#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(218) --------------------------------------------------------------- گلبوسه سرخ « بهار» از سرشاخه سبز« ایثار» ----------------------------------------------------------- من« شمعي سوزان» و «چراغی فروزان» را ديدم كه هزاران «شمع مُرده» و « چراغ افسُرده» را روشن كردند؛ بدون اين كه چيزي از «مایه» و « سرمايه » اشان كاسته شود. شمع ها با گسترش« نور» ، تاریکی« منفور» را «زدودند» و بر روشنایی« افزودند»! بنابراين دانستم« شادي» و « آگاهی» را نيز مي توانیم بين همه تقسيم كنیم كه در این صورت نه تنها «چیزی اندک » یا «پشیزی کوچک » از آن نمی کاهیم، که حتی بر حجم آن نیز «می افزاییم» و خود در سایه سارش« می آساییم»! اگر همه انسان ها هم « وصل » شادی و « فصل » آگاهی را « بخواهند» هرگز از « اصل » آن « نمی کاهند»! بهار می آید؛اما «دل های نژند» و « لب های بی لبخند» نه از « گل ها تبسُمی» می بینند و نه از« بلبل ها،ترنُمی » می شنوند! بنابراین بیاییم در آستانه « وزش نسیم بهار طبیعت» با « گسترش شمیم مشکبار فضیلت» در دشت دل ها و جان ها نهال آگاهی« بنشانیم» . و بذر شادی « بیفشانیم»! بیاییم بر سقف شب « قندیل بلور آویزیم» و در رگ هایش« نیل نور بریزیم»! بیاییم گلبوسه های سرخ « بهار» را از سرشاخه های سبز« ایثار» بچینیم! بیاییم دست ها را پر از « زلال قنوت» کنیم و دل ها را لبریز از « عطر لایزال ملکوت»! بیاییم صفای آیینه را « قابل » باشیم،نه « مقابل»! ------------------------------------------ #شفیعی_مطهر --------------------------------------- پشیز : پولک،پول خُرد فلزی کم ارزش،پول سیاه،سکه مسین نژند: اندوهگین، افسرده،پژمرده، خشمگین ترنُم : آوازخواندن،زمزمه کردن به آواز خوش شمیم : بوی خوش قندیل: چراغ آویز،مشعل که از سقف آویزان می کنند،مصباح نیل : رود نیل جاری در مصر لایزال: زوال ناپذیر،بی زوال،جاوید،ابدی ملکوت: بزرگی و چیرگی و عظمت آسمانی،عالم فرشتگان @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 29 اسفند 1394 | 8:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
به نام علی(ع) و با روش معاویه ------------------------------------------------------- قصه شصت و سوم / قصه های شهر هرت ------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------------- هنگامی که اعلی حضرت هردمبیل بر اریکه پادشاهی شهر هرت نشست، از بین دانایان همسو با خویش، یک نفر را انتخاب ،و با او به مشورت پرداخت .از مرد دانا پرسید: می خواهم پادشاهی ام با دوام ،و مادام العمر باشد.مرا راهنمایی کن. دانای شهر هرت پاسخ داد: چون مردم شهر هرت مسلمان اند،باید یکی از بزرگان صدر اسلام را الگوی خویش قرار دهی. هردمبیل گفت:می خواهم علی(ع ) را الگوی خویش کنم. دانای شهر هرت گفت:حکومت معاویه پایدار بود،اما حکومت علی دیری نپایید. هردمبیل پرسید،روش علی(ع) و روش معاویه چگونه بود؟ دانای حکیم پاسخ داد:علی (ع) عادل بود،و همه مردم را به یک دیده می نگریست، اموال را به مساوات بین مسلمین تقسیم می کرد. برایش سید قریشی و برده حبشی تفاوتی نداشت. مردم را درهنگام انتقاد از خویش تنبه و مجازات نمی کرد. تملق گویان را از خود می راند. به حقوق مردم احترام می گذاشت. مخالفانش حق آزادی بیان و قلم داشتند و آزادانه انتقاد می کردند! هیچ کس را به خاطر سخنان و عقایدش زندانی نمی کرد! به افراد و مدیران کشور با توجه به شایستگی و لیاقتشان پست مدیریت و امارت می داد،نه به جهت همسویی و نسبت داشتن با خود. همین یکسان نگری و عدالت علی(ع) باعث زوال حکومتش شد.چرا که علی(ع) در پی اقامه حق بود،نه در پی حکومت. هردمبیل پرسید:روش معاویه را برگو چگونه بود؟ دانای شهر گفت: معاویه روش دیگری داشت. او خویشان و افراد همسو با خویش را به کار گماشت. اموال مسلمین را در بین کسان خود نقسیم می کرد. تملق گویان منسوب به خویش را ارج ،و مخالفان خود را جزا می داد. از ظلم به ضعفا،و مرحمت نسبت به قدرتمندان دریغ نمی کرد. اطرافیان شمشیردارش سیر،و در نتیجه سپر(مدافع) او می شدند. و چنین بود که حکومتش پایدار ماند. هردمبیل گفت:اکنون باید روشی را دنبال کنم که همچون معاویه پادشاهی ام پایدار،اما منفور نباشم. دانای شهر گفت:یک راه بیشتر نداری،و آن هم به نام علی(ع) و با روش معاویه عمل کنی. و چنین شد که اعلی حضرت هردمبیل برای ساکت کردن عوام به ظاهر علی(ع) گونه شد،اما در روش معاویه گونه عمل کرد،تا پایه های قدرتش متزلزل نشود. و تا آخر عمر بر اریکه پادشاهی باقی بماند. اما اعلی حضرت هردمبیل همچنان به نام علی(ع) و با روش معاویه فرمان میراند،تا این که....!! @amotahar
موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت

تاريخ : جمعه 28 اسفند 1394 | 19:6 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(217) ----------------------------------------------------- نغمه ای جاودانه می ماند... ---------------------------------------------------------- من كاغذی دیدم بسيار« سفيد و نفیس» و « شایسته تقدیس» ، اما این تصویر سپید نه « قابی برای نمایش » داشت و نه « نقابی برای عدم فرسایش»! هيچ كس آن را در « قابی نمي پذیرفت» و در« نقابی نمی نهفت» ؛ زیرا نه « حرفی برای گفتن» داشت و نه «چیز شگرفی برای نهفتن»! این «سخنان ناب» است که «شایسته قاب» است! بنابراين دانستم كه« براي ماندگاري » در « سرای رستگاری» یا بايد« گفتاری جاودانه » داشت ، یا « رفتاری بخردانه ». هر که آمد زمانه ای دارد بحر عمرش کرانه ای دارد نغمه ای جاودانه می ماند کز حقیقت نشانه ای دارد -------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------- نفیس: گرانبها و مرغوب تقدیس: پاک و منزه کردن،به پاکی ستودن شگرف: عجیب،طُرفه،نیکو و خوش آیند،کمیاب وبی نظیر در خوبی و زیبایی ---------------------------------------- @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 28 اسفند 1394 | 6:8 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب (216) -------------------------------------------------------------- « تکثُر در باوَر» و «تفکُر در نَظَر»! ------------------------------------------------------------- من همه مردم را متفاوت با یکدیگر دیدم ؛ اما در يك عامل مشترك یافتم ، ...و آن در متفاوت بودن!! بنابراین دریافتم که هر انسان مدلی «منحصر به فرد» و « بدون هماوَرد» است! او قطعه ای از« پازل هستی» است و پاره ای از « مُکَمِل اَلَستی»! بنابراین حق دارد « آزادانه» و با « استقلال» بیندیشد و« آگاهانه» و با « استدلال» راه و روش خود را برگزیند. هیچ کس را نمی توان مجبور کرد که چون ما « بِزیَد» و چون ما « بیندیشد»! انسان ها نه «کالایی مشابه و یکسان»، که «کیمیایی مستقل و پنهان» اند. لذا در« شیوه تعلیم و تربیت» و « نحوه هدایت» باید نه تنها « تفاوُت » ها را ،که حتی« تخالُف » ها را ملحوظ داشت. پس « تکثُر در باوَرها » و «تفکُر در نَظَرها » ، حق مسلم هر انسان است! -------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ----------------------------------------------- تخالُف:با یکدیگر مخالف بودن و با مخالفت ورزیدن ملحوظ: ملاحظه شده،دیده شده هماورد : حریف،هم نبرد، پازل : جورچین مُکَمِل: کامل کننده اَلَست : روز ازل و آغاز آفرینش بِزیَد : زندگی کند تکثُر : تعدد،بسیار شدن تکثُر در باوَر : گونه گونی باورها و اعتقادات نَظَر : نگریستن،فکر و اندیشه --------------------------------------- @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 27 اسفند 1394 | 8:1 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/ 18 ------------------------------------------------------- (بخش پایانی) ------------------------------------ #شفیعی_مطهر ---------------------------------------- مشاركت مردم؛ حق يا تكليف؟!/3 --------------------------------------------- انسان از پگاه حيات تا شامگاه ممات پيوسته در حال آموختن و تجربه اندوختن است؛ اما نقشي را كه در ايّام كودكي بر صحيفة سينه و صفحة پاك اين آيينه مي نگارد، تا واپسين دم حيات قرين جان و همنشين روان اوست. دشت باور كودك تشنه است؛ هم زلال آب را مي نوشد و هم ضلال سراب را. شايسته است ما مديران، معلمان و مربيان از اين فرصت گرانبها كه در اختيار ماست، به نحو احسن بهره برگيريم. ما فرهنگيان، حساس ترين، مستعدترين و تأثير پذير ترين مقطع سنّي نسل آينده را به گونه اي هدفمند و قانونمند در اختيار داريم. زهي افسوس و دريغ است اگر ما نتوانيم از اين فرصت بي بديل وسال هاي تحصيل استفاده كنيم. در اين فرصت گذرا و پويا ما مي توانيم بذر همه رفتارهاي مثبت و مهارت هاي مفيد زندگي را در روح و روان كودك بكاريم و او را براي پذيرفتن توانمندانة مسئوليت هاي سنگين فرداي زندگي آماده كنيم. از مهم ترين رفتارها و مهارت هاي مثبت و مفيد زندگي، احساس مشاركت جويي و مشاركت پذيري فرد در همه عرصه هاي حيات مي باشد. دانش آموزان مي توانند در همه مدارس و همه مقاطع تحصيلي متناسب با سن وسطح تحصيلات خود در اداره امور مدارس خود مشاركت جويند. آنان با برگزاري انتخابات آزاد و دموكراتيك شوراهاي دانش آموزي و نيز تشكيل مجلس دانش آموزي، مشاركت سياسي و اجتماعي را به نحو احسن فراگيرند. نونهالان ما مي توانند با همياري و همكاري يكديگر سهم مهمي از نظافت و زيبا سازي مدرسه خود را برعهده گيرند و از اين طريق، مشاركت در امور اجتماعي جامعه فردا را بياموزند. انسان در خرد سالي، كودك است و كوچك؛ اما حقير نيست. امروز اگر دست كوچك خود را براي كسب اجازه از ما بالا مي برد، فردا با آن دست دنيا را خواهد چرخانيد. دنياي عظيم فردا با دست هاي كوچك امروز او اداره خواهد شد. او را باور كنيم و به قدرتش ايمان آوريم. ------------------------------------------------------------------------------------------------ منابع ۱ - قرآن كريم ۲ - اخوان کاظمی، دكتربهرام، پرتال جامع علوم انسانی ،http://www.ensani.ir/fa/484/profile.aspx ۳ - اسلامي ،محمد مهدي،روزنامه کارگزاران،ش۴۸۷، ۱۷/۲/۱۳۸۷ ۴ - اسنو، ادگار ، چين سرخ، مترجم:سيف غفاري،انتشارات اميركبير،تهران،چاپ اول،۱۳۵۱ ۵ - امام خميني (ره) ، صحيفه امام، ج 5، نرم افزار جاری که ویژه هجدهمین سالگرد ارتحال امام ره توسط موسسه نشر و حفظ آثار آن بزرگوار تهیه شده است شامل صحیفه ارزشمند امام در 21 جلد می باشد. ۶ - امام خمینی؛ تحریر الوسیله، ج 1؛ تهران: نشر اسلامی، 1356 ش؛ صص 435 و 436 ۷ - جوان آراسته، حسين؛ مبانی حکومت اسلامی؛ قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1380 ش؛ ص ۱۲۶ ۸ - حسینی شیرازی، آيت الله سيدمحمد؛ الفقه السیاسی؛ قم: مطبعة رضایی، 1403؛ صص 316 ـ 314 ۹ - حر عاملي، شيخ محمد حسن ، وسايل الشيعه في تحصيل مسائل الشريعه، ج15، فايل انترنتي:http://mojtahedshabestari.com ۱۰ - خاتمي ، سيد محمد،فصلنامه فرهنگ مشارکت، سال ششم ، شماره ۲۴،تابستان ۱۳۷۹،صص۲ و۳ ۱۱ - سپهر منصوري،عباس،پایگاه حوزه ، /www.hawzah.net/،دانش پژوهان :: پاییز و زمستان 1383، شماره ۶،ص۶۴ ۱۲ - سجادی، عبدالقيوم ؛ «رهیافت فقهی در تحزب»؛ پاگاه حوزه، ش 18؛ ص 78 ۱۳ - شفيعي مطهر،سيد عليرضا،مباني و ضرورت مشاركت، انتشارات عابد،تهران،چاپ اول،۱۳۸۳ ۱۴ - شفيعي مطهر،سيد عليرضا، پيام هاي پيامبر(ص) ، انتشارات رواق دانش،قم،چاپ اول،۱۳۸۶،ص۳۴۲ ۱۵ - طالقاني ، آيت الله محمود،از آزادي تا شهادت ، مجموعه کامل اعلامیه‌ها، پیام ها... (آبان 1357 تا شهریور 1358)، رسا ، تهران، 1359، ص 44 ۱۶ - غزالي ، محمد، ميزان العمل،مترجم:علي اكبر كسمايي، مصحح:دكتر سليمان دنيا، انتشارات سروش،نوع فایل: PDF ۱۷- فائضی ، حسن؛ «پیدایش احزاب و موانع آن»؛ نشریه صدا، ص۵۷ ۱۸- قدیمی، سيدعباس؛ «مبانی فقهی و کلامی تحزّب»؛ همایش تحزّب و توسعه سیاسی، کتاب سوم؛ ص۱۲۷ ۱۹ - كليني، اصول كافي، ج6، سيد جواد مصطفوي،انتشارات علمي فرهنگي،تهران،چاپ اول،۱۳۶۸ ۲۰ - لنين، ولادیمیر ایلیچ ، چه بايد کرد، مترجم:هامان نويدپور،صص 36 و 35 - نسخه اينترنتي: www.mindmotor.net ۲۱- محمدي‌نژاد، دكتر حسن، احزاب سياسي،وبلاگ www.hoqoq.blogfa.com ۲۲ - مصباح،ضياء- سايت آفتاب -http://aftab.ir ۲۳ - مطهري ، آيت الله مرتضي ،حماسه حسيني،انتشارات صدرا ، تهران ، ص107 ۲۴ - منتظری، آيت الله حسينعلي؛ ولایة الفقیه، قم، صص 42 و 43 ۲۵ - نايینی ، علامه محمدحسين؛ تنبیه الأمة و تنزیه الملّة؛ قم: شرکت سهامی انتشار، 1380 ش؛ ص 17 ۲۶ - وکیلی، محمدعلي؛ «جایگاه و کارکردهای احزاب در نظام سیاسی اسلام»؛ همایش تحزّب و توسعه سیاسی، کتاب سوم؛ ص۲۱۹ @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 26 اسفند 1394 | 16:47 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(215) ------------------------------------------------- «شراره های شور» و « مناره های نور»! ----------------------------------------- من آن گاه اندوه خود را « اندك » و تنهايي ام را «كوچك» ديدم كه« خورشيد» را در سوختن و افروختن اين همه « تنها» یافتم. قرن هاست خورشید« فروزان» در عرصه« آسمان»، یکه و « تنها» ،بی یار و «بی همتا»، بی مزد و « بی دریغ »،بر صحرا و بر « ستیغ » به سوی« سرنوشت می شتابد» و بر خاک و «خشت می تابد»! پیگیر و بی امان با شب آوران« می ستیزد» و با ظلمت «در می آویزد»! هماره نور« می افشاند» و سرود روشنگری «می خواند». در درون،هستی خود را « می سوزد» و بر جهان هستی نور« می افروزد»! از تاریکی «نمی ترسد» و از ظلمت « نمی هراسد». در انجام رسالت روشنگری نه« پاداش» می خواهد ، نه « معاش»! بنابراین من رسالت روشنگران بشریت را «بسی سنگین» و « بسیار بنیادین» دیدم. روشنگران بشر باید در دستی «عَلَمِ نور » و در دست دیگر«قَلَمِ شعور » برگیرند و با یورش بر «قصر قیصر»ها و شورش بر «فصل فیصل»ها ، بنیاد «جور و جهل و جمود» و بنیان « جبر و جبروت و جحود» را درهم شکنند! روشنگران بشر باید خورشیدوار در خویشتن خویش« بسوزند» و فرا راه بشر «نور افروزند»! اینان «شراره های شور» اند و « مناره های نور»! -------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------- ستیغ : قله کوه درآویختن: درگیرشدن،جنگیدن شراره: جرقه،ریزه آتش که به هوا پرد مناره: جای نور،گلدسته معاش: وسیله زندگی، روزی عَلَم: رایت،پرچم،بیرق قیصر: پادشاه(لقب شاهان روم) فیصل: حاکم،قاضی(در اینجا حاکم ناحق) جمود: خشکی،بسته شدن،دگم بودن جبر: کسی را به زور به کاری واداشتن جبروت: قدرت و سلطه(در اینجا قدرت غیر الهی) جحود: انکار امر یا حق کسی با علم به آن ---------------------------------- @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 26 اسفند 1394 | 7:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/17 --------------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------------- مشاركت مردم؛ حق يا تكليف؟!/2 ------------------------------------------ وقتي يك شهروند احساس كند كه در جامعة خود غير از «تكليف»،«حق» هم دارد و «مشاركت» يكي از «حقوق» مسلم اوست و نه از «تكاليف» او، در چنين موقعيتي او مي كوشد هم از حقوق خود بهره گيرد و هم بار تكاليف و مسئوليت هاي خود را داوطلبانه بر دوش گيرد. يك شهروند محترم كه احساس كند حقوق انساني او مورد احترام حكومت قرار مي گيرد، طبيعتاً پذيراي مشاركت در همه عرصه هاي جامعه مي شود. او به پديده مشاركت به عنوان يكي از حقوق خود مي نگرد، نه يكي از تكاليف خود؛ چون بهره مندي از حقوق، شيرين است و تحمّل تكاليف، سنگين. نهادينه كردن فرهنگ مشاركت را از مدرسه آغاز كنيم «تاكنون مسئوليت در عرصةآموزش و پرورش برعهدة نسل گذشته بوده است؛ يعني محور كار، مديران، مربيان و اولياء بوده اند. از اين پس مي خواهيم نسل نوپا و دانش آموز را در عرصة آموزش و پرورش مشاركت بدهيم. به همين دليل شوراهاي دانش آموزان، تشكّل هاي دانش آموزي و به خصوص پارلمان دانش آموزي براي ما مهم است و همين جا توصيه مي كنم كه آموزش و پرورش از نظر مشورتي و انديشه و طرح های دانش آموزان عزيز در پيشبرد امور آموزشي و پرورشي و جامعه مدد بگيرد.» اين عبارات بخشي از توصيه هاي آقای سید محمد خاتمی رئيس جمهور پیشینمان است كه در سخنراني مراسم بازگشايي مدارس در نخستين روز مهر مطرح كردند. بي شك اين دغدغه مهم و مشترك جناب آقاي خاتمي، و همة صاحب نظران، فرهنگيان و فرهيختگان است. اگر امروزه پديده مشاركت در همه عرصه هاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي، فرهنگي و… ما به عنوان يك فرهنگ پويا و پايا نهادينه نشده است، به خاطر اين است كه آموزش عملي اين باور از سطح مدارس ما آغاز نشده است، اگر امروز يك شهروند داوطلبانه ماليات و عوارض خود را نمي پردازد؛ اگر يك عابر خود را در حفظ نظافت و زيبا سازي معابر، بوستان ها و اماكن عمومي سهيم نمي داند؛ اگر يك راننده خودرو به هنگام رانندگي ، حقوق ساير رانندگان و عابران را رعايت نمي كند؛ و حتي اگر يك انديشمند و سياستمدار، عقيده و نظرية مخالف خود را برنمي تابد؛ همه به خاطر اين است كه اين آموزه ها را در مدرسه نياموخته اند. برپايه آموزه حكيمانة «اَلتَعِلَّمُ فيِ الصِّغَرِ كَالنَّقشِ فيِ الْحَجَر»(ميزان العمل ، ص ۳۸) بذرهاي مهارت هاي زندگي بايد در سنين خردسالي در كشتزار بكر و بديع كودك افشانده شود. تا در بزرگسالي به نهالي بارور و درختي پر ثمر تبديل گردد. امام علي (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) مي فرمايد: «قلب كودك مانند زمين بي گياه است؛ هر چه بر او عرضه شود، مي پذيرد. به همين جهت من پيش از اين كه قلب تو سخت شود و دلت مشغول گردد، به تأديب تو اقدام كردم. » (وسايل الشيعه، ج15، ص197) امام صادق (ع) در اين باره مي فرمايند: «بادِروُا اَولادَكُمْ بالحديثِ قَبلَ اَنْ يَسبِقَ اِلَيْهِمُ المُرْجِئَه» (اصول كافي، ج ۶، ص۴۷) فرزندانتان را با مسايل دين آشنا كنيد؛ پيش از آن كه عوامل گمراه كننده بر آنان چيره شوند. خويي كه از نخست كسي را به سرنشست او را هماره تا به دم مرگ در سر است سعدي نيز با ديگر صاحب نظران هماوا مي شود كه: هــركه در خرديش ادب نكنند در بزرگي فلاح از او برخاست چوب تر را چنان كه خواهي پيچ نشودخشك جز به آتش راست ------------------------------- ادامه دارد... ---------------------------- @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : سه شنبه 25 اسفند 1394 | 18:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/16 #شفیعی_مطهر --------------------------------------- مشارکت مردم ،حق یا تکلیف؟! ------------------------------------- در جامعه انساني هر شهروند در قبال خود، جامعه و ديگران وظايف و تكاليفي دارد كه بايد انجام و اداي آن وظايف را آگاهانه و مسئولانه پذيرا باشد. بديهي است شهروندان جامعه مدني در ازاي انجام وظايف و تكاليف بايد از حقوقي متناسب و متعادل برخوردار باشند. هر انساني در هر منصب و هر مقام و با هر درجه علمي و فضلي هم موظف و مكلف است و هم محقّ. تنها ذات باري تعالي است كه فقط حق دارد و تكليفي در قبال هيچ موجودي بر عهده او نيست. با اين وجود خداوند نيز در قبال بندگي و اطاعت بندگان خود را مكلّف به پاداش و اجر كرده است. حال اين سؤال مطرح مي شود كه مشاركت مردم در همه امور جامعه خود تكليفي است براي ايفا، يا حقي است براي استيفا؟ البته در يك ارزيابي كلي مي توان استيفاي حقوق را نيز نوعي ايفاي وظيفه و تكليف به حساب آورد. بنابراين ارزيابي، «مشاركت» هم حق است و هم تكليف. انسان معمولاً – به ويژه اگر فاقد پرورش شهروندي و مدني باشد- تمايل به گريز از ايفاي وظيفه و تكليف دارد؛ اما مصرّانه براي استيفاي حقوق خود مي ايستد. لذا اگر به جاي تأكيد بر «مكلّف بودن» بر «ذيحق بودن» انسان اصرار بورزيم ، بيشتر مي توانيم فرهنگ مشاركت را در جامعه نهادينه كنيم. مثلاً به جاي اين كه بگوييم: «هر يك از اولياي دانش آموزان «مكلّف» است و «بايد» در قالب «انجمن اوليا و مربيان» در امور مدرسه مشاركت كند.»، مي توانيم بگوييم: «هر يك از اولياي دانش آموزان «حق» دارد و «مي تواند» در قالب «انجمن اوليا و مربيان» در همه امور مدرسه و نحوه و مراحل تعليم و تربيت فرزند خود مشاركت و نظارت فعال و آگاهانه داشته باشد.» بديهي است اتخاذ شيوه دوم- تأكيد بر حق مشاركت- داراي انگيزه و قدرت تحريض و تشويق بيشتري در گسترش مشاركت آنان دارد. البته عدم آشنايي نسبي شهروندان جامعه ما نسبت به حقوق حقّه خود، يكي از چالش هاي مهم فرهنگي و اجتماعي ماست. رفع اين چالش و پركردن اين خلأ مستلزم تلاش و كوشش فراگير و هماهنگ همه رسانه هاي گروهي- اعم از ديداري، شنيداري و نوشتاري – است. اگر مردم جامعه ما نسبت به حقوق شهروندي خود از جمله «حق مشاركت» آگاهي كامل داشته باشند. استيفاي اين حقوق از اهم مطالبات آنان قرار مي گيرد. آنگاه اين مردم هستند كه براي حضور در همه صحنه ها و عرصه های اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و...چون انتخابات ، اداره مدارس و ساير نهادها و سازمان هاي دولتي واجتماعي صف مي كشند و مشاركت و نظارت را مصرّانه در خواست مي كنند. بنابراين به منظور نهادينه كردن فرهنگ مشاركت در جامعه ايران بايد: 1- بر «حق مردم» مبني بر مشاركت در همه عرصه هاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و … جامعة تأكيد شود. 2- آموزش مردم و افزايش سطح آگاهي و بينش آنان نسبت به حقوق حقه شهروندي توسط همه نهادهاي فرهنگي، ارشادي و تبليغي و رسانه هاي گروهي به طور هماهنگ در متن برنامه هاي فرهنگي كشور قرار گيرد. وقتي يك شهروند، «مشاركت» را «حق» خود بداند، طبعاً «مشاركت جو» و «مشاركت پذير» مي شود و اگر در جايي به هر علّتي او را محروم كردند، قطعاً واكنش نشان مي دهد. در اين صورت او نه تنها از مواهب مشاركت در امور جامعه برخوردار مي شود؛ بلكه مسئوليت هاي سنگين خود را در برابر برخورداري از اين مواهب مي پذيرد. او داوطلبانه در هر گونه انتخاباتي شركت مي كند و هم چنين عاشقانه هر گونه ماليات و عوارض عادلانه و قانوني را مي پردازد. ---------------------------- ادامه دارد... ------------------------------ @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 24 اسفند 1394 | 16:47 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(213) -------------------------------------------- هر که بر خود نیست فرمانش روان... ---------------------------------------- من كساني را ديدم كه نه «سايه اي از سیادت » داشتند و نه «مایه ای از مناعت » ؛ بنابراین زير« سايه » و در «حمایه» ديگران راه مي رفتند! هر که بر خود نیست فرمانش روان می شود فرمان پذیر دیگران (اقبال لاهوری) چه شکوهمندند انسان هایی که نه تنها« سایه » بر سر هر« همسایه»، که حتی« مایه» بر باور هر« فرومایه » می افکنند! من هر افق تازه اي را كه ديدم، در پرتو «تحول درون» در گردش « گردونه گردون » یافتم، نه در « سايه سكون ». خوشا آنان که در بوستان سرافرازی « سرافراختند» و بر سر بشریت « سایه انداختند»! ---------------------------------------- #شفیعی_مطهر ----------------------------------- مایه: بنیاد هر چیزی سیادت : مجد ، شرف ، سروری،بزرگی ، مهتری مناعت: محکم و استواربودن،پایداری و استقامتّ،بلندنظری حمایه: حمایت،پشتیبانی،نگهبانی،نگهداری و دفاع از کسی @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 24 اسفند 1394 | 8:46 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/15 ---------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------- جایگاه فرهنگ مشارکت در آموزه های دینی ما/3 ----------------------------------------------------- اگر مردم محورند و اگر همه چیز برای مردم است ،باید توسعه سیاسی را به عنوان یک اصل و محور بدانیم. از آنجا که توسعه سیاسی مستلزم توزیع مجدد قدرت و به تبع آن ثروت و معرفت و منزلت است و این امر چون با منافع تثبیت شده گروه ها و جریانات و سرآمدان قدرت در تعارض و تضاد است، با دشواری همراه است و به سادگی امکان پذیر نیست و افراد ذی نفوذ و صاحبان قدرت نه تنها از این روند حمایت نمی کنند، بلکه با تمام قوا در برابر مشارکت جویی نخبگان دیگر مقاومت می کنند .لذا ساده اندیشانه است که ما تصور کنیم که جریان مشارکت جویی و مشارکت خواهی جریانی از بالا به پایین است و صاحبان زور و زر از مشارکت فعال افراد و گروه ها و نخبگان حمایت می کنند. پس چاره چیست و مردم چگونه می توانند در اموری که در دست عده ای به انحصار در آمده فعالانه مشارکت نمایند؟ فرآیند مشارکت از جنس اطلاع رسانی نیست که بتوان در مدت کوتاهی و به وسیله یک شیوه نامه مدون آن را از عرصه آرمان به میدان عمل آورد و اجرا نمود. مشارکت قبل از هر چیز یک فرهنگ است و هر پدیده مترقی تا زمانی که به شکل یک فرهنگ در نیامده و لباس فرهنگ نپوشیده ماندگار و جاودان نخواهد شد. همان گونه که ابل وایزمن می گوید : «انقلاب ها هرچند اصیل باشند، تا به فرهنگ تبدیل نشوند، ماندگار نخواهند شد». مهم ترین عنصر محوری در مشارکت گریزی یا مشارکت پذیری در امور حکومت اعتماد است.اعتماد متقابل حکومت و مردم را می توان محور و مدار مشارکت مردم دانست. مردم ما از نظر فرهنگی و تاریخی دچار یک مشکل هستند و آن عدم تجربه نظام های مردم سالار است. در فرهنگ رایج ما شهریار، قیم جامعه محسوب شده و هم اوست که می تواند در تمام حوزه های زندگی مردم دخل و تصرف نموده و صاحب نظر باشد و این که او از نظر ایده و تفکر توده مردم استفاده نماید و اجازه مشارکت به آن ها بدهد ،حالت مضحکی به خود می گیرد و این امر ناشی از سلطه تاریخی حکومت های خود کامه و شاهنشاهی در طول تاریخ است و حال که مردم در طول دوره ای سی ساله جسته و گریخته توانسته اند مردم سالاری را تجربه کنند، حافظه تاریخی آن ها اجازه اعتماد به خود و صاحبان حکومتشان را نداده و حتی این عدم اعتماد در بسیاری از دولتمردان ما هم تسری پیدا کرده و موجب شده است تا به واسطه همین عدم اعتماد، فرهنگ مشارکت در مردم ما هنوز درونی نشده و هنوز در سطح جامعه ما نگاه بدبینانه ای به این فرآیند و جود داشته باشد. وقتی که فرار از مالیات و قانون شکنی و .... در جامعه ما برخلاف جوامع پیشرفته مثل سوئد و .... دیده می شود، بیانگر این نکته است که در جوامع ما بر خلاف جوامع دموکراتیک اعتماد نسبت به حاکمیت پایین است و مردم شک دارند که این قوانین و هنجارهای شهروندی در جهت منافع آن ها باشد. همچنین وقتی هیچ ابزاری برای نقد سازنده و آرام قدرت در دست نیست و دسترسی مستقیم به مسئولان در جامعه ما به راحتی میسر نیست ،حاکی از عدم اعتماد مسئولان نسبت به توانمندی فکری و شعور اجتماعی عامه مردم است. در حالی که با توجه به مطالب مذکور نمی توان گفت که این مفهوم عاریتی از فزهنگ غرب و یا شرق است، بلکه در بطن اسلام و فرهنگ اسلامی ماست و به صورت قانون اساسی در آمده است. پس باید عینک بدبینی و بی اعتمادی را نسبت به این پدیده به کناری گذاشت و با زدودن غبار تاریخی از فرهنگ اصیل اسلامی و توجه به قانون اساسی ،در نهادینه کردن فرهنگ مشارکت در تمام عرصه های زندگی به سوی آینده ای روشن گام برداریم و با وارد شدن در خم کوچه اول(مشارکت سیاسی) به یاد داشته باشیم که: گوسفند از برای چوپان نیست بلکه چوپان برای خدمت اوست. ================== (شفيعي مطهر "مبانی و ضرورت مشارکت"، ۱۳۸۳) ادامه دارد... --------------------------------- @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : یک شنبه 23 اسفند 1394 | 19:45 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(212) --------------------------------------------- « روند تکامُل» و «فرایند تعامُل» --------------------------------- من زمانی و زمینی را دیدم که برای عمر کرم ابریشم « واپسین لحظات» بود، اما براي پروانه، « آغازين روز حيات». اين « گردونه گردان» و « واژگونه آژمان» همچنان مي گردد و روند زادن و مُردن ، و مرگ و زندگي پشت و روي يك صفحه است. انسان،در «تعامُل با جهان هستی» می تواند به ایده «تکامُل اَلَستی» دست یابد! «خیام نیشابور»،آن «سراینده فکور» این« روند تکامُل» و «فرایند تعامُل» را چه زیبا به تصویر می کشد: جامی است که عقل آفرین می زندش صد بوسه ز مهر بر جبین می زندش این کوزه‌گر دهر چنین جام لطیف می‌سازد و باز بر زمین می زندش ---------------------------------------- #شفیعی_مطهر ----------------------------------- واژگونه : کنایه از آسمان،روزگار آزمان: بی زمان،ازلی و ابدی روند: دوره،نوبت @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 23 اسفند 1394 | 8:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/14 ---------------------------------- #شفیعی_مطهر ---------------------------- جایگاه فرهنگ مشارکت در آموزه های دینی ما/2 ----------------------------------------------- جوامع توده وار و سنتي براي ادامه زيست در جهان متكثر امروز چاره اي جز حركت به سوي جامعه مدني و جذب و جلب مشاركت همه مردم در قالب نهادهاي مدني ندارند. وقتي مردم با تشكل در قالب نهادهاي مدني،احزاب و سازمان هاي مردم نهاد(NGO) ها توانستند اراده خود را تحقق بخشند و صدا و آرمان هاي خود را به گوش حاكمان برسانند، ديگر نياز و ضرورتي براي شورش و آشوب و احيانا انقلاب باقي نمي ماند و اين روند به بهبود زندگي اجتماعي مردم از نظر آزادي هاي سياسي و اجتماعي مي شود كه اين امر نيز به نوبه خود حتي در وضعيت معيشتي مردم نيز تاثير مي گذارد.چرا كه افراد آزاد طبيعتا افرادي مشاركت جو هستند و اين مشاركت جويي باعث كنترل دولت و حكومت و اين كنترل باعث خواهد شد كه دولت و حكومت مجري اراده مردم بوده و اراده مردم هيچ گاه بر عليه خودشان و منافعشان نخواهد بود. اما با وجود اهمیت مشارکت در تمام عرصه های زندگی که منجر به بهبودی وضع زندگانی بشر می شود، آیا ما مردم مشارکت جویی هستیم؟ و اگر نیستیم مشکل از کجاست ؟ چرا فرهنگ مشارکت در جامعه ما نهادینه نمی شود؟ مسلماً مشارکت صرفا به حضور در پای صندوق های رای خلاصه نمی شود و با توجه به آمار شرکت کنندگان در این فراگرد نمی توان رای به مشارکت جویی و مشارکت خواهی مردم داد؛ هرچند که یکی از پارامترهای اساسی در تعیین مشارکت مردم یک جامعه محسوب می شود. مشارکت آن گونه که در بالا سخن از آن رفت، دارای سه عنصر اساسی است که متاسفانه واقعیت های اجتماعی بیانگر این نکته تلخ است که مردم کشور ما افراد مشارکت جویی نیستند .بدیهی است که مردم باید در همه امور مشارکت کامل،آگاهانه و فعال داشته باشند. عرصه های مشارکت مردم را نمی توان به یک یا چند حوزه محدود کرد. نمی توان گفت که مردم فقط باید در حوزه سیاسی یا اقتصادی یا .... مشارکت داشته باشند. نمی توان در حوزه اختیار و تصمیم گیری از آن ها مشارکت را سلب نمود و انتظار داشت که در حوزه مسئولیت پذیری، مشارکت کرده و هزینه تصمیمات ما را بپردازند.لذا مشارکت باید همه جانبه و فراگیر و کامل باشد. نخستین و در عین حال مشکل ترین عمل در بحث مشارکت، تحقق مشارکت سیاسی مردم است . برای این که توسعه سیاسی تحقق پیدا کند، «علاوه بر نهادهای قانونی ایجاد تشکل های شناسنامه دار و مشخص که در حد و اندازه خود و در چارچوب قانون سخن می گویند و هر کدام سخنگوی بخش های مختلف جامعه ما هستند، لازم است» ( فصلنامه فرهنگ مشارکت، سید محمد خاتمی: سرمقاله) --------------------------------------- ادامه دارد... ------------------------------------ @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : شنبه 22 اسفند 1394 | 17:6 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(211) ----------------------------------------------- « تعصب » یا «تعقل»؟! ----------------------------------------- من کشف«باورهاي آزاد» را در «آزادي از باورها» ديدم. آن گاه «پويش» در راه رشد و « رويش» را آغازيدم، كه همه گياهان باورهاي« پيشاپژوهشي» را از باغ انديشه بركندم و به جايش نهال باورهاي« پساپژوهشي» را نشاندم. بت ها نه همیشه از جنس «سنگ و چوب ناچیز»، که گاه از جنس« باورهای خردستیز» اند! تعقل «چراغ همیشه» است و تعصب ،«زندان اندیشه»! تا از تعصب «نرهیم»، به تعقل «نرسیم»! --------------------------------------- #شفیعی_مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 22 اسفند 1394 | 7:32 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(210) ----------------------------------------- گوهر معرفت ----------------------------------- من «گوهر معرفت» را در رسوباتي ديدم كه پس از فراگرفتن همه چيز و فراموش كردن همه چيز ، در بستر ذهن به جاي مي ماند. بنابراین برای «شکوفایی» و« دانش افزایی» چونان« زنبور عسل» در «دشت و جنگل» از هر «شکوفه ای ،شیره ای» و هر« گلی جیره ای» باید نوشید و در بستر خرد« درهم ریخت» و« به هم آمیخت» و پس از«روند نقادی» و «فرایند وقادی» عصاره آن را به صورت« شهدی شیرین» و «انگبینی نوشین» به کام« تشنگان معرفت» و«شیفتگان حکمت» چشانید! --------------------------------------- #شفیعی_مطهر —--------------------------------------- جیره : روزیانه،خوراکی که روزانه به مقدر معین به کسی بدهند نقادی :سره کردن و جداکردن خوب از بد وقادی: فروزندگی، روشنگری شهد : عسل ، انگبین انگبین: عسل،شهد،هر چیز شیرین ----------------------------- @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 21 اسفند 1394 | 7:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/12 ------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------------ امام و احزاب پس از انقلاب اسلامي ---------------------------------------------- در آستانة پيروزي انقلاب، امام ـ كه از موضع رهبري قيام صحبت مي‌كرد ـ در آبان ماه سال 1357، اعلام نمود كه در نظام جديد، فعاليت احزاب و گروه هاي سياسي آزاد خواهد بود. اين موضوع يعني تأييد احزاب تأمين‌كنندة منافع مردم توسط امام، تأييد ادعاي ما مبني بر اين موضوع است كه مخالفت امام با حزب و حزب‌گرايي به واسطه غيرمردمي بودن و فرمايشي بودن آن هاست. عده‌اي ادعا مي‌كنند كه امام به طور كلي با حزب و حزب‌گرايي مخالف بوده است، ولي ملاحظه مي‌كنيم كه در آستانة پيروزي انقلاب و در اوج اقتدار مردمي امام، امام فعاليت احزاب را آزاد اعلام مي‌كند. ايشان اين آزادي را محدود به گروه و يا حزب خاصي نكرد و حتي اين آزادي را براي احزاب سياسي مخالف شاه كه غيراسلامي بودند نيز محترم شمرد؛ منتهي فعاليت احزاب را منوط به مُضر نبودن فعاليت آن ها دانست. امام در پاسخ سؤال خبرنگاري كه پرسيده بود: «در نظام آيندة ايران نقش احزاب سياسي مخالف شاه كه غيراسلامي هستند چيست؟» فرمود: «فعاليت هاي احزاب اگر چنانچه مُضر نباشند، آزاد است» (همان، ج 4، ص 432) بعد از پيروزي انقلاب و در اوايل سال 1358، امام بار ديگر بر آزادي فعاليت تمامي احزاب تأكيد كرد و فرمود: «در چهارچوب جمهوري اسلامي تمامي احزاب مي‌توانند آزادانه اظهارنظر بكنند، ولي خرابكاري در امور سياسي را تحمل نخواهيم كرد.» (همان، ج 9، ص 297) در برهة زماني، بناي امام در مورد ممنوع اعلام كردن فعاليت حزب و يا گروهي و مقابلة با آن، برخورد مسلحانه آن گروه با نظام نوپاي جمهوري اسلامي بوده است و نه عقيدة آنان. امام خميني هيچ گروه يا حزبي را به واسطه داشتن عقيده يا مرام خاصي، مورد عتاب و مخالفت قرار نداده‌اند و صرفاً وقتي كه فعاليت آنان از حالت اظهار عقيده خارج مي‌شده و دست به اسلحه مي‌برده‌اند، ممنوع مي‌كرده است. امام در اين رابطه و در جمع علما و روحانيون در ارديبهشت سال 1360 فرمودند: «شما الآن مي‌بينيد كه بعض احزابي كه انحرافي هستند و ما آن ها را جزء مسلمين هم حساب نمي‌كنيم، مع‌ذلك، چون بناي قيام مسلحانه ندارند و فقط صحبت هاي سياسي دارند، هم آزادند و هم نشريه دارند به طور آزاد... ما البته ميل داريم كه همة گروه ها و همة احزاب به اسلام برگردند و راه مستقيم اسلام را پيش بگيرند و همه مسلم بشوند. بر فرض اين كه نشدند، مادامي كه آن ها با ما جنگي ندارند... و در مقابل اسلام قيام مسلحانه نكرده‌اند، به طور آزاد دارند عمل مي‌كنند و به طور آزاد حرف هاي خودشان را دارند مي‌زنند.» (همان، ج 14، ص 343) و در جاي ديگر فرمودند: «ما به شما بگوييم نه حزب توده را به واسطه حزب توده بودنش و نه بهايي را به واسطه بهايي بودنش اين محاكم ما محاكمه كردند و حكم به حبس دادند. اين ها مسائل دارند، حزب توده را خودشان آمدند همه حرف هايشان را زدند و سابقه دارند اين ها» (همان، ج 17، ص 460) با تثبيت نظام جمهوري اسلامي ايران و فروپاشي قطعي نظام سابق و اضمحلال طرفداران سلطنت و با تقويت نظام جمهوري اسلامي ايران در برابر ضدانقلابيان و بيگانگان، امام بار ديگر به احزاب روي خوش نشان داد و در حد محدودي فعاليت گروه‌هاي مختلف را پذيرفت ؛ چرا كه ديگر جدا شدن گروه ها از يكديگر، موجوديت نظام را تهديد نمي‌كرد و از طرفي هم كساني كه در كشور دست به تأسيس حزب مي‌زدند، از موافقان نظام بودند كه احتمالاً ديدگاه هاي متفاوتي با يكديگر در مسائل جزئي داشته و گرنه كليت نظام و اصول آن از طرف همة اين گروه هاي سياسي پذيرفته شده بود. در سال 67، پيشنهاد انشعاب در بزرگ ترين تشكل سياسي روحاني كشور ـ جامعه روحانيت مبارز ـ به امام داده شده كه امام با اين پيشنهاد موافقت كرد و فرمود: «البته دو تفكر هست، بايد هم باشد. دو رأي هست، بايد هم باشد. سليقه‌هاي مختلف بايد باشد، لكن سليقه‌هاي مختلف اسباب اين نمي‌شود كه انسان با هم خوب نباشد. من عرض كردم مثل طلبه‌ها كه با هم مباحثه مي‌كنند. آن وقتي كه مباحثه مي‌كردند، جاروجنجال جوري بود كه انسان خيال مي‌كرد دشمن هم هستند، وقتي مباحثه تمام مي‌شد، مي‌نشستند به دوستي كردن و انس.» (همان، ج 21، ص 47) در ادامه امام مي‌گويد كه اصولاً اگر در ملتي اختلاف سليقه وجود نداشته باشد، نقص و كمبودي وجود دارد؛ چرا كه وجود اختلاف ديدگاه و سليقه در جامعه، امري طبيعي است منتهي اين اختلاف رأي بايد دوستانه باشد و به دشمني نكشد: «اگر در يك ملتي اختلاف سليقه نباشد، اين ناقص است. اگر در يك مجلسي اختلاف نباشد، اين مجلس ناقصي است. اختلاف بايد باشد، اختلاف سليقه، اختلاف رأي، مباحثه، جار و جنجال اين ها بايد باشد، لكن نتيجه اين نباشد كه ما دو دسته، بشويم دشمن هم. بايد دو دسته باشيم در عين حالي كه اختلاف داريم، دوست هم باشيم.» (همان، ج 21، ص 47) عدم مخالفت مطلق با فعاليت احزاب در ديدگاه امام خميني امري مسلم است. چرا كه با وجود فعاليت صدها گروه و حزب در اين دوره، امام هيچ گاه دستور به تحديد گروه ها و احزاب ندادند و صرفاً به دعوت آنان به اتحاد و وحدت اكتفا كردند. ------------------------------------------ ادامه دارد... ----------------------------------------- @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 20 اسفند 1394 | 15:45 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(209) -------------------------------------------- آسايش و آرامش -------------------------------------------- من مسخ شدگاني را ديدم كه همه «آسايش و آرامش »خود را «درمي باختند » تا «ابزار آسايش و آرامش» را «فراهم می ساختند». آن گاه اين« ابزار رفاه» براي« دل هاي بي تكيه گاه» نه «آسايشي» در بر داشت و نه «آرامشي»! آرامش و آسایش نه در« ابزار» ،که در« رفتار» است؛ «رفتار عقلانی» ،نه« ابزار کامرانی»! ------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------- @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 20 اسفند 1394 | 7:55 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(208) ------------------------------------------------- آرامش در «مُكنت » یا « قناعت» ؟! ---------------------------------------------- من مردمي را ديدم كه كوهساران فلك فرساي « آسایش» را « درمی نَوَردیدند» ، اما به قله هاي ملك آساي« آرامش » « نمی رسیدند». آنان چهارنعله به سوی مهد آسایش« می تاختتند» ، اما شهر آرامش را « نمي شناختند». غافل از اين كه آرامش نه در «مُكنت »، كه در« قناعت» است. آنان به سوی «رفاه» « می شتافتند»، اما «تکیه گاه» « نمی یافتند»! دنیا برای دنیاطلبان چونان «آب شور» و «مرداب دیجور» است، هر چه بیشتر می نوشند ،تشنه تر می شوند! --------------------------------------------- #شفیعی_مطهر -------------------------------- @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 19 اسفند 1394 | 7:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/11 --------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ----------------------------------------------- مفهوم شناسی تحزب ------------------------------------------------- امام خميني(ره) و تحزب ---------------------------------------------- رويكرد امام خميني نسبت به احزاب در شرايط متفاوت و مقاطع تاريخي متفاوت، تغييراتي داشته است. آنچه بايد همواره در نظر داشت اين است كه روند موضع‌گيري ها و سخنان امام خميني بيانگر اين است كه رويكرد امام در مورد احزاب فرمايشي رژيم پهلوي قاعدتاً متفاوت از رويكرد ايشان نسبت به احزاب عصر جمهوري اسلامي باشد؛ بنابراين با توجه ويژه به اين امر بايد در مورد ديدگاه امام خميني نسبت به پديده‌هاي سياسي ـ اجتماعي خصوصاً احزاب سياسي، اظهارنظر كرد. امام حفظ وحدت را بزرگ ترين نيرو در مقابل قدرت هاي خارجي و دشمنان اسلام و انقلاب مي‌دانسته است. امام خميني در بياني صريح، احزاب پيش از انقلاب را عاملي در جهت از بين بردن اتحاد مردم و ايجاد شكاف و دسته‌بندي‌هاي غيرواقعي در جامعه معرفي مي‌كند. در اين رابطه امام مي‌فرمايد: «اصل اين احزابي كه در ايران از صدر مشروطيت پيدا شده است، آن كه انسان مي‌فهمد اين است كه اين احزاب ندانسته به دست ديگران پيدا شده است؛ و خدمت به ديگران بعضي از آن ها كرده‌اند. من اين طور احتمال مي‌دهم كه در ساير ممالك ـ كه آن وقت مهم انگلستان بوده است ـ آن ها يك احزابي درست كردند براي به دام انداختن ممالك عقب‌افتاده و ممالكي كه از آن ها استفاده مي‌خواستند بكنند... در ممالك ما، و خصوصاً در مملكت ايران، از اول كه احزاب درست شده است، اين ها ـ هر جمعيتي يك حزبي درست كردند دشمن با احزاب ديگر. يك صحنه مبارزه بين احزاب. و اين از باب اين بوده است كه چون خارجي ها مي‌خواستند از اختلاف ملت ها، از اختلاف توده‌هاي مردم استفاده كنند، يكي از راه هايي كه موجب اين مي‌شود كه اختلاف پيدا بشود و مردم با هم در يك مسائلي مجتمع نشوند، قضيه احزاب بوده است... اساساً باب احزاب، از اول كه پيدا شده است و اين ها با هم جنگ و نزاع كردند، به نظر مي‌رسد كه با دست ديگران [بوده] براي اين كه اين ها با هم مجتمع نشوند. و آن ها از اجتماع يك توده‌اي مي‌ترسند، از اين جهت به واسطه اين كه اين ها مجتمع با هم نشوند و مربوط با هم نباشند.» (صحيفه امام، ج 5، ص 274-ـ276) پديد آمدن حزب رستاخيز به وسيله حكومت و اعلام نظام تك حزبي در كشور و فرمايشي بودن اين حزب از طرفي و اجبار در عضويت در آن از طرف ديگر خشم امام را برانگيخت و باعث شد كه بر مخالفت امام با تحزب ـ و خصوصاً حزب رستاخيز ـ افزوده شود. در اين رابطه امام در پاسخ به استفتايي در سال 1353 فرمودند: «ايران تنها كشوري است كه حزبي به امر «ملوكانه» تأسيس كرده و ملت مجبور است وارد آن شود، و هر كس از اين امر تخلف كند، سرنوشت او يا حبس و شكنجه و تبعيد و يا از حقوق اجتماعي محروم شدن است.» (همان، ج 3، ص 72) امام تشكيل اين حزب و اجبار در عضويت آن را دليلي بر خفقان رژيم شاه مي‌دانست كه از اين طريق رژيم قصد داشته قوة مقاومت مردم در مقابل حكومت را به كلي سلب نمايد، بنابراين اين حزب را مخالف اسلام و مصالح ملت ايران مي‌دانست و شركت در آن را حرام شرعي اعلام كرد: «نظر به مخالفت اين حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ايران، شركت در آن بر عموم ملت حرام و كمك به ظلم و استيصال مسلمين است؛ و مخالفت با آن از روشن‌ترين موارد نهي از منكر است» (همان، ج 3، ص 71) -------------------------------------------- ادامه دارد... ------------------------------------- @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : سه شنبه 18 اسفند 1394 | 18:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(207) --------------------------------------------------- انتقادگریزی و منتقدستیزی! ------------------------------------------- من بسیاری از «کنشگرانی سیاسی» را با «پندارهایی مردم هراسی» دیدم که ریاکارانه فریاد برمی داشتند و دیگران را به انتقاد از خود فرامی خواندند . اما چون« نرم ترین نقاد»، «گرم ترين انتقاد» را مطرح مي كرد ، با شدت و حدت بر او « مي تاختند» و از گردونه بيرونش« مي انداختند». آنان با هر منتقد سر به مجادله و منازعه« برمي داشتند» و هر انتقاد را توهين و تضعيف «مي انگاشتند». شگفتا در« شعار» با « اصرار»، همگان را به انتقاد« فرامي خواندند» ولی در «رفتار» با « انكار»، منتقدان را « مي راندند». در حالی که من توانا ترين انسان ها را قابل انتقادترين آنان يافتم ... در جوامع انسانی کسانی می توانند از« رذایل، پیراسته » و به « فضایل ،آراسته» شوند که نه تنها« نقدهای دلسوزانه» که « انتقادهای بی رحمانه» را به جان بخرند و روان را با آن بیارایند! و چه ناتوان و درمانده ديدم قدرتمداران و زورمنداني را كه «كوچك ترين انتقاد » و «دلسوزانه ترين ارشاد» را برنمي تابيدند و بر منتقدان برمي خروشيدند. انتقاد موهبتی« الهی» و درمانگر« تباهی» است؛ چون از میان « برخیزد»،همه ارکان نظام« فروریزد»! ----------------------------------------- #شفیعی_مطهر @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 18 اسفند 1394 | 7:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/10 -------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------- 4 ـ عدالت اجتماعی از لوازم تحقق عدالت اجتماعی، وجود احزاب مختلف و تحمل احزاب مخالف در سطح جامعه است. عدالت اجتماعی اقتضا می‌کندکه حقوق اشخاص؛ هرچند مخالف، مراعات شود و آن ها تحمل شوند. چنان‌که در زمان حکومت حضرت علی(ع) مخالفان از تمام حقوق و مزایای شهروندی برخوردار بودند و چنان آزادی بیان داشتند که آشکارا مخالفت‌های خود را اعلام می‌کردند. اگر اقتضای عدالت اجتماعی آن است که حقوق افراد و اشخاص حقیقی محترم شمرده شود، به طریق اولی حقوق اشخاص حقوقی نیز که از جمله آن ها نهادها و احزاب سیاسی است، باید اعطا و رعایت شود. ------------------------------- مبانی کارکردی احزاب حزب از موضوعات جدید است و موضوعات جدید در متون دینی با عنایت به این که مفاهیم دینی در جایگاهی فراتر از زمان و مکان قرار می‌گیرند، قابل بررسی هستند. بر این موضوع چنین استدلال می‌شود: مقدمه اول: حزب وسیله‌ای کارآمد و مفید برای جامعه امروز است. با توجه به کارکردهای احزاب که اکثراً مثبت است، می‌توان گفت: در جامعه امروزی که با پیشرفت اطلاعات و ارتباطات همراه است، نقش مردم در سرنوشت خویش، بیش از پیش آشکار شده است و دموکراسی در تمام جهان رو به نهادینه شدن است و در این راستا احزاب از ابزارهای مهم دموکراسی در جامعه مدنی هستند و لذا حزب وسیله‌ای کارآمد و مفید برای جامعه امروز است. مقدمه دوم: هر وسیله‌ای که در تکامل جامعه نقش مهمی داشته و در شرع ممنوع نباشد، مورد تایید اسلام است. نتیجه: حزب به عنوان یک وسیله کارا و مفید، منع شرعی ندارد و مورد تایید اسلام است. -------------------------------------- [عبدالقیوم سجادی؛ پیشین؛ ص 78 ](سپهر منصوري،عباس،پايگاه حوزه) ------------------------------------------ @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 17 اسفند 1394 | 11:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(206) ------------------------------------------------------ دارونامه «فرازمین» و «فرازمان» -------------------------------------------- من دارونامه اي را ديدم« فرازمين»، نگاشته حكيمي« فرازمان» كه بيماران به جاي عمل و اجراي « باید» ها و « نباید» های آن ، اقدام به حفظ مواد آن مي كردند. بارها آن را با «خطوط زرين» بر «لوح هاي سيمين»« مي نگاشتند» و بر سر «مي گذاشتند» ؛ و چون با اين شيوه ها دردها را شفا نمی بخشيد، گروهي آن را « فروگذاشتند» و جمعي آن را فراعمل « انگاشتند» ...... و چنين شد كه آورنده اين نامه به ناله درآمد كه : «وقال الرسول يارب ان قومي اتخذوا هذا القرءان مهجورا» (فرقان/۳۰) محمد ـ فرستاده خدا، لب به شکايت مى گشايد و مى گويد: پروردگارا، کافران و گنهکاران قوم من اين قرآن را وانهادند. -------------------------------------------- #شفیعی_مطهر -------------------------------------- @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 17 اسفند 1394 | 7:3 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(205) ---------------------------------------------- جان باختن و جانان را شناختن! ----------------------------------------- من خدا را تنها معشوقي ديدم كه عاشقانش به يكديگر حسادت نمي ورزيدند. عاشقانی که به یکدیگر حسادت« می ورزند» ،به پشیزی« نمی ارزند»؛ زیرا «عاشق راستین» و« دلباخته دیرین» کسی است که جان را برای« وصلت جانان» بخواهد، نه جانان را برای« لذت جان»! در عرصه عشق آن که « جانان را شناخت» ،«جان باخت» و آن که «جان را نواخت»، «جانان را درباخت»! مولانا «عشق را چه زیبا سروده» و «عاشق را چه شیوا ستوده»: آن کس که تو را شناخت جان را چه کند؟ فرزند و عیال و خانمان را چه کند؟ دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند؟ ---------------------------------------------- #شفیعی_مطهر @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 16 اسفند 1394 | 9:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/8 -------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ----------------------------------------- مبانی حزب در فقه -------------------------------------- 1) امر به معروف و نهی از منکر (نظارت عمومی) در سوره آل عمران، ایه 104 می‌فرماید: «و لتکن منکم امة‌ یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون». در ایه 110 نیز آمده است: «‌کنتم خیر امة اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر...» این آیات مسلمانان را به اصلاح، نظارت بر نظام اجتماعی و برنامه‌های دولت، نظام اجتماعی و وحدت ملی دعوت می‌کنند و در پی آن‌اند که مسئله حاکمیت صالح، و توافق و خیراندیشی در جامعه اسلامی بسط یابد. و در این راستا، احزاب نهادهایی هستند که می‌توانند بر جریان و روند امور جامعه تأثیرگذار بوده، نظارتی نهادینه‌شده بر ارکان قدرت داشته باشند. روشن است که براساس فریضه امر به معروف و نهی از منکر، همه افراد نسبت به یکدیگر ولی و صاحب‌اختیار هستند و فریضه امر به معروف نباید منحصر در موضوعات جزیی و فردی شود؛ بلکه در مسائل کلان جامعه نیز می‌تواند راه پیدا کند. چنین چیزی بدون همبستگی افراد صالح و آگاه، یعنی حزب، امکان‌پذیر نیست. برای نظارت نهادینه‌شده بر ارکان قدرت باید نیروی مجهز و فعالی وجود داشته باشد تا در وقت خود، معروف را در جامعه محقق و از منکرات جلوگیری نماید. از آنجا که این امر، مقدمه امر به معروف است و مقدمه واجب، واجب است، تشکیل حزب برای این امر مهم ضروری به نظر می‌رسد. ----------------------------------------- [حسینعلی منتظری؛ ولایة الفقیه، صص 42 و 43] امام خمینی(ره) طبق فتوایی، حصول نتیجه امر به معروف در جامعه را، نه به صورت فردی، بلکه به صورت جمعی و وجوب آن را کفایی می‌داند. [ امام خمینی؛ تحریر الوسیله، (ج 1)؛ (تهران: نشر اسلامی، 1356 ش)؛ صص 435 و 436] علامه نایینی (ره) اصل نظارت بر قدرت و مراقبت ملت از آن و جواب‌گو بودن متصدیان امر را چنان مهم می‌شمارد که آن ها را به عنوان دلیل ترقی اسلام در صدر اسلام می‌داند. ایشان می‌گوید در صدر اسلام، سرعت سیر ترقی و نفوذ اسلام به سبب رعایت اصول فوق، محیر عقول عالم شد. ولی بعد از معاویه و تبدیل این اصول به ضّد آن ها، وضع دگرگون و حالت موقوفی برای اسلام پیدا شد. ------------------------------------ [علامه محمدحسین نائینی؛ تنبیه الأمة و تنزیه الملّة؛ (قم: شرکت سهامی انتشار، 1380 ش)؛ ص 17] @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : شنبه 8 اسفند 1394 | 9:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(204) -------------------------------------------------- شکست ها و بن بست ها! ----------------------------------------- من در زندگی« کاری » شكست هاي «بسیاري» را ديدم. هر «شكستی» بيانگر« بن بستی» است! «بن بست ها برای بازکردن» است و «شکست ها برای از نوآغازکردن»! «درهای بسته را باید گشود» و «راه های گسسته را باید پیمود»! از« بن بست ها» باید « درس آموخت» و از « شکست ها» باید « تجربه اندوخت» ! در پویش راه موفقیت آنچه نازیباست، نه «افتادن مکرر»، که « برنخاستن مستمر» است! -------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 8 اسفند 1394 | 6:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/7 ----------------------------------------------- #شفیعی_مطهر -------------------------- حزب در قرآن کریم در قرآن به سه گروه که اهداف و آرمان مشترکی دارند، اشاره شده است: 1 ـ فئه[بقره،۱۴۹]، در لغت یعنی: «الجماعة المتظاهرة التی یرجع بعضهم الی بعض فی التضاعد؛ گروهی که برای یاری رساندن به همدیگر تشکیل می‌شوند» [راغب اصفهانی؛ المفردات؛ (تهران: المکتبة المرتضویه، 1362 ش)؛ ص 289]. 2 ـ فرقه[توبه،۱۲۲]، امروز برای نحله‌ها و گروه‌های مذهبی به کار می‌رود. 3 ـ حزب[مومنون،۵۳]، «جماعة فیها غلظ؛ جماعتی که دارای آرمان مشترک و هدف خاصی بوده باشد ( راغب اصفهانی؛ پیشین؛ ص 115) حزب معادل Party در انگلیسی است. [حسن فائضی؛ «پیدایش احزاب و موانع آن»؛ نشریه صدا، ص 57]. « احزاب زاییده جامعه مدنی هستند؛ جامعه‌ای که از خصایص حکومت‌های دموکراتیک است و «حکومت دموکراسی از بهترین روش‌های حکومت است؛ چرا که جو کاملی از آزادی را برقرار می‌سازد و در آزادی است که کرامت ذاتی انسان آشکار می‌شود.... در یک حکومت دموکراسی، احزاب آزادند، مطبوعات آزادند و عدالت اجتماعی برقرار است». (. ایة الله سید محمد حسینی شیرازی؛ الفقه السیاسی؛ قم: مطبعة رضایی، 1403؛ صص 316 ـ 314) --------------------------------- ادامه دارد... ------------------------------------- #amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : جمعه 7 اسفند 1394 | 10:31 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(203) --------------------------------------------------- «از بیرون بنالیم» یا «از درون ببالیم»؟! ----------------------------------------- من «نویسایی نَوَند» و «اصلاحگری انديشمند» را ديدم كه« اصلاح نهال را از ريشه ها» ، و «اصلاح خصال را از انديشه ها» آغاز مي كرد، نه از «شاخه هاي سرگردان» و « احساسات لرزان». بنابراین دریافتم که اصلاح هر «جماعت» از «تربیت» آغاز می شود. باید همین امروز «فرد»ها را «شناخت» تا «فردا» را «ساخت». «تربیت» از «ناتوانی ذلیل»،«انسانی نبیل» می سازد و از «وجودی حقیر»،«موجودی دلیر»! انسان هزار«حنجره آواز» دارد و هزار«پنجره پرواز»؛ اما «انسان حقیر» محبوس در «قفس تحقیر» حنجره اش «خسته» و پنجره اش«شکسته» است! نه«پَرِ پَرواز» دارد و نه«حنجره آواز»! برای رسیدن به توسعه نباید «از بیرون بنالیم» بلکه باید «از درون ببالیم»! ---------------------------------------- #شفیعی_مطهر ---------------------------------------- نویسا : نویسنده نَوَند : تند و تیز،تیزفهم نبیل: نجیب و شریف،دانا و هوشیار بالیدن : رشدکردن،بزرگ شدن،تناورگشتن @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 7 اسفند 1394 | 7:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/6 ----------------------------------------- #شفیعی_مطهر- --------------------------------------------- مباني ديني تحزب ------------------------------------------- « ولتکن منکم امه یدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون » (آل عمران ، ۱۰۴) باید از شما مسلمانان برخی ، خلق را خیر و صلاح دعوت کنند و مردم را به نیکوکاری امر کرده ، از بدکاری نهی کنند و اینان که به حقیقت واسطه هدایت خلق هستند ، در دو عالم در کمال پیروزبختی و رستگاری خواهند بود . « کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله » (آل عمران ، ۱۱۰) شما (مسلمانان حقیقی) نیکوترین امتی هستید که ، برای آن قیام کردند ( که برای اصلاح بشر) مردم را به نیکوکاری وادار کنند و از بدکاری بازدارند و به خدا ایمان آورند . امر به معروف و نهی از منکر دو وظیفه همگانی و تکلیف عمومی است که ، به موجب آن همه افراد جامعه بنا بر اصل « نظارت عمومی » در برابر همه امور جامعه میئول هستند . در جامعه اسلامی هر فرد به تنهایی پاسخگوی همه رویدادها و مسائلی است که در جامعه او می گذرد . ممکن است این سوال مطرح شود که ، در یک جامعه طاغوتی و در زمان یک حاکم خودکامه ، یک فرد چگونه می تواند او را از ستم باز دارد ؟ پاسخ این است که : آری ، یک فرد عادی نمی تواند در برابر یک حکومت خودکامه بایستد . بعضی از افراد قشری نگر، کوتاه بین و ساده اندیش در ارزیابی عمده منکرات جامعه به مواردی چون بدحجابی و موسیقی مبتذل بسنده می کنند ، در حالی که در جامعه منکری بزرگ تر از ظلم حاکم نیست . امر به معروف و نهی از منکر در موارد جزئی و انفرادی توسط هر فرد معمولی ، ممکن و عملی است ، اما جلوگیری از منکرات بزرگ حاکم بر جامعه از توان یک فرد خارج است . در چنین مواردی نیاز به تجمع ، تشکل ، انجمن ، گروه ، اتحادیه و تشکیلات احساس می شود . در آنجا افراد مسلمان به منظور انجام مطلوب این وظیفه شرعی ، اجتماعی و سیاسی باید گرد هم آیند و با تشکیل احزاب ، انجمن ها و گروه های مختلف سیاسی ، مذهبی ، فرهنگی ، اجتماعی و علمی و...مشترکا با منکرهای حاکم بر جامعه مبارزه کنند . در جهان امروز «نهی » ازمنکر های بزرگ و مهم به صورت انفرادی ممکن و میسر نیست . ضرورت ایجاب می کند که افراد در قالب احزاب و انجمن ها متشکل شوند و به صور قانونی و با برنامه ریزی های علمی « معروف » ها را در جامعه نهادینه کنند و با « منکر» ها به مبارزه اصولی بپردازند . حضرت امام حسین (ع) در حالی برای اجرای رسالت « امر به معروف» و « نهی از منکر» علیه دستگاه خودکامگی یزید قیام کرد ، که در جامعه او هزاران «منکر» دیگر هم وجود داشت ، اما بر این باور بود که منکری بزرگ تر از حکومت خودکامه اموی نیست . وجود احزاب در هر جامعه می تواند افکار و سلائق گوناگون و متفاوت را پوشش دهد. به دیگر سخن ، شهروندان می توانند با همفکران و هم مسلکان خود ، آرمان ها و نظریات مشترک خود را در قالب طرح ها و برنامه های اجرایی ، به وسیله رسانه های گروهی ارائه دهند . احزاب قانونی مخالف دولت می توانند به صورت قانونمند و نظام دار ، موشکافانه برنامه هاو شیوه های اجرایی دولت را با نظارت و نقد مسئولانه و دقیق خود پوشش دهند . هنگامی که همه افکار و نظریات و سلایق گوناگون و مختلف به صورت رسمی و قانونی در عرصه جامعه به طور شفاف مطرح شود ، دیگر هیچ اندیشه و تفکری به صورت زیر زمینی و مخفیانه بروز نمی کند و فعالیت های طرفداران و باور مندان آن به شکل حرکات مخرب و بحران زا ، حوادث تلخ نمی آفریند . در صورت عدم وجود احزاب ، بعضی از اندیشه ها فرصت عرضه صحیح و منطقی و قانونی نمی یابند . ناگزیر از راه های خطرناک و مخرب و مخفیانه به صورت شورش ، شایعه پراکنی ، شعارنویسی روی دیوارها و انتشار شب نامه ها ، طریقی و منفذی برای ابراز وجود ، جست وجو می کنند . استمرار این شیوه به گسل های ژرف اجتماعی تبدیل شده و نهایتا زلزله های وحشتناک و تکان دهنده ای در عرصه اجتماع ایجاد می کنند . ادامه دارد... @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 5 اسفند 1394 | 11:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(201) ----------------------------------------------- « کسب کمال» یا « ارضای آمال»؟! ---------------------------------------- من بخيلي را ديدم كه براي ثروت خود «حصار» بود و براي وارثان،« انباردار». او شبانه روز می دوید و مال را فقط « می اندوخت». و تن و جان را در آتش حرص و طمع «می سوخت»! من مشکل او را نه «بالینی»، که در «جهان بینی» دیدم! او دنیا را نه «وسیله کسب کمال»، که «شیله منتهای آمال» می پنداشت و همه توش و توان خود را به « گردآوری مال» و «ارضای آمال» «می گماشت»! دنیا را باید با «نگرشی بهتر نگریست» و با «بینشی برتر زیست»! ------------------------------------------------ #شفیعی_مطهر ------------------------------------------- شیله: حیله،مکر،خدعه بالینی: در اصطلاح پزشکی چگونگی و حال بیمار در مدت بستری بودن،مطالعه و بررسی عملی ناخوشی ها در بیمارستان @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 5 اسفند 1394 | 9:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/5 ---------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------------- مفهوم شناسی تحزب /3 ------------------------------------------- تعدد احزاب و پدیده تقسیم قدرت در جامعه از جمله تبعات اعتقاد به اصل تفکیک قوا در جوامع دموکراتیک و پارلمانی است و لازم و ملزوم یکدیگرند؛ چرا که اگر به تاریخ پیدایش احزاب نظر بیفکنیم، همزمان با آیین های انتخاباتی و پارلمانی زاده شدند و توسعه یافتند و ماموریت آنان در عین حال سپردن معتمدان به یک نامزد انتخابات بود. همچنین در چارچوب مجالس مقننه نیز گسترش گروه های پارلمانی که نمایندگان یک گرایش واحد را به منظور اقدامی مشترک جمع می کرد، دیده می شد. این نزدیکی نمایندگان در سطح بالا طبعا منجر به این می شد که کمیته های انتخاباتی آنان در پایه، اقدام به اتفاق کنند. بدین سان نخستین احزاب سیاسی به وجود آمدند. بنابراین ظرافت ویژه ای میان نهاد انتخابات و وجود احزاب به چشم می خورد. در جوامعی که تحزب معنا ندارد، هر چند که ظاهرا وحدت ملی را داریم و نخبگان با سرپوش نهادن بر تعدد و تنوع یا حتی تضاد و خواسته های مردمی سعی در به نمایش گذاشتن هر چه بیشتر این وحدت توهم انگیز دارند، مع الوصف به علت عدم تمایز میان خواست های اقشار و گروه ها و کانالیزه نشدن آن ها علاوه بر این که گفت وگو و ارتباط میان نخبگان و توده را با اشکال مواجه می سازد، فرآیند نهادسازی و نقش پذیری گروه های مختلف اجتماعی و سیاسی و... را مختل می سازد. لذا معمولا با جوامعی توده وار مواجه می شویم که «فرد» در آن احساس بی هویتی می کند. مستحیل شدن فردیت در بطن یک توده بی شکل (و نه به شکل گروه ها و اجتماعات مشخص) این امر را به ذهن متبادر می سازد که هر کس باید به تنهایی گلیم خویش را از آب بیرون بکشد و هیچ تشکیلات و گروه سازماندهی شده ای نیست که از آن طریق بتوان اعمال نفوذ یا احیانا احقاق حق کرد. توالی این جریان لجام گسیختگی اجتماعی و مخدوش شدن اخلاقیات و اعتقادات فرد و جامعه است که به واسطه درگیر شدن مردم در مسائل جزئی و روزمرگی حاصل می شود. در جوامع توتالیتر به منظور ایجاد هویت در افراد از ساز و کارهای ویژه ای سود برده می شود، به عنوان مثال استفاده از وسایل ارتباط جمعی و تبلیغات گسترده و یک جانبه و انتقال اخبار و اطلاعات جهت دار به منظور استحاله فردیت افراد در درون جمع (که تبعات ویژه روانی خود را داراست) از جمله ابزارهای لا زم برای توده وار نگه داشتن افراد جامعه به حساب می آید، تا از این طریق نخبگان حاکم بتوانند قدرت بلا معارض خود را حفظ کنند. با توجه به کارکرد آموزشی احزاب که در ارتقای شعور سیاسی موثر بود، از یک سو در بالا بردن میزان مشارکت سیاسی مردمی (و نیز در از بین بردن پدیده بی تفاوتی اجتماعی و سیاسی که معمولا جنبش های توده ای و انفجارهای سیاسی از پیامدهای آن می باشد) حائز اهمیت است . از سوی دیگر افراد جامعه را در پروسه گذار از مفهوم سیاست زدگی که طی آن نخبگان توانایی بسیج و تجهیز نیروها را در راستای منافع و مصالح خود دارند، به مفهوم سیاسی شدن کمک می کند. بدین وسیله مردم به عنوان تصمیم گیرنده و عامل و نه به صورت ملعبه دست نخبگان در بطن نظام ایفای نقش می کنند. احزاب به واسطه در دست داشتن برنامه و استراتژی های خاص خود در صدد رفع مسائل ملی و عمومی جامعه هستند. لذا به منظور بالا بردن توان پاسخگویی خود در برابر نیازهای مطروحه از جانب مردم، لا جرم از به کارگیری افراد لایق و کاردان و متخصص بدون در نظر گرفتن وابستگی های قومی، نژادی و ایدئولوژیک و... می باشند. این امر در بهسازی امور و دامن زدن به یک نظام شایسته سالاری و انتخاب افراد برحسب درجه شایستگی و تخصص نتیجه دیگری ندارد. وجود احزاب در نهادینه شدن قدرت و کسب حقانیت لازم از طریق یک فراگرد دموکراتیک و پذیرش و رعایت قواعد بازی در درون نظام وهمکاری مسالمت آمیز و رقابتی نیروهای اجتماعی که احزاب نمایندگی آن ها را به عهده دارند، ضروری است. لذا پرهیز از خشونت های سیاسی و اجتماعی در سطح جامعه و انتقال آن ها در تضادها از سطح جامعه به نهادهای ویژه (نظیر پارلمان) مصالحه اجتماعی و ثبات سیاسی را به همراه دارد. به واسطه این ثبات است که دیگر بخش ها و ساختارهای جامعه در طول زمان کارکردهایشان را اصلا ح می کنند و درنهایت توان پاسخگویی نظام را افزایش می دهند. به عبارت دیگر ایجاد ثبات در فرایند نوسازی جوامع مستلزم نهادسازی است و در مجموع بدین خاطر است که هر نظام سیاسی ناگزیر از ایجاد نهادها و ساختارهای لازم است تا بتواند قدرت را تثبیت کند و پاسخگوی نیازها باشد. آیت الله طالقانی بر این باور است که: «هیچ حزب و جمعیتی هم حق ندارد برای خودش سهم بزرگ تری در نظر بگیرد و از این جهت حکومت را در انحصار خود بگیرد.» (از آزادی تا شهادت، ص ۶۷) «ما هیچ وقت در اسلام نمی توانیم تحمل کنیم که استبداد جایش را به یک حزب و یا استبداد دیگری بدهد.(همان،ص ۷۸) تأسیس تشکل ها می تواند جامعه را درمسیر اهداف خود راهنمایی کند. «سیمورمارتین لیپست» نظریه ثبات دموکراتیک خویش را در کتاب «انسان سیاسی» عرضه داشت. وی برای استقرار دموکراسی سه شرط لا زم و اساسی را متذکر می گردد. الف) مجموعه ای از ارزش ها که نهادهایی از قبیل انتخابات، احزاب سیاسی، آزادی مطبوعات و آزادی فکر را به رسمیت بشناسد. ب) فرد یا افرادی که به صورت رسمی قدرت سیاسی را در اختیار داشته باشند. ج) فرد یا افرادی که به صورت رسمی و علنی در تلاش برای کسب قدرت می باشند. وجود احزاب به خاطر فراهم سازی زمینه های لازم جهت نیل به یک نظام شایسته سالاری و نیز به عنوان نیرویی است در جامعه که از مکانیسم کنترل و توازن در میان دیگر ساختارها و نهادهای جامعه برخوردار است و در جلوگیری از هرگونه انحراف و فساد تلاش می کند. همچنین احزاب نیرومند مکانیسم های نهادی، دفاعی و پوششی نظام سیاسی را در برابر نفوذ بیگانگان فراهم می آورند. در نظام های سنتی از فعالیت احزاب جلوگیری می شود؛ اما در بیشتر موارد نخبگان سنتی می کوشند گروه بندی هایی میان نخبگان ایجاد کنند و به آن ها اجازه دهند تا در چارچوب پارلمان و در صورت عدم وجود پارلمان در داخل دستگاه اداری با یکدیگر به رقابت بپردازند. «تاریخ تحزّب ایران در سدۀ گذشته بیانگر بیماری مزمن و ناکارآمدی احزاب در قبل و بعد از انقلاب اسلامی بوده است و متأسفانه احزاب در این دوره نتوانستند قابلیت و توانایی‌های خود و کارویژه‌های مطلوب «حزب» را نشان دهند، اهداف تأسیس این پدیدۀ سیاسی را محقق سازند و خود به عنوان مولود حرکت‌های سیاسی، به جریان‌های سیاسی کارآمد، پویا و بادوام منجر گردند. حتی انقلاب اسلامی نیز، که با وقوع خود، تحول عظیمی در بینش سیاسی مردم و نخبگان ایجاد کرد و به مشارکت‌های سیاسی گستردۀ عموم انجامید، هنوز نتوانسته است با آفات موجود در حوزۀ عملکردی این پدیدۀ سیاسی مقابلۀ کامل نماید و کشور همچنان با بیماری‌های به‌جامانده از گذشته احزاب مواجه است. ضروری است علل این ناکارآمدی شناسایی و درمان آن آغاز شود و از سوی دیگر مردم و دولتمردان صبر و تحمل لازم را برای طی دوران نقاهت احزاب داشته باشند و احزاب و نخبگان نیز با آسیب‌شناسی لازم و ایجاد زمینه‌های «خودانتقادی» به تسریع گذران این دوران کمک نمایند. البته تمامی علل ناکارآمدی احزاب ایرانی داخلی نیست، بلکه حزب و تحزّب، در کلیه نظام‌ها و عرصه‌های سیاسی خارجی و به‌ویژه در جهان سوم، بسیار آسیب‌پذیر است و بعضی از مشکلات اساسی آن ها، مانند طبع الیگارشیک، سازمان‌محوری، امکان دولت ساخته شدن و... ریشۀ جهانی دارد. متأسفانه احزاب در جهان سوم، به‌دلیل ضعف جامعۀ مدنی و مشکلات اقتصادی و فرهنگی، با ناکارآمدی‌های فراوان مواجه‌اند؛ بنابراین باید گفت که پدیدۀ حزب و تحزّب، برای حفظ کارآمدی و انجام دادن بهینۀ کارویژه‌های خود، دائماً به مراقبت و بهینه‌سازی نیاز دارد و باید اندیمشندان و نخبگان حزبی و غیر حزبی و اعضا این کار را به طور دائم انجام دهند. متأسفانه دولت‌های بعد از انقلاب نیز، در تعامل با احزاب، رویکردی افراطی یا تفریطی داشته‌اند . اقبال افراطی یا ادبار تفریطی به احزاب از سوی دولتمردان جوابگو و منتج به کارآمدی آن ها نیست . این تشکل‌ها می‌توانند نمایندۀ نهادهای مدنی و مردمی باشند و در کشور ما باید دورۀ تکامل و بلوغ طبیعی خود را طی کنند، ازهمین‌رو باید برای کارآمدی پدیدۀ تحزب بیشتر مساعدت کرد و فقط در این صورت است که با تمهید سایر ملزومات، احزاب و در نتیجه جریان‌های سیاسی سالم و کارآمد توان ظهور، شکوفایی و فعالیت در عرصۀ کشور را خواهند یافت.» --------------------------------------------- (دکتر اخوان کاظمی،بهرام، اینترنت) ---------------------------------- ادامه دارد...
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : سه شنبه 4 اسفند 1394 | 14:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(200) ------------------------------------------- «روند آزمون» یا «ترفند افسون»؟! --------------------------------------------- من «گاه و بیگاه» و در عمر« کوتاه» اشتباهات زيادي را ديدم. چون نمي توانستم پیامدهایش را«جبران » و دردهایش را «درمان» كنم ، نام آن ها را «تجربه» نهادم. زندگی بشر مجموعه ای از «آروین » و « تبیین» است! گاه انسان در «روند آزمون» به «ترفند افسون» گرفتار می شود! مشکل بشر خطاکردن نیست، بل که مشکل اصلی درس نگرفتن از «آروین» و عبرت نگرفتن از« پیامدهای واپسین» است! خطا و اشتباه نه در «بافتار » و «ساختار»، که در «تکرار» است که زندگی را« ویران» و دنیا را « پریشان» می کند! ----------------------------------------------- #شفیعی_مطهر —---------------------------------- آروین: آزمایش،امتحان،تجربه تبیین : بیان کردن،آشکارساختن،توضیح و تفسیر ترفند: مکر،حیله،تزویر،دروغ،سخن بیهوده افسون: حیله،تزویر،مکر،نیرنگ،دمدمه جادوگران بافتار: مجموعه سلول هایی که شکل و ساختمان یکسان دارند و کار مشترکی انجام می دهند. @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 4 اسفند 1394 | 12:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/4 --------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ---------------------------------------- مفهوم شناسی تحزب /2 --------------------------------------------- «حزب به معنای تشکل است، شکل دادن و شکل گرفتن برای نیروها. آن تشکیلات اجتماعی که بتواند طرح و برنامه هماهنگ را به وجود بیاورد، به آن می‌گوییم حزب». این تعریف شهیددکتر بهشتی از حزب است، از نظر او تشکل و تحزب قدرت تربیت کادر و نیرو را برای جامعه اسلامی ایجاد می‌کند، تا با جابه‌جایی نسل اول و دوم، جامعه با مشکل مواجهه نشود. در نگاه دکتر بهشتی تشکل دو گونه است؛ الهی و غیرالهی، «تشکل الهی آن است که نیروهای مؤمن به خدا بگویند: ما متشکل می‌شویم تا در حد توانمان از این ارزش‌ها دفاع کنیم و صاحبان این ارزش‌ها در نظر ما محترم و معتبرند، هر کجا باشند، خواه داخل تشکیلات باشند خواه خارج از تشکیلات؛ این تشکیلات الهی می‌شود. این تعریف منجر به شکل‌دهی کانون‌هایی در اوایل دهه چهل شمسی توسط وی شد که پس از آغاز نهضت امام خمینی و ادغام آن ها با چند تشکل مشابه با نظر بنیانگذار کبیر انقلاب تبدیل به یک حزب شد. از این منظر شاید بتوان آیت‌الله بهشتی را پایه‌گذار تحزب در انقلاب اسلامی دانست. در خصوص نقش شهید دکتر بهشتی در انجام فعالیت‌های سیاسی، همین بس که ایشان در مورد تحزب سه روز قبل از شهادت خود همچنان تصریح می‌کرد که ما بر ایجاد یک تشکل اسلامی پافشاری داریم به‌شرط آن که اولاً این تشکل، الهه و بت نشود؛ زیرا گاهی تشکل برای انسان بت می‌شود و آن را می‌پرستد که این آفت حزب‌گرایی است. دوم این که این تشکل لهو، نشود. اسباب بازیچه و سرگرمی و باندبازی نشود و سوم این که این تشکل لغو نشود؛ چراکه این تشکل باید در خدمت خودسازی و دیگرسازی و در خدمت جامعه و مردم قرار بگیرد و اگر به درد نخورد، لغو می‌شود و چیز لغو بهتر است در جامعه‌ ایمانی اسلامی نباشد. » (محمد مهدي اسلامي ،روزنامه کارگزاران،ش۴۸۷، ۱۷/۲/۱۳۸۷) با كمال تأسف، يكي از مشكلات مهمي كه جامعه ما دارد، جامعه گريزي جامعه ماست. شما نگاه كنيد به ادبيات ما و مطالب اجتماعي كه در طول اين هفت، هشت، ده قرن به خصوص پيدا شده است و ببينيد چقدر درون گرايي ها و فرد گرايي هاي صوفيانه، بر همه اين آثار حاكم است. اين ها مستقيماً ناشي از استبداد هايي است كه گاهي هم به نام دين بر جامعه حاكم شده است و انسان براي گريز از اين دنياي سخت به درون خود پناه برده است و يك نوع فردگرايي در جامعه اي است كه همه افراد در آن احساس مسئوليت و حضور و مشاركت مي كنند و اين مستلزم تحمل يكديگر، مستلزم حاكميت گفت وگو و تبادل نظر در جامعه و در فضايي است كه هيچ تحميلي در آن نباشد و مستلزم آزادي است. البته هر جامعه اي، آزادي را در چارچوب هاي خاص خودش قبول دارد و ما و قانون ما و نظام ما، نظام اسلامي است و حدود را هم قانون معين كرده است و هيچ كس هم حق ندارد كه خارج از آن حدود، نظريات خودش را به عنوان حق مطلق به هر قيمتي تحميل كند. حد و حدود هم در نظام ما معلوم است و اخلال به مبناي اسلام و مخالفت به حقوق عمومي كه اين حد به اين جا كه رسيد، ديگر انساني حق ندارد كه هر طوري كه مي خواهد بگويد يا بكند ،يا آن كار را انجام بدهد، ولي حد، حدي است كه قانون معين كرده است. احزاب در راستای تعیین و ترسیم برنامه های کلان و استراتژیک و نیز رسیدن به منافع و اهداف ملی گام بر می دارند و به گفته پروفسور دووژه «عرصه فعالیت احزاب در قالب یک نظام سیاسی و ملی است»: برخلاف گروه های ذی نفوذ که صرفا منافع طبقاتی و گروهی خویش را منظور می دارند و از این رو تفاوت های عمده ای میان این دو وجود دارد. عضوگیری احزاب از میان توده و نفوذ به عمق لایه های اجتماعی و همچنین ایجاد امکانات مربوط به آموزش های سیاسی و ایدئولوژیک و حزبی و تسهیل فراگرد جامعه پذیری سیاسی، که طبعا در ارتقای سطح کیفی آموزش و درگیر ساختن افراد به فعالیت های حزبی و بالا بردن میزان مشارکت سیاسی (که نقطه مقابل بی تفاوتی است) موثر است، از دیگر کارکردهای حزب محسوب می شود. مردم بايد آزادانه بينديشند، بنويسند، بگويند و عمل كنند، و براي اين كه صدايشان به گوش حاكميت برسد و نيز براي تحقق آرمان ها و انديشه هاي خود بايد در قالب احزاب، جمعيت ها، انجمن ها و اتحاديه ها متشكل شوند. تجارب تاريخي حاكي از عدم موفقيت اصل تحزّب در كشورهاي جهان سوم از جمله ايران است. آقاي سيد محمد خاتمي علل شكست تجربه تحزّب در اين كشورها را چنين ارزيابي مي كند: «تشكل واقعي از نهاد مردم شكل مي گيرد و نمايندة واقعي گرايش هاي موجود در جامعه است. تشكل ها مي توانند نماينده بخشي از مردم باشند، نه ارباب مردم، و بايد از موضع پايين به بالا با مردم صحبت كنند، نه به صورت تحكّم، مشكل تشكّل ها در جهان سوم اين است كه روند شكل گيري تشكّل ها از بالا به پايين است. تشكل ها دولتي هستند، نه مردمي. به همين دليل است كه رشد نمي كنند. تشكلّ ها بايد مباني و مواضع خود را تبيين كنند و داراي نشريه باشند و با مردم سخن بگويند.» (سلام ،۶/۶/۷۶) ادامه دارد...
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 3 اسفند 1394 | 15:8 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(199) ---------------------------------------- «کُشتن» یا « کاشتن»؟! --------------------------------------- من دلي را ديدم كه در « آنی شكست»، اما دریغا با گذشت عمری «به هم نمي پيوست». بنابراین دانستم که در« نوازش دل ها» و « گشایش مشکل ها»، «کشیدن بار انبوه» به که «چشیدن زهر اندوه». در بوستان انسانیت «گلشنی از محبت کاشتن» به که« دشمنی را با خشونت کُشتن»! با خشونت دوست،دشمن می شود با محبت خار،گلشن می شود ---------------------------------------------- #شفیعی_مطهر @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 3 اسفند 1394 | 8:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/3 ----------------------------------------- #شفیعی_مطهر ---------------------------------------- مفهوم شناسی تحزب /1 ------------------------------------ تحزب يك بحث اجتناب‌ناپذير است. هيچ‌گاه بر پایه دیدگاه‌های فردي و مبتني بر نظریات افراد، نمي‌توانيم جامعه را بسازيم. بايد نظریات افراد، پخته و سپس مطرح شود. احزاب بهترين جايي است كه اين نظریات با همديگر جمع می‌شود و يك جمع‌بندي نهايي قابل‌قبول از آن جمع‌بندي اوليه بيرون می‌آيد. تحزب يك تجربه جهاني و تاریخی است. ايران هم كشوري است كه بر مبناي مردم سالاري استوار است و مردم سالاري، يعني اين‌كه واقعا گروه‌هاي مردم بتوانند با سليقه‌هاي گوناگون، دور هم جمع شوند و نظریات و دیدگاه‌های خودشان را با هم هماهنگ كنند تا بتوانند سخن خودشان را مطرح و از آن دفاع كنند. حزب در اصطلاح تعاریف مختلف و متفاوتی درباره حزب از جامعه‌شناسان و دانشمندان علوم سیاسی و در قوانین ارائه شده است. بعضی از این تعاریف حالت توضیحی (Discribtive) دارند. این طیف ویژگی‌های جمعی و شایع احزاب را مورد توجه قرار داده، ابعاد مختلف احزاب، از کسب رای، مشارکت، رقابت و... را توضیح می‌دهند. مثلا در یک تعریف توضیحی از حزب می‌گوییم: «حزب مجموعه‌ای از شهروندانی است که به وسیله علایق و خواسته‌های جمعی یا منافع مشترک دور هم جمع شده‌اند و با دیگر گروه‌ها و منافع آنان تقابل دارند». در مقابل، برخی از تعاریف هنجاری (Normative) هستند. مانند تعریف موریس دوورژه: «احزاب جزیی از تشکیلات سیاسی هستند که هدف مستقیم آن ها به چنگ آوردن قدرت یا شرکت در اعمال آن است. احزاب در پی آنند که در انتخابات، کرسی‌هایی به دست آورند، نمایندگان و وزرایی داشته باشند و حکومت را به دست گیرند.» قانون‌گذار ایران نیز در ماده 1 قانون فعالیت احزاب، مصوب 1360 تعریف مختلطی از حزب ارایه می‌دهد. حال با توجه به تعاریف فوق و تعریف ماده 1 قانون فعالیت احزاب، در تعریف حزب می‌گوییم: «حزب نهاد و سازمانی است منظم در درون یک نظام سیاسی که از اشخاص حقیقی تشکیل شده و دارای یک هدف و آرمان خاصی هستند و دارای اساسنامه و مرامنامه خاصی بوده و در سایه رعایت و پیروی کردن از اصول قانون اساسی در پی فتح قدرت عمومی است».(سپهر منصوري،عباس،اينترنت) ادموند برگ در تعريف حزب مي‌گويد: «حزب گروهي از افراد جامعه است که با يکديگر متحد شده و بر مبناي اصول خاصي که مورد قبول همه آن‌هاست براي حفظ و توسعۀ منافع ملّي مي‌کوشند» (دکتر حسن محمدي‌نژاد، احزاب سياسي، صفحه 16) جيمز ماديسون حزب را متشکل از افرادي مي‌داند که «چه در مقام اکثريت و چه در مقام اقليت براساس منافع يا هدف‌هاي مشترک خود که با منافع و هدف‌هاي ساير افراد و نيز منافع و هدف‌هاي دائمي و کلي جامعه در تضاد است با يکديگر طرح اتحاد ريخته‌اند.» (حسن محمدي‌نژاد، همان، ص 235). لنين در کتاب «چه بايد کرد» در تعريف حزب آورده است: «يک گروه کوچک از افراد قابل اعتماد با تجربه و معتقد به اصول انقلاب که داراي نمايندگان مسئول و وظيفه‌شناسي در نواحي مهم بوده و روابط مخفيانه با يکديگر داشته باشند و اقدامات انقلابي را حرفۀ اصلي خود قرار دهند.» ( لنين، چه بايد کرد، صص 36 و 35) «حزب در حقیقت گردهمایی پایدار گروهی از مردم تحت لوای جریان‌ها و جناح‌های سیاسی است که عقاید مشترکی دارند، و با پشتیبانی آن ها برای به دست آوردن قدرت سیاسی از راه‌های قانونی مبارزه می‌کنند. می‌توان چهار ویژگی سازمان، ایدئولوژی، قانونی بودن و مبارزه برای کسب قدرت را عامل تشخیص حزب از غیر آن دانست، اما باید اذعان نمود که این چرخه و فرایند سیاسی و پیدایش و تکوین احزاب سیاسی در ایران معاصر، پیش از انقلاب اسلامی، سرنوشتی غم‌انگیز داشته است؛ زیرا هیچ‌گاه احزاب و تشکل‌های سیاسی از فضای آزادی برای تکامل سازمانی و فکری در هیچ برهه‌ای بهره‌مند نبوده‌اند. برخلاف دنیای غرب و ممالک دموکراتیک جهان، که احزاب سیاسی ــ در پی تکامل و توسعۀ نظام‌های پارلمانی ــ از درون مجلس نمایندگان برخاسته و پا به عرصۀ رقابت‌ها و کشمکش‌های سیاسی بر سر تصاحب قدرت نهاده‌اند، در ایران تحزّب فرایندی معکوس داشته است؛ چه احزاب سیاسی تقریباً هم‌زمان با پیروزی انقلاب مشروطه و به طور مشخص در مجلس دوم سر بر آوردند و نارسایی‌های فکری و سازمانی، فقدان تشکیلات کارآمد و مساعد نبودن فضای فرهنگی ــ اجتماعی جامعه و بستر سیاسی، سرانجام احزاب و تشکل‌های سیاسی را به جریان‌های زودگذر و ناپایدار تبدیل کرد. طی تاریخ یکصدسالۀ تحزّب در ایران، صدها حزب و تشکل سیاسی ظهور نموده‌اند . بدیهی است اشاره به یک‌یک این تشکل‌ها و فراز و فرود و نوع عملکرد آن ها خود مجال گسترده‌ای می‌طلبد، ازهمین‌رو در این نوشتار، به منظور شناختن بعضی از جریا‌ن‌های مهم سیاسی ایران، اجمالی از این تاریخ و جریان‌شناسی حزبی و دوره‌های تحزّب شرح داده شده است.» (دکتر اخوان کاظمی،بهرام، اينترنت) ادامه دارد... @amotahar
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : یک شنبه 2 اسفند 1394 | 16:45 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(198) ---------------------------------------------------------- از« ستیغ درخشیدن» و «بی دریغ بخشیدن»! ---------------------------------------------------- من «كوهساران فلك فرسا» و «دل های ملك آسا» را ديدم آن، پر از چشمه هاي« زلال آب » بود، و این ،پر از «خون ناب» . من در این « خاطرهاي نژند»،«خاطره هایي شکوهمند» ديدم خاطره هایی «مهرآمیز»،اما چون تيغ« تيز» بودند . تیزی آن تيغ ،رگ ها را نمي بريد، اما دل ها را زخمي مي كرد. انسان های بزرگ دلی«محزون و پرخون»،اما سیمایی«گلگون» دارند؛ دل ها،«نژند» دارند و بر لب ها «لبخند»؛ غم ها در دل« نهان» و شادی ها در چهره،«عیان»؛ اینان خود را «می سایند» تا دیگران «بیاسایند»! سختی ها را« تحمل»،اما بر دیگران« تحمیل» نمی کنند! صد «گریوه» را «می پیمایند»،تا «گره »ای از کار دیگران « بگشایند»! در تاریکی های «اضطراب» چون «آفتاب» «می درخشند» و به همه شب زدگان نور و نوا « می بخشند»! چه زیباست از« ستیغ درخشیدن» و «بی دریغ بخشیدن»! ------------------------------------------- #شفیعی_مطهر —------------------------------------- نژند: اندوهگین، افسرده،پژمرده،خشمگین سودن: ساییدن،کوبیدن،سفتن،نرم کردن گریوه : پشته،تپه،گردنه کوه ستیغ: راست و بلند ایستاده چون ستون ،قله کوه @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 2 اسفند 1394 | 7:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/2 -------------------------------------------- مشاركت مردم، راه تعديل قدرت است -------------------------------------------- گسترش و تعميق مشاركت مردم در همه امور جامعه و حكومت در قالب احزاب ، نهادهاي مدني و تشكل هاي گوناگون، بهترين راه تعديل قدرت فردي در هر جامعه است. بديهي است تشخيص اكثريت مردم و تصميمات اتّخاذ شده توسط عموم مردم به صواب نزديك تر است، تا تشخيص و تصميم فردي. پيامبر اكرم (ص) مي فرمايند: «لا تَجتَمعُ اُمَّتي علي الخطاء». امت من بر خطا اجتماع نمي كنند. شهيد محمد باقر صدر بر همين حقيقت تصريح مي كند: «درصد خطاي يك امت خيلي پايين تر از درصد خطاي يك فرد است.» «كارل كوهن» اشتباهات احتمالي حكومت را با ملت مقايسه مي كند: «اشتباه يك ملت، كمتر از اشتباه يك حكومت است.» «منتسكيو» توزيع قدرت بين ملت و پرهيز از تمركز قدرت در يك فرد را خطر ناك مي داند: «نبايد به هيچ كس قدرت مطلق داد؛ زيرا هيچ فردي آن قدر با فضيلت نيست كه قدرت مطلق را در دست داشته باشد و فاسد نشود.» پس لازمه يك حكومت مردمي و غير استبدادي، مشاركت مردم است. «هانا آرنت» حكومت مردم سالاري يا دموكراسي را اين گونه تعريف مي كند: «دموكراسي يعني آن كه مردم از طرق بسيار آزاد و دموكراتيك بتوانند حق حاكميّت خود را واگذار، و به راحتي پس بگيرند. هر گاه جريان انتقال قدرت و يا وكالت دائمي مردم به يك فرد، حزب يا جريان سياسي تحقق پيدا نمايد و امكان برگشت آن ميسور نباشد، دموكراسي ذبح شده است؛ زيرا وكالت دائمي از سوي مردم به يك نقطه ديگر به معني نزول از ارزش هاي دموكراتيك است.» (شفيعي مطهر،مباني و ضرورت مشاركت، ۱۳۸۳،ص ۲۳ و ۲۴) اين مقال در بخش های پسین مي كوشد نقش انديشه تحزب را در گسترش و توسعه فرهنگ مشاركت بررسي كند. ادامه دارد....
موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : شنبه 1 اسفند 1394 | 15:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(197) --------------------------------------------------- « نهال حكمت» و « کمال معرفت» --------------------------------------------- من« نهال حكمت» و « کمال معرفت» را ديدم كه »ريشه در دل» داشتند و «اندیشه در فضایل» . ميوه هايشان از« سرشاخه هاي گفتار مي روييد» و عطرشان از «شکوفه های رفتار می بویید»! این انسان های حکیم و عارف اند که صحن و سرای گیتی را با « گفتار حکیمانه می آرایند» و با « رفتار عارفانه می پالایند»! --------------------------------------------- #شفیعی_مطهر —---------------------------— پالایش: صاف کردن،بیختن،تصفیه @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 1 اسفند 1394 | 6:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |