دل ديدني هاي شهر سرب وسراب(233)
من حركت دو دست را در حين چلاندن لباس خيس در جهت مخالف يكديگر ديدم ، در حالي كه هدفشان يكي بود.بنابراين دانستم كه چه بسيار مي توان راه هايي مخالف و متفاوت برگزيد و به يك هدف رسيد.
من آيين آيينه ها را به دو دليل بهتر و برتر ديدم ؛ نخست اين كه هر چه را مي بيند، همان گونه كه هست نشان مي دهد، بي كم و كاستن و بدون اراستن و پيراستن؛ و ديگر اين كه هر چه را مي بيند، فراموش مي كند و هيچ كينه اي را به دل راه نمي دهد.
من در مسابقه فوتبال زندگی، نه گل زدن را ، که گل شدن را هنر دیدم.
من خداوندگاری را دیدم که گستره گسترده زمین و آسمان او را برنمی تایيد؛ اما در دل تنگ بنده مومني مي گنجيد.
من خورشید فروزان را در دست های روشنگر مردی دیدم که می کوشید نهری از نور را در رگ های سرد شب دیجور جاری سازد.
ادامه دارد...
شفيعي مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.