دل ديدني هاي شهر سرب و سراب(۸۰)

من ،جاذبه مرد را در قدرت او ، و قدرن زن را در جاذبه او ديدم. از شير حمله خوش بود و از غزال رم!

 

  من قاضي را چونان فرد ناداني ديدم در بين دو دانا: شاكي و متشاكي. آن دو مي دانند و نمي توانند تا حكم برانند؛ اما قاضي نمي داند و بايد داوري كند....پس چه سخت است داوري ، آن هم همراه با دادوري!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net 

 من جنگ را دیدم ویرانگر و ضد بشر. انسان ها آن چه را که سال ها با خون دل و هزار مشکل برساخته اند ، در لحظاتي ديوانه وار ويران مي كنند .

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 

 من آب را ديدم كه هم فرصتي است براي ساختن ، عمران و آبادي، و هم تهديدي براي ويراني و خرابي. همه چيز بستگي دارد به نوع نگاه و تلقي انسان از نيروي شگرف آب . اين خردورزي انسان و دانش ارزي ايمان اوست كه آن را يك فرصت تلقي كند يا تهديد و مرارت؟! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 

من در آستانه هزاره سوم و در عصر رایانه و اینترنت و در دوران انفجار اطلاعات شیادی را دیدم که هنوز به جای نگارش واژه مار ، تصوير رخسار را ترسيم مي كرد....و شگفت اين كه هنوز هم فريفتگان تصوير بيش از شيفتگان تنوير بود! 

ادامه دارد....

                            شفيعي مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
برچسب‌ها: سرب و سرابقدرت زنقاضيداوريجنگفرصت و تهديدهزاره سوم

تاريخ : پنج شنبه 21 مهر 1390 | 7:24 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 241 صفحه بعد