تشخيص خرد جمعي برتر است يا تشخيص باهوش‌ترين فرد ؟

 

  ذز عزصه اجتماعی معمولا بین اندیشمندان این گفتمان مطرح است که برای اداره هر جامعه نظام دموکراسی بهتر و برتر است یا نظام فردی و سلطنتی؟ برخی از اندیشمندان به ویژه پیشینیان بر این پندار بودند که برای اداره هر جامعه گزینش یک فرد نخبه،زيرك و دانشمند و دادن زمام امور به دست او مي تواند تضمين كننده سعادت ، رفاه و رستگاري جامعه باشد. اما امروزه كمتر متفكري در دنيا چنين سيستمي را تاييد مي كند. حتي كشورهاي سنتي پادشاهي و امپراتوري، اما پيشرفته چون ژاپن، انگليس، هلند، بلژيك، دانمارك، سوئدو....كه سيستم تاريخي خود را حفظ كرده اند، اختيارات چنداني به پادشاه نمي دهند؛ بلكه همه امور جاري و اختيارات كشور بين برگزيدگان ملت توزيع مي شود.

 اصولا زماني تحقق عدالت را در توزيع عادلانه ثروت در جامعه مي پنداشتند؛ اما امروزه استقرار عدالت اجتماعي منوط به توزيع عادلانه سه عنصر در بين افراد هر جامعه است:

۱ - توزيع ثروت

۲ - توزيع قدرت

۳ - توزيع اطلاعات

  امروز دوست عزيزم آقاي دكتر حسين نجفي ايميلي برايم فرستادند که بر اساس آن در یک آزمایش طبیعی و اجتماعی برتري تشخیص « خرد جمعی » بر تشخیص افراد باهوش و نخبه تایید می شود.

با عرض سپاس از این دوست اندیشمندم، اين مطلب را خود بخوانید و داوری کنید:

 

در يک روز پاييزي در سال ١٩٠۶ دانشمند انگليسي «فرانسيس گالتون» خانه‌ خود را در شهر پليموت به مقصد يک بازار مکاره در خارج شهر ترک كرد. گالتون ٨۵ ساله آثار کهولت را رفته‌رفته در خود احساس مي‌كرد؛ اما هنوز از ذهني خلاق و کنج‌کاو برخوردار بود، چيزي که در طول عمرش به وي کمک کرده بود به شهرت دست يابد. دليل شهرت وي يافته‌هاي او در موردِ وراثت بود که موافقان و مخالفان سرسختي داشت. در آن روز خاص گالتون مي‌خواست در مورد احشام مطالعه کند. مقصد گالتون بازار مکاره‌ ساليانه‌اي بود در غرب انگلستان، جايي که كشاورزان احشام خود را از گوسفند و اسب و خوک و غيره براي ارزش‌يابي و قيمت‌گذاري به آنجا مي‌آوردند.

 حضور دانش‌مندي مانند گالتون در چنان جمعي غيرعادي مي‌نمود. ولي بايد توجه داشت که گالتون به دو چيز بسيار علاقه‌مند بود. يکي اندازه‌گيري پارامترهاي فيزيکي و ذهني و ديگري مطالعه در خصوص پرورش نسل. گالتون که در عين حال پسرخاله‌ داروين نيز بود، شديدا اعتقاد داشت که در يک جامعه تنها تعداد اندکي، مشخصه‌هاي لازم براي هدايت سالم آن جامعه را در خود دارند و از همين رو مطالعه‌ مربوط به مسائل وراثت و نيز پرورش نسل، مورد توجه وي بود. او بخش بزرگي از عمر خود را صرف اثبات اين نظريه کرده بود که اکثريت افراد يک جامعه فاقد ظرفيت لازم براي اداره‌ جامعه هستند.

 آن روز او در حالي که در ميان غرفه‌هاي نمايش‌گاه مشغول قدم زدن بود، به جائي رسيد که در آن مسابقه‌اي ترتيب داده شده بود. يک گاو نر فربه انتخاب شده و در معرض ديد عموم قرار گرفته بود. هر کس که تمايل شرکت در مسابقه را داشت بايد ۶ پنس مي‌پرداخت و ورقه‌اي مهر شده را تحويل مي‌گرفت. در آن ورقه بايد تخمين خود را از وزن گاو نر مي‌نوشت. نزديک‌ترين تخمين به واقعيت برنده‌ مسابقه بود و جوائزي به صاحب آن تعلق مي‌گرفت.

 ۸۰۰ نفر در مسابقه شرکت کردند تا شانس خود را بيازمايند. افراد از همه تيپ و طبقه‌اي آمده بودند. از قصاب گرفته که قاعدتا بايد بهترين و نزديک‌ترين نظر را به واقعيت مي‌داد تا کشاورز و مردم عامي بي‌تخصص. گالتون اين گروه افراد را در مقاله اي که بعدا در مجله‌ علمي «طبيعت» منتشر كرد، به کساني تشبيه کرد که در مسابقات اسب‌دواني، بدون کم‌ترين دانشي در موردِ اسب‌ها و مسابقه و تنها بر اساس شنيده‌هايي از دوستان، روزنامه‌ها و اين طرف و آن طرف بر روي اسب‌ها شرط مي‌بستند. او هم‌چنين با مقايسه‌ اين وضعيت با دموکراسي نوشت، همان قدر که افراد درکي از وزن گاو نر داشتند، به همان ميزان نيز وقتي در انتخابات شرکت مي‌کنند تا سرنوشت سياسي کشور را رقم بزنند از اوضاع مملکت و مسائل مربوط به آن مطلعند.

 اما يک چيز براي گالتون جالب بود، اين که ميان‌گينِ نظر افراد چيست. او مي‌خواست ثابت کند چگونه تفکر افراد وقتي نظريات‌شان با هم جمع شده و معدل گرفته مي‌شود، در صورتي که متخصص نباشند، از واقعيت به دور است. او آن مسابقه را به يک تحقيق علمي بدل كرد. پس از اين که مسابقه به انتها رسيد و جوايز پرداخت شد، ورقه‌هايي را که افراد بر روي آن نظريات خود را در خصوص وزن گاو نر منعکس کرده بودند، از مسؤولان مسابقه به عاريت گرفت تا مطالعات آماري خود را بر روي آنان انجام دهد.

 مجموعا ٧٨٧ نظر داده شده بود. گالتون به غير از تهيه‌ يک سري منحني آماري دست به محاسبه‌ ميان‌گينِ نظريات زد. او مي‌خواست دريابد عقل جمعي مردم پليموت چگونه قضاوت کرده است. بدون شک تصور او اين بود که عدد مزبور فرسنگ‌ها از عدد واقعي فاصله خواهد داشت؛ چرا که از ديد وي افراد خنگ و عقب مانده در آن جمع اکثريت قاطع را تشکيل مي‌دادند.

 ميانگينِ نظريات جمعيت اين بود که گاو نر ١١٩٧ پوند وزن دارد و وزن واقعي گاو که در روز مسابقه وزن کشي شد ١١٩٨ پوند بود. گالتون اشتباه مي‌کرد. تخمينِ جمع بسيار به واقعيت نزديك بود. گالتون نوشت نتايج نشان مي‌دهد که قضاوت‌هاي جمعي و دموکراتيک از اعتبار بيش‌تري نسبت به آن‌چه که من انتظار داشتم برخوردارند. اين حداقل چيزي بود که گالتون مي‌توانست گفته باشد.

  در خصوص قضاوت «خرد جمعي» ذکر اين مطلب ضروري است که نظر هر فرد دو عنصر را در درون خود دارد: اطلاعات صحيح و غلط. اطلاعات صحيح (از آن رو که صحيح‌اند) هم‌جهت اند و بر روي يکديگر انباشته مي شوند؛ اما خطاها در جهات مختلف و غيرهم‌سو عمل مي‌کنند ؛بنابراين تمايل به حذف يکديگر دارند. نتيجه اين مي‌شود که پس از جمع نظريات آن‌چه که مي‌ماند اطلاعات صحيح است.

  

اقتباس از کتاب تحقيقي «خرد جمعي» نوشته‌ «جيمز سورويس‌كي» - با كمي ويرايش

(James Surowiecki)

(The Wisdom of Crowds) 

 


موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: گالتونداروينحلزوندموكراسيخردجمعيانگليس

تاريخ : شنبه 24 ارديبهشت 1390 | 7:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 241 صفحه بعد