دل دیدنی های شهر
سرب و سراب(۱۴۲)
من در نبرد سخت بین اراده های پولادین و صخره های سنگین این اراده انسان های استوار و تصميم سختي ستيزان پايدار بود که چیره می دیدم.
من دو کودک را دیدم از دو قشر گوناگون؛ يكي مغرور از داشته ها و ديگري رنجور از نداشته ها! اما هيچ يك را خوشبخت نديدم؛ زيرا تا هنگامي كه در جامعه اي گرسنه اي بي خانمان باشد، هيچ كس در امان نيست!
من قلب محمد(ص) را پرجمعيت ترين شهر دنيا ديدم. در آن شهر سفره اي گسترده بودند به طول تاريخ و عرض جغرافيا، بر سر آن سفره بي رنگ همه انسان ها از هر نژاد و رنگ نشسته بودند و لقمه هاي مالامال رافت مي خوردند و جرعه هاي زلال رحمت مي نوشيدند.
من انسان های بدون دوست را چون کتاب های بدون جلد دیدم.
من این حقیقت ناب را در گستره ای به گستردگی زندگی بشر و در قلمروی به درازی تاریخ و پهنای جغرافیای جهان دیدم که بیشتر ملت ها را با بهره گیری از تحریک احساسات می توان به زیر سلطه درآورد ؛ اما از راه انديشه ورزي و خردارزي نه مي توان رادمردي را رام و نه آزادمردي را آرام كرد.
ادامه دارد...
شفیعی مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.