همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام / 5
همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /5 ----------------------------------------- مفاهيم پيونديافته با همبستگي اجتماعي ------------------------------------------------- پيش از ورود به بحث اصلي، لازم است به برخي مباحث نظري، همانند نقش دين، فرهنگ، احساسات ملي، قومي و قبيله‌اي و همچنين نقش محبت و عدالت در وفاق اجتماعي پرداخته شود. ۱. نقش دين در همبستگي اجتماعي در دو قرن اخير، در پي هجوم همه‌جانبه عليه دين و باور‌هاي ديني و تلاش برخي دانشمندان غرب در بيرون راندن آن از صحنه زندگي اجتماعي و محدود كردن آن به دايره زندگي خصوصي و فردي، بسياري از جامعه‌شناسان لازم ديدند تا همانند ديگران به دين جنبه فردي دهند و آن را از صحنه اجتماع خارج سازند. بنابراين، لازم بود ثابت كنند دين در همبستگي اجتماعي نقش اساسي ندارد. آگوست كنت كه او را بنيان‌گذار جامعه‌شناسي امروزي مي‌دانند، كوشيد دين‌داري را موجب عقب‌ماندگي جوامع معرفي كند. با اين حال چون درپي حذف دين، با بن‌بست‌هاي بسياري روبه‌رو شد، مجبور گشت دين جديدي به‌ نام «دين انسانيت» را بنيان نهد و خود را پيامبر بنامد و معبدي نيز بسازد. ( مصباح يزدي ، 1377: ص50.) او پي‌برد كه دين، وحدت‌بخش و قوام‌بخش ارزش‌ها و هنجارهاي مشترك است؛ زيرا در غير اين صورت، خواسته‌هاي فردي سبب از هم‌گسيختگي خواهد شد. «دين به انسان‌ها اجازه مي‏دهد تا بر اميال خود‌خواهانه فايق آيند و به خاطر عشق به هم‌نوعا‌ن خود، فراتر از اين خودپرستي‌ها عمل كنند. دين همان شيرازه نيرومندي است كه افراد جامعه را با يك كيش و نظام عقيدتي مشترك به همديگر پيوند مي‏دهد. دين‌، سنگ‌بناي سامان اجتماعي است و براي مشروع ساختن فرمان‌هاي حكومت، اجتناب‏ناپذير است. هيچ قدرت دنيوي نيست كه بدون پشتيباني يك قدرت معنوي دوام آورد.»(لوييس كوزر، 1368: ص 34.) سرانجام آگوست كنت مجبور شد به نقش محوري دين در زمينه همبستگي اجتماعي اعتراف كند. پس از آگوست كنت، دوركيم، مشهورترين جامعه‌شناس غربي بود كه نتوانست نقش دين را در همبستگي اجتماعي انكار كند. او كوشيد از راه ديگري، دين را از متن اجتماع خارج سازد. پس همبستگي اجتماعي را به دو وفاق ‌اجتماعي مكانيكي و وفاق اجتماعي اندام‌وار (ارگانيكي) تقسيم كرد. وي بر اين باور بود كه نوعي همبستگي اجتماعي وجود دارد كه در برخي حالت‌هاي مشترك در وجدان تمامي اعضاي يك جامعه ريشه دارد.(درباره تقسيم كار اجتماعي، ص 122.) هر قدر مجموعه ارزش‌ها، باورها و احساسات مشترك افراد جامعه يا وجدان جمعي آنان از عمق، گستره، صراحت و محتواي مذهبي بيشتري برخوردار باشد، هم‌بستگي در آن جامعه نيز بيشتر خواهد بود. او اين نوع وفاق اجتماعي را هم‌بستگي مكانيكي ناميد. ( همان، ص ۱۴۴ )و كوشيد ثابت كند كه اين نوع همبستگي اجتماعي براي گذشته جوامع سنتي است. وي همبستگي اجتماعي ناشي از تقسيم كار را نوع غالب همبستگي اجتماعي در جوامع مدرن برشمرد و آن را هم‌بستگي آلي يا اندام‌وار (ارگانيكي) نام نهاد.(همان، ص 145) دوركيم پس از ناكارآمد معرفي كردن نهاد دين، اتحاديه‏هاي صنفي را كارآمدترين ابزار براي ايجاد همبستگي ميان افراد جامعه معرفي مي‏كند.( زندگي و انديشه بزرگان جامعه‌شناسي، ص33). اعتراف دوركيم به ضرورت چيزي معادل وجدان جمعي؛ يعني باورها، ارزش‌هاي مشترك همگاني، عنصر اخلاقي يا محور غيرقراردادي در جوامع ارگانيك( پيدايش نظريه جامعه‏شناسي، ج 2، ص‏391) مؤيد اين واقعيت است كه او با در نظر نگرفتن دين در جوامع مدرن، به بن‌بست رسيده و روشن است كه باورها و ارزش‌ها در جوامع مدرن نيز در كنار تقسيم كار مي‏تواند در ايجاد همبستگي اثر‌گذار باشد. از نظر دور‌كيم، ضرورت وجدان جمعي در جوامع مدرن به اندازه‌اي است كه اگر گستره آن به حد افراط تنگ شود، جامعه به خطر مي‌افتد.8 بنابراين، در جوامع مدرن نيز همانند جوامع سنتي، چيزي معادل وجدان جمعي؛ يعني باورها و ارزش‌هاي مشترك وجود دارد كه در صورت تضعيف آنها، نابه‌ساماني‌ و امور بيمارگونه بروز خواهد كرد و جامعه به خطر مي‌افتد.(ريمون آرون، 1370: 357.) برخي جامعه‌شناسان، پس از دوركيم معتقدند با آن كه بشر امروزي از دين ـ به معناي سنتي خود ـ روي‌گردان شده، ولي به يك آگاهي گروهي و مشترك رسيده كه داراي ارزش‌ها و هنجارهاي ويژه‌اي است. به عبارت ديگر، آنچه تغيير كرده، عنوان دين است، ولي اگر دين؛ يعني وجدان جمعي به معناي عام خود را حذف كنيم، جامعه دچار بحران و آنومي خواهد شد. ازاين‌رو، امروزه در غرب، نهادهاي سنتي رو به افول‌ نهاده‌اند، ولي در عوض اعتقاد به ليبراليسم، در حال گسترش است. بايد توجه داشت كه ليبراليسم، دين جديدي است كه نقش اديان سنتي را ايفا مي‌كند. جوامع در حال توسعه، مانند بيشتركشورهاي جهان سوم، وقتي به سرعت به‌ سوي پيدايش ماشين‌هاي نيرومند و تمركز بزرگ نيروها و سرمايه و در نتيجه، تقسيم كار به شكل پيچيده حركت كنند، آگاهي گروهي و مشترك جامعه، تهديد و سود فردي بر علايق جمعي چيره مي‌شود. از سويي آگاهي و وجدان جمعي جديد (دين جديد) به همان سرعت پديد نمي‏آيد . ديگر سخن، ايمان به دين سنتي فرو مي‌ريزد و ايمان به دين جديد هم جاي‌گزين نمي‌شود. در اين ميان، وضعيت آنومي و ناهنجاري پديد مي‌آيد. آنومي به معناي نبود همبستگي اجتماعي در جامعه است كه سبب كشمكش اجتماعي و سرگرداني فردي و جنگ براي قدرت و ثروت مي‏شود. (حسين بشيريه، 1374: 49.) ------------------------------------------- ادامه دارد..... بیشتر بخوانید از این قلم در کانال تلگرامی گاه گویه های مطهر در لینک زیر:@amotahar

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : دو شنبه 30 فروردين 1395 | 9:44 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |