاندی)

ادامه دارد...

                        شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 15 بهمن 1392 | 8:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 397)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من برای دوست داشتن دیگران و احترام به آنان نیازی ندیدم که با بینش آنان هم عقیده و با روش اینان هم سلیقه باشم .


من لبخند را بهترین زیور و برترین هنر هر انسان دیدم.


من اعتماد را چون کاغذی لطیف دیدم که وقتی مچاله می شود،دیگر نمی تواند به حالت نخست برگردد.


من آب های همه اقیانوس ها را از غرق کردن یک قایق کوچک عاجز دیدم؛ زیرا تنها راه غرق کردن هر قایق نفوذ آب در آن است.تا هنگامی که قایق نفوذناپذیر باشد،تلاش همه آب ها نمی تواند هستی قایق را فروپاشد.


نایت اسکین

 

من گمشدگان وادی نقل را بسی بیشتر و فراوان تر از سرگشتگان عرصه عقل دیدم؛بنابراین باید از تقلید کورکورانه روی برتابیم و کتاب نقل را نیز در پرتو آفتاب عقل تلاوت کنیم.

ادامه دارد...

                             شفیعی مطهر

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 13 بهمن 1392 | 2:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 395)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من بسیاری از انسان ها را اسیر عادات و برده صفات دیدم؛صفات و عاداتی که نه توجیهی مبتنی بر استدلال دارد و نه منطقی مبتنی بر کمال


نایت اسکین

من افراد بسیاری را دیدم که در عرصه زندگیم پای نهادند و آثاری به جای گذاشتند؛اما بعضی از آن ها نعمت بودند و برخی،عبرت.


نایت اسکین

من «کمال فرهیختگی» و «جمال خودبرانگیختگی» را در این دیدم که در عین مخالفت با عقیده ای برای آن احترام قائل باشد.


نایت اسکین

من بسیاری از مستمعان سخن را دیدم که نه برای فهمیدن،بلکه برای پاسخ دادن به سخن گوش می سپارند.


نایت اسکین

من هیچ دری را ندیدم که خداوند حکیم آن را از روی حکمت بر روی بنده متوکل ببندد و دری از رحمت به رویش نگشاید. 

ادامه دارد...

                                 شفیعی مطهر

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 9 بهمن 1392 | 8:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 394)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من بسیاری از انسان ها را دیدم که آموختند تا در هوا چون پرندگان پرواز و در آب چون ماهیان شنا کنند؛اما یاد نگرفتند تا در روی زمین چون انسان زندگی کنند.


نایت اسکین

من «زنده بودن» را حرکتی افقی از گهواره تا گور؛و «زندگی کردن» را تلاشی عمودی از از زمین تا آسمان دیدم.


نایت اسکین

من سیمای واقعی زندگی را در شیرین کردن تلخی های زندگی دیگران دیدم.خوشا آنان که عمری خود می سوزند و راه گمگشتگان را نور می افروزند.


نایت اسکین

من برای ادامه زیست دو خورشید را لازم دیدم :یکی در سینه سپهر و دیگری در سپهر سینه. آن، در قلب آسمان می درخشد و این، در آسمان قلب.

عکس های شاد و خنده دار آخر هفته !! (70) www.taknaz.ir

من پرخاشگری را روندی مستمر و رفتاری مکرر دیدم که کودکان در خانواده آن را عملا فرامی گیرند و در عمل خود تبلور می بخشند.

ادامه دارد...

                                شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 7 بهمن 1392 | 7:26 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 393)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من سیمای واقعی خود را در آیینه ذهن هیچ کس ندیدم. من داوری هر کس را درباره خود آن گونه دیدم که خود می پنداشت و سیمای مرا دگرگونه می انگاشت.


نایت اسکین

من میخ هایی هایی را بر دیوار استوارتر و پایدارتر دیدم که پتک هایی پولادین تر و ضرباتی سنگین تر را تحمل کرده اند. 

       نایت اسکین      

من چون برخی را دیدم که از زمین خوردن من می خندند،کوشیدم برخیزم تا بگریند.


نایت اسکین

من بسیاری از اشتباهات را ناشی از این دیدم که ما به گاه «فکر کردن»،«احساس می کنیم» و به گاه «احساس کردن»،«فکر می کنیم».


نایت اسکین

من تلخ ترین دارو و سخت ترین تکاپو را وفادری به خائن،صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل دیدم.

ادامه دارد...

                     شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 5 بهمن 1392 | 7:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



 

قصه های شهر هرت/قصه چهل و چهارم

  موثرترین عامل سلطه پذیری مردم!

خورشید در هر پگاه در افق هر شهر و دیار از جمله در شهر هرت طلوع می کرد و بر سینه سپهر می درخشید به همه شهرها و روستاها نور و نار می بخشید. مردم این شهر در هر پگاه روز خود را در حالی آغاز می کردند که حاکمیت سیاه استبداد هردمبیلی روزگارشان را سیاه و زندگی شان را تباه کرده بود. علی رغم حاکمیت خفقان در این برهوت،سیطره سیاه و سنگین سکوت بر صحن و سرای شهر سایه افکنده بود. ستمگران و ستمکشان هر دو به یک قرارداد نانوشته ملتزم و متعهد بودند که آنان زور بگویند و اینان بکشند و بپذیرند و دم برنیاورند.

 

کاریکاتورهای جدید و مفهومی و پر معنا

اما در این بازی شوم و دغل بازی مشئوم گاهی جوانانی فکور و روشنگرانی غیور فریاد اعتراض برمی آوردند و بر هیمنه هردمبیل برمی شوریدند.اما نیروهای سرکوبگر هردمبیل فورا آنان را قلع و قمع و فریادشان را خاموش می کردند . همین فریادهای اعتراضی گاه به گاه که رو به فزونی بود، گاهی توان و طاقت را از اعلی حضرت کم ظرفیت هردمبیل می ربود و خوابش را آشفته می کرد. بنابراین روزی درباریان و مشاوران را به دربار فراخواند و راه حل این بحران را از ایشان جویا شد. هریک از مشاوران راه حل هایی ارائه دادند که هیچ یک نتوانست رضایت و اطمینان قلبی اعلی حضرت را به خود جلب کند.

یکی از پیرچاپلوسان کارکشته پیشنهاد جالبی داد که مورد قبول اعلی حضرت و در نتیجه مورد پذیرش دیگر مشاوران نیز قرار گرفت. او پیشنهاد داد که از جناب شیطان افسونگر بخواهیم که نمایشگاهی از کالاهای تولیدی خود را در این شهر برگزار کند و بساط حراجی بگسترد و کالاهای خود را با کمک یارانه های دولتی نیمه بها به مردم شهر عرضه نماید. شیطان بیش از هرکس می تواند مردم را بفریبد و روحیه ستم پذیری و سکوت را بر مردم چیره گرداند. این پیشنهاد مقبول افتاد و شیطان را برای حراج کالاهای فریب فراخواندند.

چون شیطان در دربار حضور یافت و پیشنهاد اعلی حضرت را شنید،گفت: 

اعلی حضرتا! من می توانم همه جا جار بزنم که قصد دارم از کار خود دست بکشم و وسایلم را با تخفیف مناسب به فروش  بگذارم. 

هردمبیل پرسید: این وسائل تو چیست؟ شیطان پاسخ داد:

  این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، بدبینی،حسادت،خشونت، قدرت‌طلبی و دیگر شرارت‌ها است.

هردمبیل گفت : آیا مردم با خرید این کالاها و آلوده شدن به این پلیدی ها برای همیشه آرام و رام و ساکت می شوند؟

شیطان پاسخ داد: اگر مردم با این وسائل و ابزارها آرام نشدند،من کالایی دارم که بی تردید موثرتر از هر عاملی می تواند آنان را تسلیم و قدرت هر گونه حرکت و جنبشی را از همه مردم سلب کند.

شاه گفت:آن کالا چیست ؟

شیطان پاسخ داد:  در میان کالاهای تولیدی من یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر می‌رسد و بهای گرانی دارد، ولی من حاضر نیستم آن را ارزان بفروشم.

 

سلطان مجددا از او پرسید: این وسیله چیست؟

 

شیطان پاسخ داد: این نومیدی و افسردگی‌است.

 

هردمبیل با حیرت گفت: چرا این قدر گران است؟

 

شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: چون این مؤثرترین وسیلة من است. هرگاه سایر ابزارم بی‌اثر می‌شوند، فقط با این وسیله می‌توانم در قلب انسان‌ها رخنه کنم و کاری را به انجام برسانم. اگر فقط موفق شوم کسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، می‌توانم با او هر آنچه می‌خواهم بکنم.. من این وسیله را در مورد تمامی انسان‌ها به کار برده‌ام. به همین دلیل این قدر کهنه شده است.

...این نقشه شوم با موفقیت اجرا شد و بدین گونه هردمبیل توانست سال های سال بر مردم نومید و مایوس و بی انگیزه شهر هرت حکمفرمایی کند !! تا این که....

         ( شفیعی مطهر- تهران- بهمن 92)

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت

تاريخ : جمعه 4 بهمن 1392 | 7:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(فرگرد 392)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من شهریاری را دیدم که بر این پندار بود که باید مورچه را با کلاشینکف و پیل را با پف کشت.

نایت اسکین

من فرهنگ قاطرسواری و الاغ و گاری را دیدم که از معرکه سنت گسسته و بر فراز اریکه مدرنیسم نشسته است.نمی توان با فرهنگ دیروز،آهنگ فردا را نواخت و با بینش ایستا،پویش پویا را شناخت.


نایت اسکین

من جای پای لحظه های زمان را روی گونه های زرد انسان دیدم.این ما نیستیم که زمان را تلف می کنیم،بلکه این زمان است که ما را پیر و پیران را زمینگیر می کند.


نایت اسکین

من چه بسیار «شدت تنهایی » را در « حدت وفاداری » دیدم. هر که وفادارتر، تنهاتر ؛ و هر که پاک تر،غمناک تر.


نایت اسکین

من گسترش شخصیت و آفرینش هویت را پرهزینه ترین کار و سنگین ترین رفتار دیدم.

ادامه دارد...

                                     شفیعی مطهر

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 2 بهمن 1392 | 6:32 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |