شراره های شور و مناره های نور!
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(215) ------------------------------------------------- «شراره های شور» و « مناره های نور»! ----------------------------------------- من آن گاه اندوه خود را « اندك » و تنهايي ام را «كوچك» ديدم كه« خورشيد» را در سوختن و افروختن اين همه « تنها» یافتم. قرن هاست خورشید« فروزان» در عرصه« آسمان»، یکه و « تنها» ،بی یار و «بی همتا»، بی مزد و « بی دریغ »،بر صحرا و بر « ستیغ » به سوی« سرنوشت می شتابد» و بر خاک و «خشت می تابد»! پیگیر و بی امان با شب آوران« می ستیزد» و با ظلمت «در می آویزد»! هماره نور« می افشاند» و سرود روشنگری «می خواند». در درون،هستی خود را « می سوزد» و بر جهان هستی نور« می افروزد»! از تاریکی «نمی ترسد» و از ظلمت « نمی هراسد». در انجام رسالت روشنگری نه« پاداش» می خواهد ، نه « معاش»! بنابراین من رسالت روشنگران بشریت را «بسی سنگین» و « بسیار بنیادین» دیدم. روشنگران بشر باید در دستی «عَلَمِ نور » و در دست دیگر«قَلَمِ شعور » برگیرند و با یورش بر «قصر قیصر»ها و شورش بر «فصل فیصل»ها ، بنیاد «جور و جهل و جمود» و بنیان « جبر و جبروت و جحود» را درهم شکنند! روشنگران بشر باید خورشیدوار در خویشتن خویش« بسوزند» و فرا راه بشر «نور افروزند»! اینان «شراره های شور» اند و « مناره های نور»! -------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------- ستیغ : قله کوه درآویختن: درگیرشدن،جنگیدن شراره: جرقه،ریزه آتش که به هوا پرد مناره: جای نور،گلدسته معاش: وسیله زندگی، روزی عَلَم: رایت،پرچم،بیرق قیصر: پادشاه(لقب شاهان روم) فیصل: حاکم،قاضی(در اینجا حاکم ناحق) جمود: خشکی،بسته شدن،دگم بودن جبر: کسی را به زور به کاری واداشتن جبروت: قدرت و سلطه(در اینجا قدرت غیر الهی) جحود: انکار امر یا حق کسی با علم به آن ---------------------------------- @amotahar

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 26 اسفند 1394 | 7:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |