نایت اسکین

                دل ديدني هاي شهر

                  سرب و سراب(188)

           نایت اسکین

من کوچه ای را دیدم که کهنسالی از آن خارج می شد. او به من گفت : نرو که بن بست است !

 ولی من گوش نکردم ، رفتم .هنگامی که برگشتم و به سر کوچه رسیدم ،پیر شده بودم . .

 نایت اسکین 
من بسياري را ديدم كه بخشايش را نشانه كوچكي و انتقام را علامت بزرگي مي پنداشتند. با خود انديشيدم كه اگر چنين بود چرا خدا اين قدر بزرگ است؟
             نایت اسکین

من انسان های بزرگ را ديدم كه، عظمت دیگران را می بینند و 

انسان های متوسط را كه، به دنبال عظمت خود هستند

و انسان های کوچک را كه، عظمت خود را در تحقیر دیگران می بینند.

 

گور دسته جمعی در عراق

من مرگ واقعي را نه در دفن در خاطر خاك كه در محو از خاطره هاي پاك ديدم.

 

 

 من کسی را دیدم که با سر، ده ها سنگ را می شکست ، اما در برابر سركشان سر بر خاك مي نهاد. من سري را شايسته سروري ديدم كه جز در برابر حق فرود نيايد.

ادامه دارد...

                                   شفيعي مطهر



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 21 مرداد 1391 | 5:21 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |