هر پگاه نو با یک نگاه نو
 


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1256


 

  «روزِ گُجسته» یا «بهروزِ خُجسته»؟!


 

یک روزِ «سیزدهُمِ دیگر» با صد «توهُّم از دیو و دلبر» گذشت.

این روز در «متن» و «بطنِ» خویش

نه «گون» دارد و نه «شُگون»! 

هیچ «روزی»،«سوزی» در برندارد

و هیچ «شبی»،«تبی»!

این ما هستیم که به «روز»،«فروز» می بخشیم

و به «شب»،«کوکب»!

این ما هستیم که از «هامون»،«همایون» می سازیم

و از «روزِ گُجسته»،«بهروزِ خُجسته»!

بیاییم از هر «روز» یک «نوروز» بسازیم

و هر «پگاه نو» را با «نگاه نو» بیاغازیم! 

بهار نه تنها یک «فصل»،که یک «اصل» است.

 اصلِ بهار ،«بهارِ دِل» است،نه «بهارِ گِل». 

آن ،«گِل» را طراوت می بخشد و این «دِل»را. 

آن ،عمری به کوتاهی «جوانه» دارد و این «عمری جاودانه». 

آن،«نسیمی زودگذر» دارد و این «شمیمی مُستمَر». 

آن به «خزانی برگریز» می انجامد و این به «جنانی مُشکبیز». 

آن فقط با «نوروز» آغاز می شود، ولی این«هر روز». 

تا «دل ها را بهاری»نکنیم ،نمی توانیم «گِل ها را معماری» کنیم. 

بیاییم از بهار، «فصلی جاودانه» و «اصلی عاشقانه» بسازیم! 


 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

گُجسته: خبیث، پلید و ناپاک، مقابل خجسته

گون: گونه،رنگ،لون،نوع

فروز: فروغ، روشنی،روشنایی

شُگون: فال نیک،میمنت و خجستگی،تفال خیر 

هامون: دشت، زمین هموار
 


 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 30 ارديبهشت 1398 | 5:3 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1255

 

«آثارِ خواندنی» و «ایثارِ ماندنی»

 

انسان، در «امدادی رسا» می تواند چون «مدادی نویسا»باشد . 

مداد «واژه های مفید را می نویسد»؛

آن گونه که گویی «رشته های مروارید را می ریسد»!

ولی در «امتدادِ مداد» دستی است که در نوشتن «مداد را امداد» می کند.

انسان نیز «مدادی است که می نگارد» و دست فراتر،«خدایی است که می نگرد».

برای «نگارشِ بهتر» و عرضۀ «گزارشِ برتر»،

گاه باید مداد را «خراشید» و سر آن را «تراشید».

هر«خراش،رنج» دارد و هر «تراش،شکنج»،

اما تحمّل این رنج بر «زیبایی نگاره» و «فریبایی گزاره» می افزاید.

مداد گاه «خطِّ خطا می پوید» و انسان نیز گاه سخنی از «روی ریا می گوید»!

«سودنِ خطِّ خطا» و «زدودنِ روی ریا»،

«کاری خردمندانه» و «ابتکاری عالمانه» است.

بنابراین برای «مدادِ نویسا» و «انسانِ گویا»،

همواره پاک کنی باید تا با آن «خطا را بزداید» و «ریا را بپیراید».

«اصرار بر گناه» و «تکرارِ اشتباه»،

نه «گمانۀ طاقت»،که «نشانۀ حماقت» است!

در مداد و انسان این «مغز» است که هر «سخن نغز» را 

«عاقلانه برمی گزیند» و «کنجکاوانه می آفریند».

بنابراین آن چه که بیشتر به «تطهیر» و «تنویر» نیاز دارد،

«درون» است،نه «بیرون»!

مداد و انسان هر «واژه ای که می نگارند» و هر «تیراژه ای که می انگارند»،

باید برای بشریت «نمایۀ خیرآفرین»باشد ،نه «مایۀ نفرت و نفرین»!

بیاییم با «مدادِ وجود» جز «داد و جود» «ننگاریم»

و برای نسل های پس از این «آثاری خواندنی» و «ایثاری ماندنی» «باقی گذاریم»!

 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

ریسیدن:  رشتن،تابیدن،تاب دادن رشته و نخ

 سود: ساییدن،زدودن،پاک کردن

تیراژه: رنگین کمان

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 29 ارديبهشت 1398 | 8:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1254

 

«اَمَلِ واهی» یا «عمل با آگاهی» ؟!


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 28 ارديبهشت 1398 | 9:45 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1253


 

«کلیدِ فهم» یا «تقلیدِ وَهم»؟


 

افرادِ «فریفته» و «خودشیفته»،

در گفتگو هر «معادله» را به «مجادله» می کشانند.

آنان «شیفتۀ کارِ بیش» و «فریفتۀ افکارِ خویش» اند.

هر «کارِ» دیگر را «انکار»

و «افکارِ» خود را «ابتکار» می پندارند.

گویی به جای «ساختارِ مغز» و «افکارِ نغز»،

«کوهی از انگاره» و «انبوهی از سنگپاره»در سر دارند.

در دشتِ ذهن به جای «کاشتنِ نهالِ اندیشه» 

به «انباشتنِ آمالِ بی ریشه» پرداخته

و برای خود «پنداری واهی» خالی از «خودآگاهی» برساخته اند.

شخصیّتِ خود را نه در «بدایتِ حال» که در «نهایتِ کمال» می پندارند.

بنابراین نه «جایی برای آموزش بهتر» دارند و نه «جایگاهی برای پژوهش برتر».

آنان از «شنیدن می گریزند» و از «اندیشیدن می پرهیزند».

بنابراین برای آنان،«کلیدِ فهم»، «تقلیدِ وهم» است.

اینان خود را «برحق» و فهمِ خود را «مطلق» می دانند.
 

لذا در برابر هر «استدلال»، «لال» اند

و در برابر هر «حال»، «محال».


 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

 معادله : همچندی،برابرکردن،هم وزن کردن دو چیز

نغز: خوب ،نیکو ،لطیف، بدیع ،خوش آیند

انگاره: پندار،تصور،فکر و خیال،افسانه

بدایت: آغاز،اول هر چیزی،اول کار

محال: ناشدنی ،غیرممکن، سخن بی سر و ته و ناممکن

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 26 ارديبهشت 1398 | 7:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1251

 

«تا زِنده ایم»،«تازَنده ایم»!

 

آب چون از «ایستایی برهد» و به «پویایی برسد»،

«ریشه ها را به رویِش» و «اندیشه ها را به پویِش» فرا می خوانَد.

«گل را تبسُّم» و «بلبل را ترنُّم» می آموزد.

«باغ را صفا» می بخشد و «راغ را مصفّا» می کند.

«آتش را می میرانَد» و «عطش را فرومی نشانَد».

همیشه از «پاکی ها می گوید» و «ناپاکی ها را می شویَد».

«زلال آب» چون به «وصال آفتاب»برسد،

«آسمانی زیبا» و «رنگین کمانی فریبا» می سازد.

امّا همین آبِ «نوشین» و «روح آفرین»،

که از «خشتِ پژوین»،«بهشتِ برین» می سازد، 

اگر از «پویایی وامانَد» و در «ایستایی درمانَد»،

 در «کامِ مُرداب» به«گَنداب» تبدیل می شود.

بنابراین «پویایی»، رازِ «پایایی» است.

پس «تا زِنده ایم»،«تازَنده ایم»!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

تازَنده: دونده، دواننده، تاخت و تازکننده

ترنُّم :آوازخواندن،زمزمه کردن به آواز خوش

راغ: صحرا ،دامن کوه، مرغزار،دامنه سبز کوه وصل به دشت

پژوین: چرکین، چرک آلود،پلید

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 24 ارديبهشت 1398 | 7:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1250


 

«روی رستگاری» و «پای پایداری»! 


 

«خودکامه،خودکامه» است،چه «عامّه و چه علّامه».

چه بر «کاخ» فرمان برانَد و چه بر «کوخ»! 

«استبداد»،نتیجه قرن ها حاکمیِتِ «بیداد» است.

استبداد، تبلور صدها سال «آفاتِ موهوم» و «رسوباتِ مسموم» است،

که در اذهانِ «شاه و گدا» و «ملیّ و مُلّا»،

«توهُّم آفریده» و «تداوُم گزیده» است.

تا این رسوباتِ «آلوده» از اذهان، «زدوده» نشود، 

همه در «قابِ خودکامه ایم»،گرچه در «نقابِ علّامه ایم»!
 

تا روحیّه ها «رویِ صلاح نجوید» و «راهِ اصلاح نپوید»،

نه «روی رستگاری می بینیم» و نه «پای پایداری برمی گزینیم»!


 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

مَلیّ: توانگر،توانا


 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 23 ارديبهشت 1398 | 5:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1249


 

«لرزِ تباهی» و «مرزِ خودآگاهی»!


 

آنان که با «شنا»،«آشنا» هستند،

می دانند که آب،«شناگرِ ماهر» و «دلاورِ باهر» را 

در «کامِ عمیق» و «دامِ غریق» فرونمی برد.

کسانی که «نا» ندارند و «شنا» نمی دانند،

«بیهوده» و «دُژآلوده» دست و پامی زنند

تا سرانجام بدون «زَرق»، «غرق» می شوند.

در زندگی، این «پندارهای واهی» است که «دارهای تباهی»را برپامی کند 

و پیش از مرگ، بشر را در «دامِ اعدام» و در «کامِ اوهام» می افکند.

این پندارها،«دریایی ژرف» است و رهایی از آن«شنایی شگرف»را می طلبد.
 

در این «آبگیرِ موّاجِ جوشان» کسانی «اسیرِ امواجِ خروشان» می شوند،

که با «شنا، بیگانه» اند و با «یغما،یگانه»!

کسانی از این «لرزِ تباهی می رهند»،که به «مرزِ خودآگاهی می رسند».


 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------

باهر: روشن،ظاهر،آشکار،پیروز

نا: تاب و توان، رمق 

دُژآلوده: خشمگین،تندخو،بداندیش

زَرق: نیرنگ و تزویر

یغما:چپاول،غارت،تاراج


 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 22 ارديبهشت 1398 | 7:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو
 


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1248


 

«روی آزادی» با «خوی استبدادی»!


 

برای گذر از «جامعۀ کافته» به «توسعه یافته»،

و تغییرِ «مرامِ استبداد» به «نظامِ آزاد»،

با نشستن یک «دادخواه علّامه» به جای یک «شاه خودکامه»،

 «تغییری بُنیادین» و «تاثیری نمادین» ایجاد نمی شود.

حتّی جامعه ای متشکّل از «شهروندانِ باسواد» و «ورجاوندان فرجاد»

ممکن است قرن ها همچنان «درگیرِ بیداد» و «اسیرِ استبداد» باشند.

مردم سالاری نه یک «رنگ»،که یک «فرهنگ» است.

مردم سالاری نهالی است که امروز باید «کاشت» 

و میوه اش را صد سال دیگر «برداشت».

این نهال را نه در «بسترِ خاک» و «خاکسترِ خاشاک»،

که در «جانِ شهروندان» و «اذهانِ ورجاوندان» باید نشاند

و با «زلالِ سگال» و «لایزالِ استدلال» آن را آبیاری کرد.

در «نظامِ استبداد» هر «آدمی زاد»  

در هر عرصه ای که «می تواند» بر هر کسانی که «فرمان می رانَد»

 هر چند«عرصه ای محدود» با «افرادی معدود» باشد،

هر «فرودست» را «پست» می پندارد.

زیرا گر چه خود را دارایِ«روی آزادی می پندارد»،امّا «خوی استبدادی دارد»!


 

#شفیعی_مطهر

----------------------------------

کافته: شکافته، ترکیده، فروپاشیده

فرجاد: فاضل، دانشمند

سگال: فکر،اندیشه

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 20 ارديبهشت 1398 | 8:31 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو
 


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1247


 

«شعار» یا  «شعور»؟!


 

شهریاری که «از نقدِ قُدرت می پریشد»،«به نُدرت می اندیشد»!

از «اندیشیدن می ترسد» و از «اندیشمندان می هراسد». 

او با «شعور، بیگانه» است و با «شعار،یگانه»

و برای «گشودن هر دَرِ بسته» و «پیمودن هر پُلِ شکسته»،

به جای «کلیدِ حصار» فقط «شعر و شعار» دارد!

آنان که «گفتاری راست» و «رفتاری بی کم و کاست» دارند،

از «شعار»،«عار» دارند و در هر «کار»،«ابتکار».

ولی کسانی که «گفتاری فریبنده» و «رفتاری نازیبنده» دارند،

 از «شعور»،«عور» اند و هر «فکور» را «کور» می خواهند!

تا «شعار با شعور درنیامیزد» نمی تواند «شَرار با شُرور بستیزد»!

«بُردِ شعار» بدونِ «کاربُردِ شعور»،

نه «کارایی» دارد و نه «شکوفایی»!


 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

نُدرت: کمی،کمیابی،آن چه گاهی پیدا می شود

عور: لُخت و برهنه

شَرار: شرر،جرقّه،آن چه از آتش به هوا بپرد

شُرور:بدکاران،جمع شرّ

بُرد: تیررس و مسافتی که گلوله پس از شلیک از تفنگ طی می کند


 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 19 ارديبهشت 1398 | 7:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1246


 

«پنج انگُشت» یا «یک مُشت»؟!


 

انگشتانِ هر «دست»،نمادِ «یکدست» بودن است.

انگشتان با وجود «تفاوُت» هیچ یک «بُت» نمی شوند.

«یکی کوتاه و یکی بلند» و «یکی ناتوان و یکی نیرومند»!

نه «بر هم می خروشند» و نه «به هم فخر می فروشند»!

هیچ یک نه «احساسِ حقارت» می کنند و نه «ابلاسِ اسارت»!

هیچ یک نه «بنده»اند و نه «شرمنده».

هیچ انگشت نه «بیکاری» دارد و ونه «بیگاری»! 

به گاهِ «کار» همه «همکار»اند و به گاهِ «استراحت» همه «راحت»اند.

در این جا اگر «مُجانِسَت» نیست،«مُوانِسَت»هست. 

هیچ دو انگشت نه «بر هم سَروَر»اند و نه «با هم برابر» !

هر یک «به جای خود» و «برای خود»،«کاری ویژه» و «ابتکاری آویژه»دارند.

 به گاهِ لزوم همه با «هماوایی» و با «گردهمایی»

هر «پنج انگُشت» ، «یک مُشت»می شوند

و هر «گرۀ کوری را می گشایند» و هر «گریوۀ دوری را می پیمایند»!

ما انسان ها نیز آن گاه می توانیم جامعه ای «یکدست» و «بی شکست» بسازیم،
 

که همه شهروندان را فارغ از «نُت ها» و «تفاوُت ها»،

دارای «کرامت انسانی» و «حقوق شایگانی» بدانیم!


 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------

اِبلاس: نومیدی،مایوس شدن،اندوهگین شدن

بیگاری:کار بی مزد که کسی را به زور به آن وادارند

مُجانِسَت: مانند هم بودن،همجنس بودن

مُوانِسَت: با هم انس و الفت داشتن

آویژه: ویژه،خاص،خالص

گریوه: پشته،تپه،گردنه

نُت: تفسیر،حاشیه،بند،تذکره

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 18 ارديبهشت 1398 | 5:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

زیبایی ماه رمضان و تاثیر آن بر رفتار
 


 

 یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیام کَما کُتِبَ عَلَی الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَکُم تَتَّقون

                                                                                                  (بقره ، ۱۸۳)

اي اهل ايمان ! روزه بر شما واجب شده همان گونه كه بر پيشينيان شما واجب شد ، شايد تقوي پيدا كنيد . 

امام صادق(ع) : هنگامي كه روزه هستي، بايد گوش و چشم تو از حرام ، و باطن و تمام اعضاي بدنت از زشتي ها روزه باشد. 

رمضان ، ماهي است كه هر لحظه اش حامل هودجي از هور و محملي از نور است .

عطر ثانيه ها در طول زمان مي پراكنَد و عرض زمين را مي آگنَد .

در اين ماه از در و ديوار شهر، شميم شفابخش شوق حق مي تراود و نسيم نوازشگر نماز و نيايش قادر مطلق مي وزد.

در كوچه هاي شهر ، جويباران جمال و جلالِ حق در جَرَيان است و نهرهاي رحمت و مغفرت در سَيَلان .

در اين ماه درهاي بهشت را به روي دنيا گشوده اند و فرشتگان دامن دامن شكوفه هاي شفاعت و سبدسبد رياحين رحمت بر سر و روي عالميان نثار مي كنند.

در اين ماه خار كينه ها در دشت سينه ها مي خشكد و آيين محبت در آيينۀ فطرت ريشه مي كند . گياه رذايل در كشتزار دل مي پژمرد و غنچه هاي فضايل در باغچه اين منزل مي شكفد .

رمصان بهار دل است و سرچشمه فضایل . نسیم آن خوشگوار است و شمیم آن مُشکبار . در کوله بار هر لحظه صد انبان عطر عشق نهفته و صد غنچه معطّر شوق شکفته است .

    نسیمِ بهار آفرینِ رمضان بسیار نرم خیز است و مُشکبیز . زیرا از چمن زار بهشت برخاسته است .

    رمضان، فصل سبز دعاست . در رمضان از حنجرۀ هر پنجره آوای تلاوت قرآن می تراود و عطر آن در کوچه ها جاری است .

    گُلِ تکبیر بر شاخساران گلدسته ها می شکفد و رایحه معطّر آن در سطح شهر می پیچد .

     از ساقه های تُرد دعا جوانه های سبز راز و شکوفه های سرخ نیاز در حال رویش است .

     رمضان، فصل دل های طوفانی است و دیدگان بارانی .فصل پنجره های نورانی است و حنجره های آسمانی .

      رمضان، موسم شکوفایی نیلوفرهای نیایش است و کوکب های همایش . 

 در رمضان  معراج، حراج است و دل ها ،سرای سراج . 

چه مهربان اند شب های رمضان و چه رخشان اند کوکب های آن . مهتاب بر هودج سیمین خود می نشیند و از شاخسار دیدگان گل بوسه می چیند .

     رمضان، فصل چکیدن دل هاست از دیده ها و موسم تراویدن تسبیح است از گلوی پدیده ها .

     در رمضان با تپش آیینه ، آبگینه دل ها می شکند و حرارت سینه ها ،برودت کینه ها را آب می کند .

      در رمضان غنچه های مُشکبار بر لب های روزه دار رشک می برند و بر این حسرت اشک می بارند . مروارید شبنم در هر صبحدم شاهد این غم و گواه این ماتم است .

      در این ماه میهمانان خدا بر سر سفره " رضا " از چشمه نور، شراب طهور می نوشند . مست از می " الست " بر سر پیمانه صفا، پیمان وفا می بندند . با ملایک دوشادوش گام بر می دارند و نوشانوش جام می زنند . 

      دلدادگان در معبد زمرّدین « مرابطه » نفس را تهذیب و ضمیر را تادیب می کنند . معبدی که بر چهار ستونِ  لعلِ « مشارطه»،  یاقوتِ « مراقبه »،  عقیقِ « محاسبه » و برلیانِ « معاتبه » استوار و افراشته است .

    بال های دعا، دل را از قفس کینه و قفسۀ سینه رهایی می بخشد و او را سبک تر از رویا و لطیف تر از نسیم صبا تا خلوتگاه خورشید به پرواز در می آورند .

     سرود سپید سحر، ترانه سبز رهایی است برای زنجیریان خاک . هر سفره افطار سکوی مطار است برای پرواز به افلاک .

     چه دلپذیر است سر بر دامان رمضان نهادن و شُکوهِ خدایی را نگریستن و اندوه جدایی را گریستن .

 شکم و شهوت زمینی ترین اندام هاست و چون آن دو اندام روزه دار باشد، از هرزه گردی هاي دیگر اندام ها چون چشم،گوش، زبان و...بايد بر خود لرزيد. 

شميم شكفته و نورانيّت نهفته در لحظه لحظه ماه رمضان ،روح و روان انسان روزه دار را چنان در گلرقص آبشاران معنويت و زلال چشمه ساران الوهيّت مستغرق مي كند كه ديگر نه جايي براي پليدي هاي گناه مي ماند و نه راهي براي پلشتي هاي وسوسه هاي تباه. زلال محبّت ، ضلال خشونت را مي شويد و رايحه فضيلت،پلیدی رذیلت را! 

  رمضان، بهار دل است و فصل فضائل. اين فصل با رويت هلال آغاز مي شود؛ اما فصل بهار دل ها نه با رويت هلال كه با تحوّل در حال آغاز مي گردد.

 در رمضان حنجره هر پنجره آواي تلاوت قرآن را سر مي دهد كه در كوچه ها عطر معنويت مي پراكند. بر شاخساران گلدسته ها گل تكبير مي شكفد و سينۀ سياه ظلمت را مي شكافد. از ساقۀ تُرد لحظه ها جوانه هاي سبز عرفان و شكوفه هاي سرخ ايمان مي رويد.  

بياييم  اين فرصت را غنيمت شماريم و خاضعانه سر بر آستان دوست گذاريم . روح را در چشمه سار زلال توبه بشوييم و پاك از گناه ، راه بارگاه او را بپوييم ؛ زيرا عارفان مي دانند كه در اين ماه چقدر روح نواز و دلپذير است سر بر دامان رمضان نهادن ، شكوه خدايي را نگريستن و اندوه جدايي را گريستن !

   ضمن آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما ، براي حسن ختام و پايان كلام ، سخن را با شميم فرمايش مولا علي (ع) عطرآگين مي سازيم:

  « خواب روزه دار عبادت و سکوتش تسبیح و دعایش مستجاب است ، پاداش عملش دو چندان و دعایش هنگام افطار رد نمی شود.» 

(بحار ، ج ۹۳ ،ص ۳۶۰) 

فرارسیدن ماه مبارک رمضان بهار تلاوت قرآن، فصل عروج به قُلل رفیع عرفانی و ماه معراج به مدارج آسمانی را به پَرسوختگان شمع رسالت و دلدادگان مکتب امامت تبریک و تهنیت می گویم . 

پیراستن دل از خارهای رذایل و آراستن آن به گل های فضایل مبارک باد ! 

التماس دعا !

                                    طاعات قبول و عبادات مقبول !  

                                  سیدعلی رضا شفیعی مطهر 

                                                     رمضان 1440
 


 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar
 


 

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 17 ارديبهشت 1398 | 7:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 رسالت معلم در تربیت نسل فردا 

قسمت پنجم و پایانی
 

#شفیعی_مطهر


    نكته های این بیان


    1- بهار زندگي انسان، فصل جواني است كه ارزش آن را بسياري از انسان ها نمي دانند. 

علي (ع) فرمود: دو چيز است كه قدر و قيمت آ ن را نمي دانند مگر وقتي كه آن دو را از دست بدهند؛ يكي جواني و ديگري سلامتي .

” شيئان لايعرف فضلهما الامن فقدهما : الشباب والعافيه”

( غررالحكم، شماره 5764)


   2- يكي از ويژگي هاي دوران جواني تربيت پذيري بيشتر است . 

علي(ع) فرمود: دل و روح جوان مانند زمين آماده است كه هر بذري در آن بيفشاني رشد مي كند، 

“ انما القلب الحدث كالارض الخاليه ما القي فيها من شي قبلته.”

(نهج البلاغه، نامه ۳۱)
    هر كه در خردي اش ادب نكنند
    در بزرگي فلاح از او برخاست
    چوب تر را چنان كه خواهي پيچ
    نشود خشك جز به آتش راست


   3- فصل جواني ، مانند همه فصول زندگي انسان محدود و موقت است، پيش از اين كه برف پيري بر سر و روي انسان ببارد، بايد اين فصل زودگذر را غنيمت شمرد.

 پيامبر اکرم(ص) به ابوذر فرمود : 

فرصت جواني را پيش از آ ن كه پيري فرا برسد، غنيمت شمار .

 “ شبابك قبل هرمك”

( مستدرك الوسائل، ج 12، ص 140)

    4- در فرهنگ اسلامي، جواني نعمت است و از چنان اهميتي برخوردار است كه خداوند متعال در روز قيامت از اين نعمت ارزشمند مي پرسد كه جواني خويش را در چه كاري صرف كردي؟ 

پيامبر(ص) : “و عن شبابه فيما ابلاه”

(بحارالانوار، ج 7، ص 258)

   5- از بهره مندي هايي كه جوان بايد در فصل جواني داشته باشد، يادگيري و انباشت معلومات است.
    -6 اگر چه يادگيري و به دنبال دانش رفتن مربوط به دوره و زمان خاصي نيست و انسان بايد زگهواره تا گور دانش بجويد، ولي مناسب ترين دوران فراگيري دوره جواني است .
   7- از ويژگي های يادگيري در دوره جواني ماندگاري است. همان طور كه نقش بر سنگ ماندگار است، دانش نيز در ذهن جوان ثابت مي ماند. 

علي(ع: )” العلم في الصغر كالنقش في الحجر”

(بحارالانوار، ج۱ ، ص۲۲۴)
  8- اندام با نشاط و توانايي هاي مختلف جسمي موجب مي شود تا قابليت هاي جوان را در فعاليت هاي جسمي و فكري ، مادي و معنوي افزايش بدهد.(تقوی،سیدرضا)

در پایان ضمن عرض تبریک مجدد این ایام از درگاه خداوند متعال برای همه شما عزیزان ارجمند عمری با عزت همراه با سلامت و موفقیت مسئلت دارم . سخنم را با دو بیت مناسب حال از مولوی حسن ختام می بخشم:

گفت:صحبت های خود کوته کنید     

  پند را در جان و در دل ره کنید

گر کمالم با کمال انکار نیست       

  ور نیم این زحمت و آزار چیست؟


 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 16 ارديبهشت 1398 | 5:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 رسالت معلم در تربیت نسل فردا 
 


 

قسمت چهارم


 

#شفیعی_مطهر 


 

اهمیت تربیت در دوران جوانی 

اجازه دهید برای تغییر ذائقه هم که شده بحثم را با تمثیلی شیرین از گنجینه نوشین ادب پارسی پی بگیرم .

روزی شیری ، گرگی و روباهی به شکار رفتند . آن ها گاوی و گوسفندی و خرگوشی شکار کردند . شیر از گرگ خواست که کار تقسیم را بر عهده گیرد . گرگ بر حسب بزرگی صید و صیّاد ، گاو را سهمیه شیر ، گوسفند را برای خود و خرگوش را سهم روباه تعیین کرد . شیر مغرور و دیکتاتور خشمگین شده ، به گرگ حمله کرد و او را درید و جسدش را در گوشه ای انداخت . آن گاه از روباه خواست تا لاشه ها را تقسیم کند . روباه ( که فهمیده بود توانایی حق گویی و اجرای عدالت را ندارد ، ریاکارانه و منافقانه) گفت :

گاو مخصوص ناهار سلطان ، گوسفند ویژه شام سلطان و خرگوش برای صبحانه سلطان باشد . 

شیر مغرورانه پوزخندی زد و ضمن تحسین روباه از او پرسید : 

این گونه تقسیم کردن را از که آموختی؟ 

روباه ضمن اشاره به جسد پاره پاره گرگ گفت : از او !!

  نمی دانم عزیزان به یاد دارند چند سال پیش آقای کیارستمی فیلمی ساخته بودند به نام " مشق شب" . در این فیلم کودکان نسبت به رفتار پدر و مادر و سایر مسائل از جمله مشق و تکلیف شب اظهار نظر می کردند . زیرکی کودکان در پاسخ دادن مقبول نما و دیگرپسندانه بسیار مشهود بود . در صحنه ای از این فیلم از کودکی سوال شد : 

آیا مشق شب را بیشتر دوست داری یا کارتون را ؟ 

کودک که احساس می کرد باید مصاحبه گر ( معلم یا بزرگسال) را خشنود سازد ، می کوشید پاسخی دهد که مورد پسند او باشد . (یعنی با ریا و تظاهر) گفت: 

مشق شب را بیشتر دوست دارم !  

و مصاحبه گر هم او را تشویق می کرد.( یعنی او را تحسین می کرد که آفرین ! خوب بلدی تظاهر کنی!) در واقع ریا و دروغ را به او یاد می دهیم و او را تشویق می کنیم که خودش نباشد ، بلکه مثل ما بیندیشد و خودش را مخفی کند .

از این رو محصول چنین تربیتی منجر بدان می شود که هنگامی که می خواهید لزوم اطاعت را به کودکان بقبولانید ، بی آن که متوجه باشید، به دلایلی که برای متقاعد ساختن آن ها می آورید ، زور ، چاپلوسی ، وعده و وعید را اضافه می کنید . در نتیجه کودکان وانمود می کنند که با دلایل شما متقاعد شده اند و به محض آن که شما متوجه اطاعت یا نافرمانی کودکان می شوید ، به خوبی می فهمند که فرمانبرداری برای آن ها مفید و سرکشی مضر است . 

  در اینجا سخنم را با بحثی کوتاه درباره ارزش و اهمیت تربیت در دوران جوانی به پایان می برم.

امام موسی کاظم(ع) در این باره می فرمایند:

 “ مَن تعلم في شبابه كان بمنزله الرسم في الحجر ، و من تعلم و هو كبير كان بمنزله الكتاب علي وجه الماء.”

(بحارالانوار، ج 1، ص 222)

    امام كاظم (ع) فرمود :  كسي كه در جواني دانش بياموزد، مانند نوشته اي بر سنگ در ذهن او ثابت مي ماند و كسي كه در سن پيري چيزي را ياد بگيرد، دانش او مانند نوشته روي آب بي ثبات است.

ادامه  دارد....


 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : یک شنبه 15 ارديبهشت 1398 | 5:6 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو
 


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1245


 

«آفتِ بردگی» و «شرافتِ آزادگی»!


 

برخی آدم ها «کبریتِ سوخته» اند و بعضی، «عفریتِ خودفروخته»!

آنان خود را «می سوزند» تا راه تاریک رهروان را «برافروزند»،

ولی اینان «خامۀ شرف را می فروشند»،تا «جامۀ اشراف را بپوشند»! 

بیاییم «شرافتِ آزادگی» را به «آفتِ بردگی» نفروشیم!

اگر عمری ناگزیر با «سوختن می سازیم» در عوض به «افروختن می نازیم»!

 عمری «سوختن» به لحظه ای «افروختن» می ارزد!

زیرا با «سوختن می درخشیم» و با «افروختن همه را نور می بخشیم»!


 

#شفیعی_مطهر

------------------------------

عفریت: خبیث،موجود زشت و بد و سهمناک،دیو،غول

خامه:  قلم،قلم نی،نی یا هر چیز که با آن بنویسند

اشراف: اعیان، اغنیا، بزرگان، بزرگزادگان، بلندپایگان، نجبا ،توانگران

افروختن:روشن کردن،درخشان شدن


 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 11 ارديبهشت 1398 | 6:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو
 


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1244


 

نفت؛«طلای سیاه» یا «بلای سیاه»؟! 


 

برای «مللِ هوشیار» و «دُوَلِ خردمِدار»،

که با «درایت» و «کفایت»،

از نفت، این «ودیعۀ الهی» و «بدیعۀ خودآگاهی»،

بسی «سود می جویند» و راهِ «مقصود می پویند»،

این «هیولای تباه»،«طلای سیاه»است؛

ولی برای «ملّت هایی واپس مانده» با «دولت هایی دست نشانده»، 

که در «سایۀ بلاهت» با «عدم وجاهت»

این «نعمتِ خداداد» را به «نقمتِ فساد» تبدیل می کنند! 

نفت ،«بلای سیاه» است،نه «طلای سیاه»!

آنان «نانِ لیاقتِ خویش» را می خورند و اینان «چوبِ حماقتِ بیش»!


 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

بدیعه: نوبیرون آورده شده،تازه،نو

بلاهت: نادانی،کودنی،ضعف عقل

وجاهت: صاحب جاه و مقام شدن، عزت و حرمت،آبرو

نقمت: کینه کشی ،عذاب، عقوبت، پاداش بد، رنج و سختی 


 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 10 ارديبهشت 1398 | 5:43 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1243)  

 

«بال» یا «وبال»؟

 

اطّلاعات ،«گزاره ای نگاشته» است و «انگاره ای انباشته»،

ولی دانش،«مجموعه ای از اطّلاعات» است و «مشروحه ای از موضوعات» .  

معرفت نه به «بسیاریِ خوانش» است و نه به «تلَنباریِ دانش».

معرفت،«نَمی از زلالِ بینش» و «شَبنَمی از سگالِ آفرینش» است،

که پس از فراموش کردنِ همۀ «آموخته ها» و «اندوخته ها»،

در فضای ذهن «می پاید» و چشمِ دل را به روی اسرارِ هستی «می گشاید».

معرفت نیز آن گاه «وجود» را «جود» می بخشد،

که «تاثیرِ گفتار» به «تغییرِ رفتار» بینجامد.

و گرنه «باری از کتاب» چون «انباری از حُباب»،

برای صاحبش نه «بال»،که «وبال» است!

 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

انگاره: پندار،تصور،فکر و خیال،افسانه

تلنبار: تل انبار،هر چیز زیاد که روی هم ریخته و انبار شود

سگال: اندیشه،فکر

وبال: سختی، عذاب، سوء عاقبت

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 9 ارديبهشت 1398 | 6:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1242


 

«جان» و «هَیَجان»!


 

حیاتِ انسان به «زندگیِ جان» است،نه به «توفندگیِ هَیَجان».

هَیَجان هم در «درکِ مطلوب» دخالت دارد و هم در «ترکِ مغضوب»؛

امّا هیجان، ریشه در «حواس» و «احساس» دارد. 

درکِ مُبتنی بر احساس، «لال» است و «بیگانه با استدلال».

به جایِ «منطق»،«نُطق» دارد و به جایِ «دلیل»،«دَلال».

ولی «شناختِ خردمندانه» به «ساختِ سامانه» می انجامد.

انسان هم به «عقل و استدلال» نیاز دارد و هم به «احساسِ فعّال».

انسان آن گاه «صلاح را درمی یابد» و به سوی «فلاح می شتابد»،

که بتواند بین عقل و احساس «تعامُل» و «تعادُل» برقرار کند.


 

#شفیعی_مطهر
 

------------------------------------------

هَیَجان: برانگیخته شدن،به جوش و خروش آمدن،مضطرب شدن،اضطراب

دَلال: نازکردن،ناز،کرشمه،خرام 

سامانه: نظام،سیستم،دستگاه

فلاح: رستگاری، نجات، پیرورزی،صلاح حال

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1398 | 6:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 


 


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1241


 

«ایدۀ خونبار» یا «پدیدۀ پایدار»؟!


 

در «جوامعِ آزاد» و «خردبُنیاد»،
 

هر «ایدۀ خونبارِ انقلابی» به «پدیدۀ پایدارِ انتخابی» تبدیل می شود  

و اندیشه های نو به جای طرح در «خاکسترِ گرمِ نفاق» در «بسترِ نرمِ وفاق»،

«گره های کورِ مُشکلات» و «گریوه های دورِ حاجات» را

نه با «مُشتِ تکفیر»، که با «سرانگُشتِ تدبیر» می گُشایند.

ولی در کشورهایی با «مرامِ اِنسدادی» و «نظامِ استبدادی»،

هر «اندیشۀ اصلاحگرانه» ناگزیر به «انقلابِ خشونت طلبانه»مبدَّل می گردد

و گره هایی را که می توان به «آسانی» و به «ارزانی» 

با «دو دست» و با «یک نشست» گشود،

نمی توان با «صد جنگ و کشتار» و «هزار تفنگِ خونبار» بازنمود! 

هیچ «انقلابی خونبار» به «جامعه ای مردم سالار» نینجامیده است.

بیاییم به جای «سلاحِ لگد» با «صلاحِ خرد»

و به جای «زبانِ تفنگ» با «بیانِ فرهنگ» با هم گفت وگو کنیم !

  میان دو انسانِ «هوشیار» و «خردمدار»،

هر «خلاف» و «اختلاف» قابلِ حل است!


 

#شفیعی_مطهر

---------------------------------

وفاق: سازگاری، همکاری،ضدِّ نفاق

گریوه: پشته،تپه،گردنه

انسداد: بسته شدن ،بندآمدن

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 7 ارديبهشت 1398 | 6:19 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1240


 

«بُتِ سنگی» یا «بُت وارۀ فرهنگی»؟!


 

نه «سال های عادی»،که «قرن های متمادی» ، 

«چه خیر و چه شر» بر «عُمرِ بشر» گذشت،

تا انسان ها «دقیق دیدند» و «عمیق فهمیدند»، 

که «برساخته های دستِ خویش» و «پرداخته های پَستِ پریش» را

نباید «پرستش» و «ستایش» کنند.

اکنون نمی دانم چند «سده» بر این «افرادِ خیال زده» باید بگذرد،
 

تا این «رفتارِ تباهی را درک» و این «پندارِ واهی را ترک» کنند،

که به جای «بُت های سنگی»،نباید «بُت واره های فرهنگی» را نیز بپرستند.

اکنون که از بَندِ بُت پرستی «رَستَند»، چرا باید بُت واره ها را «بپرستند»؟!


 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------------

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 5 ارديبهشت 1398 | 5:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1239

 

«برف» و «حرف»!

 

من «کَبکی تُندرو» را دیدم که با «سَبکی نو» ،

همچنان سر را به  زیر «برف»فرو برده و فقط «حرف» می زند!

هر «خبر را تحلیل» و هر «نظر را تحمیل» می کند.

او «دنیا را نمی شناسد»،ولی از هر «صدا می هراسد»!

گویی «همه رویدادها را وارونه» می شنود،

زیرا «همه ارشادها را واژگونه» عرضه می کند!

از «انتقادبرمی آشوبد» و «نَقّاد را سرمی کوبد»!

تنها «شیفتۀ خویش» است و «فریفتۀ کیش خویش»!

برای شناخت واقعی «جان» و «جهان»،

باید سر از «برفِ تعصُّب» و «ظرف تصلُّب» به درآورد و 

و هر «رویداد» را بدون «عناد» ارزیابی و سپس تحلیل کرد.

 

#شفیعی_مطهر

--------------------------------

تصلُّب: سفت شدن ،سخت شدن،سختی

عناد:  ستیزه کردن ، لجاج ورزیدن، لجاج ، سرکشی، ستیزه .

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1398 | 12:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 


 


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1238


 

«سکّۀ ناب» یا «اسکناسِ حُباب»؟!


 

در «بازارِ اقتصاد» و در «مدارِ دِهناد»

هر انسان ناگزیر از «تلاش» برای «کسبِ معاش» است.

در این بازار «عیارِ ارزش» و «معیارِ آسایش»، 

«پول» است و «تیول».

پول ها یا به صورت «سکّۀ زرّین» است یا «اسکناسِ نمادین».

هر «سکّۀ زرّین» و «سبیکۀ سیمین»،

ارزش «ذاتی» و «ثَباتی» دارد؛

اما «اسکناس» بدون پشتوانۀ «ناس» ،

«برگی بی بار» است و شایستۀ «مرگی زار».

انسان ها نیز برخی «سکّۀ ناب» اند و بعضی «اسکناسِ حُباب».

بیاییم «زرِ زَریرِ جود» و «سیمِ بسیمِ وجود» را 
 

در «کورۀ زندگی» و «اُسطورۀ ارزندگی» «بگدازیم»

و از آن نه «سکّه ای ارزان»،که «تکّه ای از آسمان» «بسازیم»،

که تا ابد «سرشت را بپاید» و زندگی در «بهشت را بشاید»!


 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------

دِهناد: نظم و ترتیب، نظام و نسق 

تیول: ملک و آبی که از طرف شاهان به کسی واگذار می شد

سبیکه: نقرۀ گداخته،شمش زر یا سیم

زَریر: انسان تیزهوش و سبک روح

سیم: نقره

بسیم: خنده رو، خندان ،گشاده رو،خوش و خرم

اُسطوره: افسانه، قصه، حکایت

ثمین :گرانبها، پربهاف قیمتی

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1398 | 5:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1237


 

«آغازِ نَفَس» و «پایانِ هَوَس»


 

عشق «شیرِ شرزه» است،نه «شِرّیرِ هرزه»!

از «خیزشِ زمین لرزه» و «یورشِ این شیرِ شرزه»

انسان نه «باخبر» می شود و نه «صاحب نظر»،

مگر آن گاه که «ویران» و «پریشان» شود.

از زلزله و عشق خبر کس ندهد

آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای

(استاد شفیعی کدکنی)

 عشق،«آغازِ نَفَس» است و «پایانِ هَوَس»،

نَفَس در «فضای لاهوتی» و «هوای ملکوتی».

با عشق هر «سان»،«آسان» می شود و هر «دُشخوار»،«خوار»!

انسان در پرتوِ عشق،«خویش را می یابد» و از آن پس هر«دگراندیش را برمی تابد».
 

آن گاه «ظرافتی ژرف» و «ظرفیّتی شگرف» پیدا می کند،

که می تواند هر «صلۀ بیش» را در «حوصلۀ خویش» بپذیرد

و «انبوهی از اندوه» و «کوهی از شُکوه» را تحمُّل کند.

او با «سَکینه» هر «کینه» را می زداید

و برای این «گنجینه»،«هزینه» می پردازد.

خوشا آنان که عشق را «دریافتند» و عارفانه به سوی آن «شتافتند»!


 

#شفیعی_مطهر 

------------------------------

شرزه: خشمناک زورمند تند و خشمگین

شِرّیر:بسیار بدکار ،صاحب شر

سان: رسم، عادت، طرز، روش، طور 

دُشخوار: دَشوار،سخت،مشکل،ضدِّ آسان

خوار: آسان،سهل
 

ظرافت: زیرکی،نکته سنجی،خوش طبعی

صله:عطیه،احسان،جایزه

شُکوه: بزرگی و جلال، جاه و جلال، شوکت ،حشمت، مهابت و هیبت

سَکینه: وقار، مهابت ،آهستگی،آرامش

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 2 ارديبهشت 1398 | 5:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1236


 

«نعمتِ خداداد» برای «انسانِ آزاد»


 

آزادی نه آن است که انسان هر «کار دلخواه» و حتّی «اشتباه» را انجام دهد؛

بلکه منطق آزادی می گوید نباید به «دستورِ جبّار» و با «زور و اجبار»

به انسان «کاری» یا «انکاری» تحمیل شود،

که برای او  نه «دلخواه»،بلکه همراه «بااکراه» باشد.

هر انسان آزاد است در چهارچوبِ عُرف و عقل،

هر «کاری شایسته» و «ابتکاری بایسته»را انجام دهد،

مشروط به این که از کسی «حقّی را ابطال» یا «ذیحقّی را پایمال» نکند.

«آفرینشگر حکیم» در وجودِ «انسانِ کریم»، 

«جادادهایی ژَرف» و «استعدادهایی شگَرف» قرار داده،

که جز در  «سایۀ آزادی» و «سازمایۀ نقّادی» به کمال نمی رسد. 

انسان هم حقِّ «گُناه» دارد و هم حقِّ «اشتباه»،

زیرا راه کمال از «قانون بقا» و «آزمون و خطا» می گذرد.

بیاییم «مایۀ کمال» و «سرمایۀ استکمال» را
 

برای همۀ انسان ها به رسمیّت«بشناسیم» و از آزادی انسان ها «نهراسیم»!
 

آزادی را «خدای مهربان» داده،نه «ناخدای ناتوان»،

بنابراین این «نعمتِ خداداد» را از «انسانِ آزاد» دریغ نکنیم!


 

#شفیعی_مطهر

-----------------------------------------

جبّار: بسیار سرکش و متکبّر

اِبطال: باطل کردن، لغوکردن، ناچیزساختن

جاداد: ظرفیّت،گنجایش،استعداد

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1398 | 6:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |