من تاریخ را کابوسی دیدم که مورخ میکوشد تا انسان ها را از آن کابوس برهاند.
من در نظام مدیریتی شهر سرب و سراب ارادت را دیدم که جای مهارت نشسته و در نتیجه ریاکاری جایی برای صداقت نگذاشته بود.ماهران را دیدم که مهارشان می کردند و مریدان را بر مدارشان می نشاندند.
من تقوا را مهم تر از تخصص دیدم؛ اما كسي را كه بدون تخصص مسئوليتي را بپذيرد، او را بي تقوا مي دانم.
من سخت كاركردن را مهم نديدم، بل كه مهم تر كار سختی را دیدم که هوشمندانه انجام دهند.
من بسیاری از تحولات و انقلاب های بشری را در برخی از کشورهای جهان دیدم که انقلابیون برای مردم دسته کلیدهایی را به ارمغان آوردند که چندین دهه از عمر ملت ها در آن صرف شد تا فهمیدند که هیچ یک از آن کلیدها هیچ دری را باز نمی کند.
ادامه دارد...
شفیعی مطهر
دل دیدنی های شهر
سرب و سراب (۱۸۳)
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.