دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(342)

 تصاویر زیباسازی نایت اسکین


من درياي آرام را تلخ ترين وضعيت براي ماهيان و شيرين ترين شكل براي صيادان ديدم. آنگاه دانستم كه تلاطم و توفان هاي درياي زندگي چه حكمت ها و مصلحت هايي در پي دارد.


من محبت و مهر را ديدم ريخته بر كف و آميخته با هدف . گفتم :چه زيباست كه در پس دانه، دام و در پي لانه، لگام نباشد.(لگام = افسار ، دهنه)


من چون کودکان گل فروش ، مردان خانه به دوش ،مادران سیاه پوش ،واعظان دین فروش ،محراب های فرش پوش ، جوانان كليه فروش ، زنان عشق فروش و انسان هاي آدم فروش را ديدم، فهميدم كه پازل يك جامعه زير سلطه خودكامه رو به تكامل است.


من درخت كهني را ديدم كه آن را بريدند و از آن ميليون ها چوب كبريت ساختند؛ اما زماني را نيز ديدم كه يك چوب كبريت توانست ميليون ها درخت را به آتش بكشد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من روزگاري را ديدم كه فاجعه را بيش از تدبير، به تصوير مي كشيدند.گويي همه اصحاب تصويرند، نه تدبير.

ادامه دارد...

                                      شفيعي مطهر


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 18 شهريور 1392 | 7:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |



 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(341)

 تصاویر زیباسازی نایت اسکین


من نسل ديروز را اسير سرپنجه هاي انديشه نسل فردا ديدم.نسل فردا با ياري هيولاي فضاي مجاز، همه حقايق راز را مي بلعيد و با نيروي ديجيتال همه راه هاي گذشته و حال را درمي نورديد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 

من بسياري را ديدم كه مرا مي شناختند؛ اما چه اندك بودند آنان كه مرا درك مي  كردند؛ زيرا درك بسيار شگرف تر از شناختن و فهم ژرف تر از نواختن است.


 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من در اين شهر مديراني را ديدم كه حتي فقر را با فرق بين مردم توزيع مي كنند.


من مادر را پيامبري ديدم با انباني پر از راز و زنبيلي انباشته از اعجاز . مادر ابربشري است كه در نخستين سوز زمستاني تنها النگويش را براي گرم كردن بچه هايش تبديل به بخاري مي كند!! (با الهام از وب زينب سلطاني)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من مردمي را ديدم كه تنها فعل هايي را صرف مي كردند كه برايشان صرف مي كرد!

ادامه دارد...

                                  شفيعي مطهر


 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 16 شهريور 1392 | 6:6 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

بست نشيني در امام زاده چنارالدين !!

 قصه هاي شهر هرت / قصه سي و نهم

     KamYab.Ir | کمیاب‌ترین های وب فارسی

آورده اند که حرم سرای عریض و طویل"اعلي حضرت هردمبيل " هر روز شاهد دعوا و رقابت های پنهان و آشکار بود.

  روزی کنیز یکی از بانوان حرم، مرتکب خلافی می شود و از آن رو که می دانست بانو عصبانی مي شود و تنبیهش می کند، قبل از آن که خبر به او برسد، خود را به حرم يك امام زاده"مي رساند و بست می نشیند. وقتي خبر بست نشینی کنیزک  به شاه می رسد...از بانوی حرم می خواهد، گناه کنیز را ببخشد.

 البته این بست نشینی و خروج کنیز از حرم، شاه را به فکر می برد که چاره ای بکند،تا اهل حرم به هنگام حوادثی این چنین پاي به خارج حرم نگذارند و در همان اندرونی، امکان بست نشینی برایشان فراهم باشد!

  به ديگر سخن  حرم سراي سلطان از نظر بست نشيني به «خودكفايي » برسد!!

  فکر بکری به ذهن شاه رسید. بانويی گیس سپید از اهل حرم را دستور داد تا به دروغ این خبررا منتشر کند که خواب نما شده و به او خبر داده اند که در پای چنار کهن سال" گشن شاخ" در توی محوطه اندرونی امام زاده ای به نام" عباسعلی" مدفون است...

   این خبر که در حرم پیچید،همه خوشحال از این که امام زاده ای در اندرون دارند، از شاه خواستند که دور چنار را نرده بکشد و علم و کُتل آویز کند... شاه دستور داد اطراف چنار نرده کشیدند و این گونه شد که آنجا را "چنار عباسعلی" نام گذاشتند.

  از آن پس هر که حاجتی داشت و مبتلا به گرفتاری می شد، رو به امام زاده تازه کشف شده می آورد و دخیل می بست...

   زن های شوهر مُرده، کنیزکان کُتک خورده، یتیمان درد کشیده، مقروضان گرفتار شده، راه ماندگان دست خالی مانده، عاشقان به وصال نرسیده، خلاصه هر مصیبت کشیده ای رو به سوی چنار عباسعلی آورد و کم کم پاتوق هر چه بدبخت و بیچاره و درمانده ای شد! "هردمبيل شاه" هر چند این حیله را به خرج داد تا گرفتاران اهل حرم برای بست نشینی ناچار به خروج از حرم نشوند، اما به مرور این امام زاده صاحب شجره نامه و زیارت نامه و برو و بیايی شد...

  تا در پناه این قداست ساختگی، آنچه را که مردم از ظلم و بی عدالتی شاه سراغ داشتند،همه را فراموش کنند...

  علم ها و کُتل های برافراشته و پارچه های تکّه تکّه شده و گره خورده بر شاخه های چنار قداست یافته و دیگ های آش و پلو نذری در پای چنار و دعاها و وردهای ساخته شده نیز کم کم مردم را مشغول به آنجا کرد.

  چنار عباسعلی نمادی است از "قداست های ساختگی" که  بی شک ریشه هايی عمیق در جهل و نادانی توده مردم دارد و همپای آن به رویش خود در عصر پیشرفت علم و فناوری همچنان ادامه می دهد... خرافات و توهم و حماقت بشر را هم پایانی نیست...!

(اقتباس از حكايت هاي تاريخي با كمي تغيير)


موضوعات مرتبط: قصه هاي شهر هرت

تاريخ : پنج شنبه 14 شهريور 1392 | 7:31 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(339)

 تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من عظمت بسیاری از مردان بزرگ را مدیون " مشکلات بزرگی " دیدم که در زندگی با آن روبه رو بوده اند . 

(با الهام از سخن اسپرژن)


من نسلی را دیدم از باستان بازگشته و تاریخ مصرف گذشته  با دسته کلیدی زنگ زده ،كه مي خواست با آن كليدهاي كهنه همه قفل هاي نو را باز كند....و همچنان درمانده و از همه جا رانده!! 


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من تا کنون کسی را ندیدم که از گردنه ممات و گردونه حیات زنده بیرون بیاید!


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 من روسپیانی را دیدم با دامانی آلوده و چاك، ولي با اذهانی باكره و پاك .


من انرژی تولید شده خورشید را در  یک ثانیه تا بدان پايه بسيار دیدم که برای مصرف انرژي یک میلیون سال زمین کافی بود.با خود گفتم اگر انرژی آه یک مظلوم را بر آن بیفزایند،مصرف ميليون ها سال كهكشان ها را نيز تامين مي كند.

ادامه دارد....

                           شفيعي مطهر

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 12 شهريور 1392 | 8:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(338)

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من کسانی را بزرگ دیدم كه در سينه خود قلبي كودكانه دارند .

(با الهام از سخن منسيوس)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من همه انسان ها را دو گونه دیدم:برخی «شرافت» داشتند و بعضی،«شر» و« آفت!»


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من بسیاری از انسان ها را به دنبال دنیایی دیدم که روز به روز از آن دورتر می شوند،

و غافل اند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیک تر می شوند.

(با الهام از سخن امام علی علیه السلام)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من غروز و تکبر را زاییده قدرت مادی، و فروتني را زاده قدرت معنوي ديدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من گناهی را بالاتر از این ندیدم که از گناه دیگران پرده برداریم .

(با الهام از سخن جبران خلیل جبران) 

ادامه دارد...

                               شفيعي مطهر


 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 9 شهريور 1392 | 8:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(337)

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من روشنگرانی را دیدم که به گاه هجوم شب های سیاه ،ماه مي شدند و به هنگام يورش سيلاب، ماهي.در آن نور مي افروختند و در اين زيستن با سرور را مي آموختند.

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من زيستن نوشين و زندگی شیرین را نه در شادی کردن، كه در شادكردن ديدم.

 

من تماشاخانه دنيا را ديدم با درهايي بسته و تماشاگراني دل خسته، از تالار نمايش رانده و پشت در مانده.همه از پشت در، درباره  نمايش با روحيه اي كنجكاوانه به گمانه زني مشغول بوديم؛ در حالي كه روي صحنه نمايشي متفاوت با گمانه ما در حال جريان بود.

من بذر هر باوری که در بستر خاطر افشاندم، نهالي از حقيقت را از آن بذر باور ،بارور ديدم.

 

من فریب را  رايج ترين سكه و رفيع ترين اريكه در بازار شهر سرب و سراب ديدم.

ادامه دارد...

                            شفيعي مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 2 شهريور 1392 | 8:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(336)

  

File:Darius I the Great's inscription.jpg

من دل کندن از یاران حق پژوه را سخت تر از کندن کوه دیدم؛ زيرا اگر چنين كاري ممكن بود، فرهاد به جاي كوه كندن، دل مي كند.

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من نه گاهی از اوقات که در بسیاری از عرصه های حیات حق را به جانب هر دو طرف مجادله دیدم؛ زيرا اگر هر يك جاي خود را با ديگري عوض مي كرد،آن پديده را همان گونه مي ديد، كه طرف مخالفش ديده است؛ بنابراين براي مخالفان خود حقوق بيشتري قائل شويم. 

 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من انسان را در انتخاب همه گزينه هاي پيشاروي خود آزاد دیدم...اما در عرصه پذيرش عواقب ناشی از آن، او را ناگزير ديدم.(با الهام از سخن استفان کاوی)

 

من انسان سبزكيش و نيك انديش را رهرو پلکانی از ابر ديدم با عصایی از جنس صبر، هدفش درنورديدن سينه سپهر بود و سينه اش گنجينه مهر.

وفا كنيم و ملامت كشيم و خوش باشيم      كه در طزيقت ما كافري است رنجيدن

 

 

من چون حركت دوراني زمين را در هر روز و هر سال ديدم كه به دور خود و خورشيد مي گردد، دانستم كه اگر اين پوسته حركت تكراري و قشر حصاري را نشكافم و در كاسبرگم نشكفم، محروم از بقاي جاودان و محكوم به فناي نسيان  هستم.

 

ادامه دارد...

                               شفيعي مطهر


 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 31 مرداد 1392 | 10:3 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

 

 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(335)

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

 

من مسیحیان مصر را دیدم که در انقلاب بهار عربی به هنگام نماز جماعت انقلابیون مسلمان، دست در دست یکدیگر نهاده از آنان حفاظت می کنند.بنابراين فهميدم كه اگر بر آستانه تحمل بيفزاييم ،مي توانيم در سايه سار مهرباني همديگر بياساييم.

 

من دختری صلح جو و انسانی نیک خو را دیدم که به جای گلوله ،گل را و به جاي تجاهل،تامل را در لوله تفنگ مي گذارد.بنابراين باور كنيم كه لبخند محبت مي تواند بر گزند خشونت چيره شود.

 

من انساني را ديدم كه وقتي هيچ ياوري براي دفاع از حق و حقيقت و آزادي ندارد، جان خود را در برابر تانك هاي مهاجم قرار مي دهد.اين واپسين توان باورمند و آخرين شگرد شكوهمند اوست.


 

من درخت چناری را دیدم که از بی ثمری بیزار و از شوق روشنگری بی قرار بود. بنابراین ناگزیر تن به تبر تیز سپرد تا پیکرش در کلاس درس کودکان در سیمای تخته سیاه شمع آگاهی بیفروزد و به دیگران ایثار بیاموزد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 من بستری گرم تر و بالشی نرم تر از وجدان آسوده و آرام و خاطری رها و رام ندیدم.

ادامه دارد...

                               شفيعي مطهر


 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 29 مرداد 1392 | 9:42 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(334)

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من خوش ترین سرمستی را  از آن رنجوری دیدم که از رنج های خود روی برتابد و خویشتن را فراموش کند. (با الهام از سخن نیچه)


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من مترسکاني را دیدم که همه محصول مزرعه را خوردند و بیچاره کلاغ ها زیر بار تهمت سیاه شدند.


من پرتوهای خورشید را آن گاه سوزنده و فروزنده دیدم که متمرکز شدند. بنابراین فهمیدم که تا افکار خود را درباره کار خود متمرکز نکنم، موفق به حل مشكل نمي شوم.(با الهام از سخن الكساندر گراهام بل)

من زمان را غارتگری غریب و شتابگری عجیب دیدم.هر ثانیه اش که می گذرد،چیزی از ما را با خود می برد. هرچه را هست، بی اجازه می برد و تنها یک چیز را همیشه فراموش می کند : حس دوست داشتن تو را...(با الهام از سخن آنتوان سنت اگزوپري)

 

من وقتي وفای سگی را دیدم که پس از دو روز گذشتن از مرگ صاحبش هنوز حاضر به ترک خاک او نیست، چقدر تاسف خوردم از بی وفایی برخی دوستان و تنگ نظری بعضی از دنیاپرستان!

ادامه دارد...

                         شفيعي مطهر

...و اينك در ادامه مطلب تكمله هاي استاد باقري

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 28 مرداد 1392 | 6:25 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |


 

  دل دیدنی های شهر 

سرب و سراب(333)

تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من تبر تیز را دیدم که با همه توش و توان بی رحمانه به جان درختان سبز جنگل افتاده بود. او تنها کاری را که می توانست ،بریدن و شکستن بود. غافل از آن که درختان با بريدن، كثير مي شوند و با شکستن، تکثیر .

 

 

 من در اين ديار چاپلوسي و رواج دست بوسي، كوتوله ها را بر فراز اريكه قدرت و بزرگواران را در انزوا و اسارت ديدم؛بنابراين دانستم كه آفتاب رستگاري اين قوم رو به غروب است و انديشمندان،مغضوب.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من اوج پرواز هر کس را به اندازه بلندای چکاد اندیشه های او دیدم.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

من آن گاه که عشق را دیدم و مزه آن را چشیدم، ديگر نه چشمم خواب را ديد و نه ذهنم رويا را؛ زيرا از آن پس واقعيت را شيرين تر از روياي راز و حقيقت را روشن تر از مجاز ديدم.

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


من ارزش هر كس را به اندازه آن چيزي ديدم كه به آن مي انديشد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ادامه دارد...

شفيعي مطهر


 

 

 

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 25 مرداد 1392 | 7:40 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 197 198 199 200 201 ... 241 صفحه بعد