غدیر ، تبلور حاكميت « مردم » در قامت امامت 

 

  

 

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین علی علیه السلام 

 

غدیر ، نه یک  روز عام و برکه آرام ، که یک تاریخ تمام است . غدیر یک پیچ سرنوشت ساز تاریخ است .

   در این روز ، سرنوشت روشن بشریت با زلال آب های «غدیر» گره خورد . هر قطره آن بلور مذاب یک سینه سخن در دل و یک آبشار زلال عرفان بر زبان دارد. در غدیر زنجیر رقیت بشر از هم گسست و یوغ اسارت انسان درهم شکست . غدیر با تثبیت حاکمیت « الله »، پدیده حاکمیت انسان بر انسان را برانداخت و نیرنگ خودکامگان را نقش بر آب ساخت . 

    منشور غدیر ، اصل « ولاتکن عبد غیرک قد جعلک الله حرا » را بر تارک تاریخ نگاشت و با همین اصل ، کرامت انسان را پاس داشت .  

   آرمان غدیر بر این بود که وازه های خودکامگی ، سلطه گری ، سلطه پذیری ، خشونت ورزی ، اباحی گری ، تملق ، چاپلوسی ، ستمگری ، ستم پذیری ، و.... را از قاموس بشریت بزداید و راه و رسم حق گرایی ، انسان دوستی ، مردم سالاری ، عدالت خواهی ، ستم ستیزی ، آزادی خواهی ، حقوق مداری ، مشارکت پذیری ، مشارکت جویی ، شایسته سالاری ، اماتتداری ، صراحت و صداقت سخن ، رفق و مدارا ، ساده زیستی و همه ارزش های عالی اسلامی و انسانی را نهادینه سازد .    

مکتب غدیر ، سعه صدر ، تحمل عقیده مخالف و ظرفیت بالا را از ابزار مدیریت و رهبری می داند:

  آله الریاسه سعه الصدر  .

 در این مکتب ، مسند حکومت و زمامداری ، نه یک طعمه و شکار ، که یک امانت الهی است و حاکم در برابر خدا و خلق باید پاسخگو باشد :

  ان عملک لیس لک بطعمه و لکنه فی عنقک امانه  .

 مرام غدیر : « با دوستان مروت ، با دشمنان مدارا » است . مولای برگزیده غدیر حتی اجازه بدرفتاری با دشمنان خونی خود را نمی دهد . او تاکید می ورزد که : 

« پس از من  خوارج را نکشید ، زیرا آن که به طلب حق درآید و راه خطا پیماید ، همانند آن نیست که باطل را طلبد و بیابد و بدان دست گشاید .»

    بنیانگذار مکتب غدیر ، انتقاد و پرسشگری و عدالت خواهی را از حقوق مردم و پاسخگویی ، خدمتگزاری و احساس مسئولیت را از وظایف و تکالیف حاکمان می داند .

« با من ، آن گونه که با خودکامگان سخن می گویند ، سخن مگویید و چونان که با تندخویان رفتار می کنند ، از من کناره نگیرید . با ظاهرسازی و ریا با من آمیزش نکنید و شنیدن سخن حق را بر من سنگین مپندارید . نمی خواهم مرا بزرگ انگارید ، چه آن کسی که شنیدن سخن حق بر او گران باشد و اجرای عدالت بر او دشوار بود ، کار به حق و عدالت کردن بر او دشوارتر است . پس، از گفتن حق یا رای زدن در عدالت کوتاهی نکنید . »

   و در جای دیگر ، پای فراتر نهاده ، چاپلوسان را رانده ، حق گرایان گزنده را ترجیح می دهد :

« آن کسی را بر دیگران برگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر بگوید و در آنچه می کنی یا می گویی و خدا آن را از دوستانش ناپسند می دارد ، کمتر تو را یاری کند .»

  سلطان سریر غدیر و ابرمرد عرصه تدبیر در دفاع از حقوق انسانی یک شهروند تا بدان جا پیش می تازد که ، قاضی خود را به سبب این که صدایش بلندتر از ارباب رجوع بوده است ، عزل می کند . امام علی(ع) به ابوالاسود دولی می فرماید : « انی رایت کلامک یعلوا کلام خصمک ».

  در بینش غدیر ، انسانیت انسان ارزش دارد ، نه مواضع سیاسی ، عقیدتی و فکری او . خالق این بینش به مالک اشتر می فرماید : 

« مردم دو گروه اند : یا مسلمان اند ، که برادر تو هستند ، یا غیر مسلمان ، که در آفرینش با شما یکسان اند . » 

 و در دفاع از حقوق دگراندیشان تا بدان پایه اصرار می ورزد که هشدار می دهد : 

« هرکس اقلیتی(غير مسلماني) را بیازارد ، قطعا مرا آزرده است ! »

   آغازگر نظام غدیر ؛ حاکم را نه تنها مطاع خلق ، که مطیع خالق و خلق نیز می داند :

« هرگز مگو : من فرمانروایم . باید حکم رانده و بی چون و چرا پیروی شوم . چه ، آن کسی که چنین مشی و مشربی و چنین سیستم و نظامی دارد ، روان را ناهنجار ، دین را ناروا و جامعه را ناپایدار می سازد . »

او راز هلاکت و نابودی جامعه را در فقر و فلاکت مردم می داند و رمز فقر آنان را ، قدرت گرایی و ثروت اندوزی اقلیت می شمارد .

....و برای تحقق این گونه آرمان ها بود که با تایید الله و به دست رسول الله (ص) و با گزينش مردم - خلق الله - ،  امیر المومنین علی (ع) ولایت امت اسلام را عهده دار شدند .  

در تاریخ اسلام می خوانیم كه امام علی (ع) با و جود آن كه از طرف خداوند به امامت رسیده بودند ، ولی به دلیل اين كه بعد از رحلت پيامبر اكرم(ص) مردم با او به عنوان «خلیفه » بيعت نكرده بودند، بیست و پنج سال خار در چشم و استخوان در گلو ، سكوت كرد و به خاطر احترام به تصمیم مردم در تعیین سرنوشتشان تمام این سال ها نه تنها كار شكنی نكرد، بلكه همواره در كنار مردم حتی به خلیفه منتخب مردم نیز به عنوان مشاور كمك می كرد. هم او بود كه به خاطر مردم و بیعت شان بعد از ۲۵ سال بر مسند خلافت نشست ، با وجود این كه ۲۵ سال بود كه از طرف خداوند به امامت رسیده بود .

     برخی از علمای دین بر این نظرند كه معرفی امام به عنوان شخص شایسته و نامزدحكومت جنبه« تعیینی» دارد،نه«تحميلي» .معصومان حق حکومت دارتد و مردم حق حاکمیت . حکومت امری دنیایی و از آن مردم است و این حق قابل فسخ و انتقال به دیگری است.  استاد مطهری می گوید:

«اگر امام به حق را مردم ، از روی جهالت و عدم تشخیص نمی خواهند، او به زور نباید و نمی تواند خود را به مردم و به امر خدا تحمیل كند.لزوم بیعت هم همین است»

(حماسه حسینی: مطهری،107)

در كلامی از حضرت علی (ع) می خوانیم كه  :

«رسول خدا مرا متعهد به پیمانی كرده و فرموده بود: پسر ابی طالب ! ولایت امتم حق توست. اگر به درستی و عافیت تو را ولی خود كردند و با رضایت در باره تو به وحدت نظر رسیدند، امر ایشان را به عهده بگیر و بپذیر ؛ اما اگر در باره تو به اختلاف افتادند، آن ها را به خواست خود واگذار، زیرا خدا راه گشایش را به روی تو باز خواهد كرد» . 

ایشان پس از قبول بیعت مردم بر منبر رفته و خطاب به آن ها فرمود:

«ای مردم ! این امر ، امر شماست. هیچ كس جز آن كه شما او را امیر خود گردانید، حق امارت بر شما را ندارد.» 

آغاز ولایت فرخنده و حکومت خجسته مولا علی علیه السلام بر جهان بشریت ، بر همه نیک اندیشان و سبزکیشان جهان مبارک باد .امید که در پرتو رهبری ها و رهنمود های این پیشوای پرواپیشگان و امیر پرهیزگاران بتوانیم آرمان های بلند تشیع را تحقق بخشیم.

                                                             سید علیرضا شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: غديرحاكميت مردمامامتدگرانديشانخودكامگيآزادي خواهي

تاريخ : سه شنبه 24 آبان 1390 | 7:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

اخلاق گفت و گو 

    فبشر عبادالذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولوا الالباب (الزمر ، ۱۸ )

    زبان و قلم دو پنجره اي است كه نهانخانه دل را به باغ بي كران هستي پيوند مي زند.

    چون دردي سترگ در اين خانه بزرگ سكنا گزيند ، ناگزير رشحات آن از حلقوم قلم و زبان مي تراود.

   نهال «انديشه» چون در بستر « خرد » ریشه کند ، پيوسته زلال « حکمت » را از جویبار هر سخن حکیمانه می نوشد و به تدریج می بالد. رشد و رویش اندیشه در گروی سقایت ریشه است. انسان به مصداق « الحکمه ضاله المومن » تشنه حکمت است و « زبان » و « قلم » دو چشمه ساري و دو جويبار جاري است كه مي تواند با زلال حكمت اين تشنگي معرفت را فرو بنشاند...و نيز هر انسان فكور و فرزانه ناگزير است جوشش چشمه انديشه و افكار خود را به جويبار زبان و قلم خود جاري سازد و ايمان و آرمان خود را گسترش بخشد . اين نياز فطري بشري ايجاب مي كند كه انسان ها با يكديگر ارتباط كلامي برقرار كنند.

   گفت و گوي بين انسان هاي انديشمند بهترين و سالم ترين راه انتقال ، رشد و رويش انذيشه ها ، افكار و آرمان هاست.

  بقيه در ادامه مطلب...


موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: اخلاق گفت و گوتضارب آرا و انديشهگفت و گوي فرهنگ ها و تمدن هاتعليم و تربيت

ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 4 آبان 1390 | 6:46 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

هردمبیل و آیینه سحرآمیز  

 قصه های شهر هرت - قصه بيست و چهارم

 

سال ها بود که اعلی حضرت هردمبیل با خیال راحت و با سرکوب هر فریاد اعتراض بر شهر هرت حکمفرمایی می کرد. گذشت زمان و باسواد شدن مردم کم کم چشم و گوش برخی از مردم را باز می کزد و گاهی نغمه هایی از اعتراض و مخالفت با سلطه جهنمی هردمبیل ، خواب را از چشم او مي گرفت. 

بقيه در ادامه مطلب...


موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: قصه هاي شهر هرتهردمبيلآيينه سحرآميز

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 24 شهريور 1390 | 7:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

شهادت حضرت امام موسي كاظم (ع)

 

 

   امروز بلور بغض در گلوي هر پنجره مي شكند و  گل نغمه را در هر حنجره  مي  پژمرد.

   امروز  از چشم هر چشمه و راز هر كرشمه  زلال درد مي جوشد و  با آه سرد مي خروشد.

   امروز ناي هر رود و نواي هر سرود ، شعر سرخ شهادت مي سرايد و قصه پر غصه فراق را مي خواند.

بقيه در ادامه مطلب...


موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: امام موسي كاظمهارون الرشيدشهادتبغدادمدينه

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 7 تير 1390 | 7:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 سخن گفتن با زبان توده مردم هزينه دارد!

 سخن گفتن و نوشتن برای خواص و نخبگان به اصطلاح کلاس گوینده و نویسنده را بالا می برد؛ اما پرسش اصلي و تاريخي كه معمولا همواره بي پاسخ مي ماند، اين است كه چه قشري از اقشار فكري و فرهنگي جامعه نيازمند ارشاد و ارتقاي فرهنگي و اجتماعي هستند؟

 تاريخ ما حد اقل در اين ۱۵۰ - ۱۰۰ اخير نشان مي دهد كه بارها با تلاش و مجاهدات نخبگان، علما و روشنفكران اين مرز و بوم نهضت ها و جنبش هاي رهايي بخش تا نزديكي هاي قلل پيروزي و تا مرز توسعه يافتگي و استقرار دموكراسي پيش رفته ايم ، ولي هر بار توسط مشتي عوام و عوام زده چون شعبان بي مخ ها!! دوباره به اعماق دره اختناق و استبداد سقوط كرده ايم.

  رشد دادن اقشار عامي و فرودست فرهنگي جامعه كه هميشه مستعدترين وسيله ، آلت دست و ابزار پيشبرد مطامع خودكامگان قرار مي گيرند، كاري سخت و دشوار است؛ اما گذركردن از اين عقبه سخت ناگزير است، حتي اگر به گذشتن از جان و آبرو بينجامد.

گویند روزی ملاصدرا استادش میرداماد را در خواب می بیند و از وی می پرسد: 

 چطور است من با این که ادامه دهنده اندیشه های توأم؛ مردم مرا کافر پنداشته و تو را تکریم می کنند؟ میر در پاسخ می گوید: 

 از آن روی که من حرف هایم را جوری می زدم که فقط خواص و عالمان می فهیمدند و تو جوری که کوچه و بازاری هم آری...

 بهـــــار دين و آزادي و انصاف           طــــراوت گر نبخــشد اين چمن را

خروسان را بگو ديگر نخــوانند           كه صبحي نيست ديگر اين وطن را

                                                            شفيعي مطهر


موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: توده مردمنخبگانميردامادملاصدراارتقاي فرهنگي

تاريخ : یک شنبه 5 تير 1390 | 6:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 تركيه؛  پيروزي اسلام در عرصه اجتماعي با روندي دموكراتيك

 

 

 در انتخابات اخير تركيه در روز یکشنبه حزب ' عدالت و توسعه' به رهبری ' رجب طیب اردوغان' با کسب ۹/۴۹ درصد آراء موفق به کسب ۳۲۵ کرسی از ۵۵۰ کرسی پارلمان ترکیه شد.
  بنابراين بسياري از مطبوعات جهان با تيتر زير خبرهاي خيره كننده آن را پوشش دادند:

بقيه در ادامه مطلب...

 

 

پیروزی اسلامگراها در انتخابات ترکیه


موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: تركيهدموكراتيكطيب اردوغانحزب عدالت و توسعهانتخاباتالحياتاربكاناستانبول

ادامه مطلب
تاريخ : دو شنبه 30 خرداد 1390 | 6:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

                              صدف کعبه لب گشود و.... 

                             دردانه کعــبه چون به امکان آمد

 

                            کار همه شیعیان به سامان آمد  

                           خورشید ولایت از افق طالع شد 

                           بر پیکر بی جان جـهان جان آمد

 صدف کعبه لب گشود و اسوه یگانه ، دردانه جاودانه و حقیقت ولایت را به جهان هستی تقدیم کرد .
ای رهرو راستین !
اگر می خواهی سرو حقیقت را در بالنده ترین قامت تماشا کنی ،
اگر دوست داری که خورشید فروزان ولایت را در درخشان ترین فروزش به نظاره بنشینی ،
اگر می خواهی که آسمان فضیلت را در زیباترین تجلی بنگری ،
اگر مشتاقی که کوه استقامت ر ا در استوارترین سیمایش تماشاگر باشی ،
اگر آرزو داری جرعه ای از زلال ناب ترین چشمه ساران عرفان " کوثر " بنوشی ،
اگر طالب تماشای تندیس قدسی و والاترین عروج انسی در رساترین صورت هستی ،
اگر می خواهی به حقیقت یاور غمدیدگان و مددکار ستمدیدگان باشی ،
...و اگرمی خواهی معنی عدالت ، مفهوم حریت ، تبلور فتوت ، تجسم مروت ، عصاره فضیلت و مقام والای خلیفه اللهی را یکجا و همه و همه را در بلندای قامت یک انسان بنگری :
علی بنگر !!

    در سیزدهم رجب ...

    بزرگمردی پای بر گستره زمین نهاد که غنچه دهان ها را شکفتن و جوانه ها را گفتن آموخت ، 

     قامت رسای بشریت با قیامت خروشش از اسارت رست و سبزه های عدالت با سرود سبز باران کلامش رست ،

   چه بسیار دشمنانی که شناختندش و بر او تاختند و چه نسا دوستانی که نشناختندش و او را ارزان باختند ،

   بلاغت ، از زبانش حلاوت یافت و فصاحت از بيانش ملاحت گرفت ،

   چه دردنامه هايي كه تنها در سينه سياه شب هاي كوفه نگاشته شد و چه نهال هاي ناله هايي كه فقط در دل زلال چاه هاي كوفه كاشته شد.

      در سيزدهم رجب...

    رادمردي از ملكوت اعلي پاي بر عرصه برهوت دنيا نهاد ، تا تنهايي خداي گونگان را در گستره تاريخ ، دردمندانه فرياد كند ، با ستم بستيزد و رويش بذر آفتاب را در دل يلداي جهالت بشارت دهد.

    چه نوايي جز زمزمه دل انگيز فرشتگان ، ناله هايش را در خلوت شب هاي نخلستان همنوايي كردند؟! و چه چشماني جز برق ديده اختران سپهر ، ستارگان اشكش را به نظاره نشستند؟!

    بيست و سه سال مكتب را از حلقوم شمشير فرياد كرد و بيست و پنج سال براي  حفظ وحدت در جهان اسلام سكوت كرد و پنج سال براي استقرار عدالت در جامعه اسلامي پنجه در پنجه قاسطين ، مارقين و ناكثين روزگار درافكند.

       ولي افسوس كه ....

    گل عدالت با ولادتش شكفت و با شهادتش به خون خفت!!

     ميلاد با سعادت مولاي متقيان امير مومنان علي عليه السلام و روز بزرگداشت پدر را به همه رهروان صديق و پيروان شفيق آن پيشوا تبريك و تهنيت مي گويم. 

                                                      شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: كعبهعلي(ع)شيعيانرجبعدالتشهادت

تاريخ : پنج شنبه 26 خرداد 1390 | 6:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

استقرار عدالت یا گسترش سخاوت؟!

 

اولین شــــعرم،،ردیفـش درد بود

قصـــــه  تنهایی یک مـــــــرد بود

قصه  مـــردی که از شهر سکوت

ناله را همـــــراه خـــود آورده بود

  سخاوت و بخشندگی خصلتی پسندیده و بر عكس بخل و خست صفتی نکوهیده است. نیک انديشان، سخاوت را تا تا بدان پایه ارج می نهند که در متن جامعه ما ده ها بل صدها جمعیت، انجمن و سازمان خيريه دولتي و مردم نهاد را بنيان نهاده اند كه مهم ترين رسالت و ماموريت خود را دستگيري و كمك به افراد بي پناه و طبقات فرودست جامعه مي دانند ؛ اما متاسفانه كمتر خيران و سخاوتمنداني هستند كه گروه، جمعيت و تشكلي را ايجاد كنند كه با دغدغه استقرار عدالت در جامعه به فعاليت بپردازند.

  ممكن است بسياري بر اين باور باشند كه جمعيت ها و سازمان هاي خيريه كه متشكل از توانگران نيك انديش هستند، با اين دغدغه  همه كمك ها و ياري هاي خود را نسبت به فرودستان جامعه ايثار مي كنند كه با كاهش فاصله هاي طبقاتي ، عدالت اجتماعي استقرار يابد.

 البته اين خوي و خصلت در جاي خود پسنديده و كارساز است؛ اما فروكاستن اين باور در حصار انحصار فقير پروري متاسفانه جز توزيع فقر و تبديل جامعه به يك كميته امداد بزرگ ثمري ندارد!

   حصول اين جوهر و گوهر و وصول به اين غايت و نهايت، قاعده و قانوني مي خواهد؛ چه آن كه گسترش سپهر معنويت بر بام زيباشهر شريعت ، به شرط افراشتن ستوني استوار، ممكن و مقدور است . از اين زاويه است كه وقتي از مولا علي(ع) پرسيده مي شود كه:

 « العدل افضل ام الجود؟» ؛ از ميان عدالت و سخاوت كدام برتر است؟ حضرت پاسخ مي دهد:

 « العدل» و در تبیین این اصل ، دو علت مي آورد و مي فرمايد:

  اولا « العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها» ؛

 « عدل ، امور را در بستر طبيعي خود قرار مي دهد، اما جود، جريانات را از جايگاه طبيعي خود خارج مي سازد» ؛

 ثانيا « العدل سائس عام و الجود عارض خاص» ؛ 

« عدالت، سياستي گسترده و فراگير است ، ولي جود يك حالت استثنايي و غير شامل است.»

  ( نهج البلاغه، عبده، حكمت۴۸۸)

 به نص قرآن كريم ، فلسفه دين در عينيت اجتماعات ، اقامه قسط است. يعني دين آمد تا مردمان بر سر عدل ايستاده و بر پايه قسط زندگي كنند (حديد، ۲۵)؛ از اين روست كه به گزارش امام باقر(ع):

 « پيامبر در جهت معماري مدينه شريعت بر ويرانه هاي جاهليت ، استقبل الناس بالعدل ؛ جامعه را با عدالت ساخت و پرداخت. »(تهذيب ، ج۶، ص ۱۵۴)

 بدين قرار، ستون سقف معنويت ، در زيباشهر شريعت، عدالت است.

(اسلامي، احمد، از خاتميت تا غيبت،صص۲۷و۲۸)

  استاد مطهری در ارزیابی وزن عدالت و سخاوت در ترازوی عقلانیت بر این باور است که:

 « اگر با معیارهای اخلاقی فردی ارزیابی و داوری کنیم، بايد سخاوت را برتر از عدالت دانست. چه آن كه بخشندگي و ايثارگري بيش از عدالت معرف و نشانه كمال نفس و تعالي روح انسان است. اما داوري امام(علي عليه السلام)، جز اين است و عدالت را به دو دليل برتر مي داند.

 اين گونه ارزيابي و داوري درباره انسان و مسائل انساني ، ريشه در اصالت و اهميت اجتماع دارد و گوياي آن است كه اصول و مبادي اجتماعي و از جمله نظم، قانون و عدالت بر احكام و اخلاق فردي تقدم دارد.»

 (سیری در نهج البلاغه، ص ۱۱۲و۱۱۳)

    به بيان امام علي(ع) : « العدل راس الایمان و جماع الاحسان»؛

 بلندي اندام ايمان و ستون فقرات و كانون همبستگي همه زيبايي ها، عدل است.(غررالحكم،ج۲،ص۳۰)

 از منظر مولا علي(ع) ، گوهر ديانت و جوهر شريعت، رمز جاذبه و راز ماندگاري نظام و عامل صلاح و فلاح دين و دنيا و موجب سلامت جان و امنيت روان ، در فرد و اجتماع، عدل و قسط است.

 (غررالحكم ،ج۷،ص۹-۲۳۶)

  ...و بر اين پايه، حرف همان است كه استاد مطهري گفته است. وي مي نويسد:

« از نظر علی(ع) اصلی که می تواند تعادل اجتماع را حفظ کند و به هیکل و پیکر و روح و روان جامعه ، سلامت و امنيت بدهد(سيري در نهج البلاغه،ص۱۱۳) و درد و معنويت جامعه را درمان كند، عدالت است.»

(نهج البلاغه ، خطبه۳)

                                                                    شفيعي مطهر


موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: عدالتسخاوتخيريهفقيرپروريقسطجاهليتنهج البلاغه

تاريخ : سه شنبه 24 خرداد 1390 | 6:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

تشخيص خرد جمعي برتر است يا تشخيص باهوش‌ترين فرد ؟

 

  ذز عزصه اجتماعی معمولا بین اندیشمندان این گفتمان مطرح است که برای اداره هر جامعه نظام دموکراسی بهتر و برتر است یا نظام فردی و سلطنتی؟ برخی از اندیشمندان به ویژه پیشینیان بر این پندار بودند که برای اداره هر جامعه گزینش یک فرد نخبه،زيرك و دانشمند و دادن زمام امور به دست او مي تواند تضمين كننده سعادت ، رفاه و رستگاري جامعه باشد. اما امروزه كمتر متفكري در دنيا چنين سيستمي را تاييد مي كند. حتي كشورهاي سنتي پادشاهي و امپراتوري، اما پيشرفته چون ژاپن، انگليس، هلند، بلژيك، دانمارك، سوئدو....كه سيستم تاريخي خود را حفظ كرده اند، اختيارات چنداني به پادشاه نمي دهند؛ بلكه همه امور جاري و اختيارات كشور بين برگزيدگان ملت توزيع مي شود.

 اصولا زماني تحقق عدالت را در توزيع عادلانه ثروت در جامعه مي پنداشتند؛ اما امروزه استقرار عدالت اجتماعي منوط به توزيع عادلانه سه عنصر در بين افراد هر جامعه است:

۱ - توزيع ثروت

۲ - توزيع قدرت

۳ - توزيع اطلاعات

  امروز دوست عزيزم آقاي دكتر حسين نجفي ايميلي برايم فرستادند که بر اساس آن در یک آزمایش طبیعی و اجتماعی برتري تشخیص « خرد جمعی » بر تشخیص افراد باهوش و نخبه تایید می شود.

با عرض سپاس از این دوست اندیشمندم، اين مطلب را خود بخوانید و داوری کنید:

 

در يک روز پاييزي در سال ١٩٠۶ دانشمند انگليسي «فرانسيس گالتون» خانه‌ خود را در شهر پليموت به مقصد يک بازار مکاره در خارج شهر ترک كرد. گالتون ٨۵ ساله آثار کهولت را رفته‌رفته در خود احساس مي‌كرد؛ اما هنوز از ذهني خلاق و کنج‌کاو برخوردار بود، چيزي که در طول عمرش به وي کمک کرده بود به شهرت دست يابد. دليل شهرت وي يافته‌هاي او در موردِ وراثت بود که موافقان و مخالفان سرسختي داشت. در آن روز خاص گالتون مي‌خواست در مورد احشام مطالعه کند. مقصد گالتون بازار مکاره‌ ساليانه‌اي بود در غرب انگلستان، جايي که كشاورزان احشام خود را از گوسفند و اسب و خوک و غيره براي ارزش‌يابي و قيمت‌گذاري به آنجا مي‌آوردند.

 حضور دانش‌مندي مانند گالتون در چنان جمعي غيرعادي مي‌نمود. ولي بايد توجه داشت که گالتون به دو چيز بسيار علاقه‌مند بود. يکي اندازه‌گيري پارامترهاي فيزيکي و ذهني و ديگري مطالعه در خصوص پرورش نسل. گالتون که در عين حال پسرخاله‌ داروين نيز بود، شديدا اعتقاد داشت که در يک جامعه تنها تعداد اندکي، مشخصه‌هاي لازم براي هدايت سالم آن جامعه را در خود دارند و از همين رو مطالعه‌ مربوط به مسائل وراثت و نيز پرورش نسل، مورد توجه وي بود. او بخش بزرگي از عمر خود را صرف اثبات اين نظريه کرده بود که اکثريت افراد يک جامعه فاقد ظرفيت لازم براي اداره‌ جامعه هستند.

 آن روز او در حالي که در ميان غرفه‌هاي نمايش‌گاه مشغول قدم زدن بود، به جائي رسيد که در آن مسابقه‌اي ترتيب داده شده بود. يک گاو نر فربه انتخاب شده و در معرض ديد عموم قرار گرفته بود. هر کس که تمايل شرکت در مسابقه را داشت بايد ۶ پنس مي‌پرداخت و ورقه‌اي مهر شده را تحويل مي‌گرفت. در آن ورقه بايد تخمين خود را از وزن گاو نر مي‌نوشت. نزديک‌ترين تخمين به واقعيت برنده‌ مسابقه بود و جوائزي به صاحب آن تعلق مي‌گرفت.

 ۸۰۰ نفر در مسابقه شرکت کردند تا شانس خود را بيازمايند. افراد از همه تيپ و طبقه‌اي آمده بودند. از قصاب گرفته که قاعدتا بايد بهترين و نزديک‌ترين نظر را به واقعيت مي‌داد تا کشاورز و مردم عامي بي‌تخصص. گالتون اين گروه افراد را در مقاله اي که بعدا در مجله‌ علمي «طبيعت» منتشر كرد، به کساني تشبيه کرد که در مسابقات اسب‌دواني، بدون کم‌ترين دانشي در موردِ اسب‌ها و مسابقه و تنها بر اساس شنيده‌هايي از دوستان، روزنامه‌ها و اين طرف و آن طرف بر روي اسب‌ها شرط مي‌بستند. او هم‌چنين با مقايسه‌ اين وضعيت با دموکراسي نوشت، همان قدر که افراد درکي از وزن گاو نر داشتند، به همان ميزان نيز وقتي در انتخابات شرکت مي‌کنند تا سرنوشت سياسي کشور را رقم بزنند از اوضاع مملکت و مسائل مربوط به آن مطلعند.

 اما يک چيز براي گالتون جالب بود، اين که ميان‌گينِ نظر افراد چيست. او مي‌خواست ثابت کند چگونه تفکر افراد وقتي نظريات‌شان با هم جمع شده و معدل گرفته مي‌شود، در صورتي که متخصص نباشند، از واقعيت به دور است. او آن مسابقه را به يک تحقيق علمي بدل كرد. پس از اين که مسابقه به انتها رسيد و جوايز پرداخت شد، ورقه‌هايي را که افراد بر روي آن نظريات خود را در خصوص وزن گاو نر منعکس کرده بودند، از مسؤولان مسابقه به عاريت گرفت تا مطالعات آماري خود را بر روي آنان انجام دهد.

 مجموعا ٧٨٧ نظر داده شده بود. گالتون به غير از تهيه‌ يک سري منحني آماري دست به محاسبه‌ ميان‌گينِ نظريات زد. او مي‌خواست دريابد عقل جمعي مردم پليموت چگونه قضاوت کرده است. بدون شک تصور او اين بود که عدد مزبور فرسنگ‌ها از عدد واقعي فاصله خواهد داشت؛ چرا که از ديد وي افراد خنگ و عقب مانده در آن جمع اکثريت قاطع را تشکيل مي‌دادند.

 ميانگينِ نظريات جمعيت اين بود که گاو نر ١١٩٧ پوند وزن دارد و وزن واقعي گاو که در روز مسابقه وزن کشي شد ١١٩٨ پوند بود. گالتون اشتباه مي‌کرد. تخمينِ جمع بسيار به واقعيت نزديك بود. گالتون نوشت نتايج نشان مي‌دهد که قضاوت‌هاي جمعي و دموکراتيک از اعتبار بيش‌تري نسبت به آن‌چه که من انتظار داشتم برخوردارند. اين حداقل چيزي بود که گالتون مي‌توانست گفته باشد.

  در خصوص قضاوت «خرد جمعي» ذکر اين مطلب ضروري است که نظر هر فرد دو عنصر را در درون خود دارد: اطلاعات صحيح و غلط. اطلاعات صحيح (از آن رو که صحيح‌اند) هم‌جهت اند و بر روي يکديگر انباشته مي شوند؛ اما خطاها در جهات مختلف و غيرهم‌سو عمل مي‌کنند ؛بنابراين تمايل به حذف يکديگر دارند. نتيجه اين مي‌شود که پس از جمع نظريات آن‌چه که مي‌ماند اطلاعات صحيح است.

  

اقتباس از کتاب تحقيقي «خرد جمعي» نوشته‌ «جيمز سورويس‌كي» - با كمي ويرايش

(James Surowiecki)

(The Wisdom of Crowds) 

 


موضوعات مرتبط: مقالات
برچسب‌ها: گالتونداروينحلزوندموكراسيخردجمعيانگليس

تاريخ : شنبه 24 ارديبهشت 1390 | 7:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 19 20 21 22 23 ... 25 صفحه بعد