همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام / 9
همبستگی اجتماعی در نگاه اسلام /9 -------------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------------------- ب) وفاق بر اثر پيوندهاي ملي، قومي و خويشاوندي ------------------------------------------------- ابن خلدون، نام اين نوع پيوندها را «عصبيت» مي‌نهد. از نظر وي، كاركرد پيوندهاي خويشاوندي (عصبيت) براي ايجاد هم‌بستگي چنان با اهميت است كه كاركرد منحصر به فرد آن را هم‌بستگي اجتماعي مي‌شمارد و فايده اي جز آن براي پيوندهاي خويشاوندي (عصبيت) نمي ‏داند. ابن خلدون در مقدمه چنين مي‏‌نويسد: سود خويشاوندي فقط همين پيوندي است كه صله‌رحم را ايجاب مي‏ كند و سرانجام منشأ ياريگري به يكديگر و عاطفه و غرور قومي مي‏ شود و نبايد بيش از اين از نَسب، انتظار فوايدي داشت... سود آن تنها همين وابستگي و پيوند است. (ابن خلدون، 1366: 243.) ------------------------------------- به باور ابن خلدون، پيوندهاي خويشاوندي و قومي براي دست يافتن به كاركرد هم‌بستگي در سه سطح عمل مي‏ كند: يك ـ سطح فردي: در اين سطح، پيوند‌هاي قومي، ويژگي‌هاي نيك را پديد مي‌آورند؛ زيرا يكي از نقش‌هاي آن، آراسته بودن به خصلت‌‌هاي نيك است. دوـ سطح ميان فردي (درون گروهي): پيوندهاي قومي در اين سطح سبب دفاع از گروه، و در شرايط بحراني، سبب تقويت و بقاي گروه و گسترش روحيه دلاوري مي‌شود و جلو تسليم شدن را مي‌گيرد. سه‌ـ سطح فراگروهي: در اين سطح، در عين حال كه پيوندهاي قومي، زمينه پيوند عناصر خارج از گروه يا طبقه را فراهم مي‌كند، سازنده دولت نيز هست. براي نمونه، اسلام، عصبيت قبيله ‏اي را از سطح قبيله كه بر اساس چشم و هم‏چشمي و حمايت كوركورانه بود، خارج ساخت و بدان شكل و هدفي تازه بخشيد. عصبيت نو كه از پيوند عصبيت قومي، ديني و اجتماعي تشكيل مي‏ شد، داراي چندين جنبه بود: 1. اتحاد خويشاوندان؛ 2. اتحاد مسلمانان؛ 3. عصبيت در خدمت ابلاغ و گسترش مذهب و فرمان‌‌هاي الهي. ------------------------------------------- (تقي آزاد ارمكي، 1376: 103.) ابن خلدون، خويشاوندي را مهم‌ترين عامل اين نوع پيوندها (عصبيت) مي‌داند و معتقد است: هرگاه اين پيوند و خويشاوندي آشكار باشد، به طبع، چنان‌كه گفتيم، در نهاد وابستگان و نزديكان، حس غرور قومي را برمي‏ انگيزد. (ابن خلدون: 243.) امروزه نظريه ابن خلدون درباره عصبيت را مي‌توان به جوامع امروزي در دو سطح تعميم داد: الف) در سطح خرد، همانند خانواده، خويشاوندان، همسايگان و محله؛ ب) در سطح كلان، همانند هم‌بستگي‌هاي ملي و ديني. از اولي براي پيوند اوليه ميان افرادي كه ارتباطات رودررو با يكديگر دارند و از دومي در پيوند انسان با سرنوشت كل جهان اسلام (ناظر به سخن پيامبر كه فرمود: «مَن اَصبَحَ و لم يهتمْ بامورِ مسلمين فليس بمسلم» مي‌توان سود جست. دوركيم جزو جامعه‌شناساني است كه از يك سو بر پيوندهاي خويشاوندي تأكيد كرده است و از سوي ديگر به نوعي احساسات ملي و ميهن‌دوستي را عاملي براي تقويت حس هم‌بستگي مي‏ داند، با اين تفاوت كه به احساسات ملي و ميهن‌دوستي با نظر مستقل نمي‌نگرد، بلكه آن را تابعي از همانندي‏ هاي افرادي مي ‏داند كه از اتحاد آنان، جامعه پديد مي ‏آيد. به نظر او، جامعه ‏اي كه به سرزميني تعلق دارد، براي تحقق بخشيدن به كاركردِ بخشي از حيات روحي خود، همان‌گونه كه مايل است خود را دوست بدارد، به ميهنش نيز علاقه‌مند است. ---------------------------------------- (اميل دوركيم: 118.) بنابراين، اجتماعاتي كه بر مبناي پيوند خويشاوندي بنا شده‌اند، در برابر بيگانگان شدت عمل بيشتري نشان مي‌دهند، ولي اشكال كار در اين است كه اين نوع جوامع، اجتماعات كوچكي را تشكيل مي‌دهند و جامعه‌اي كه بر مبناي خويشاوندي بنا گذاشته شده باشد، نمي‌تواند چندان بزرگ باشد؛ زيرا چنين پيوندهايي، در ميان افرادي كه خويشاوندي آن ها به بيش از چهار نسل گذشته برمي‌گردد، چندان قوي نيست. -------------------------------------- ادامه دارد.... --------------------------------------------- در کانال تلگرامی زیر چشم به راه شما هستیبم: @amotahar

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: مقالات

تاريخ : جمعه 3 ارديبهشت 1395 | 11:25 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |