فساد زاده استبداد است

فساد زاده استبداد است 

 

   

  آغازين سخن: عزيزاني كه مقالات و مطالب اين وب نامه را مطالعه مي كنند، به خاطر دارند كه اين نگارنده در چندين مقال بر پيوند مستحكم و ارتباط محكم بین مقوله « فساد » و « استبداد» تاکید ورزیده ام. امروز مقاله ای با قلم آقای محمود قوچانی دیدم که در راستای اثبات همین مقوله با استناد به نظریات زنده یاد جمالزاده نگاشته اند.

  من بدون هرگونه اظهار نظر مثبت یا منفی درباره نظریات ابراز شده در آن، متن مقاله را عینا نقل می کنم و داوری را به طبع وقاد و ذهن نقاد شما فرهیختگان فرزانه وامی گذارم:

 

  فساد زاده استبداد است.

این سخن را که تکیه کلام محمدعلی جمالزاده بود، در سالمرگ او بهانه کردم تا از پیرِ قصه‌گوی سرزمینمان یادی کنم. این‌بار اما نه از حیات فرهنگی و ادبی او، بلکه می‌خواهم شمه‌ای از نظریات او درباره انقلاب بهمن ۵۷ ایران را بازگویم؛ خاصه آن که امروز پس از گذشت بیش از بیست و شش سال از انقلاب، هنوز نه تنها مردم که مجموعه نظام نیز از گسترش فساد در رنج‌اند و از افزایش فقر شکوه و شکایت‌ها دارند و از فزونی تبعیض می‌نالند.

اما شگفتا، سال هاست که همه جا سخن از «مبارزه با فقر و فساد و تبعیض» است، ولی چنین می‌نماید که زور و زایش استبداد، مجال رفع فساد نمی‌دهد. به‌قول جمالزاده، درد واقعی جامعه فساد است که علاجش مشکل است و نه با مذهب می‏شود آن را مداوا کرد و نه با سیاست و تنبیه. او با این سخن انگشت بر زخمی دیرینه می‏گذاشت و در نامه‏ای نیز دلیل نرفتن به‏ایران را ترس از رشوه‏خواری و فساد گسترده می‏داند و فساد را همزاد استبداد و جفت سنت استبدادی می‌خواند.

او می‏نویسد: «مکّرر به‏دوستانم گفته‏ام که می‏ترسم به‏ایران بروم و از یک طرف عصبانی بشوم و عنانِ اختیار از دستم بیرون برود و حتی جذبه رشوه، از جاده بیرونم بیندازد و دارای قوه و قدرتی که بتوانم در مقابل امکان ثروتمند شدن- از راه رشوه و دخل و مداخل و عایدات نامشروع - استقامت بورزم، نباشم و آدم محولی، یعنی ناپاک و آلوده و پُرسر و صدا و پُرمدعا و بی‏کاره از آب درآیم. حالا هم بی‏کاره و بی‏مصرف هستم ،ولی لااقل قدرت این که کار نامشروع و عمل زشتی انجام بدهم، ندارم».

اما نگاهی بیندازیم به‌نظريات جمالزاده درباره انقلاب که سبب واکنش‏هایی متفاوت و اغلب تند شد؛ چه از جانب موافقان و چه از جانب منتقدان و مخالفان انقلاب، تا جایی که کار به‏ناسزاگویی و بستن تهمت به‌جمالزاده کشید .

    او در یکی از نامه‏هایش به‏من نوشت: «در هر صورت من که جمالزاده نام دارم و تاکنون کتاب هایم رویهم رفته بی‏خریدار و طالب نمانده است و البته با انواع مشکلات و از آن جمله تکفیر و دشنام و حتی مهدورالّدم واقع شدن، یعنی اگر پس از صدور چنین حکمی که فلان کس مهدورالدم است، اگر کسی او را به‏قتل برساند، کسی از قاتل نخواهد پرسید که :‏ای مرد چرا این پیرمرد را کشتی؟ و قاتل ابداً مورد تحقیق و محاکمه واقع نخواهد گردید... عجبا که جوانان ما در این اوقات حساس‏تر از سابق شده‏اند و به ‏آسانی بنای بدگویی و حتی فحش و دشنام را می‏گذارند و اسناد تلخ و بی‌اساس هم گاهی به‏طرف می‏بندند که مایه تعجب است».

    البته بیشتر انتقادها و اعتراض‏هایی که به‏پیرمرد می‏شد، پایه و اساس و منطق درستی نداشت و در واقع جزو ایرادات بنی‌اسراییلی به‏شمار می‏آمد.

مثلاً این که چرا از انقلاب با نام «انقلاب ایران» یاد می‏کند و نه «انقلاب اسلامی»! یا تکرار همان انتقادات قدیمی جلال آل‏احمد از کتاب «صحرای محشر» جمالزاده. عده‏ای هم که ابراز نظرهای او نسبت به‏انقلاب ایران را مطابق دیدگاه‏های خود نمی‏دیدند، به‏خشم آمدند و اشتغال جمالزاده در «دفتر بین‏المللی کار» در ژنو، بین سال های 1310 تا 1335 را بهانه قرار دادند و به‏او تهمت‏های ناروا بستند و به‏تعرضاتی ناجوانمردانه‏ علیه او دست زدند. و این همه در حالی بود که جمالزاده به‏وضوح وقوع انقلاب در ایران را مثبت ارزیابی می‏کرد و در عین حال نکات ضعف و کمبود و کاستی‌های آن را نیز از نظر دور نمی‏داشت.

در یکی از نامه‏هایش می‏خوانیم: «نظر اساسی و قطعی من درباره انقلاب ایران مبنی بر دو حقیقت است که می‏توان هر دو را حقیقت تاریخی نامید. متجاوز از ۲۵۰۰ سال در مملکت ایران همیشه در حقیقت استبداد مطلق حکمفرما بوده است که جزییات آن تا اندازه‏ای بر ما معلوم است و گاهی باور نکردنى. حالا خودتان می‏توانید حساب کنید که چنین استبدادِ بی حد و اندازه‏اى، در مدت ۲۵۰۰ سال تا چه اندازه تولید فساد (دروغ و تملق و نفاق و دورویی و بى‏غیرتی و بى‏شرافتی و بى‏عفتی و جنایت و خیانت) می‏کند.

در هر صورت، اکنون پس از ۲۵۰۰ سال در ایران انقلاب عجیبی که حتی در مطبوعات خارجه به ‏قلم آدم‏های با نام و نشان خواندم که نوشتند Sans Precedent و بى‏سابقه است و به ‏طور معجزه‏آسایی ظهور کرد و در مدت بسیار بسیار کوتاهی پادشاه کم فهم و از خود راضی را که لشکری مرکب از هفت صد هزار نفر آدم جوان مسلح داشت و در حدود بیست و پنج هزار مشاور آمریکایی آن ها را تربیت می‏کردند و در دست داشتند، همه را جاروب کرد و دور انداخت. برای من در گوشه قلب و در زوایا و خفایای وجودم دو آرزو نهفته است:

  اول آن که مردم ایران دیگر از جور و آزار شاه و شاهنشاه (خواه آریامهر باشد یا نباشد) رهایی بیابند. 

  دوم آن که فساد- که زاییده همین نوع سلطنت‏ها و حکومت‏هاست و با گرسنگی و ترس و بی‌سوادی و نادانی ایجاد می‏گردد- کم‏کم و به‏مرور ایام از میان برود.

امروز که ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۰ است، یقین دارم که آرزوی قلبی اولم برآورده شده و تحقق یافته است و دیگر هرگز ما مردم ایران رعیت و غلام و چاکر و جان‏نثار هیچ شاه و پادشاهی نخواهیم گردید. ثانیاً چون فساد را زاده استبداد می‏دانم و معتقدم که استبداد کم‏کم از میان خواهد رفت (و یا کم‏کم کمتر خواهد شد)، در نتیجه فساد هم تقلیل خواهد رفت. خواهید گفت که این انقلاب کنونی ما معایب و نواقصی دارد. ابداً منکر نیستم و شاید احدی هم منکر نباشد. من شخصاً خوب می‏دانم که هر انقلابی در دنیا برای مردم بى‏گناه هم مشکلاتی ایجاد می‏کرده است و به ‏اصطلاح چه بسا که تر و خشک را با هم می‌سوزانیده است و انقلاب را مانند سیلی می‏دانم که بلاانتظار روان گردیده است و لطمه‏های بسیار بدانچه در مسیر خود دارد، وارد می‏سازد. باز به ‏شهادت تاریخ، این قبیل کیفیات موقتی بوده است و رفته‏رفته مسیر تعادلی را پیموده و به‏حال طبیعی خود برگشته است.

همه باید دعا کنیم و آرزومند باشیم که دوره شدت و تب و بحران انقلاب کنونی ایران هر چه زودتر مظفرانه و در نفع و صلاح کامل ملک و ملت ایران سیر طبیعی خود را به‏پایان رسانده به‏جایی برسد که منظور هر ایرانی با ایمان و پاک و وطن‏دوست و آزادی‏خواهی است. برای این که به‏این هدف مبارک برسیم،

حُسن نیّت و شعور و درّاکه آگاه و اطلاعات کافی لازم است و بدیهی است که دلالت خیرخواهانه که خالی از غرض و مرض باشد و گاهی به‏صورت «مخالف» و به‏قول فرانسوی‏ها opposition (اُپوزیسیون) تجلی می‏نماید، همیشه در این موارد نه تنها ضرری نداشته، بلکه مفید و سودمند هم بوده است».

   منبع: سخی فرهادی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: فساد-استبداد-جمالزاده - ايران - انقلاب - آل احمد- اپوزيسيون

تاريخ : یک شنبه 18 ارديبهشت 1390 | 19:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |