دل ديدني هاي شهر سرب وسراب(261)
من هدف را تنها گنج نهان و گنجینه پنهان دیدم كه ارزش جستجو دارد.
(با الهام از سخن نويي استويي)
من بر روی ماسه های نرم ساحل جای پایی دیدم . احساس کردم این اثر را نسیمی وزان یا موجی خروشان می تواند بزودی بزداید. انسان چه آثاری از خود می تواند به جای گذارد که از باد و باران نیابد گرند؟!
من کوه پیمایی نامجو و سنگ نوردی پرهیاهو را دیدم که چون بر فراز نخستین قله پست برآمد، بدون صعود به بلندترين چكاد دوردست در سايه سار اين پيروزي آرميد و از ادامه صعود دست كشيد. او به هزينه كردن اين موفقيت پرداخت ، در نتيجه چكادهاي بلندتر را باخت.
من خدا را كارگرداني حكيم و بندگان خدا را بازيگراني فهيم ديدم كه هر كس در نمايشنامه آفرينش نقشي را بازي مي كند كه كارگردان برايش نگاشته است. مهم نوع نقش نيست، بل كه مهم اين است كه هر كس هر نقشي بر عهده دارد،چقدر آن را خوب بازي مي كند.
من باغباني را ديدم كه سيب باغ خود را بهترين،شيرين ترين و برترين سيب دنيا مي پنداشت، بدون اين كه ديگر سيب ها را ديده يا چشيده باشد.
ادامه دارد...
شفيعي مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.