نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد420


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من تعامل بین انسان ها را در غیاب فرهنگ «گفت و گو» و حاکمیت خوی خشونت و «های و هو» چون درهم فرورفتن شاخ های گوزن های وحشی دیدم.در چنین وضعی ماهی مقصود در دریای گل آلود می میرد!

من در عرصه مدیریت جوامع انسانی نیروهای ناهماهنگ را نه کمال آفرین که عامل ننگ و نفرین دیدم. پاروزنان همسو،قایق را به هدف می رسانند و تلاشگران ناهمسو آن را تلف می کنند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من شمع های خاموش و خلق های بی خروش را از هجوم بادهای بنیان برانداز و توفان های پرتاخت و تاز در امان دیدم؛بنابراین دانستم که اگر در هجمه توفان ها هنوز ایستاده ام،شاید شمعم نوری می افروزد و زبانم،شعوری را برمی انگیزد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من همه آب های دریاها و اقیانوس ها را از غرق کردن یک کشتی ناتوان دیدم؛ مگر این که در داخل کشتی نفوذ کنند . بنابراین، تمامِ نکاتِ منفی دنیا روی شما تأثیر نخواهد داشت؛ مگر این که شما اجازه بدهید.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من خودکامگان را دیدم که همه گل ها را چیدند و جوانه ها درویدند تا خزان یاءس بر بوستان یاس تحمیل کنند،اما باز هم بهار به گاه خود فرارسید و سبزه ها و شکوفه ها همه جا دمید.

ادامه دارد...


                     شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 1 فروردين 1393 | 6:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هر پگاه نو با یک نگاه نو

 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1209) 

 

«جازِ تلخند» یا «اعجازِ لبخند»؟!


گاه یک «شکوفۀ لبخند» می تواند نه تنها صد «کوفۀ نَژَند»،

که هزار «گرۀ کور» و «گریوۀ دور» را بگشاید.

با این «بیانِ بینش»، «جهانِ آفرینش»

چون «آیینه ای صاف» است و «آبگینه ای شفّاف».

اگر با «لبی خندان» و «دلی شادان» با آن روبه رو شوی،

او دَرِ غم ها را «می بندد» و همراه با تو «می خندد».

اما اگر از «زیبایی ها چشم برگیری» و  بر «بی وفایی ها خشم گیری»،

او هم بر تو «اخم» می کند و «زخم» می زند.

لبی که می تواند با «خنده» به روی یک «بنده» باز شود،

و «زره از رو» و «گره از ابرو» بگشاید،

چرا باید در برابرِ «عالَم و آدم»،«روی درهم» کشد؟! 

«غمِ جازِ تلخند» را تنها می توان با «مرهمِ اعجازِ لبخند»درمان کرد.

بیاییم «بُروفه های عنادی را بشکافیم»

و همراه با «شکوفه های شادی بشکفیم».

«موجِ مهر» را بر «اوجِ سپهر» جاری سازیم

و همپای «کوکبِ نور» سینۀ «شبِ دیجور» را بشکافیم.

 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------- 

جاز: آهنگ های موسیقی که در قرن 19میان سیاهان آمریکا متداول شد و بیانگر احساسات تند و تاثّرات سیاهان از قیود بندگی و غربت بود.سپس در سراسر آمریکا و اروپا شایع شد

کوفه: نام شهری در عراق،این شهر نماد غم ها و رنج های علی(ع)و اهل بیت ایشان بود 

نژند: اندوهگین ،افسرده، پژمرده،سرگشته،خشمگین

گریوه: تپّه،پشته،گردنه سخت

آبگینه:شیشه ،بلور،آیینه،شیشه شراب،تنگ بلور

بُروفه:دستار،میان بند،شال که به سر یا کمر می بندند

شب دَیجور: شب دراز و بسیار تاریک
 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar

 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 1 فروردين 1393 | 6:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 


 

هر پگاه نو با یک نگاه نو


 

#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 1209) 


 

«جازِ تلخند» یا «اعجازِ لبخند»؟!


گاه یک «شکوفۀ لبخند» می تواند نه تنها صد «کوفۀ نَژَند»،

که هزار «گرۀ کور» و «گریوۀ دور» را بگشاید.

با این «بیانِ بینش»، «جهانِ آفرینش»

چون «آیینه ای صاف» است و «آبگینه ای شفّاف».

اگر با «لبی خندان» و «دلی شادان» با آن روبه رو شوی،

او دَرِ غم ها را «می بندد» و همراه با تو «می خندد».

اما اگر از «زیبایی ها چشم برگیری» و  بر «بی وفایی ها خشم گیری»،

او هم بر تو «اخم» می کند و «زخم» می زند.

لبی که می تواند با «خنده» به روی یک «بنده» باز شود،

و «زره از رو» و «گره از ابرو» بگشاید،

چرا باید در برابرِ «عالَم و آدم»،«روی درهم» کشد؟! 

«غمِ جازِ تلخند» را تنها می توان با «مرهمِ اعجازِ لبخند»درمان کرد.

بیاییم «بُروفه های عنادی را بشکافیم»

و همراه با «شکوفه های شادی بشکفیم».

«موجِ مهر» را بر «اوجِ سپهر» جاری سازیم
 

و همپای «کوکبِ نور» سینۀ «شبِ دیجور» را بشکافیم.


 

#شفیعی_مطهر

-------------------------------------- 

جاز: آهنگ های موسیقی که در قرن 19میان سیاهان آمریکا متداول شد و بیانگر احساسات تند و تاثّرات سیاهان از قیود بندگی و غربت بود.سپس در سراسر آمریکا و اروپا شایع شد
 

کوفه: نام شهری در عراق،این شهر نماد غم ها و رنج های علی(ع)و اهل بیت ایشان بود 

نژند: اندوهگین ،افسرده، پژمرده،سرگشته،خشمگین

گریوه: تپّه،پشته،گردنه سخت

آبگینه:شیشه ،بلور،آیینه،شیشه شراب،تنگ بلور

بُروفه:دستار،میان بند،شال که به سر یا کمر می بندند

شب دَیجور: شب دراز و بسیار تاریک

 

کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر

 https://t.me/amotahar


 


موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 1 فروردين 1393 | 6:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

نوروزتان پیروز هر روزتان نوروز


زمزمه گرم خیز و نرم ریز چشمه ساران ،

گلرقص گوهرین و آبگینه گون آبشاران ، 

آذرخش آذرافروز و آتشین آسمان ،

رگبار روح بخش باران بهاران ، 

بازی پرغوغای برگ و باد در آغوش شاخساران شمشاد ،

نگاه پاک و زلال ستارگان زیبا در آسمان فریبا ،

ریزش سیمگون مهتاب بر سیمای سپید آب ،

نغمه خوانی شورانگیز هزاردستان در صحن گلستان ،

سرود سرورآمیز حقایق از پنجره سرخ شقایق ،

تلالو رخشان ژاله بر گلبرگ لاله ،

پیام پرواز پروانه از رویش سبز جوانه ،

لغزش بلورهای مذاب بر روی سنگریزه های جویباران پرآب ،

سجده سبز نسیم سحر بر سجاده سپید سوسن های معطر ،

وزش نسیم سحرانگیز اسحارهمراه با شمیم عطرآمیز کوهسار ،

همه و همه خبر از فرارسیدن بهاری ارزنده و نوروزی فرخنده می دهند ، اما دل می گوید :

بود آن روز بر ما عید مطلق         که در جنبش درآید پرچم حق

و پیام عطراگین و بهارآفرین مولا علی(ع) مشام جان را می نوازد :

« کل یوم لایعصی الله فهو یوم عید »

هر روزی که در آن روز خدا نافرمانی نشود ، همان روز عید است .

(نهج البلاغه، حکمت ۴۲۰)

عزیز فهیم و فرزانه !

فرارسیدن بهار بهروزی و وزش نسیم نوروزی در سایه سار اطاعت از قادر مطلق و اهتزاز پرچم حق را بر شما و خانواده محترم تبریک و تهنیت می گویم . امیدوارم غنچه لب هایتان شکوفا ، بهارتان زیبا ، شادی دل هایتان پیوسته و نوروزتان خجسته باد !

                                  سید علی رضا شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 29 اسفند 1392 | 10:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد419


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من انسان را موجودی «شونده»دیدم،نه «بونده»؛زیرا جنبش خاک و گردش افلاک نه سر ایستایی دارد و نه سیر قهقرایی.اصل «صیرورت »،قانون حرکت جهان هستی است.انسان همواره باید از «وضع موجود » به سوی « وضع مطلوب» حرکت کند.رضا دادن انسان به هر پایه ای از وضع مطلوب،آغاز ایستایی است؛ زیرا هر وضع مطلوبی در لحظه همان وضع موجود است؛بنابراین ایستایی در هیچ موقعیتی برای انسان نه عقلانی است و نه منطقی.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من توبه را خروج از وضع موجود و هجرت به سوی وضع مطلوب دیدم؛خروج از مسجدالحرام «من» به سوی مسجدالاقصای«فطرت».لازمه رهایی ،خودانگیختگی است و انگیزه خودانگیختگی نه «رهبت» که « رغبت»است.

خوب اینم یه جور عکس گرفته!

 

خوب اینم یه جور عکس گرفته!

من انسان امروز را دیدم که قیودات محیط و مقدرات محاط چنان سیمای شخصیت او را درهم شکسته بود که هویت او حتی برای خودش نیز در هاله ای از ابهام و هوله ای از اوهام فرو رفته بود.

من در آغازین سال های هزاره سوم افکاری را دیدم که به جای پرواز با بال های دیجیتال،نشسته بر لاک پشت خیال؛در بیابان برهوت به سوی تخته تابوت می راندند!!

 من گل های آفتاب گردان را دیدم پشت بر آفتاب و روی به سوی سراب. ...و در اینجا بود که نمادی از سقوط ملت ها و فروپاشی دولت ها برایم تداعی شد!!

ادامه دارد...

                       شفیعی مطهر
 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 28 اسفند 1392 | 7:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد418


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من زبان را عضوی بدون استخوان و اندامی برای بیان دیدم،اما زبانی بدین نرمی و گرمی چه آسان می تواند دل ها را بشکند و محفل ها را بپراکند....بنابراین مهارش کنیم و در اختیارش آریم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چون توانم را نگریستم،بر ناتوانیم گریستم؛بنابراین چون دیدم نمی توانم کاری کنم که ارزش نوشتن داشته باشد،کوشیدم چیزی بنویسم که ارزش خواندن داشته باشد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من برای انتقال و پرورش اندیشه راهی بهتر از رویش از ریشه ندیدم.ابزار انتقال اندیشه و فرهنگ باید مغز را به تلاش وادارد،اما آن را متلاشی نکند.

jadid (22)

من وقتی خرگوشی را دیدم در میان یک دنیا هویج و یک عالم بسیج، دریافتم که باید آرزویی فراتر از زمین و آرمانی فرازتر از زمان داشت؛ آرمان و آرزویی که مرا از خاک برهاند و به افلاک برساند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بزرگ ترین تراژدی را برای بشر این دیدم که قدر داشته ها را پاس ندارد و بخواهد نداشته ها را به دست آورد.

ادامه دارد...  

                        شفیعی مطهر

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 26 اسفند 1392 | 7:50 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد416


تصاویر زیباسازی نایت اسکین
 




 
من فروپاشی اندیشه ها را در متلاشی شدن ریشه ها دیدم.آن گاه که ریشه های هویت خشکید،اندیشه های شخصیت می پژمرد. 

 

من کسانی را دیدم پای در های و هوی هوا و دل در گروی هوی،بی خیال نرد نیرو می باختند و بر آمال، سمند آرزو می تاختند. من در این تصویر سیمای ملت هایی را دیدم که در عصر بحران بینش ها و ریزش ارزش ها در حال سقوط و زوال بودند ؛ اما در اندیشه ارضای امیال و آمال !! 

 

من مردی را دیدم که نه قامت چوبین یک نهال که نماد استقامت یک ملت زلال را با دندان سلطه گری می خورد.  

  گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من راز شیدایی انسان ها را در نیاز به تنهایی دیدم. زیرا در این شهر هر که پاک تر اندوهناک تر و هر که آلوده تر،ستوده تر!!

 

من خوشبختی را گمشده همه انسان ها دیدم؛اما چه بسیار انسان هایی را دیدم که پس از یافتن این گمشده خود را گم کردند!!

ادامه دارد...

   شفیعی مطهر

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1392 | 1:11 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد415


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من عبادات را بال و پر پرواز و عرصه راز و نیاز دیدم. آن گاه که عبادت رنگ عادت می گیرد،بصیرت نیز در بصر خلاصه می شود و فضیلت در نظر.نمادهای وحدت در قالب نهادهای وحشت تجلی می یابد و فرق ها در کسوت فرقه ها. 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من کوهی را دیدم که درد زاییدن گرفت،اما موش زایید!!... و شگفت انگیزتر این که آن موش ،کوه ها را می بلعید و فریاد می زد:هل من مزید؟! 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من پرنده ای را دیدم که نوک او را چیدند و پر و بالش را بریدند؛اما نه توانستند شوق پرواز را از او بگیرند و نه عشق آواز را. 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من انسان ها را چون قطار دو گونه دیدم:بسیاری از آنان چون واگن های قطارند که باید به کار کشانده شوند،تنها معدودی مانند لکوموتیو هستند که می توانند با اراده و اختیار خود کار کنند و  دیگران را نیز به دنبال خود بکشند. 
 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من افسانه های باستانی و اسطوره های انسانی را رویاهای یک ملت دیدم که آن ها را در بیداری می نگرند و با هشیاری می نگارند؛آرزوها و آرمان های خفته خود را در آن ها می جویند و راه وصولشان را می پویند

ادامه دارد...

                      شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 18 اسفند 1392 | 6:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد414


تصاویر زیباسازی نایت اسکین


 

من در عرصه زندگی قوام بخش ترین عامل تعامل را رعایت اصل تعادل دیدم.تعادل یعنی نگاه داشتن پرنده ای در دست است که اگر آن را سخت بفشارید،می میرد و اگر سست بدارید،می پرد. پس باید با تعادل نگاهش داشت و در رفاهش گذاشت

 

من خروش خیزابه های احساس و امواج مواج حواس را دیدم؛خروش امواج احساسات را نه تهدید رفعت،که اغتنام فرصت ارزیابی کردم.بنابراین شکست این خروش ،دشوار،اما راه بهره جستن از آن هموار است. 


من انتخابات را در شهر سرب و سراب بسان مسابقه دوی دیدم که مفهوم عدالت و برابری را در آن شهر تبلور می بخشید و سرنوشت تلخ آن جامعه را به تصویر می کشید. دونده ای را بر پر و بال می نشانند و بر دوش دیگر بار می نهند!! 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من جلال و جبروت دنیوی و شکوه و شگفتی مادی را همچون دایره‌ای بر سطح آب دیدم که لحظه به لحظه به بزرگی آن افزوده می‌شود و سپس در نهایت بزرگی هیچ می‌‌شود.

 

من جامعه ای پر از دلقک را برتر و بهتر دیدم از جمعیتی انباشته از آدمک! زیرا آنان نقش خود را ایفا می کنند و اینان ذات خود را می نمایانند. 
ادامه دارد...

                            شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 16 اسفند 1392 | 7:36 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد413


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من چه بسیار مبارزانی را دیدم که در جوانی علیه استبداد، و ستم و بیداد جنگیدند، اما چون بر سریر قدرت و اورنگ صدارت تکیه زدند،چنان بر طبل ستم کوبیدند که ستمدیگان بر آنان برآشوبیدند.اینان چشمه های چشم ها را ندیدند ،ناگزیر خوشه های خشم ها را درویدند. 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چه بسیار شهریارانی را دیدم که تنها سخنانی را می شنوند که از دهانه تفنگ به درآید،نه از دهان فرهنگ....و این چنین بسیاری از صفحات تاریخ را سرخ رقم می زنند! 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من تا آن گاه که بهاری ترین جلوه های فضیلت را نشسته بر اریکه ارگ عزت دیدم،با گل ها زیستم و با شبنم ها گریستم؛اما آن گاه که اهریمن فرومایگی و چاپلوسی با سازوکاری اختاپوسی بر همه ارکان شهر چیرگی یافت،ناگزیر همه پیوندهای وابستگی را گسیختم و همراه با برگ های خزان زده بر خاک فروریختم.  


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من حج را آهنگ و طواف را یک فرهنگ دیدم؛طواف مدام بر گرداگرد نمادی تمام،کعبه را تهی از طبیعت و پر از حیرت دیدم،کعبه نماد است،نه نهاد.نمادی برای عشق و پرستش،نه نهادی برای آز و آلایش.


من دردآورترین اشک را نه جاری از چشم که ناشی از خشم دیدم؛خشمی خروشیده از سینه و جوشیده از دردی دیرینه.  
 

ادامه دارد...

                                               شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 14 اسفند 1392 | 7:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 188 189 190 191 192 ... 241 صفحه بعد