نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی4
نقش تحزب در جذب مشارکت عمومی/4 --------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ---------------------------------------- مفهوم شناسی تحزب /2 --------------------------------------------- «حزب به معنای تشکل است، شکل دادن و شکل گرفتن برای نیروها. آن تشکیلات اجتماعی که بتواند طرح و برنامه هماهنگ را به وجود بیاورد، به آن می‌گوییم حزب». این تعریف شهیددکتر بهشتی از حزب است، از نظر او تشکل و تحزب قدرت تربیت کادر و نیرو را برای جامعه اسلامی ایجاد می‌کند، تا با جابه‌جایی نسل اول و دوم، جامعه با مشکل مواجهه نشود. در نگاه دکتر بهشتی تشکل دو گونه است؛ الهی و غیرالهی، «تشکل الهی آن است که نیروهای مؤمن به خدا بگویند: ما متشکل می‌شویم تا در حد توانمان از این ارزش‌ها دفاع کنیم و صاحبان این ارزش‌ها در نظر ما محترم و معتبرند، هر کجا باشند، خواه داخل تشکیلات باشند خواه خارج از تشکیلات؛ این تشکیلات الهی می‌شود. این تعریف منجر به شکل‌دهی کانون‌هایی در اوایل دهه چهل شمسی توسط وی شد که پس از آغاز نهضت امام خمینی و ادغام آن ها با چند تشکل مشابه با نظر بنیانگذار کبیر انقلاب تبدیل به یک حزب شد. از این منظر شاید بتوان آیت‌الله بهشتی را پایه‌گذار تحزب در انقلاب اسلامی دانست. در خصوص نقش شهید دکتر بهشتی در انجام فعالیت‌های سیاسی، همین بس که ایشان در مورد تحزب سه روز قبل از شهادت خود همچنان تصریح می‌کرد که ما بر ایجاد یک تشکل اسلامی پافشاری داریم به‌شرط آن که اولاً این تشکل، الهه و بت نشود؛ زیرا گاهی تشکل برای انسان بت می‌شود و آن را می‌پرستد که این آفت حزب‌گرایی است. دوم این که این تشکل لهو، نشود. اسباب بازیچه و سرگرمی و باندبازی نشود و سوم این که این تشکل لغو نشود؛ چراکه این تشکل باید در خدمت خودسازی و دیگرسازی و در خدمت جامعه و مردم قرار بگیرد و اگر به درد نخورد، لغو می‌شود و چیز لغو بهتر است در جامعه‌ ایمانی اسلامی نباشد. » (محمد مهدي اسلامي ،روزنامه کارگزاران،ش۴۸۷، ۱۷/۲/۱۳۸۷) با كمال تأسف، يكي از مشكلات مهمي كه جامعه ما دارد، جامعه گريزي جامعه ماست. شما نگاه كنيد به ادبيات ما و مطالب اجتماعي كه در طول اين هفت، هشت، ده قرن به خصوص پيدا شده است و ببينيد چقدر درون گرايي ها و فرد گرايي هاي صوفيانه، بر همه اين آثار حاكم است. اين ها مستقيماً ناشي از استبداد هايي است كه گاهي هم به نام دين بر جامعه حاكم شده است و انسان براي گريز از اين دنياي سخت به درون خود پناه برده است و يك نوع فردگرايي در جامعه اي است كه همه افراد در آن احساس مسئوليت و حضور و مشاركت مي كنند و اين مستلزم تحمل يكديگر، مستلزم حاكميت گفت وگو و تبادل نظر در جامعه و در فضايي است كه هيچ تحميلي در آن نباشد و مستلزم آزادي است. البته هر جامعه اي، آزادي را در چارچوب هاي خاص خودش قبول دارد و ما و قانون ما و نظام ما، نظام اسلامي است و حدود را هم قانون معين كرده است و هيچ كس هم حق ندارد كه خارج از آن حدود، نظريات خودش را به عنوان حق مطلق به هر قيمتي تحميل كند. حد و حدود هم در نظام ما معلوم است و اخلال به مبناي اسلام و مخالفت به حقوق عمومي كه اين حد به اين جا كه رسيد، ديگر انساني حق ندارد كه هر طوري كه مي خواهد بگويد يا بكند ،يا آن كار را انجام بدهد، ولي حد، حدي است كه قانون معين كرده است. احزاب در راستای تعیین و ترسیم برنامه های کلان و استراتژیک و نیز رسیدن به منافع و اهداف ملی گام بر می دارند و به گفته پروفسور دووژه «عرصه فعالیت احزاب در قالب یک نظام سیاسی و ملی است»: برخلاف گروه های ذی نفوذ که صرفا منافع طبقاتی و گروهی خویش را منظور می دارند و از این رو تفاوت های عمده ای میان این دو وجود دارد. عضوگیری احزاب از میان توده و نفوذ به عمق لایه های اجتماعی و همچنین ایجاد امکانات مربوط به آموزش های سیاسی و ایدئولوژیک و حزبی و تسهیل فراگرد جامعه پذیری سیاسی، که طبعا در ارتقای سطح کیفی آموزش و درگیر ساختن افراد به فعالیت های حزبی و بالا بردن میزان مشارکت سیاسی (که نقطه مقابل بی تفاوتی است) موثر است، از دیگر کارکردهای حزب محسوب می شود. مردم بايد آزادانه بينديشند، بنويسند، بگويند و عمل كنند، و براي اين كه صدايشان به گوش حاكميت برسد و نيز براي تحقق آرمان ها و انديشه هاي خود بايد در قالب احزاب، جمعيت ها، انجمن ها و اتحاديه ها متشكل شوند. تجارب تاريخي حاكي از عدم موفقيت اصل تحزّب در كشورهاي جهان سوم از جمله ايران است. آقاي سيد محمد خاتمي علل شكست تجربه تحزّب در اين كشورها را چنين ارزيابي مي كند: «تشكل واقعي از نهاد مردم شكل مي گيرد و نمايندة واقعي گرايش هاي موجود در جامعه است. تشكل ها مي توانند نماينده بخشي از مردم باشند، نه ارباب مردم، و بايد از موضع پايين به بالا با مردم صحبت كنند، نه به صورت تحكّم، مشكل تشكّل ها در جهان سوم اين است كه روند شكل گيري تشكّل ها از بالا به پايين است. تشكل ها دولتي هستند، نه مردمي. به همين دليل است كه رشد نمي كنند. تشكلّ ها بايد مباني و مواضع خود را تبيين كنند و داراي نشريه باشند و با مردم سخن بگويند.» (سلام ،۶/۶/۷۶) ادامه دارد...

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 3 اسفند 1394 | 15:8 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |