دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(358)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من ملتي را ديدم كه به جاي خون حيات آفرين ، افيون تسكين به رگ هايش تزريق مي كردند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من فرق بين خوشبختي و خردمندي را در اين ديدم : آن كه خود را خوشبخت مي داند، به يقين خوشبخت است، ولي آن كه خود را از همه خردمندتر مي انگارد ، از همه نادان تر است.(با الهام از سخن كولتون)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من بدبختي ها و سختي هاي زندگي را پرورشگر استعدادهاي ژرف و انديشه هاي شگرف ديدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من سوزش شلاق نقاد بيدارگر را دوست داشتني تر ديدم از لذت دستان نوازشگر دوستي كه خوابم مي كند و به سرابم مي كشاند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من خودكامگان را كودكاني ديدم كه آدم ها را با آدمك و انسان ها را با عروسك اشتباه گرفته بودند.

ادامه دارد...
                                              شفيعي مطهر

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 27 مهر 1392 | 6:40 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



 

 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(357)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من بسياري از حاكمان خودكامه فسيل شده را ديدم كه در برابر بادهاي زمان به جاي آسياب بادي ، ديوار شيادي ساختند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من نوانديشي را تندبادي ديدم ناگزير و انكارناپذير  ؛ بسياري از خردپيشگان در برابرش آسياب هاي بادي ساختند و گروهي نابخرد، ديوارهاي بي اعتمادي. در نتيجه آنان به عنوان فرصتي ارزشمند با آن زيستند و از آن سود جستند و اينان به عنوان توفاني ويرانگر بدان نگريستند و از يورش آن نابود شدند!!


من براي آنان كه راز را مي دانند و پرواز را مي توانند، هيچ راهي را بن بست و هيچ پيكاري را با شكست نديدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من دل را تنها بنايي ديدم كه با هر تپش،بي قرارتر و با هر لرزش استوارتر مي شود.


من دختر جواني را ديدم با فريادي خاموش و نوزادي در آغوش. همه او را روسپي مي ناميدند؛ اما كسي نمي دانست كه او قرباني يك تهاجم است يا بهتاني يك توهم؟!!

ادامه دارد...

                            شفيعي مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 22 مهر 1392 | 5:42 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



 

 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(356)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من در همين شهر انسان هايي شريف را ديدم كه به گاه درد براي همه زخم هاي بشريت مرهم اند و براي بي كسان، همدم .


من آسمان را ديدم كه هزاران ميليارد همچون زمين دارد، ولي زمين تنها يك آسمان دارد؛ بنابراين دانستم كه چرا آسمان بر صدر نشسته و قدر مي بيند!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من اصحاب افراط و تفريط(تندروان و كندروان) را اگرچه در صحنه رو در روي يكديگر مي بينم، اما در پشت صحنه به يكديگر مي رسند و دست در دست همديگر مي نهند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من حاكمان خودكامه و فرمانروايان بي برنامه را فداكارترين افراد و ايثارگرترين آحاد ديدم؛ زيرا بار سنگين مسئوليت تصميم گيري يك ملت را به تنهايي به دوش مي كشند و خلقي را به دنبال مي كشانند. به جاي همه انديشند و از سوي همه تصميم مي گيرند.

 

من مرگ يك كودك گرسنه را نه تنها  مرگ يك انسان،كه مرگ هفت ميليارد وجدان ديدم.حيات انسان بدون كرامت و انسانيت حياتي حيواني است با صفاتي شيطاني.

ادامه دارد...

                        شفيعي مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 20 مهر 1392 | 7:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(355)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین


من بيشترين پليدي گناه را در پلشتي نگاه ديدم، نه در چشمان سياه.

من در جهان جمعيت انسان ها را رو به افزايش ، اما انسانيت را رو به كاهش و حتي در آستانه انقراض ديدم.

 

من تلخ ترين سرشت و غم انگيزترين سرنوشت را براي كرم ابريشم ديدم؛ زيرا او هماره همه لحظات زندگيش قفس مي بافد و به سوي اسارت مي شتابد، در حالي كه او عمري آرزوي پرواز دارد و خود را با پرندگان همطراز مي انگارد....و امان از انساني كه عمري حيله ورزد و سرانجام در پيله فرو رود؛ پيله اي كه تار و پودش را خود تافته و بود و نبودش را خود بافته است.  


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من جهان و محيط اطرافمان را هماره در حال تغيير ديدم؛ بنابراين در چنين شرايطي هيچ چيز را خطر ناك تر از دل بستن به كاميابي هاي ديروز نديدم .

(با الهام از سخن الوين تافلر)

من راه موفقيت را بي پايان و چشم انداز آن را بي كران ديدم ،زيرا براي توانمندي ها و استعدادهاي انسان نه بدايت ديدم و نه نهايت .

ادامه دارد...

                                   شفيعي مطهر


 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 18 مهر 1392 | 7:6 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(354)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من دلقك ها را ديدم كه دست به هر كاري مي زدند تا آدم ها ببينند آنچه را كه نمي بينند؛ اما آدم ها مي خنديدند به آنچه كه مي ديدند !!


من تونل را ديدم و سخنش را شنيدم كه  می گفت: هميشه  راه هست....حتی در قلب سنگ و دل تنگ!


من مترسك را ديدم كه دست هايش را بسيار گشوده بود تا شايد كسي در آغوشش گيرد.....اما او نمي دانست كه ايستادگان هماره تنهايند و آزادگان همواره در تنگنايند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من غم انگيزترين رويداد و دردآميزترين بيداد را تضييع استعدادها و تخريب اعتمادها ديدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 من هر گاه ديدم یک واقعیتی از یک واقعیت دیگر پشتیبانی می کند، دانستم كه هیچ کدام واقعیت ندارد.(با الهام از سخن هركول پوآرو)

ادامه دارد...

                                                          شفيعي مطهر


 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 16 مهر 1392 | 6:45 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(353)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من عظمت خداي هر كس را به اندازه بزرگي مغز او ديدم  به  ديگر سخن، بزرگي خداوند ما به قدر شايستگي ماست.(با الهام از سخن موريس مترلينگ)


 من مردان مرد را هرگز نديدم كه در برابر ظلم و زور زانو بزنند و آبرو ببازند ؛ حتي اگر سقف آسمان را كوتاه تر از قد و قامت خود ببينند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من مردمان استبدادزده را چون گله گوسپنداني ديدم كه به آساني چوپاني هر گرگ و حاكميت هر مترسك سترگ را گردن مي نهند ....و داستان تلخ و تكراري تاريخ يشر بيش و پيش از استبداد خودكامگان، تداوم روحيه ستم پذيري بردگان است.اينان نمي توانند بفهمند كه اين چوپان خودكامه آنان را به كاخ گسيل مي دارد و به دست سلاخ مي سپارد!


 

من بندگان دلبسته را اسير جاذبه زمين و جذابيت اين توده چركين ديدم، وگر نه پرندگان سبكبال و آدميان زلال، جاذبه ها و جذابيت ها را به سخره برداشته اند و به مسخره انگاشته اند.



من سگ ها را از ديدگاه انسان ها حیواناتي با وفا و مفید ديدم، ولی در نگاه گرگ ها، سگ ها گرگ هایی بودند که تن به بردگی دادند تا در آسایش و رفاه زندگی کنند! (با الهام از سخن چه گوارا)

ادامه دارد...

                                  شفيعي مطهر

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 14 مهر 1392 | 9:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(352)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من مهر و مدارا را نشانه اوج قدرت و ميل به انتقام را علامت حضيض ضعف و ذلت ديدم.


من طوطيان سخنگو را اسير قفس و عقابان ساكت را آزاد از محبس ديدم ؛ پس در اين شهر آن كس در بند مي افتد كه دهان بگشايد و سرود رهايي بسرايد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من موافقان و مخالفان خود را ديدم و هر دو را سنجيدم.با آنان مي توان عمري با آسايش زيست؛ اما با اينان مي توان رشد كرد و به اوج نگريست.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من حسودان را احترام آميزترين افراد ديدم؛ زيرا آنان تنها كساني اند كه از صميم قلب مرا برتر از خود مي دانند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

 

من در قانون هستي، شادي، آرامش و آزادي را زماني تحقق يافته ديدم كه بتوانيم آن ها را ببخشيم.(با الهام از سخن رالف والدو امرسون)

  ادامه دارد...

                               شفيعي مطهر 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 12 مهر 1392 | 6:47 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(351)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من «زنده بودن» را حركتي افقي از گهواره تا گور..

و « زندگي كردن» را پروازي عمودي از خاك تا افلاك ديدم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من سيماي زندگي خود را آن گاه زيبا ديدم كه توانستم تلخي و زشتي اي را از سيماي زندگي ديگران بزدايم و به زيبايي بيارايم.

من در مسابقه بین شیرها و گوزن ها ، بيشتر گوزن ها را برنده ديدم؛ زيرا شیرها برای كسب غذا می دوند و گوزن ها برای زندگي؛ پس” هدف مهم تر از نیاز است".

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من دشمنان را براي خود بهترين نقاد و سخنانشان را برترين ارشاد ديدم؛ زيرا هيچ كس بهتر از اينان اشتباهات ما را برنمي شمارد و به خاطر نمي سپارد.

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

من مردمان بسياري را ديدم كه هماره و هميشه مي دويدند براي زنده ماندن و كمتر كسي را ديدم كه آرام گام بردارد براي زندگي!

ادامه دارد...

                                   شفيعي مطهر 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 10 مهر 1392 | 7:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


آروغ زدن ممنوع! 

قصه هاي شهر هرت / قصه چهلم

16 Mojasame[WwW.KamYab.IR] ساخت شگفت انگیز ترین مجسمه های شنی دنیا
در گذشته های دور حاکمی بیگانه به نام هردمبيل بر شهر هرت مسلط شد. او بد خواه و در عین حال زیرک بود. او وزیری داشت از خودش بسی بد خواه تر و زیرک تر. به او امر کرد که راهی بیاب تا بر روح و جان این مردمان مسلط شوم بدون آن که بفهمند و اعتراضی بکنند. وزیر تفکری کرد و طوماری نوشت و به جارچیان داد تا در سراسر شهرها و روستا ها بخوانند.

قوانین جدید اعتقاد به دین قدیم و سواد آموزی را غیر قانونی اعلام کرد و مالیات ها را به سه برابر افزایش داد. شب زفاف عروس از آن حاکم اعلي حضرت هردمبيل بود و ارزش جان و شخصيت مردمان به اندازه چهارپایان کشور همسایه که موطن اصلی حاکم بود، اعلام شد. هر گونه اعتراض و مخالفت با این قوانین مجازات مرگ داشت و در نهایت طبق این قوانین ،آروغ زدن هم ممنوع اعلام شد.

حاکم گفت : ای وزیر این همه فشار آنان را به شورش وا خواهد داشت . مگر قرار نبود انقلاب مخملی کنیم؟! وزیر گفت: نگران نباشید جناب حاکم . به بند آروغ زدن دقت نفرمودید...؟ همان سوپاپ اطمینانی است که انرژی اعتراضشان را خالی کنند و چنین شد که وزیر گفت.

مردم لب به اعتراض گشودند که این ظلمی آشکار است. این طبیعی است که حاکم بخواهد مردم را به دین خودش در آورد و یا سواد خواندن آنان را بگیرد. همچنین افزایش مالیات همیشه مطلوب حاکمان بوده و مالکیت در شب زفاف هم رسمی قدیمی است و نيز بی ارزش بودن جان و شخصيت ما در مقابل جان چهارپايان كشور همسایه هم از وطن پرستی حاکم است؛ اما دیگر منع آروغ زددن خیلی زور است.  تازه مگر حاکم می تواند در تمام خانه و اتاق های شهر هرت نگهبان بگمارد.

آنان که باسواد تر بودند، داد سخن دادند که خالی نمودن باد معده برای سلامت مفید است و هیچ قبحی در آن نیست و اینان متحجرانی بیش نیستند که سرشان را در حلق خلایق فرو می کنند. با کلی کیف به خاطر این تفسیر علمی و کلمه متحجر سر تکان می دادند و خودشان را روشنفکر می نامیدند و گفتند: تازه مگر خود حاکم آروغ نمی زند؟!

 درباره اين دستور هردمبيل لطيفه های بسیاری ساختند؛مثلا لطيفه هايي مانند اين ها را ساخته و به صورت پيامك براي يكديگر مي فرستادند و كلي مي خنديدند:

-  هردمبيل از فرط آروغ نزدن، ترکیده است !

- حاكم برای کنترل بر معده اش چوب پنبه به حلقش فرو کرده است!

 - جاسوسان هردمبيل مثل سگ بو کشان دماغشان را به دهان مردم می چسبانند!  نگهبانان حکومت در سراسر سرزمین پخش شدند تا اجرای قوانین را تضمین کنند. هر از چند گاهی بی خبر به خانه ها و اتاق هاي خواب مردم یورش می بردند و افراد آروغ زن را دستگیر می کردند و به منکرات می بردند.


اما مردم همچنان به آروغ زدن در خفا و پنهاني ادامه می دادند و این صداهای بویناک معده شان را اعتراضی عظیم به حکومت می دانستند. مردم به صحراها می رفتند و آروغ مي زدند. در کوچه های شهر نگاهی به این ور و آن ور می انداختند و آروغي می زدند. حتی مهمانی های زیر زمینی می گرفتند، لوبیا می خوردند و گروپ آروغ راه می انداختند.

بعد از مدتی دیگر کسی آن ماجرای منع سواد و دین اجباری و کاپیتولاسیون و عروس دزدی و مالیات را به خاطر نیاورد و همگان سعی کردند از این آخرین حق بدیهی خوشان دفاع کنند. در همین احوال حاکم و وزیرش در قصر قهقهه سر می دادند که چه زیرکانه مردمان را در بخارات معدی خودشان غرق کرده و همگان را آروغ زن کرده است !!!


08 Mojasame[WwW.KamYab.IR] ساخت شگفت انگیز ترین مجسمه های شنی دنیا

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت

تاريخ : دو شنبه 8 مهر 1392 | 6:16 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(350)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من در اين شهر فرق عمده آدم هاي شعارمدار و انسان هاي شعورمحور را در اين ديدم كه پس از مرگ گروه نخست ، افشا  ،اما گروه دوم  كشف مي شوند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من شكستن چهار بلور را ديدم كه صدا ندارد ، اما دردآور است:اعتماد،ارتباط،قول و قلب.(با الهام از سخن چارلز) 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من عمرم را در دو نيمه زيستم؛ نيمه نخست در آرزوي رسيدن به نيمه دوم ، و نيمه دوم در حسرت گذشت نيمه نخست...

من در دست هاي نسل خود امانتي جز رويا و رسالتي جز روايت نديدم كه به پيشگاه نسل فردا تقديم كند.در حالي كه روايت از روياها نه گرهي از كار مي گشايد و نه زنگاري از رخسار مي زدايد. 

 


من انساني را ديدم گريخته از بند رويت و آويخته بر كمند رويا.رويايي كه نه تعبيري در بيداري دارد و نه تفسيري در هشياري. 

ادامه دارد...

                                                    شفيعي مطهر 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 7 مهر 1392 | 7:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(349)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

(این تصویر، برگزیده ششمین جشنواره دو سالانه عکس مستند ونکور کانادا است که منجر به سکوت یک دقیقه ای هیات داوری شد!)
 
 

من دل كندن را سخت تر از كوه كندن ديدم؛ زيرا اگر چنين نبود فرهاد به جاي كوه كندن، دل مي كند.  


من مترسك را ديدم با دست هايي باز و زباني پر از رمز و راز. دست بازش ،آغوشي گرم مي طلبيد و زبان پر رمز و رازش،گوشي نرم. افسوس كه او نمي دانست ايستادگان تاريخ هميشه تنهايند!!  

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


من براي خودكامگان ،خشونت را آخرين پناهگاه بي كفايتي و واپسين چاه بي درايتي ديدم .

(با الهام از سخن ايزاك آسيموف) 

 
من شعله هاي خاموش و موج هاي بي خروش را ديدم كه نه از تندر مي هراسيدند و نه از بادهاي ويرانگر.آن،شعله هاي درخشان و موج هاي خروشان اند كه در پهناي زمين و درازاي زمان آرامش نمي پذيرند وهماره با توفان هاي سخت درگيرند. 
من در هزاره سوم مردماني را ديدم كه در هوا چون پرندگان و در آب چون آبزيان مي زيستند، اما در روي زمين نمي دانستند كه كيستند

ادامه دارد...

                               شفيعي مطهر


 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 3 مهر 1392 | 7:8 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(348)

 تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من تزوير و تظاهر را تابلويي از تابو و سكه اي دو رو ديدم كه بر يك سوي آن نام خدا نقش كرده اند و بر ديگر سوي، نام ابليس را. عوام نام خدا را مي بينند و اهل معرفت نام ابليس را.

من فرزند انسان را ديدم كه ريشه هاي ريه هاي زمين را برمي كند و آن را با دود مي آگند.

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من خوشبختی را نه داشتن «دوست داشتنی ها» كه دوست داشتن «داشتنی ها» ديدم …

 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 

من خوشبختي را تنها موهبتي ديدم كه اگر آن را تقسيم كنيم، دو برابر مي شود!!

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من در اين شهر باتلاقي را ديدم از ابديت تلخ موهوم و جزميت شيرين شوم كه هر لحظه روح و جان همه شهروندان را به درون فرومي برد و به افسون افسانه ها مي سپرد.

ادامه دارد...

                                شفيعي مطهر


 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 1 مهر 1392 | 6:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |