دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد462
من چه بسيار چهره هاي فريبا را در پس نقاب هاي زيبا ديدم. شهري پر از نقاب و چشم اندازهايي سراسر سراب. صورت ها نجيب و سيرت ها پر از فريب.چهره ها آكنده از وفاق و دل ها پراكنده از نفاق. رخ ها روشن از فروغ و جان ها تاريك از دروغ.
من مردمي را ديدم كه تنها دغدغه آنان خوردن بود و همه تلاش ها و كوشش ها به سوي اين هدف رصد مي شد.
من مردمي را ديدم كه سيماي آمال را در قاب اميال مي ديدند و براي نيل به اين اميال مركبي جز اسب خيال نداشتند.
من نقاشي را ديدم كه مي كوشيد تا آبي دريا را بر خاكي صحرا چيره بخشد؛غافل از آن كه زيبايي كوه و صحرا كم تر از شكوه دريا نيست.
من تلاش دو نفر را در دو سوي بينش ديدم؛يكي مي كوشيد تا زندگي را با گلوله تير بكشد و ديگري مي خواست زندگي را تصوير بكشد .
ادامه دارد...
شفیعی مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.