نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(387)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من اعتمادكردن به انسان ها را پسنديده ،اما سادگي و زودباوربودن را نكوهيده ديدم.

 

من چون خود را آدمي معمولي و عادي ديدم،كوشيدم خود را چنان كه هستم بنمايم،نه آن گونه كه مي خواهم و مي خواهند.زيرا هر كس بايد يا آن گونه باشد كه مي نمايد،يا آن گونه بنمايد كه هست.


من سكوت را هميشه نشانه رضايت نديدم؛ زيرا دو گونه افراد در برابر سخن ،سكوت مي كنند؛يكي آنان كه از سخن راصي اند و ديگر كساني كه ارزشي براي درك و فهم خود قائل نيستند و تلاشي براي فهميدن نمي كنند.


من تداوم ظاهر زيبا را چند سال ،اما تجسم شخصيت زيبا را يك عمر ديدم.

 

من وجود بسياري از آدم ها را براي خود سرمايه و نعمت، و برخي را مايه عبرت ديدم.

 ادامه دارد...

                            شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 14 دی 1392 | 8:16 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(386)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

 

عکس: به این میگن تبلیغ خدا پرستی!

من انسان را ديدم كه مي خواست انديشه سير و سفر از جنين تا جنان را در باور خود بارور كند...و شاید اندیشه بهشت ، ریشه در سرشت دارد؛زیرا انسان برای زیستن در بهشت آفریده شده،نه گریستن در این سرای خاک و خشت!

عکس های بامزه و خنده دار (59) www.taknaz.ir

من درختي را ديدم كه با سخت جاني ريشه در سنگ و انديشه در فرهنگ فرومي برد، تا زيست شادمانه و حيات جاودانه را تبلور بخشد. من سيماي شهروندان آگاه و انديشگران بي پناه جهان سوم را در آيينه وجود اين درخت يافتم.

عکس های بامزه و خنده دار (59) www.taknaz.ir

 من غازي را ديدم كه در آيينه خيال و گنجينه آمال خود را قويي زيبا و مرغي فريبا مي ديد.بنابراین دریافتم که نیروی تخیل می تواند هم خودشیفتگان را بفریبد و هم استعدادها را بشکوفاند.

 

من كساني را ديدم كه در برابر درهای بسته به جاي عشق و اميد و يافتن كليد، به زمين و زمان برمي آشوبيدند و به درها لگد مي كوبيدند .

 

من بسياري از افراد را ديدم كه بر اين پندار بودند كه بايد انسان هاي خوب را پيدا و آدم هاي بد را رها كرد؛اما من فهميدم كه بايد خوبي هاي انسان ها را پژوهيده و بدي هايشان را ناديده گرفت؛زيرا هيچ كس كامل نيست.

 ادامه دارد...

                          شفیعی مطهر

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 13 دی 1392 | 5:42 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(385)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

 

من دردناك ترين اشك ها را قطراتي نديدم كه از چشم ها جاري مي شوند و صورت را مي پوشانند،بل كه قطرات سرشكي است كه از دل جاري مي شوند و روح را مي پوشانند.

من پيوندها را چون پرندگاني ديدم كه اگر آن ها خيلي محكم بگيرند،مي ميرند و اگر خيلي سست نگه دارند،مي پرند؛ولي اگر آن ها را با دقت و مراقبت نگه دارند،براي هميشه در كنار شان مي مانند.

من احساسات را چون امواج مواج دريا ديدم.از يورش موج نمي توان جلوگيري كرد،اما مي توان بر بهترين آن سوار شد.


من تدين بسياري از دينداران را مبتني بر تعليل ديدم ،نه دليل.انگيزه دينداري بسياري از افراد،تدين پدر و مادر است، نه تحقيق و پژوهش فرد.


من نه شكافتن درياي نيل كه شكفتن تنگناي تحليل را ديدم. اگر رود نيل پارسايان را رهايي بخشيد،نيروي تحليل انديشه را شكوفا مي كند.

ادامه دارد...

                           شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 10 دی 1392 | 7:6 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


دل دیدنی های شهر سرب و سراب(384)

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من شاعر را كسي ديدم كه از درون سنگ،آسمان را و از آسمان ،درون سنگ را ببيند. 

(با الهام از سخن فريدون مشيري) 

من چيزي را ويرانگرتر از اين نديدم كه انسان دريابد فريب كساني خورده كه باورشان داشته است. 

(با الهام از لئو باسكاليا)  


من بيهوده ديدم جستجوي خود را در دنيايي كه از آن من نيست. 

(با الهام از سخن ايتالو كالوينو) 

من پيوند فكري را مهم تر از پيوند خوني ديدم.   (فريبا وفي)


جملات الهام بخش برای زندگی

من شكستن تخم مرغ را از بيرون ،ممات و از درون آغاز حيات ديدم؛بنابراين دانستم كه بهترين تحول و برترين تامل از درون روي مي دهد. 

ادامه دارد....  

                     شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 8 دی 1392 | 1:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(383)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

 من براي تداوم حيات و استمرار ثبات هيچ چيز را اثربخش تر و توان آفرين تر از تمركز انرژي روي تعدادي محدود از هدف ها نديدم.      (با الهام از سخن نيدو كيوبين) 

من بزرگي انسان ها را نه در منطقه زندگي ،كه در منطق ارزندگي ديدم. 

من بسياري از باورها را براي حقيقت خطرناك تر از دروغ و اسارت بارتر از يوغ ديدم.  

  (با الهام از سخن فردريش نيچه) 

من عشق را چتري باراني ديدم براي دو نفر در زماني كه حتي يك قطره باران هم نمي بارد. 

(با الهام از سخن نادر ابراهيمي) 

من بسياري از انسان ها را از دور محبوب و عزيز ولي از نزديك معيوب و نفرت انگيز ديدم.

     

ادامه دارد..... 

                       شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 6 دی 1392 | 3:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(382)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من هر مخاطبی را دیدم ،احساس كردم در عرصه گفت وگو و حوزه تفهيم و تفاهم بايد به اندازه ظرفیت دریافتش با او سخن بگویم.

من ایستادن افتاده را زیباتر از ایستانیدن کسی دیدم که به زور نگاهش می دارند.

من گم گشتگان وادی «نقل» را بسی فراوان تر از سرگشتگان عرصه « عقل » دیدم.آنجا «تجلیل » حاکم است و اینجا«تحلیل».آنجا تنها«تقلید» میداندار است و اینجا«تردید».تقلید به آرامشی مرگ آور می انجامد، اما تردید جنبشی بژوهشگرانه در پی دارد.بنابراین کتاب نقل را در پرتو آفتاب عقل بايد قرائت كرد.

من كسي را ثروتمند واقعي ديدم  که به کمترین ها نیاز دارد، نه كسي که بیشترین ها را دارد .

من مهم ترين رويداد زندگي را نه تاريخ تولد حيات،كه تاريخ تبلور ذات ديدم.

ادامه دارد...

                          شفيعي مطهر

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 27 آذر 1392 | 10:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(381)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من بسياري از افراد دون و انسان هاي زبون را ديدم كه چون جرات و شهامت رويارويي با مسئله اي را نداشتند،آن را ناديده مي انگاشتند. در نتيجه روزي آن مسئله چون بهمني ويرانگر و دشمني رزم آور بر همه هستي آنان آوار مي شد.هميشه نديدن به معني نبودن نيست. مسئله ، راه حل مي طلبد،نه چاه امل.هيچ مسئله اي با پاك كردن صورت آن حل نمي شود.


من در اين شهر ديدم كه از ياغي ،يوغ را مي گشايند و داروغه را با دروغ مي آرايند.چاپلوسان هم از جائران، جايزه مي گيرند و هم از كلانتران،پاداش كلان .رياكاران پشت بر قبله خدا و روي در قبيله خود دارند.


من شب ستيزان شهر سرب و سراب را ديدم كه از يائسگي فكري- فرهنگي حاكم طاقتشان طاق شده و از متن به محاق افتاده اند؛ ولي همچنان اميدوارانه در شهر كوران آيينه مي فروشند و بر خفتگان مي خروشند.

caricature14 (Copy)

من ياوران غيرخدايي و فريادرسان ريايي را كساني ديدم كه بيش از نجات و رستگاري به ممات و گرفتاري انسان كمك مي كنند.بنابراين نبايد از ايمان كاست و جز از خدا ياري خواست.ديگران سبب اند و خدا مسبب الاسباب.

caricature27 (Copy)

من شهرياران جهان سوم را چونان كارگردان هاي خيمه شب بازي ديدم، كه مي كوشند آدم ها را با آدمك و مردم را از راه مردمك بفريبند.

ادامه دارد...

                            شفيعي مطهر

 

 



تاريخ : سه شنبه 26 آذر 1392 | 5:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

اعلي حضرت هردمبيل و " پاچه خواري "

قصه هاي شهر هرت / قصه چهل و سوم


روزی جمعی از سران حکومتی خدمت اعلي حضرت هردمبيل مشرف شده  ، در حال فیض بردن از فرمایشات ملوكانه بودند. وقت ناهار شد. سلطان فرمودند تا سفره ای گسترانیده شد، و دستور دادند تا کله پاچه ای بیاورند، حضار با بهت و تعجب به اعلي حضرت می نگریستند. به سرعت کله پاچه آماده شد و همه بر سفره نشستند. اعلي حضرت فرمودند: در این کله پاچه اندرزها نهفته است. وزير اعظم گفت:

  اعلي حضرتا ! ما بارها کله پاچه خورده ايم، اما متوجه پند و اندرز آن نشده ايم. اعلي حضرت فرمود: اي وزير اعظم! صبر داشته باش.
 سپس اعلي حضرت لقمه نانی برداشت و یک راست مغز کله را تناول نمودند. سپس گفتند: حکمتش را دریافتید؟ همگی عرض کردند: خیر اعلي حضرتا ! شما از ما آگاه ترید. هردمبيل فرمود: حکمتش این است: 
 اگر می خواهید حکومتی جاودان داشته باشید، سعی کنید جامعه را از " مغز " تهی کنید.
سپس اعلي حضرت لقمه دیگری برداشتند و " زبان " کله پاچه را نوش جان فرمودند و باز هم پرسیدند: حکمتش را درک کردید؟ همه حاضران باتعجب عرض کردند: خیر اعلي حضرتا ! شما از ما آگاه ترید. هردمبيل فرمودند:
 اگر می خواهید بر مردم حکمرانی کنید ، " زبان " جامعه را کوتاه و ساکت کنید. 
سپس اعلي حضرت چشم ها و بناگوش کله پاچه را همچون قبل برکشیدند و سوال خود را تکرار کردند و درباريان همچنان پاسخ دادند: اعلي حضرتا ! شما از ما به ما داناترید. پادشاه فرمود:
 برای این که ملتی را کنترل کنید، بر چشم ها و گوش ها مسلط شوید و اجازه ندهید مردم زیاد ببینند و زیاد بشنوند.
از آنجایی که وزير اعظم با سلطان احساس قرابت و نزدیکی بیشتری داشت، عرض کرد:
  پادشاها !  قربانت بروم . حکمت ها بسیار حکیمانه بودند، اما جواب روده کوچک مان را چه بدهیم؟ ذات ملوكانه در حالی که دست خود را بر سبيل هاي خود می کشید، با ابروان خود اشاره ای به "پاچه " انداختند و فرمودند:
  در این نیز حکمتی نهفته است. همگی گفتند : شاها ! چه حکمتی؟
فرمودند:
شما "پاچه " را بخورید و " پاچه " خواری را در جامعه رواج دهید تا حکومتتان مستدام بماند.

 

 

 


موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت

تاريخ : جمعه 22 آذر 1392 | 7:36 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(380)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من هرگاه ديكتاتورهاي قدرقدرت و خودكامگان قوي شوكت را ديدم ،قدرتشان را حبابي پر باد و بروت و قصرهايشان را تارهاي عنكبوت يافتم.نه آن را بقايي است و نه اين را وفايي.


من مغزهاي خالي را ديدم كه تفنگ هاي پر را براي مغزهاي پر مي ساختند.


من قفسه تنگ سينه و قفس قشنگ دنياي ديرينه را براي روح بلند و روان شكوهمند انسان بسي كوچك و بسيار اندك ديدم.اين شاهين تيزبال و عقاب فرخنده فال سپهري بي كران و آسماني آژمان مي طلبد تا در آن بال بگشايد و شعر جاودانگي بسرايد.


من« آزادي» را يلي جهانگير و پهلواني شكست ناپذير ديدم كه در عرصه رويارويي هر هماورد نيرومند و حريف نوند را بر خاك مي اندازد و در مغاك مي گدازد.من در درازناي زمان و پهناي زمين هرگاه هر ارزشي حتي دين و عدالت را در رويارويي با آزادي ديدم، اين آزادي بود كه هماره بر سكوي پيروزي ايستاد و دين و عدالت را به محاق شكست فرستاد.

من دروغ و فريب را چنان ويرانگر و فسادآور ديدم كه سرانگشتي از فريب دريايي از تهذيب را مي آلايد.

ادامه دارد... 

                           شفيعي مطهر


 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 20 آذر 1392 | 7:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب(379)


تصاویر زیباسازی نایت اسکین

  من گورستان ها را انباشته از افرادی ديدم که روزی گمان می کردند که  چرخ دنیا بدون آ نان نمی چرخد.

    

  من  یک شمع روشن را ديدم كه می تواند هزاران شمع خاموش را روشن کند بدون اين كه ذره ای از نورش کاسته شود

 

    من  مشکل فکر های بسته را در این ديدم که دهانشان پیوسته باز است . . .


من بزرگ ترين اشتباه را ترس مداوم از اشتباه كردن ديدم.


من سپاهي انبوه و لشكري بشكوه به استعداد يك صد و بيست ميليارد سرباز را گوش به فرمان خود ديدم. اين سپاه عظيم شبانه روز در اختيار من اند تا من چه فرماني برانم يا چه بذري را برافشانم.اين لشكر ياخته هاي حيات آفرين و سلول هاي پرده نشين ،سربازاني هستند كه بر تارك سپهر زندگي مي درخشند و اراده مرا تحقق مي بخشند.

ادامه دارد...

                         شفيعي مطهر

 

 

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 18 آذر 1392 | 7:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 192 193 194 195 196 ... 241 صفحه بعد