استقرار عدالت یا گسترش سخاوت؟!

 

اولین شــــعرم،،ردیفـش درد بود

قصـــــه  تنهایی یک مـــــــرد بود

قصه  مـــردی که از شهر سکوت

ناله را همـــــراه خـــود آورده بود

  سخاوت و بخشندگی خصلتی پسندیده و بر عكس بخل و خست صفتی نکوهیده است. نیک انديشان، سخاوت را تا تا بدان پایه ارج می نهند که در متن جامعه ما ده ها بل صدها جمعیت، انجمن و سازمان خيريه دولتي و مردم نهاد را بنيان نهاده اند كه مهم ترين رسالت و ماموريت خود را دستگيري و كمك به افراد بي پناه و طبقات فرودست جامعه مي دانند ؛ اما متاسفانه كمتر خيران و سخاوتمنداني هستند كه گروه، جمعيت و تشكلي را ايجاد كنند كه با دغدغه استقرار عدالت در جامعه به فعاليت بپردازند.

  ممكن است بسياري بر اين باور باشند كه جمعيت ها و سازمان هاي خيريه كه متشكل از توانگران نيك انديش هستند، با اين دغدغه  همه كمك ها و ياري هاي خود را نسبت به فرودستان جامعه ايثار مي كنند كه با كاهش فاصله هاي طبقاتي ، عدالت اجتماعي استقرار يابد.

 البته اين خوي و خصلت در جاي خود پسنديده و كارساز است؛ اما فروكاستن اين باور در حصار انحصار فقير پروري متاسفانه جز توزيع فقر و تبديل جامعه به يك كميته امداد بزرگ ثمري ندارد!

   حصول اين جوهر و گوهر و وصول به اين غايت و نهايت، قاعده و قانوني مي خواهد؛ چه آن كه گسترش سپهر معنويت بر بام زيباشهر شريعت ، به شرط افراشتن ستوني استوار، ممكن و مقدور است . از اين زاويه است كه وقتي از مولا علي(ع) پرسيده مي شود كه:

 « العدل افضل ام الجود؟» ؛ از ميان عدالت و سخاوت كدام برتر است؟ حضرت پاسخ مي دهد:

 « العدل» و در تبیین این اصل ، دو علت مي آورد و مي فرمايد:

  اولا « العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها» ؛

 « عدل ، امور را در بستر طبيعي خود قرار مي دهد، اما جود، جريانات را از جايگاه طبيعي خود خارج مي سازد» ؛

 ثانيا « العدل سائس عام و الجود عارض خاص» ؛ 

« عدالت، سياستي گسترده و فراگير است ، ولي جود يك حالت استثنايي و غير شامل است.»

  ( نهج البلاغه، عبده، حكمت۴۸۸)

 به نص قرآن كريم ، فلسفه دين در عينيت اجتماعات ، اقامه قسط است. يعني دين آمد تا مردمان بر سر عدل ايستاده و بر پايه قسط زندگي كنند (حديد، ۲۵)؛ از اين روست كه به گزارش امام باقر(ع):

 « پيامبر در جهت معماري مدينه شريعت بر ويرانه هاي جاهليت ، استقبل الناس بالعدل ؛ جامعه را با عدالت ساخت و پرداخت. »(تهذيب ، ج۶، ص ۱۵۴)

 بدين قرار، ستون سقف معنويت ، در زيباشهر شريعت، عدالت است.

(اسلامي، احمد، از خاتميت تا غيبت،صص۲۷و۲۸)

  استاد مطهری در ارزیابی وزن عدالت و سخاوت در ترازوی عقلانیت بر این باور است که:

 « اگر با معیارهای اخلاقی فردی ارزیابی و داوری کنیم، بايد سخاوت را برتر از عدالت دانست. چه آن كه بخشندگي و ايثارگري بيش از عدالت معرف و نشانه كمال نفس و تعالي روح انسان است. اما داوري امام(علي عليه السلام)، جز اين است و عدالت را به دو دليل برتر مي داند.

 اين گونه ارزيابي و داوري درباره انسان و مسائل انساني ، ريشه در اصالت و اهميت اجتماع دارد و گوياي آن است كه اصول و مبادي اجتماعي و از جمله نظم، قانون و عدالت بر احكام و اخلاق فردي تقدم دارد.»

 (سیری در نهج البلاغه، ص ۱۱۲و۱۱۳)

    به بيان امام علي(ع) : « العدل راس الایمان و جماع الاحسان»؛

 بلندي اندام ايمان و ستون فقرات و كانون همبستگي همه زيبايي ها، عدل است.(غررالحكم،ج۲،ص۳۰)

 از منظر مولا علي(ع) ، گوهر ديانت و جوهر شريعت، رمز جاذبه و راز ماندگاري نظام و عامل صلاح و فلاح دين و دنيا و موجب سلامت جان و امنيت روان ، در فرد و اجتماع، عدل و قسط است.

 (غررالحكم ،ج۷،ص۹-۲۳۶)

  ...و بر اين پايه، حرف همان است كه استاد مطهري گفته است. وي مي نويسد:

« از نظر علی(ع) اصلی که می تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و به هیکل و پیکر و روح و روان جامعه ، سلامت و امنيت بدهد(سيري در نهج البلاغه،ص۱۱۳) و درد و معنويت جامعه را درمان كند، عدالت است.»

(نهج البلاغه ، خطبه۳)

                                                                    شفيعي مطهر


موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: عدالتسخاوتخيريهفقيرپروريقسطجاهليتنهج البلاغه

تاريخ : سه شنبه 24 خرداد 1390 | 6:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 241 صفحه بعد