اعلی حضرت هردمبیل و انتقادپذیری 

قصه بیست و نهم/قصه های شهر هرت 

اغلی حضرت هردمبیل بنا به اصل اصیل تبارشناسی و خانوادگی خود هیچ علاقه و میانه ای با نقد و انتقاد نداشت و خود و حرف خود را مساوی با حق و حقیقت می دانست. او با درک و فهم اندک و ناقص خود در باره هر موضوع اعم از دینی،علمی،اقتصادی،پزشکی ،نجوم و...هر چه را تشخیص می داد، آن را چون وحی مُنزل می پنداشت و بی پایه ترین باورها را با قاطعیت بیان می کرد و بر اساس آن قانون می نوشت و هیچ کس جرات نداشت درباره نظریات مطلق گرایانه او شک کند یا بحثی و نقدی و تردیدی را مطرح نماید.

 روزی هردمبیل شکم درد گرفت. فورا پزشکی را بر بالین او فراخواندند. پزشک پس از معاینات مفصل مشکل را پرخوری تشخیص داد و درمان را در اماله کردن دانست. وقتی هردمبیل علت بیماری و درد را از پزشک پرسید، او با ترس و احترام و با لکنت زبان پاسخ داد:

- بعضی از خوراکی های سفت و سخت و دیرهضم در روده ها و معده مبارک گیر کرده است.

- خب ! چه کار باید کرد؟ پزشک ترسان و لرزان گفت:

- قربان ! اماله !....

شاه که این درمان را توهین آمیز می دانست، با خشم فریاد کشید:

  مرا باید اماله کرد؟!!

پزشک بدبخت که همه تن و بدنش از ترس می لرزید،بریده بریده گفت:

- نه نه ، نه قربان ! بنده را!!

بنابراین به دستور سلطان،پزشک بخت برگشته را خوابانیدند و برای درمان شاه او را اماله کردند!!

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت

تاريخ : چهار شنبه 22 شهريور 1391 | 6:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |