دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد452
من مديراني را ديدم كه همه دردها را با حرف درمان مي كردند. حرف درماني تنها نسخه اي بود كه دردهاي امروز را با داروهاي فردا درمان مي كرد.
من روزگاري را ديدم كه مردم حيات را در تحمل حقارت و زنده بودن را در تنگ اسارت مي ديدند.
من جنگلي سبز را در روياي كودكي ديدم كه ناباورانه انهدام جنگل را در دنياي واقعي مي نگريست و بر درك نارسايی بزرگسالان مي گريست.
من در مسابقه بين شير و آهو،بسياري از آهوها را برنده ديدم؛زيرا شير براي كسب نان مي دود و آهو براي حفظ جان.
من در منطقه سرب و سراب،منطق قاب و نقاب را داراي برنده ترين سلاح و داننده ترين صلاح ديدم.
ادامه دارد...
شفیعی مطهرنظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.