#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (78) تاریخ سازان و قصه پردازان! ****************************** من تاریخ را دیدم در کوچه های «برهوت» ، اما چه پير و «فرتوت» ؛ با كوله باري از «عبرت» و كارنامه اي پر از« خشونت» . از او پرسيدم: چه كساني تو را مي سازند و مي پردازند؟ گفت: آنان كه مي توانند، «مي سازندم!» و آنان كه نمي توانند ، مي نگارند و« مي پردازندم!! » ************************** (#شفیعی_مطهر)
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 28 مهر 1394 | 5:43 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (76)


فردايی «قشنگ »، پاك از «رنگ نيرنگ»!


من در این شهر زنانی را دیدم که آبستن درد بودند و نوزاد غم در رحم داشتند .
 اینان با «تار» تنهایی و «پود پارسایی» ، بلوز آينده را مي بافتند.
سال ها ایشان بر سر سفره گرسنگي و سبوي تشنگي، كودكانشان را با لقمه هاي وعده و آرزو سير مي كردند
و با سرود لالايي فردايی«قشنگ» ، روزي پاك از«رنگ نيرنگ»، آنان را مي خوابانيدند.
اما افسوس که....! 


(#شفیعی_مطهر)


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 27 مهر 1394 | 5:40 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
آیا تکرار واژه « مَن» در آغاز همه جملات نشانه «مَنِیَت» نیست؟ توضیحی درباره مجموعه«#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب» گاهی برخی از دوستان فرزانه با زبانی دلسوزانه می گویند: چرا همه جملات مجموعه «دل دیدنی های شهر سرب و سراب» با واژه « من» آغاز می شود؟ آیا تکرار واژه « مَن» در آغاز همه جملات ، نشانه «مَنِیَت» نیست؟ من ضمن سپاس از همه عزیزان فرزانه و فاضل توضیحا مطالبی را به استحضار همه دوستان عزیز می رسانم؛ ولی همچنان به نظریه همه دوستان احترام می گذارم؛گر چه از توضیحات حقیر قانع نشوند! معمولا همه کسانی که درباره هر موضوعی فرهنگی،سیاسی،فلسفی،علمی،اقتصادی،مذهبی،و....نظری یا تحلیلی و تفسیری ارائه می دهند، آیا جز این است که تنها «نظر» و «تحلیل» و « تفسیر» خود را درباره آن موضوع ارائه می کنند؟ در حالی که معمولا نظردهنده و مفسر و تحلیلگر نظر خود را به گونه ای عرضه می کند که گویا حقیقت همین است و بس! یعنی عرضه کننده نظر همه حقیقت را در نظر و تحلیل خود می بیند و لاغیر! در حالی که حقیر بدین شیوه معترض و منتقد است؛ زیرا من بر این باورم که هر کس درباره هر موضوعی نظر می دهد،فقط به فقط نظر خود را عرضه کرده،نه بیان کل حقیقت را! به دیگر سخن من نظریات همه صاحب نظران درباره هر موضوعی را قابل نقد می دانم. نظریات همه انسان ها را حتی اگر ترجمه و تفسیر متون مقدس باشد،گزاره ای می دانم که می تواند درست یا نادرست یا دربر دارنده بخشی از حقیقت باشد. اکنون این حقیر با بضاعت اندک خود از آغاز تصریح می کنم که این گزاره ها تنها و تنها «نظر من» است؛نظر یک انسان محتمل الخطاست و نظرش قابل نقد و ارزیابی است. کسی این گزاره ها را ارائه می کند که بر این باور است که همه باورهای همه انسان ها قابل نقد است. بنابراین چه بهتر که از آغاز تصریح و تایید کنیم که این تنها نظر «من» است!
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 25 مهر 1394 | 9:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (72) « پرواز پگاهي» و« آواز آگاهي»!! ------------------------------------ من يك پنجره را ديدم كه« نگاه »را امتداد مي بخشيد تا «پگاه». من هزار «پنجره پرواز» در هر «بال» داشتم و هزار« حنجره آواز» در «خيال» ، ولي دريغ از لحظه اي« پرواز پگاهي» و« آواز آگاهي»!! در این شهر نه شوقی برای «پرواز» گذاشته اند و نه شوری بر «آواز»! «پروازها» آرمیده در «آرزو» و «آوازها» خشکیده در «گلو»! (#شفیعی_مطهر)
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 24 مهر 1394 | 6:3 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (71) «تحويل سال» یا« تحول در حال»؟! من چه بسيار «تحويل سال» را ديدم ، اما« تحول در حال» را نديدم. باز هم زنده ماندم و نوروزی دیگر را دیدم ، زادروزم را. هنوز نمي دانم با فرارسيدن هر نوروز تازه ،مدت عمرم يك سال «افزايش» مي يابد، يا «كاهش»؟! اما این را فهمیدم که این «گذشت زمان» داست که ما را تلف می کند،نه ما زمان را!! (#شفیعی_مطهر)
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 23 مهر 1394 | 5:34 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (69) واژه «مساوات» در قاموس شهر« مات و ممات»! من این شهر را چونان باغ وحشي را ديدم كه در آن همه گرگ ها« آزاد» بودند و آهوان در« انقياد» . آهوان در «شكار شدن »داراي حقوقي مساوي بودند و گرگ ها در« شكار كردن» . واژه«مساوات» در قاموس اين شهر «مات و ممات» اين گونه معني مي شد! (#شفیعی_مطهر)
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 21 مهر 1394 | 8:39 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 
#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (59)  


چوپان «دروغگو »بر فراز اریکه «آرزو»!!

     


من چوپان دروغگو را دیدم که دیگر فریاد نمی زد:
 « گرگ آمد....گرگ آمد....» ،
زيرا او ديگر كدخدا شده بود!! 


(#شفیعی_مطهر)

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 12 مهر 1394 | 5:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مدیریت شایعه(13)واپسین بخش

 

ارائه راهکارهای عملی مسئولان برای مدیریت شایعه 

#سیدعلیرضاشفیعی_مطهر

با مطالعه صحيح شايعه مي‌توان راه‌كارهاي عملي خوبي را براي مديريت و كنترل آن پيدا كرد . بنابراين به تناسب سمت و سو و هدف شايعه، مسؤولان :
1- ابتدا باید در حد توان، به دنبال شناسایی و سپس جمع‌‌آوری و کنترل ابزار و سامانه‌های پخش شایعه باشند.
2- باید ديد، آیا واقعاً شایعه‌ای وجود دارد یا خير؟ ممکن است خبر گستردگی شایعه، خودش یک شایعه باشد .
3- به هر نحو، مستقیم یا غیر مستقیم، بین خود و مخاطبان شایعه يك پل ارتباطی ایجاد کنند، با حوصله کامل به حرف‌هاي گوناگون جامعه (سازمان، اداره يا كشور)، گوش فرا دهند، اطلاعات، ‌نيازها و سوء تفاهم‌ها را به دست آورند، پيام‌هاي نهفته در آن ها را درك كنند، و در نهايت متناسب با خواسته و هدف شايعه، اقدام مناسب و موثر را انجام دهند.
4- قسمتی از شایعه را كه احياناً درست است، مشخص کرده و از طريق رسانه‌هاي مورد اعتماد جامعه تایید کنند. این كار به جلب اطمینان جامعه (سازمان يا كشور)، کمک خواهد كرد .
5- قسمت‌های غلط شایعه را به استناد منابع معتبر و از طريق رسانه‌هاي مورد اعتماد جامعه تکذیب کنند .
6- خبر صحيح و حقيقي را خیلی روشن، قاطع و طوري که به یاد افراد بماند، از طريق رسانه‌هاي مورد اعتماد جامعه اعلام کنند.
7- دانش و قدرت مديريتي و ارتباطاتي تمامي سطوح مديريتي و کارشناسي خود را، با هدايت در آموزش‌هاي گوناگون، تقويت نمايند، تا با فرايند شايعه به صورت علمي و سامانه‌اي برخورد نمايند.
8- اخبار و اطلاعاتي كه جامعه عطش دريافت آن را دارد، شناسايي و در اختيار عموم قرار دهند. چرا كه پنهان‌کاري، آثار مخربي دارد که شايد مسئولان، فکر آن را هم نکنند.
9- نظارت داشته باشند تا در استخدام و انتصاب کارکنان و مديران در سطوح مختلف سازمان و كشور، روابط کنار گذاشته شود و ضوابط را جاري کنند. هر چقدر به شايسته سالاري توجه شود، شيوع شايعه‌ها کمتر خواهد‌ شد و اگر مسئولان در کار مديريت و رهبري عادل نباشند، نمي‌توانند از بروز و شيوع شايعه جلوگيري کنند.
10- همه مسئوليت برخورد با شايعه هم به مسئولان و سازمان‌هاي اطلاعاتي و امنيتي باز نمي‌گردد و شنونده شايعه هم وظايفي دارد. او بايد از گوينده شايعه شهود يا سند طلب كند، وگرنه وى را بايد به عنوان دروغگويي شايعه‏ پرداز قلمداد كند.
(خالدی، سمانه، مقاله شایعه، روزنامه 19 دی قم، شماره 325، 3 شهریور، 1383، ص7. )

  روشنگري در بخش اطلاع رساني و شفافيت در امر آگاهي بخشي  و صداقت در بيان اخبار و رويدادهاي سياسي،فرهنگي،اجتماعي،اقتصادي و... مهم ترين و كاري ترين ضربه را بر پيكر مخوف و وحشتناك شايعه و شايعه افكنان مي زند.

بياييم با تابش نور صداقت و افشاندن بذز حقيقت ، گامي بلند و اقدامي شكوهمند در راه نفي ناراستي و شايعه سازي برداريم و به جاي نفرت و نفرين به تاريكي ، شمعي فروزان و چراغي درخشان برافروزيم.

                       در كسب رضاي حق موفق باشيد


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : شنبه 11 مهر 1394 | 15:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (58) 


ننگ عافیت طلبی!


 
من پسته هایی را دیدم .
آن ها که لب« فروبسته بودند»، در كنج عافيت« نشسته بودند»؛
 اما آن ها که لب« مي گشودند» ، پسته خوران به زودي آن ها را« مي ربودند».
بنابراین عافیت طلبان، نجات را در« سکوت» و اطاعت از« طاغوت» می دیدند!! 

در شهر« سرب و سراب» و در این مدار «مرگ و مرداب»،

«لب گشودن» و «بولهب را نستودن» برابر است با «جان را باختن » و « دل را گداختن»!

اما خردمندان بر این باورند که  برای رسیدن به هدف «عالی» باید روشی «متعالی» برگزید 

و در راه نیل به آن«هدف» باید جان بر «کف» نهاد!


(#شفیعی_مطهر)


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 11 مهر 1394 | 8:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مدیریت شایعه(12) 

 

راه‌حل هایی  برای مقابله با شایعه 

#شفیعی_مطهر

راه‌حل هایی که برای مقابله با شایعه از جانب اندیشمندان ارتباطات پیشنهاد شده عبارتند از:

1- در سطح ملی، آگاه نگاه داشتن مردم نسبت به رویدادهای اجتماعی، اطلا‌ع‌رسانی سریع و صحیح که این امر زمینه اعتماد متقابل بین دولت و ملت را فراهم ساخته و منبع موثق اخبار اجتماعی از سوی دولت زمینه‌ بسیاری از سوء تفاهمات و اخبار نادرست را از بین می‌برد.

2- سفارش در زدودن نگرانی‌ها و اضطراب‌های عمومی، گام مؤثری در پیشگیری از شایعات است .گفته می‌شود که شایعات هنگام بهبود نسبی اوضاع، کمتر زمینه بروز و ظهور پیدا می‌کند.

3- تعمیق بینش مردم و افزایش بصیرت افراد با اجرای برنامه‌سازی و آموزش همگانی راهبردی برای شناسایی ماهیت شایعه و تقویت توانایی افراد در سنجش صحت و سقم قیام‌ها می‌باشد. پرورش تفکر منطقی در آحاد جامعه و تعالی اخلاق دینی، راهکاری مناسب برای پیشگیری از شایعه سازی است.

برخی دیگر معتقدند شایعه تنها یک امر مذموم نیست، بلکه در برخی مواقع کارکردي مثبت دارد و از واقعیاتی دم می‌زند که صراحتاً گفته نمی‌شود. رسانه‌های گروهی در بسیاری مواقع به دلیل مصلحت نسبی از بیان برخی واقعیات خودداری می‌کنند که در این مواقع شایعه کارکرد پیدا می‌کند. اما در این مواقع نیز جستجو برای دریافت منبع و فرستنده پیام ضروری به نظر می‌رسد.

(آل‌پورت؛ همان، ص211 و خالدی، سمانه؛ همان)

در واپسین بخش این مقالات راهکارهایی عملی برای مقابله با شایعات عرضه می شود.


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : جمعه 10 مهر 1394 | 11:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (57) 


آرمان های «پنداری» و هدف های« انگاری»!

 

من نسلي «سوخته»،اما تجربه« نیندوخته» را ديدم 

كه در سايه سار آرمان هاي« پنداري» و هدف های «انگاری» خود «غنودند» ؛
 و راهزنان گردنه هزاره سوم ، كوله پشتي هاي انديشه هايشان را« ربودند» !! 


(#شفیعی_مطهر)


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 10 مهر 1394 | 6:50 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

  غدیر ،


تبلور حاكميت « ملت » در قامت« امامت» 

#سیدعلیرضاشفیعی_مطهر

 

   غدیر ، نه یک  روز عام و برکه آرام ، که یک تاریخ تمام است . 

غدیر یک پیچ سرنوشت ساز تاریخ است .

   در این روز ، سرنوشت روشن بشریت با زلال آب های «غدیر» گره خورد . 

هر قطره آن بلور مذاب یک سینه سخن در دل و یک آبشار زلال عرفان بر زبان دارد. 

در غدیر زنجیر رقیت بشر از هم گسست و یوغ اسارت انسان درهم شکست . 

غدیر با تثبیت حاکمیت « الله »، پدیده حاکمیت انسان بر انسان را برانداخت و نیرنگ خودکامگان را نقش بر آب ساخت . 

    منشور غدیر ، اصل « ولاتکن عبد غیرک قد جعلک الله حرا » را بر تارک تاریخ نگاشت و با همین اصل ، کرامت انسان را پاس داشت .  

   آرمان غدیر بر این بود که واژه های خودکامگی ، سلطه گری ، سلطه پذیری ، خشونت ورزی ، اباحی گری ، تملق ، چاپلوسی ، ستمگری ، ستم پذیری ، و.... را از قاموس بشریت بزداید و راه و رسم حق گرایی ، انسان دوستی ، مردم سالاری ، عدالت خواهی ، ستم ستیزی ، آزادی خواهی ، حقوق مداری ، مشارکت پذیری ، مشارکت جویی ، شایسته سالاری ، اماتتداری ، صراحت و صداقت سخن ، رفق و مدارا ، ساده زیستی و همه ارزش های عالی اسلامی و انسانی را نهادینه سازد .    

مکتب غدیر ، سعه صدر ، تحمل عقیده مخالف و ظرفیت بالا را از ابزار مدیریت و رهبری می داند:

  آله الریاسه سعه الصدر  .

 در این مکتب ، مسند حکومت و زمامداری ، نه یک طعمه و شکار ، که یک امانت الهی است و حاکم در برابر خدا و خلق باید پاسخگو باشد :

 « اِنَ عَمَلَک لیس لک بِطُعمه و لکنه فی عُنقک امانه » .

 مرام غدیر : « با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا » است . 

مولای برگزیده غدیر حتی اجازه بدرفتاری با دشمنان خونی خود را نمی دهد . او تاکید می ورزد که : 

« پس از من  خوارج را نکشید ، زیرا آن که به طلب حق درآید و راه خطا پیماید ، همانند آن نیست که باطل را طلبد و بیابد و بدان دست گشاید .»

    بنیانگذار مکتب غدیر ، انتقاد و پرسشگری و عدالت خواهی را از حقوق مردم و پاسخگویی ، خدمتگزاری و احساس مسئولیت را از وظایف و تکالیف حاکمان می داند .

« با من ، آن گونه که با خودکامگان سخن می گویند ، سخن مگویید و چونان که با تندخویان رفتار می کنند ، از من کناره نگیرید . با ظاهرسازی و ریا با من آمیزش نکنید و شنیدن سخن حق را بر من سنگین مپندارید . نمی خواهم مرا بزرگ انگارید ، چه آن کسی که شنیدن سخن حق بر او گران باشد و اجرای عدالت بر او دشوار بود ، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر است . پس، از گفتن حق یا رای زدن در عدالت کوتاهی نکنید . »

   و در جای دیگر ، پای فراتر نهاده ، چاپلوسان را رانده ، حق گرایان گزنده را ترجیح می دهد :

« آن کسی را بر دیگران برگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید و در آنچه می کنی یا می گویی و خدا آن را از دوستانش ناپسند می دارد ، کمتر تو را یاری کند .»

  سلطان سریر« غدیر»و ابرمرد عرصه «تدبیر» در دفاع از حقوق انسانی یک شهروند تا بدان جا پیش می تازد که ، قاضی خود را به سبب این که صدایش بلندتر از ارباب رجوع بوده است ، عزل می کند . امام علی(ع) به ابوالاسود دولی می فرماید :

 « انی رایت کلامک یعلوا کلام خصمک ».

 

  در بینش غدیر ، انسانیت انسان ارزش دارد ، نه مواضع سیاسی ، عقیدتی و فکری او . خالق این بینش به مالک اشتر می فرماید : 

« مردم دو گروه اند : یا مسلمان اند ، که برادر تو هستند ، یا غیر مسلمان ، که در آفرینش با شما یکسان اند . » 

 و در دفاع از حقوق دگراندیشان تا بدان پایه اصرار می ورزد که هشدار می دهد : 

« هرکس اقلیتی(غير مسلماني) را بیازارد ، قطعا مرا آزرده است ! »

   آغازگر نظام غدیر ؛ حاکم را نه تنها مطاع خلق ، که مطیع خالق و خلق نیز می داند :

« هرگز مگو : من فرمانروایم . باید حکم رانده و بی چون و چرا پیروی شوم . چه ، آن کسی که چنین مشی و مشربی و چنین سیستم و نظامی دارد ، روان را ناهنجار ، دین را ناروا و جامعه را ناپایدار می سازد . »

او راز هلاکت و نابودی جامعه را در فقر و فلاکت مردم می داند و رمز فقر آنان را ، قدرت گرایی و ثروت اندوزی اقلیت می شمارد .

....و برای تحقق این گونه آرمان ها بود که با تایید الله و به دست رسول الله (ص) و با گزينش مردم - خلق الله - ،  امیر المومنین علی (ع) ولایت امت اسلام را عهده دار شدند .  

در تاریخ اسلام می خوانیم كه امام علی (ع) با و جود آن كه از طرف خداوند به امامت رسیده بودند ، ولی به دلیل اين كه بعد از رحلت پيامبر اكرم(ص) مردم با او به عنوان «خلیفه » بيعت نكرده بودند، بیست و پنج سال خار در چشم و استخوان در گلو ، سكوت كرد و به خاطر احترام به تصمیم مردم در تعیین سرنوشتشان تمام این سال ها نه تنها كار شكنی نكرد، بلكه همواره در كنار مردم حتی به خلیفه منتخب مردم نیز به عنوان مشاور كمك می كرد. هم او بود كه به خاطر مردم و بیعت شان بعد از ۲۵ سال بر مسند خلافت نشست ، با وجود این كه ۲۵ سال بود كه از طرف خداوند به امامت رسیده بود .

     برخی از علمای دین بر این نظرند كه معرفی امام به عنوان شخص شایسته و نامزدحكومت جنبه« تعیینی» دارد،نه«تحميلي» .معصومان حق حکومت دارتد و مردم حق حاکمیت . حکومت امری دنیایی و از آن مردم است و این حق قابل فسخ و انتقال به دیگری است.  استاد مطهری می گوید:

«اگر امام به حق را مردم ، از روی جهالت و عدم تشخیص نمی خواهند، او به زور نباید و نمی تواند خود را به مردم و به امر خدا تحمیل كند.لزوم بیعت هم همین است»

(حماسه حسینی: مطهری،107)

در كلامی از حضرت علی (ع) می خوانیم كه  :

«رسول خدا مرا متعهد به پیمانی كرده و فرموده بود: پسر ابی طالب ! ولایت امتم حق توست. اگر به درستی و عافیت تو را ولی خود كردند و با رضایت در باره تو به وحدت نظر رسیدند، امر ایشان را به عهده بگیر و بپذیر ؛ اما اگر در باره تو به اختلاف افتادند، آن ها را به خواست خود واگذار، زیرا خدا راه گشایش را به روی تو باز خواهد كرد» . 

ایشان پس از قبول بیعت مردم بر منبر رفته و خطاب به آن ها فرمود:

«ای مردم ! این امر ، امر شماست. هیچ كس جز آن كه شما او را امیر خود گردانید، حق امارت بر شما را ندارد.» 

آغاز ولایت فرخنده و حکومت خجسته مولا علی علیه السلام بر جهان بشریت ، بر همه نیک اندیشان و سبزکیشان جهان مبارک باد .امید که در پرتو رهبری ها و رهنمود های این پیشوای پرواپیشگان و امیر پرهیزگاران بتوانیم آرمان های بلند تشیع را تحقق بخشیم.

                                                           


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 9 مهر 1394 | 16:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مدیریت شایعه(11)

راهبردهای مقابله با شایعه و شایعه پراکنی

منظور از مديريت شايعه، پيشگيري از بروز شايعه است تا جايي كه امكان دارد و كاهش اثرات مخرب آن در مجموعه‌اي كه رخ مي‌دهد . 

برخي راهبردهاي سازنده جهت مديريت شايعه عبارتند از:

  ۱ - مطلع كردن كاركنان از مشكلات تأثيرگذار بر آن ها و شغلشان،

۲ - ‌شناسايي منبع شايعه از طريق صحبت با كاركنان،

۳ -  شناسايي و تجزيه و تحليل علل شايعه و ارائه اطلاعات صحيح به كاركنان (چرا كه سكوت كردن در مقابل شايعه به معناي تأييد ان است)، 

۴ - بيان حقايق قبل از انتشار اطلاعات غلط و قوت گرفتن شايعه،

۵ -  تكذيب شايعه با كمك كاركناني كه وجه‌هايي از صداقت در سازمان دارند،

۶ -  اعتماد بخشيدن به منايع اطلاعاتي موجود در سازمان به منظور جلب اعتماد كاركنان و امثالهم

همه می دانیم که شایعه، پدیده ای است زشت که بر بهداشت روانی جامعه تأثیر منفی دارد. حال، سؤال این است که آیا راه کاری برای مقابله با این پدیده وجود دارد؟ 

پیش از پاسخ، ذکر این نکته لازم است که تکذیب یک شایعه، در جلوگیری از رواج شایعه، کافی نیست. به هر حال، پذیرش شایعه از طرف جامعه، منطق روشنی ندارد و غالب افراد ناآگاهی که آن را می شنوند، ممکن است آن را بپذیرند و در رواج آن نیز سهیم باشند.

بهترین راه مقابله با شایعه، توسعه روابط و فراهم آوردن این امکان است که مردم از مسائل جدّی جاری در جامعه، آگاه باشند. وقتی مردم نسبت به واقعیّت امری اطمینان حاصل كردند و دریافتند که چیزی از آن ها پوشیده نیست، فرایند شایعه پراکنی، خود به خود، متوقف می شود یا از بُرد یا دامنه آن به حدّ چشمگیری کاسته می شود. پاسخ گویی دولتمردان به مردم و مَحرم دانستن آن ها، بسیار مؤثّرتر از تکذیب یک شایعه پس از انتشار آن است. 

درباره راهکارهای مقابله با شایعه باز هم سخن خواهیم گفت.

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 9 مهر 1394 | 10:14 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (56) 


خدای «ارحم الراحمین» و انسان «جهنم آفرین»!



من مردمی را دیدم که که چون حوصله «انتظار» نداشتند ، جهنم را در همين «ديار» به پا داشتند.
اينان با« رفتار»هاي «عذاب دهنده» و «گفتار»هاي« آزارنده»
چنان عرصه را بر يكديگر «تنگ» مي كردند 

که شراب را در کام یکدیگر«شرنگ» می کردند و 

از هر «رنگ»، «نیرنگ» می ساختند!
اینان چنان دنیا را« تنگ و تار» و خود را در« حصار انحصار» کردند 

كه هر یک از آنان، بوستان جهان را «بی برگ» و رهايي را در« مرگ» مي دیدند. 


(#شفیعی_مطهر) 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 9 مهر 1394 | 6:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#‏دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب‬ (55) 

 

مثلث بیهودگی! 

 

من مردمانی را دیدم که هماره و همیشه می دویدند.


دویدن از پی نان ،

نان براي استمرار زندگي ،

زندگي براي دويدن .....

و دويدن براي نان و...

.....تـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا مرگ !!

«کار»،«نان»و«زندگی»سه راس مثلثی هستند که ما عمری دایره وار راه آن را «درمی نَوَردیم»
و زندگی، «بُت»ی است که به گِرد آن «می گَردیم» !

(‫#‏شفیعی_مطهر‬)
-----------------------------------------
توضیح: طرح زیر نمادی است از زندگی بی هدف که من در سال 1354 در صفحه نخست کتاب «پرواز،قطره قصه می گوید»رسم کردم.
این کتاب دومین مجموعه شعر من است که در سال انتشار(1354) به عنوان پرتیراژترین کتاب سال در ایران در نوع خود شناخته شد.
همین طرح پس از پیروزی انقلاب مدت ها به عنوان موضوع مسابقه در برنامه کودکان و نوجوانان تلویزیون جمهوری اسلامی انتخاب شده بود.

عکس ‏سیدعلیرضا شفیعی مطهر‏


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 8 مهر 1394 | 8:49 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مدیریت شایعه(10)

 

مخاطبان شایعه

اندیشمندان ارتباطات، مخاطبان شایعه را چند دسته عنوان می‌کنند:

دسته اول به جای آن که پیام را به وقت پردازش کنند یا در مورد صحت و ستم آن جستجو کنند، عین آنچه را که شنیده‌اند، به سایرین منتقل می‌کنند و طبیعی است که به علت دقت ناکافی، فراموشی، هیجان و ... تا حدی در آن دخل و تصرف نیز  صورت می‌گیرد؛

دسته دوم صلاحیت لازم برای درک موضوع مطرح شده به صورت شایعه را ندارند، اما متکی بر آراي صاحب نظران هستند و سعی در آگاهی از حقیقت موضوع دارند؛

دسته سوم افرادی هستند که از شایعات به شدت استقبال می‌کنند و خود را همرنگ افراد شایعه‌پراکن جلوه می‌دهند و خود نیز از شایعه‌سازی دریغ نمی‌ورزند؛

دسته چهارم انسان های آگاهی هستند که نه تنها به سادگی هر مطلبی را نمی‌پذیرند؛ بلکه تلاش در مبارزه با شایعه‌پراکنی و پیشگیری از آن دارند.

(خالدی، سمانه؛ مقاله شایعه، روزنامه 19 دی قم، شماره 325، 3 شهریور، 1383، ص7)

بکوشیم تا در برخورد با شایعات جزو دسته چهارم باشیم.

در مقالات پسین به سراغ راهکارهای مقابله با شایعه می رویم.

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : چهار شنبه 8 مهر 1394 | 7:8 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مدیریت شایعه(9)

 

شایعه و شایعه پراکنی از دیدگاه قرآن

پدیده شایعه سازی و شایعه پراکنی، گویا سابقه ای به درازای تاریخ بشر دارد. 

 ویرژیل، شاعر رومی سده اوّل قبل از میلاد، در مورد شایعه و سرعت انتقال آن می گوید: 

  «ای شایعه! هیچ شیطان دیگری از تو سریع تر و تندتر نیست. تو با هر حرکتی که به جلو می روی، قدرت ویران کننده بیشتری به دست می آوری».

(مقاله «رقص شیطانی تخریب»، مجله طبرستان سبز، ش 38 )

در تاریخ اسلام نیز این پدیده، مسائل و مشکلات زیادی را برای جامعه نوپای اسلامی، پدید آورده بود. 

در قرآن از شایعه پراکنان به «مُرجِفین» تعبیر شده است. «اِرجاف» به معنای شایعه آمده است، و جالبْ این که «ارجاف» از ریشه «رجف» یعنی «لرزیدن» است، و عبارت است از دروغ پراکنی و انتشار اخبار باطلی که دل های مردم را می لرزانند و نگرانشان می کنند.

در سوره احزاب، خداوند، شایعه سازان را با منافقان که در قلب هایشان مرض و ناپاکی است، برابر دانسته است.(احزاب،۶۱)

 علاّمه طباطبایی در تفسیر «المیزان» می فرماید:

  «کلمه «مُرجِفون» جمع اسم فاعل از ارجاف است و ارجاف به معنای اشاعه باطل و در سایه آن، استفاده های نامشروع بودن و یا حداقل، مردم را دچار اضطراب کردن است. 

ایشان در ادامه می فرماید: «معنای آیه این است که: 

سوگند می خورم اگر منافقان و بیماردلان، دست از فسادانگیزی برندارند و کسانی که اخبار و شایعات دروغی در بین مردم انتشار می دهند تا از آب گل آلود، ماهیِ اغراض شیطانی خود را بگیرند و یا حدّاقل در بین مسلمانان، ایجاد دلهره و اضطراب کنند، ما تو را مأمور می کنیم تا علیه ایشان قیام کنی و نگذاری در مدینه و در جوارت زندگی کنند».

(المیزان، محمدحسین طباطبایی، ترجمه: موسوی همدانی، ج 16، ص 510 )


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : سه شنبه 7 مهر 1394 | 9:45 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (54) 


انسان« انتخابگر» بر سر دوراهی« زاری» و «زر»! 



من فقر و ثروت را ديدم كه هر دو دست در آغوش يكديگر «خفته» در ذهن ها «نهفته» بودند.
هر دو چشم انتظار اين كه صاحبشان كدام يك را« بيدار »كند و كدام را« بی کار»؟ 

بنابراین دانستم این ماییم که باید برگزینیم«فقر و عسرت » را یا «رفاه و ثروت» را!

این انسان انتخابگر است که می تواند در «ناز و نعمت» باشد یا در «نیاز و نقمت»!

(#شفیعی_مطهر)


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 7 مهر 1394 | 7:1 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مديريت شايعه (8)

 

انگیزه های شایعه پراکنی

#شفیعی_مطهر

شایعه پراکنی همانند همه کنش های اجتماعی، نیازمند به وجود انگیزه هایی است که شخص را به انجام دادن آن سوق می دهند. این که افراد به چه انگیزه ای شایعه را می سازند و یا آن را می پراکنند، از جمله بحث هایی است که روان شناسان اجتماعی و جامعه شناسان به آن پرداخته اند. 

اصولاً شایعه بر اساس سه رشته از احساسات انتشار می یابد: 

ترس، امید و تنفّر. 

  انسان ها هنگامی که از پدیده ای احساس ترس داشته باشند، یا از موضوعی احساس تنفر کنند و یا به چیزی امید بسته باشند، از آمادگی لازم برای ساخت و رواج شایعه درباره آن، برخوردار هستند.

افراد، شایعه را به این دلیل تکرار می کنند که بعضی از نیازهای آنان از این طریق، ارضا می شود. شایعه ای که سوء ظن یا تنفّر را به همراه دارد یا شایعه ای که ترس یا امیدواری را بیان و اثبات می کند، قادر به تکرار شدن است و توسط احساسات و هیجان های گوینده شایعه تقویت می شود.

زمانی که افراد زیادی از اقشار جامعه در زندگی فردی و یا حیات جمعی خود، به هر دلیلی از جمله فشارهای روانی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... همواره به طور جدّی، نگران و مضطرب باشند، انگیزه ساخت و شیوع شایعه بیشتر می شود. در حقیقت، شایعه به گونه ای با ناامنی و اضطراب همراه است، که هر قدر عدم امنیّت روانی و اضطراب در میان افراد فزونی یابد، به همان میزان، شایعات هم بیشتر می شوند.

بدین ترتیب، می توان نتیجه گرفت که: بین «شایعه» به عنوان پدیده اجتماعی و «اضطراب» به عنوان پدیده ای روانی، تعاملی دو سویه وجود دارد؛ بدین معنا که از یک سو، اضطراب از انگیزه های ساخت و رواج شایعه است و از سوی دیگر، شایعه نیز در پیدایی اضطراب، مؤثّر است. 

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 6 مهر 1394 | 7:34 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (53) 


 رویش بذر «خوشبختی» در سنگلاخ« سختی »



من جوانه هاي موفقيت را ديدم كه تنها در« بستر بحران ها» و «خاکستر حرمان ها»مي روييد 

و بر سنگلاخ« سختي ها» و شاخسار «شوربختی ها» مي باليد.
زیرا بذر «خوشبختی» تنها در سنگلاخ «سختی» می روید! 

بنابراین از سختی ها «نباید هراسید» و از بدبختی ها« نشاید ترسید»!


(#شفیعی_مطهر)


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 6 مهر 1394 | 5:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (52) 


مدال خودباوری

 من مدال هايي را ديدم كه نه بر« سینه قهرمانان» ، كه بر «گنجينه اذهان» مي آويختند.
اين مدال ها را تنها به ذهنيت هاي موفق« مي بخشيدند» و تنها بر سينه خودباوران «مي درخشيدند». 


(#شفیعی_مطهر)


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 5 مهر 1394 | 8:33 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مدیریت شایعه(7)

 

 کارکرد شایعه 

#شفیعی_مطهر

به عقیده جامعه شناسان، شایعه، پدیده ای است اجتماعی که هم می تواند کارکرد مثبت داشته باشد و هم کارکرد منفی ؛ امّا گویا کارکرد منفی شایعه، بیش از کارکرد مثبت آن است. 

  امروزه، در علوم اجتماعی و به طور ویژه در «ارتباطات اجتماعی»، شایعه نیز یک «رسانه» محسوب می شود ؛ رسانه ای که در دست نخبگان جامعه بويژه در فضای جوامع بسته و در برابر حاکمان غیرمردمی و قدرت های فاقد مشروعیت سیاسی، کارکرد مثبت پیدا می کند 

(ر.ک: درس های دموکراسی برای همه، حسین بشیریه، تهران: نگاه معاصر ؛ جامعه شناسی سیاسی معاصر / زندگی در جهان شبکه ای، کیت نش، ترجمه: محمدتقی دلفروز، کویر) (حدیث زندگی)

ایجاد فضای ناسالم و به خطر افتادن امنیت عمومی، انحراف افکار عمومی از اهداف اصلی به سوی اهداف جزئی، ایجاد تفرقه، رویارویی و صف بندی اقشار مختلف جامعه، ایجاد بدبینی و سلب اعتماد مردم از دولتمردان، کاهش اعتماد مردم به وسایل ارتباط جمعی داخلی و روی آوردن به منابع غیر رسمی و از همه مهم تر، گسترش ناامنی، ترس، اضطراب و نگرانی را می توان از مهم ترین کارکردهای منفی شایعه برشمرد.

برای روشن شدن نقش شایعه پراکنی در ایجاد فضای ناامنی و اضطراب به بررسی یک نمونه تاریخی می پردازیم.

  ادموند تایلور در کتاب خود به نام «راهبُرد وحشت» (منتشر شده در 1940م) توضیح می دهد که در آن ایّام، در جریان جنگ دوم جهانی، چگونه آلمان ها هنگام آماده شدن برای حمله، قربانیان خود را در داستان های وحشت آور و مطالب القا کننده احساس شکست، غرق می كردند. آن ها با استفاده از رادیو، شایعات را در داخل کشورهای طرف جنگ، پخش می نمودند. این نوع داستان ها هم زمان با طرح قریب الوقوع بودن تهاجم نظامی، خبر نزدیک بودن مذاکرات صلح را نیز پخش می کردند. هدفِ این نوع شایعات، ایجاد سردرگُمی و تضعیف روحیه بود. از این طریق، صداقت دولت های متّفقین (رو در روی آلمان) و قابلیتشان در کمک به کشورهای مضطرب، در هاله ای از تردید و ابهام فرو می رفت.

آلمانی ها هم زمان با آن داستان های دروغین، اخبار بی اساس پیروزی بزرگ لهستان و فرانسه را پخش می کردند، تا موجب شکل گیری امیدهای بی جا و نادرست شوند. این امیدهای دروغین به زودی به ناامیدی و در نتیجه، وحشت و اضطراب بیشتر منتهی می شد.

شایعه هرگز چیزی را ثابت نمی کند. بلکه از طریق ایجاد بی اعتمادی، کار خود را به انجام می رساند. شایعه می تواند حوادث را در هاله ای از دود قرار دهد تا درک حقیقت وقایع، به آسانی و برای هر کسی میسّر نباشد.

 ان شاءالله دنباله اين بحث را در مقال پسین با عزيزان در ميان خواهيم گذاشت.

                                در كسب رضاي حق موفق باشيد

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : یک شنبه 5 مهر 1394 | 6:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب (51)


مزار آرزوهای «خفته» و امیدهای «نشکفته»
 

* من مزاري از آرزوهای «خفته» و امیدهای« نشکفته» را ديدم،
 همه خشك و« سوگوار»، و افتاده بر« رهگذار» ،
بي بار و «بي برگ» و همسايه «مرگ» ؛
همه خفته بر بستري «گِلين» و بر سينه هر يك سنگي« سنگين» ؛
 همه با حسرت هاي «گران» و نگاه هاي« نگران» به سوی« دگران» ؛
اما در دل ها هنوز هزاران شاخه« آرزو» و جوانه اميد «خودرو» در حال روييدن و باليدن بود! 


(#شفیعی_مطهر)


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 4 مهر 1394 | 11:31 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مديريت شايعه (6)

 

انواع متفاوت شایعه  

#شفیعی_مطهر

از ديدگاهي ديگر براي شايعه انواعي متفاوت تعريف شده است:

“لازم به ذکر است که باتوجه به آسيب‌پذيرى شديد جامعه ما نسبت به رواج شايعات و تلاش فراوان برخی عوامل در ترويج شايعه‌‌هاى سياسي،‌ اقتصادي، امنيتى و اجتماعى در جامعه و تخريب سلامت و تعادل روانى مردم، جا دارد که دستگاه هاى علمي، فرهنگى و تبليغاتى کشور سرمايه‌گذارى بيشترى در اين راستا انجام دهند. يعنى ضمن تجزیه و تحليل علمى شايعات و ريشه‌‌هاى آن ها به تشريح عواقب شايعه‌سازى و ترويج آن براى مردم بپردازند.”

 1)  شايعه ترس افكني:

بخشى از شايعات به منظور ايجاد ترس و وحشت و نگرانى در جامعه توليد و پخش مى‌شوند. مثلا در سال 1370ه-.ش. شايعه‌اى در شهرها و روستاهاى دور افتاده هند رواج يافت که : 

“باندهاى خاصى براى ربودن بچه‌ها از خيابان ها به وجود آمده است”.

ضمنا شايع شد که منظور از اين اقدام، فروش بچه‌ها به بانک هاى خون يا فروش اعضاى بدن آن ها و به کارگيرى آن ها در باندهاى دزدى و گدايى است. در پى رواج اين شايعه در دل پدران و مادران ترس عجيبى مستولى شد، تا آنجا که على‌رغم انکار رسمى موضوع از سوى مسئولان امر ، آن ها از اعزام فرزندان خود به مدارس اجتناب ورزيدند.

ضمنا افراد زيادى به تهمت بچه‌دزدى و بدون هيچ محاکمه و تحقيقى توسط مردم اعدام شدند.

2)  شايعه گسترش بدبيني:

منظور از شايعه ترويج بدبينى و آزار و اذيت نسبت به اشخاص يا گروه‌هاى محبوب يا مقتدر در جامعه است. مثلا: شايعاتى که عليه پيامبر اکرم (ص) در صدر اسلام منتشر مى‌شد و نسبت شاعر بودن به آن حضرت مى‌دادند 

(سوره ياسين: آيه 69.)

همچنين شايعه جنگ قدرت در ايران که بارها از سوى برخی مطرح شده است.البته من نمی دانم این شایعه تا کجا حقیقت دارد!!

3)  شايعه تفرقه‌افکنانه:

اين شايعه بر مبناى اصل “تفرقه‌ بينداز و حکومت کن” يا “فرق تسد” استوار است.
و با هدف ايجاد اختلاف در بين فرمانده و سربازان و يا بين دو همسر يا دو طايفه و گروه و امثال آن توليد و پخش مى‌شود.

مثلا: پس از اشغال منطقه غزه توسط صهيونيست‌ها در سال 1366 شايع شد که مسيحيان از حاکمان اشغالگر خواسته‌اند که مسجد بزرگ غزه به کليسا تبديل شود.

هدف از اين شايعه ايجاد شکاف در وحدت ملى فلسطينيان از طريق تحريک احساسات دينى بود.

4)  شايعه فريبكارانه:

اين شايعه همچون پرده‌اى از دود است که براى پنهان‌سازى اهداف واقعى دشمن استفاده مى‌شود. مثلا در تاريخ 8/6/1941 وزير تبليغات آلمان دکتر گوبلز ضمن چاپ مقاله‌‌اى درخصوص جزيره کريت به طور ضمنى اشاره کرد که ارتش آلمان در ابتدا قصد حمله به انگلستان را دارد و سپس روسيه، در حالى که نقشه اصلى بر مبناى هجوم به مسکو بود!

5)  شايعه اقتصادي

هدف از شايعه ايجاد حالتى از نگرانى و ترس در بازار مالى يا اوضاع اقتصادى کشور به ويژه در زمان بحران ها و جنگ هاست.

مثلا: در آمريکا شايعاتى درباره توليدات رستوران هاى مک دونالد ظاهر شد که مى‌گفت: اين رستوران ها به محتواى ساندويچ‌هاى خود کرم هايى اضافه مى‌کند تا پروتئين آن ها افزايش يابد. در پى اين شايعه تعداد زيادى از مردم به علت سلامتى خود از خريد اين توليدات خوددارى کردند و مديريت اين رستوران ها را مجبور به صرف هزاران دلار نمود تا بر اين شايعه ويرانگر سيطره يابد.

6) شايعه ناموسي:

اين شايعه در پى جدايى بين زن و شوهر و هتک حرمت افراد از طريق بدنام کردن يکى از همسران است که به آن« قذف» گفته مى‌شود. مثلا حادثه افک که در آيات 20-10 سوره نور نقل شده ، درباره يکى از اين شايعات است. در شان نزول اين آيات مفسران گفته‌اند که يکى از همسران پيامبر اکرم (ص) مورد تهمت ناموسى قرار مى‌گيرد (در برخى کتاب ها نام اين زن را ماريه قبطيه و در کتب اهل‌سنت عايشه ذکر کرده‌اند.)

مسلمانان از اين مساله سخت ناراحت مى‌شوند تا آن که اين آيات نازل مى‌شود. در اين آيات مومنانى که فريب اين تهمت را خورده و تحت تاثير قرار گرفتند، مورد سرزنش واقع مى‌‌شوند و خداوند متعال مى‌فرمايد: 

چرا هنگامى که اين (تهمت) را شنيديد، مردان و زنان با ايمان نسبت به خود (و کسى که همچون خود آن ها بود) گمان خير نبردند؟ چرا نگفتيد که اين دروغى بزرگ و آشکار است؟

چرا چهار شاهد برا‌ى آن نياوردند؟ اکنون که چنين گواهانى نياوردند، آنان در پيشگاه خدا دروغگو هستند.”

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : شنبه 4 مهر 1394 | 6:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(50)

آفتاب «قلم» ،شکافنده یلدای «ستم»



من شب یلدایی را دیدم که هر چه توان داشت، راه تیرگی ها را« پیمود»[ و بر تاریکی ها« افزود»؛
 اما سرانجام در برابر نخستين درخشش تيغ آفتاب
 همه هيبتش «فرو ريخت» و رشته هاي ظلمت آفريني اش از هم« گسيخت». 

بنابراین دانستم که: 

ستم هر چه اکنون فراتر نشیند

ستمگر سقوطی فروتر ببیند!


(#شفیعی_مطهر)


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 3 مهر 1394 | 7:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مديريت شايعه (5)

 انواع شایعه

شايعه شب پره اي كور است كه تنها در شب هاي ديجور و گذرگاه هاي بي نور راه مي سپرد و به ناآگاهان پيام هاي پر ابهام مي سپارد. 

شايعه نورستيز است و آگاهي گريز؛ از روشنايي مي گريزد و با روشنگري مي ستيزد. مرگ او در ريزش آبشاران نور است و تابش هور. 

سموم شايعه ريشه هاي روشنايي را مي خشكاند و انديشه هاي اهورايي را مي ميراند. 

در مقال پيشين درباره مقوله تعاريف و زمينه هاي رشد و رويش شايعه با شما سخن گفتيم. در اين سخنگاه دنباله گفتمان شايعه را پي مي گيريم. 

انواع شایعه را از جهت نوع ظهور و بروز اجتماعی

از دیدگاه های مختلف می توان شایعه را تقسیم بندی کرد. بایسا جامعه شناس روسی، شایعه را از جهت نوع ظهور و بروز اجتماعی آن به انواع ذیل، تقسیم بندی می کند:

1 . شایعات خزنده: مانند شایعاتی که آرامْ صورت می گیرد. این شایعات، به صورت درگوشی و پنهانی منتقل می شوند.

2 . شایعات شناور (غوّاص): این نوع شایعات، در صورتی که شرایط، مساعد باشند، ظاهر می شوند و در غیر این صورت، مخفی می مانند تا در موقعیتی خاص و مناسب، ظاهر شوند، مانند شایعات مربوط به محیط زیست.

3 . شایعات تند و سریع: این گونه شایعات در مقطع زمانی کوتاه، گروه وسیعی را در بر می گیرند و با واکنش سریع مردم رو به رو می شوند، مانند شایعاتی در مورد قیمت برخی از کالاهای اساسی (گران شدن قیمت مرغ و...).

4 . شایعات شیطانی: این قبیل شایعات در زمان اضطراب و نگرانی مردم، شایع می شوند و چون مردم در حالت ترس و وحشت به سر می برند، آماده پذیرش خبر کذب هستند. این نوع شایعات در زمان های بحران (همانند جنگ و قحطی) به صورت حادّ، منتشر می شوند.

5 . شایعات وحشت: این گونه شایعات به منظور ایجاد رُعب و وحشت، شایع می شوند و هدف آن ها ایجاد فضای ترس و وحشت و ناامیدی در میان اقشار جامعه است. این دسته از شایعات نیز در زمان جنگ، رواج بیشتری می یابند.

 (روان شناسی اجتماعی، هدایت اللّه ستوده، تهران: آوای نور، 1374، ص 21 ) 

ادامه دارد...


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : جمعه 3 مهر 1394 | 5:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مديريت شايعه (4) 

 

رويش نهال شايعه بر بستر ضايعه  

 

نوشته:#شفیعی_مطهر

 شايعه نه گياهي خودرو كه نهالي تو در تو است.اين نهال پرده نشين در زمين هاي زهرآگين و زمينه هاي چركين مي رويد و بر بال هاي ابهام راه مي پويد. هرزه گياه شايعه در زمينه هاي ضايعه مي رويد، مي بالد و بر سر جوامع دور از رسانه هاي آگاهي بخش سايه مي افكند.

شایعات، به هنگام فقدان خبر، ساخته می شوند. وقتی افراد، بسیار مشتاق خبرگیری و آگاهی از واقعه و موضوعی هستند، اما قادر به کسب اطلاعات مورد اطمینان نباشند، پذیرای شایعه می شوند. برعکس، وقتی افراد جامعه از آگاهی خود، بر حوادث، مطمئن باشند، به ارائه غیرضروری مطالب ساختگی تمایل نخواهند داشت. به دیگر سخن، وقتی گروه ها و افراد یک جامعه از مجاری قانونی و صحیح، اطلاعات و اخبار را به دست نیاورند، زمینه برای رواج شایعه، مهیّا می شود.

هر پدیده اجتماعی برای پیدایی ، پایایی و پويايي خود، نیاز به تحقّق یک دسته شرایط ویژه دارد. شایعه نیز یک پدیده اجتماعی است که برای انتشار و پذیرش، نیازمند تحقّق شرایطی است. حال، سؤال این است که چه شرایط و عناصری لازم است تا شایعه بتواند رواج یابد و  به آساني تكثير شود و سفر كند؟

صاحب نظران دو شرط اساسی را برای رواج شایعه بیان مي كنند: 

نخست آن که موضوع شایعه باید برای گوینده و شنونده، دارای اهمیّت باشد. اگر موضوعی برای افراد، جالب توجّه و با اهمیّت باشد، به شایعات مربوط به آن موضوع، ممکن است توجّه کنند ؛ اما این شرط به تنهایی کافی نیست. 

 شرط دوم، این است که درباره آن موضوع، ابهام وجود داشته باشد. پس علاقه افراد جامعه به موضوع و وجود هاله ای از ابهام در موضوع، دو عنصر اساسی در رواج شایعات است.

مثلاً یک فرد ایرانی، شایعاتی را در مورد گاوبازان اسپانیایی رواج نمی دهد ؛ زیرا این موضوع برای او اهمیتی ندارد ؛ هرچند ممکن است موضوع از ابهام زیادی برخوردار باشد. امّا ابهام به تنهایی، شایعه را پخش یا حفظ نمی کند. از سوی دیگر، اهمّیت نیز به تنهایی موجب رواج شایعه نمی شود. مثلاً این که من در امتحان کنکور موفّق بوده ام، برایم بسیار با اهمّیت است ؛ اما به شایعات مربوط به این که زیاد درس خوانده ام یا کم خوانده ام، توجّهی ندارم ؛ زیرا خودم واقعیت را می دانم، و با وجود علم به واقعیت و نبود ابهام، شایعه، رواج پیدا نمی کند.

ذکر این نکته شایان توجّه است که: با توجّه به این دو عنصر اساسی، شرایط، در زمان جنگ برای پخش و نشر شایعه مهیّاتر است ؛ زیرا مسائل نظامی از بیشترین اهمیّت برخوردارند، و از طرفی، لزوم حفاظت از اطلاعات نظامی، موجب بروز ابهامات بسیار در این موضوعات می شود. بنابراين سرعت نشر و پذیرش شایعه در زمان جنگ، بیش از هر زمان دیگر است، و بدیهی است که در این زمان، قدرت شایعه در اضطراب آفرینی نیز بیشتر می شود.

پیشرفت های اخیر جهان در زمینه اطّلاع رسانی های شفّاف و به موقع، موجب شده است تا با گسترش رسانه های نوشتاری، شنيداري و ديداري، ماهواره ها، اینترنت که بزودی لیزر نیز به جمع آن ها خواهد پیوست، هیچ امری از امور انسان ها و جوامع بشري پنهان نمي ماند.

به نظر می رسد، تنها راه نجات بشریت امروز از بی اطّلاعی و ابهام در آگاهي هاي ضروري و حياتي و ارضای اشتیاق سیری ناپذیرش به نیاز اطّلاعاتی و اطّلاع رسانی های درست و به دور از اطّلاعات سازی است.

در واقع دستکاری به هر میزان در اطّلاعات، نه تنها معجونی را فراهم خواهد آورد که تا با اصل خود افتراق و نا سازگاری داشته باشد و مخاطبان را از تحصیل اطّلاعات درست سر درگم و محروم سازد، بلکه اقدام درجهت کتمان واقعیت های اطّلاعاتی نیز ضمن این که بر رسالت خطیر متصدّیان اطّلاع رسانی خدشه وارد می سازد، بر وقوع شایعات نیز دامن می زند.

عدم شفّافیت در جریان اطّلاع رسانی، همواره افراد را بر می انگیزاند تا باورداشت های خود را که می تواند بعضاً با روح کلّی یک واقعیت منافات داشته باشد، تعمیق بخشند.

امّا باید در نظر داشت، چنانچه امور یک بنگاه، سازمان و یک جامعه به صورت مکرّر با عدم حسن ظنّ مدیران آن همراه گردد و اطّلاعات صحیح از طریق مجاری درست به اطّلاع عموم نرسد و سقم آن بر مخاطبان قطعی به نظر آید، آنگاه است که هرگونه اطّلاع رسانی اعم از درست و یا نادرست،از سوی  مدیران یک جامعه توسّط افراد ذینفع و مخاطبان آن ها، منجر به اطّلاعاتی می گردد که دقیقاً بر خلاف اطّلاع رسانی مدیران آن خواهد بود.

به عبارت دیگر، هرگاه ارائه آمار و اطّلاع رسانی از اصل خود فاصله گیرد و آنچه را که مردم یک جامعه کاملاً لمس می کنند، با آنچه را که مسئولان یک جامعه ارائه می دهند، مغایر و متّضاد هم باشد، می توان انتظار داشت که هر کدام از دو طیف مردم و مسئولان آن جامعه به جای همراهی با یکدیگر، در جهت خلاف هم پیش می روند.

در چنین اوضاعی است که اگر اطّلاعات درست نیز از سوی مسئولان آن جامعه به اطّلاع مردم رسانده شود، افکار عمومی ممکن است شنونده معتاد آمار و ارقام ارائه شده باشند، امّا هیچ گاه خود را مجاب به صحّت آن نخواهد دانست و به تعبیری ، باور نخواهند داشت.

اگرچه اطّلاع رسانی به وسعت یک جامعه هزینه بر است، امّا مسئله بسیار مهم این است که مسئولان یک جامعه هزینه های زیادی را برای اطّلاع رسانی به کارگیرند و آمار ارائه شده آنان مورد قبول آحاد آن جامعه واقع نگردد.

بی شک شایعه، اساس، شاکله و هیمنه هر جمع و یا اجتماع را در تهدید خود فرو می برد.

جَوّ بی اعتمادی، بی اعتباری، تفرقه، دوگانگی ، بیگانگی، و ... از پیامدهای شایعات محسوب می گردد که وقوع آن در هر جامعه، موجب می شود تا مردم آن از پذیرفتن اطّلاعات بدیهی نیز که توسّط مدیران یک جامعه عرضه و ارائه می گردد، سرباز زنند.

نقش و جایگاه مدیریت شایعه در هدایت درست اطّلاع رسانی ها، از امور بایسته ای است که از یک سو افکارعمومی را نسبت به اطّلاع رسانی شفّاف و به موقع اقناع می کند و از دیگر سو، از القای شبهه و شایعه سازی در جامعه جلوگیری به عمل می آورد.

بی تردید، بخشی از اطّلاع رسانی ها به جهت ابعاد سیاسی گسترده ای که بر آن ها مترتّب است، موجب می شود تا متصدیان به امور اقناع افکار عمومی، با پای فشردن بر تعلّقات گروهی، از واقعیت های اطّلاعاتی دوری کنند و به صورت ضمنی و حمایت تلویحی از عملکرد گروه های متبوع و منتسب به خود و با ارائه آمار و اطّلاعات جانبدارانه و غیر واقعی به مخاطبان را، یک نوع خوش خدمتی تلقّی نمایند.

اگرچه این رفتار با روح کلّی مسئولیت پذیری در قبال مردم یک جامعه منافات دارد،

اندیشه خوش خدمتی از این دست نیز غیر از آن که بر اعتبار آنان آسیب خواهد رساند، ماحصلی دیگربرایشان به بار نخواهد آورد، که آن هم بی توجّهی مخاطبان به اطّلاعات ارائه شده و بروز شایعات و صرف هزینه هایی است که بر یک جامعه تحمیل می گردد.

 مدیریت شایعه، ضمن آن که گرداننده صحیح اطّلاعات هر جامعه است، بلکه هیچ گاه اجازه ارائه آمار، اعداد و ارقامی که شب را روز و روز را شب نشان دهد، نخواهد داد.

مدیریت شایعه، قبح هر نوع اطّلاع رسانی غیر شفّاف را می داند و از انجام هر عملی که مخاطبان را به سمت رسانه های بیگانه گسیل دارد، اجتناب می کند.

مدیریت شایعه، مسئولیت پذیری در قبال مردم را ارجح بر تعلّقات گروهی محسوب می کند و هیچ گونه اصرار و ابرامی برای تثبیت موقعیت خویش نخواهد داشت.

  در مقاله پسين نيز در اين مقوله با شما سخن خواهيم گفت.

                               در كسب رضاي حق موفق باشيد


موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : پنج شنبه 2 مهر 1394 | 15:55 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

زيبايي هاي حج

نگاهی به مناسک حج به بهانه عید قربان

نوشته:#شفیعی_مطهر

كعبه آن سنگ نشاني است كه ره گم نشود 

حاجي احرام دگر بند ببين يار كجاست؟

حج ، آیینه تمام نمای« اسلام» است و لحظه لحظه آن دارای« پیام» است .

حج ، یافتن «آمال » است و روی برتافتن از «امیال».

هویت انسان چون«صفر»، هیچ و پوچ است . در حج ، خدای احد و واحد است که به این صفرها هویت می بخشد . «صفر»ها بدون «یک»، هیچ اند و با «یک=خدا»همه چیز .

حج ، «کندن» است و« آکندن» . «کندن»« دِل» از« گِل» و« آکندن» جان با زلال جانان .

حج از« انسان وابسته»، «مسلمان وارسته» می سازد .

حج ، زنجیرهای وابستگی را از پر و بال «می گشاید» و او را برای اوج گرفتن در آسمان پاکی ها «می آراید» .


عید قربان نه یک «روز» ، که یک« راز» است . راز این روز ، «خود » دادن و «خدا »دیدن است .

آنان که زلال سپیده را در جام« سحر می نوشند» ، زمزمه خلوت یار را از زمزم «ساغر می نیوشند» .

با حبیب عارفانه« راز» می گویند و عاشقانه «نیاز» می جویند .        

بر آستان آفتاب و آستانه محراب ، سبد سبد ستاره شوق« می بارند» و سبو سبو باده عشق «می گسارند». 

شام را با قیام به بام (بامداد) می رسانند و بام را با صیام ، به شام .

شام را با «شعف »می آغازند و بام را با «هدف» . 

به گاه ملال با دل رام و ضمیر آرام در پرنیان آرامش« می آرامند» و در هنگام اشتغال ،برای تلاش معاش «می خرامند». 

شبانگاهان در چشمه سار مهتاب تن« می شویند» و از نهال نماز ، یاسمن نیاز «می بویند» .

در «میقات» اخلاص ، لباس وابستگی را از بر می کَنَند و «احرام» وارستگی را به بر می کُنند . 

در زلال « زمزم » شوق، «وضو می سازند» و در آذر «آرزو می گدازند» .

 تا نگردي آشنا زين پرده رازی نشنوي 

گوش نامحرم نباشد جاي پيغام و سروش


اگر «اعتکاف» در «کعبه حجاز» را نمی توانند ، «طواف » «کعبه راز» را می دانند . کعبه حجاز را از سنگ و«گِل» می دانند و کعبه راز را از جان و« دِل ». 

آن کعبه ساخته ابراهیم «خلیل» است و این پرداخته رب «جلیل» . 

حاجیان ، خانه خدا را می طلبند و اینان خدای خانه را . آنان با ناز می روند و اینان با پرواز .

 «مروه» معرفت را با «سعی» و همت از «جفای جان می پیرایند» و به «صفای جانان می آرایند» . 

از «قصور» خود ناخرسنداند و به «تقصیر» پای بند . 

این گونه اند که «سعی» شان مشکور است و «ذنب»شان مغفور .

 آن كه با ما سر سودا سَپُرد 

نيست لايق كه دگر جا نگرد


هست آيين دوبيني ز هوس 

قبلة عشق يكي باشد و بس

در وقوف ، واقف می شوند و در «عرفات» ، عارف . 

در «مشعر» ، شعور را تکریم می کنند و «شعائر» را تعظیم .

(ذلک و من یعظم شعائرالله فانها من تقوی القلوب –حج ،33)

در «منای یار »، دل را از« مونای اغیار» می زدایند و به مینای دلدار می آرایند . 

از زاری و ذلت در برابر طاغوت ننگ دارند و بر اهریمنان زور و زر و تزویر سنگ می بارند . 

شیطان را «رجیم» می دانند و یزدان را ، «رحیم» .

در قربانگاه« نیاز» ، حرص و« آز »را سَر می بُرند و کرکس نفس هوسباز را ، پَر .

با قربانی این شاهین از «غربت زمین» می رهند و به «قربت رب العالمین» می رسند .

 ز منجلاب هوس‌گر برون نهي قــــدمي 

نزول در حــــــرم كبــــريا توانـــي كـــــرد


‎اگر به آب رياضت برآوري غســـــــــــلي 

همـــــه كدورت دل را صفا تواني كــــرد

اگر زهستي خود بگذري يقين مي‌دان 

كه عرش و فرش و فلك زير پا توانــي كرد

در عرصه ملکوت ، پر و بال می افشانند و در حریم لاهوت ، «بال» را هم «وِبال» می دانند . 

طعم زندگی را از «ملاحت فکر» می گیرند و طعام را از «حلاوت ذکر» .

 قرب ني بالا و پستي جستن است 

قرب حق از قيد هستي رستن است

با این ، عشق را «در می یابند» و با آن به سوی معشوق« می شتابند» . 

عروس فکرشان برخاسته از «باور بِکر» است و آراسته به« زیور ذِکر» . 

هستی را با نگاه «نماز »می نگرند و با قلم «راز» می نگارند . 

در نگاهشان نماز ،« سُرور سپیده» است و «نور دیده» . 

با نماز« می زایند» و با نماز «می زیَند» . با نماز جان می گیرند و با نماز می میرند .

"قل ان صلوتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین "


به آب توبه از زمزم وضـــــــــو كن 

به چشــم دل به صاحب خانه رو كن

مواظب باش اينجا كوي يار است 

ز شوقش جان و دل‌ها بي قرار است

چو پروانه به گرد شمـــع جــــانان 

به گاه طوف بگــذر از ســـر و جـــان

بخواه از قاضي الحاجات حاجــات 

بـــــرون آور ز دل دســـت مــناجـــات

در نماز از «غربت دنیا» می نالند و برای «قربه الی الله »می بالند .

از نماز «پر و بال» می گیرند و« شور و حال» . 

این بال و حال ، پروانه «خروج از فرش» است و « عروج بر عرش» .

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست

تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

اجزای وجودم همگی دوست گرفت

نامی است ز من بر من و باقی همه اوست

مسلمان حج گزار که در «میقات» وارستگی ، لباس وابستگی را از تن کنده و دل را از عطر دلدار آکنده ، جان را در زلال عشق جانان شسته ، کعبه عشق را نه با پای گِل ، که با بال دل « طواف» کرده ، با «سعی»خود از «صفا»ی جان به «مروه» جانان پر کشیده ، اینک در «منا»ی عرفان ، اسماعیل جان را «قربان » و «شیاطین»روزگار را «سنگباران» می کند .


در عرفات ، نهال عرفان به برگ و بار« می نشیند» و انسان را به تامل« می نشاند» .

در عرفات ، خون سبز عرفان در رگ های سرخ انسان، سرود سپید ایمان می سراید .

حج گزار در محراب عبادت یار ، عبودیت قامت دلدار را قامت می بندد و قائمه حیات را به اقامه مناجات می پیوندد . 

در «منی» ، رشته وابستگی حج گزار به دنیا باریک تر و به خدا نزدیک تر می شود . در «مشعر»، شور و شعور را به هم می آمیزد و ابشاری از عشق و عرفان بر دشت دل فرو می ریزد . 

حج گزار در قربانگاه منی ، نه تنها گلوی حرص و آز ، که آرزوی نفس دغلباز را نیز می برد .

عید فرخند قربان ، اوج عشق و عرفان بر همه آزادگان جهان مبارک باد!


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 2 مهر 1394 | 6:16 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(51)


فرق است میان «بینش» و «بینایی»

من نگاهی را دیدم که همه ديدني ها را «مي ديد» ،
همه افق ها و در و دیوارها را« درمی نَوَردید» ،
 ولي حقيقت را نمي ديد... 

«اُفُق» را می دید و «طُرُق» را درمی نَوَردید، 

ولی به «مدرک» می رسید، نه به «درک»!

بنابراین دریافتم انسان برای درک هستی نه تنها «بینایی»،که«بینش» لازم دارد!

نه تنها «باید دید»،که «شاید کاوید»!


(#شفیعی_مطهر)

-----------------------------------------

«شاید کاوید» : شایسته است که کاوش کنید.


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 1 مهر 1394 | 6:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |