نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد412


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من حتی گرگ خونخوار را در برابر انسان فریبکار ،متهم مظلوم و درنده معصوم دیدم؛گرگی که نه صداقت دیده و نه یوسف دریده،اما بار سنگین اتهام ، و نفرین و زشتی نام را مظلومانه به دوش می کشد و خاموش راه می سپرد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من  تندیسگران دانشور و اندیشمندان هنرور را چنان توانمند دیدم که وقتی آنان با دست های ظریف و اندیشه های لطیف خود می توانند آهن خام را چنین رام کنند تا بار اندیشه و پیامش را حمل کند،قطعا می توانند دنیا را تکان دهند! 

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در محفل متحجران مغرور و مجلس متعصبان کور،زبان لال را بهتر از بیان استدلال دیدم؛زیرا اینان هر سخن فراتر از شعور خود را انکار می کنند و تنها زبان زور دارند.  

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من نفهمی را تنها درد کشنده ای دیدم که نصیب بی دردان می شود، ولی دردمندان را می کشد.نفهمی دردی است که فهمیدگان را می کشد، نه ابلهان را. 

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من زلزله ای را دیدم که نه تنها زمین های خاک و سنگ که زمینه های فرهنگ را لرزاند. 

ادامه دارد...


                             شفیعی مطهر

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 12 اسفند 1392 | 6:33 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد411


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من مرگ را نه «فوت»،که «وفات» دیدم و زندگی را نه مهلتی برای خور و خواب،که فرصتی برای انتخاب دیدم؛ انتخابی سرنوشت ساز بین وصال جاودان یا زوال آژمان.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در بسیاری از موارد نه گنج،که رنج را بهترین یار و برترین یاور دیدم؛البته به شرطی که بتوانیم از آن با زیرکی بهره جوییم و راه رشد را بپوییم.

http://www.fardanews.com/files/fa/news/1391/6/14/108041_793.jpg

من عبادت را بالاترین بال عروج و برترین مشق معراج دیدم؛اما اگر عبادت هم عادت شود،نه پر و بال که خود وبال می شود.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در عرصه رویارویی داد و بیداد و نیز درگیری حق و باطل هیچ کس را بی طرف ندیدم؛زیرا هر بی طرفی را عملا در اردوگاه باطل و بیداد، و یار و یاور فساد دیدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مفهوم برابری انسان ها را نه در تساوی فضیلت ها که در برابری فرصت ها دیدم.

ادامه دارد...

                                              شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 10 اسفند 1392 | 2:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 از زندگی عاقلانه تا بردگی ذلیلانه!

قصه های شهر هرت / قصه چهل و ششم

 

 در روزگاران قدیم مردم شهر هرت نیز چون مردم سایر کشورهای جهان با سختکوشی و تلاش و همت والای خود به کارهای تولیدی مهم  چون صنعت و کشاورزی و...مشغول بودند.آنان با هوشمندی و زیرکی خود کالاهایی با ارزش افزوده زیاد تولید و مازاد بر مصرف خود را به سایر کشورها صادر می کردند.

 بیگانگان اجنبی و خودکامگان داخلی به منظور سلطه گری و سودجویی خود کوشیدند با اعمال ترفندهایی جلوی پیشرفت این مردم را بگیرند و آنان اسیر و وابسته به خود کنند.

 بدین منظور طرحی ریختند و به موجب آن به مردم اعلام کردند که از امروز برای خرید هر سگ 20 دلار به آن ها پول خواهد داد.

 مردم شهر هرت هم که دیدند اطراف‌شان پر است از سگ؛ کم کم از کار و کوشش و کشاورزی و صنعت دست کشیدند به جنگل و بیابان ها هجوم آوردند و شروع به گرفتن‌ سگ ها کردند .مردم هر روز هزاران سگ را می گرفتند و هر یک را به قیمت 20 دلار به کارتل بیگانه می فروختند.

 به تدریج با کم شدن تعداد سگ ها مردم دست از تلاش در راه صید سگ ها کشیدند و کم و بیش به کارهای تولیدی روی آوردند.…

 بنابراین رانت خواران بیگانه پرست این‌بار پیشنهاد دادند برای هر قلاده سگ به آن ها 40 دلار خواهند پرداخت.

 با این شرایط مردم شهر هرت دوباره فعالیت صید سگ ها را از سر گرفتند. پس از مدتی موجودی سگ ها باز هم کمتر و کمتر شد تا دوباره مردم دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشتزارهای‌شان رفتند.

 این بار پیشنهاد به 50 دلار رسید و در نتیجه تعداد سگ ها آن‌قدر کم شد که به سختی می‌شد سگی برای گرفتن پیدا کرد.

 این‌بار نیز کارتل بیزینس سگ ها ادعا کرد که برای خرید هر سگ 100 دلار خواهد داد؛ ولی مدیر شرکت چون برای کاری باید به فرنگ می‌رفت، کارها را به معاونش محول کرد تا از طرف او سگ ها را بخرد.

 بار دیگر مردم کارهای تولیدی صنعتی و کشاورزی را رها کردند و به شدت در جست وجوی بقیه سگ برآمدند.اما هر چه بیشتر می گشتند،کمتر سگ می یافتند؛ چون آنان همه سگ های ولایت را جمع آوری کرده و به شرکت خارجی فروخته بودند.

تمام شدن سگ ها در شهر هرت از یک سوی و از بین رفتن زمین های زراعی و کارخانه ها از سوی دیگر و همچنین نابودی فرهنگ کار و تلاش و نهادینه شدن فرهنگ تنبلی و مصرف زدگی همه دست به دست هم داده و نیروی تفکر و قدرت تصمیم گیری را از آنان سلب کرده بود.

 در این صورت معاون شرکت وقتی مردم را در یافتن سگ درمانده و مستاصل یافت و از سوی دیگر کار تولیدی درآمدزایی هم نداشتند ،فرصت را غنیمت شمرده،به آنان پیشنهاد کرد:

 «در غیاب مدیر شرکت، این همه سگ را در قفس ببینید! من آن ها را محرمانه هر یک 80 دلار به شما می فروشم، تا شما پس از بازگشت مدیر عامل، آن ها را به 100 دلار به او بفروشید

 مردم شهر هرت که احتمالا از یک طرف مثل من و شما وسوسه شده بودند و از سوی دیگر فرهنگ کار و کوشش و تلاش را به فراموشی سپرده بودند و حال کارکردن نداشتند،ناگزیر پول‌های‌شان را روی هم گذاشتند و تمام سگ ها را خریدند...     

 ******************

 البته از آن پس دیگر کسی مدیر عامل شرکت و معاون و کارمندانش را ندید و تنها مردم بی کار و مصرف کننده ماندند و یک دنیا سگ بی ارزش...!!!

 ...و مردمی که سال ها با پول بادآورده سگ فروشی!! زیسته و به تنبلی و تن پروری خو کرده بودند ،در طلسم ویرانگر اقتصادی بیمارگونه و آلوده به رانت خواری گرفتار و اسیر شدند. بر اثر مفت خواری و مصرف زدگی، نسلی بی عار و بی هویت تربیت شده بود که دیگر فرهنگ کار نداشت ،اما به شدت به مصرف کالاهای لوکس خارجی عادت کرده بود.

*****************

....و این گونه شد که مردم شهر هرت ناگزیر دست های تسلیم را در برابر سلطه خودکامگان و بیگانگان بالا بردند ،تا بتوانند چند روزی بیشتر به زندگی عاقلانه که نه،به بردگی ذلیلانه خود ادامه دهند!!

                                «شفیعی مطهر»

 

 

 


موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت

تاريخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392 | 6:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد410


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 من رویاها را بادکنکی پوچ بر مسیر کوچ دیدم؛اما همین پدیده پوچ ،بار سنگین و حجم وزین واقعیت ها را به دنبال خود می کشد و به آمال تحقق می کشاند.

 من آدم های حسود و انسان های عنود را زندانی پندار باطل و گمان عاطل خود دیدم . او نمی تواند بفهمد که راه رهایی از این زندان پیراستن دل از رذائل است ،نه فرار از چهاردیواری و سلاسل. آن راه دیدن آفتاب است و این رسیدن به فاضلاب!!

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من نظم بخشیدن در سایه خشونت و نیز حاکمیت بی نظمی در پرتو عطوفت هر دو را حقیقت گریز و کمال ستیز دیدم. کمال انسانی در نظمی محبت آمیز و انتظامی خشونت گریز است.

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من توسعه فرهنگی و فرهنگ توسعه را برترین راه پیشرفت ملت ها دیدم....و کلید همه آگاهی ها در گسترش و نهادینه کردن فرهنگ مطالعه است.

یک نقاشی دیواری فوق العاده با عنوان فقر

من دنیایی بزرگ و سینه ای سترگ در دل کوچک کودکان دیدم که هنوز دنیای کوچک ما بزرگسالان نتوانسته است فروغ آن را بیالاید و به دروغ بیاراید!

ادامه دارد...

                        شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392 | 6:46 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد409


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من لازمه زیستن در این شهر و نگریستن به این دهر را بهره جویی از نقاب هایی گوناگون و انتخاب هایی ناموزون دیدم.با هر کس با زبانی باید سخن گفت و بسیاری از حقایق را باید نهفت.

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من کسانی را دیدم که همه مردم را در قد و قواره دیدگاه کوتاه و کوتاهی نگاه خود می بینند.اینان انسان ها را به دیده حقارت می نگرند و هستی شان را با قلم اسارت می نگارند.

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من زبان دل و درون را بسی رساتر و بسیار گویاتر از زبان دهان و برون دیدم.این را می توان بست ،اما آن را نمی شود درهم شکست.

من قلعه های شنی و قله های اهریمنی را بس ناپایدار و بسی بی قرار دیدم. این قلعه ها دیر یا زود اسیر امواج می شوند و هستی شان به تاراج می رود،بنابراین نه می توان بدان دل بست و نه می شود در آن نشست.

من بسیاری از نخبگان دردآشنا و اندیشمندان والا را دیدم که عمری تاوان بزرگی شان را می دادند...

ادامه دارد...

                      شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 4 اسفند 1392 | 7:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد408


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من وقتی دیدم که در این شهر کسانی هستند که به جای مردم می بینند و به جای مردم سخن می گویند،در این صورت احساس کردم چه لزومی به دیدن و گفتن و چه بهره ای از رشد و شکفتن؟!

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من در این شهر مردمی را دیدم که نه تنها در خواب غفلت،که در رختخواب ذلت فرورفته اند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من کسانی را دیدم که همه سرمایه شان در سایه شان خلاصه می شد....و چه بدبخت مردمی که زیر سایه اینان به سرمی برند!!

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من وقتی دیدم نمی توان اندیشه ای در سر داشت،با خود اندیشیدم چه فایده ای از سر داشتن و با سرداران! سر به سر گذاشتن؟!!

KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

من مردمی را دیدم که در زیر بمباران رسانه ای از سرها مغز را و از گفتارها،سخنان نغز را ربوده بودند.با خود گفتم :چه سود از نهال های بی ریشه؟!! و سرهای بی اندیشه؟!

ادامه دارد...

                       شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 3 اسفند 1392 | 6:19 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد407


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من برخی از زنان را دیدم که از خدای توانمند و بزرگ یک شوهر می خواهند ،ولی از این شوهر کوچک و ناتوان همه دنیا را! (با الهام از سخن شکسپیر)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چه ستمگر دیدم کسی را که از جیبش به تو می بخشد،تا از قلب تو چیزی را بگیرد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من رنج های زندگی را گنج های ارزندگی دیدم؛البته به شرطی که انسان بتواند به گونه ای موثر از آن بهره گیرد.

من شن ها و ماسه ها و صدف های سواحل را نقش آفرینانی متحول دیدم. این نقش ها برای مفاهیم هنری نه ماسه هایی خاموش که شناسه هایی پرخروش اند.برای هنرمند فکور همه پدیده های هستی قلم هایی پرشور هستند.

من چه بسیار خطرها را در کمین و گوش ها را سنگین دیدم....و چه می توان کرد آن جا که کسی غافلانه گام برمی دارد و مستانه در دام می افتد؟! نه گوشی برای شنیدن دارد و نه هوشی برای اندیشیدن!

ادامه دارد...

                           شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 2 اسفند 1392 | 6:41 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد406


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من تنها دو گروه را فاقد توانایی تغییر دیدم:دیوانگان تیمارستان و مردگان گورستان.(با الهام از سخن وین دایر)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در سینه انسان های بزرگ دو دل دیدم: دلی که درد می کشد و پنهان است و دلی که می خندد و آشکار است.

(با الهام از سخن علی علیه السلام:المومن بشره فی وجهه و حزنه فی قلبه)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هنگامی انسان را در سراشیبی افول و سرازیری نزول دیدم که خاطره هایش بر امیدهایش بچربد و پایش بر پله خودپسندی بلغزد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من برخی از دوستان را دیدم که مرا فروختند ،ولی به من درس هایی آموختند که اگر می ماندند،هرگز من این درس ها را فرانمی گرفتم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من برخی از افراد را دیدم که چون در دلم برای آنان بیشتر از لیاقتشان ارزش قائل شدم،ارزش خود را در دل آن ها از دست دادم.بنابراین فهمیدم که ارزش هر کس به اندازه ظرفیت و علو شخصیت اوست.

ادامه دارد...

                               شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 1 اسفند 1392 | 10:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد405


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من کودکان امروز را بسی بزرگ تر از پدران و مادران دیدم که در دنیایی فراخ تر ،اما در راهی پرسنگلاخ تر راه فردایی روشن تر را می پویند و دنیایی بهتر را می جویند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من ویرانگر خانه های چوبی را نه نعره های شیرهای خشمگین،که سکوت موریانه های مسکین دیدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من شخصیت انسانی را مهم تر از آبروی او دیدم؛زیرا شخصیت هر کس جوهره وجود اوست،ولی آبروی او تصورات دیگران درباره اوست.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در روزهای بارانی همه پرندگان را دیدم که برای پرهیز از خیس شدن به دنبال سرپناهی می گردند. عقاب تنها پرنده ای است که برای رهایی از خیس شدن بر فراز ابرها پرواز می کند.بنابراین دانستم که این دیدگاه هاست که تفاوت ها را می آفریند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بزرگ ترین مشکل فکرهای بسته را دهان های باز و زبان های دراز دیدم.

ادامه دارد...

                            شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 29 بهمن 1392 | 8:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد 404


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من تغییر را نخستین گام کمال دیدم و تدبیر را اولین اقدام برای فرار از انفعال؛بنابراین تا هنگامی که در بر پاشنه پیشین می چرخد، هیچ گاه تحول نوین نمی آفریند.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هر آیه ای را آیینه ای از پدیده های آفرینش و گنجینه ای از درواژهای بینش دیدم. هر آیه را نمودی بیانگر بودها دیدم و نشانگر نمادها. برای تحکیم شناخت ،باید از آیه ها آیینه ساخت .


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بهار را نه تنها فصلی از طبیعت ،که اصلی از خلقت دیدم.هر رویشی به میرش می انجامد و هر میرشی به رویشی مجدد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من کودک را فرشته ای دیدم که هر چه دست ها و پای هایش بزرگ تر می شود، پرها و بال هایش کوچک تر می گردد.

(با الهام از سخن جرج برناردشاو) 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

گروه اینترنتی پرشیـن استار | www.Persian-Star.org

من معرفت را دردانه هایی مانا و گهرهایی پایا دیدم که انسان پس از فراگرفتن همه چیز و به فراموشی سپردن همه چیز در بستر ذهنش ته نشین می شود و بر جای می ماند.

ادامه دارد....

                         شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 28 بهمن 1392 | 6:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 189 190 191 192 193 ... 241 صفحه بعد