دل دیدنی های شهر سرب و سراب(۹۳)
من در زندگي سه راه را فراروي خود ديدم: راه نخست ، راه انديشه؛ كه والاترين و ژرف ترين راه، راه دوم تقليد بود؛ آسان ترين و سوم راه تجربه كه تلخ ترين بود.
من ذهن متعصب را چونان مردمک چشم دیدم که هر چه بیشتر نور بر آن بتابد، تنگ تر مي شود.
من ریاضیات را زبانی دیدم که خداوند هستی آفرین ، كتاب گیتی را با آن زبان نگاشته است.
من آدم های خوش بین و بدبین را دیدم. از دیدن آنان دانستم که دنیا به هر دو نیاز دارد. آدم های خوش بین هواپیما می سازند و آدم های بدبین، چتر نجات را.
من کوچک ترین بارقه محبت را دیدم که در کم حافظه ترین ذهن ها باقی می ماند.
ادامه دارد....
شفيعي مطهر
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
برچسبها: سرب و سرابانديشهتعصبتقليدتجربهرياضياتمحبتهواپيماچتر نجات
ديدني هاي شهر سرب و سراب(۴۷)
من درخت حكمت را ديدم كه ريشه در دل داشت و ميوه هايش از سرشاخه هاي زبان مي روييد.
من كوهساران فلك فرسا و ملك آسا را ديدم پر از چشمه هاي زلال آب ، و دل هاي بزرگ را پر از اشك ناب .
من خاطره هاي شکوهمند را در خاطرهاي نژند ديدم كه چون تيغ تيز بود .آن تيغ رگ ها را نمي بريد، اما دل را زخمي مي كرد.
من دلي را ديدم كه در لحظه اي كوتاه شكست، اما بازسازي آن در عمري به هم نمي پيوست.
من اشتباهات زيادي را ديدم. چون نمي توانستم جبران كنم ، نام آن ها را تجربه نهادم.
ادامه دارد.....
شفیعی مطهر
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
برچسبها: سرب و سرابحكمتكوهسارانخاطرهدلتجربه
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.